رهیافتى فقهى درمسئله یائسگى
حوزه های تخصصی:
زن و شخصیت او در طول تاریخ، همواره دستخوش بىمهرىها و ناملایماتى در تفکرات مختلف قرار گرفته است، به طورى که مىتوان آن را به دو بخش جاهلیت قدیم و جاهلیت قرن بیستم تقسیم نمود. در جاهلیت گذشته، زن به منزله یک عنصر زاید، فاقد ارزشهاى انسانى قلمداد مىشد و تاریخ گواه است که چگونه مورد غضب، تنگ نظریها و عقاید خرافى قرار مىگرفت و از کمترین مواهب زندگى محروم بود و در عصر جاهلیت قرن بیستم نیز با اندک تغییرى مورد همان بىمهرىها و تحقیرها قرار گرفت؛ تا آن حد که او را در بسیارى از عرصهها براى ارضاى پستترین خصلتها و هوسهاى مادى بشر مورد سوء استفاده قرار دادند، و محور ارزشگذارى شخصیت زن براساس الگوهاى غربى جاذبههاى ظاهرى او گردید، همان الگویى برخاسته از الگوى باستانىِ رومى، یونانى که زن را وسیلهاى براى تکیّف و التذاذ مرد مىدانست و امروز هم مدعیان غربى تلاش مىکنند جاهلیت خود را بر معرفت عالم غلبه دهند و هرکجا ایدهاى را که با هدفگیرى و مبانى پذیرفته شده آنان به مخالفت برخیزد، تحمل نکنند و همچنان قالبهاى فکرى، اخلاقى، اجتماعى خودشان را درخصوص زنان القا نمایند. در این مقاله به بررسی چنین عملکردها و سیاست هایی می پردازیم.