منیره سیدمظهری

منیره سیدمظهری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۳ مورد.
۱.

آرای هراکلیتوس درباره ی جنبش ذاتی طبیعت و مقایسه ی آن با دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حرکت اصالت وجود حرکت جوهری ملاصدرا لوگوس تضاد تشکیک وجود هراکلیتوس وحدت در کثرت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پیش سقراطیان وسوفسطاییان (6 ق.م- 4 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : ۲۸۶۶ تعداد دانلود : ۱۱۶۷
از جمله مباحثی که همواره در طول تاریخ فلسفه، محل بحث و گفت وگو بوده، مسأله ی جنبش ذاتی طبیعت یا به تعبیر عام تر، صیرورت و دگرگونی آن است. تا آن جا که تاریخ فلسفه نشان می دهد، اندیشه ی فیلسوفان همواره میان ثبات و تغییر، مردد بوده است: برخی به کلی، واقعیت داشتن حرکت در طبیعت را انکار کرده و تغییر و تحولاتِ مشهود را ساخته و پرداخته ی ذهن تلقی کرده اند؛ برخی دیگر اما، از حرکت به مانند حقیقتی انکارناپذیر سخن گفته و آن را مبنای نظام فلسفی خویش قرار داده اند. در میان فیلسوفان یونانی، اولین کسی که با انکار ثبات، از تغییر و جنبش دائم اشیائی طبیعی سخن به میان آورده، هراکلیتوس است. در میان فیلسوفان مسلمان نیز بیش از همه، ملاصدراست که از جنبش ذاتی جوهر اشیا سخن گفته و آن را یکی از ارکان مهم حکمت متعالیه ی خود دانسته است. هراکلیتوس بر مبنای چهار اصل مهم فلسفه ی خود، یعنی لوگوس، تغییر، تضاد و وحدت در عین کثرت، به تبیین اصل تغییر و صیرورت در طبیعت پرداخت و آن را ویژگی اساسی و فراگیر و نافذ عالم طبیعت دانست. ملاصدرا نیز با ابتنا بر اصول مهم فلسفه ی خود، همچون اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت را از عوارض تحلیلی وجود دانست و ثابت کرد که حیثیت حرکت، از حیثیت وجود اشیا، انفکاک ناپذیر است. این مقاله پس از تحلیل اندیشه ی هراکلیتوس و مقایسه ی آن با آرای ملاصدرا نتیجه گرفته است که به رغم تفاوت های آشکاری که میان دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد، ارائه ی تفسیر نزدیک به هم و تقریب آرا ایشان درباره ی جنبش ذاتی طبیعت، امری ناممکن نمی نماید.
۲.

تحلیل مفهوم حدس و کارآیی آن از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شهود ابن سینا حدس کارآیی معرفت شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۲۳۳۰ تعداد دانلود : ۷۵۹
ابن سینا در تمامی آثار منطقی خود ضمن توجه به قوه حدس، از حدسیات به عنوان مبادی و منشأ اعتبار همه علوم و دانش ها سخن می گوید. این در حالی است که کسانی مانند نصیرالدین طوسی، حدسیات را جز برای دارنده آن معتبر نمی داند و به همین دلیل آن را از مبادی علوم به شمار نیاورده اند. از این رو، بررسی و تحلیل تلقی ابن سینا از حدس و کارآیی آن اهمیت دارد. شیخ الرئیس، در آثار مختلف خود، حدس را به نوعی انتقال سریع از مبادی به مطلوب که در این انتقال سیر معمول منطقی استنتاج، طی نمی شود، تعریف می نماید و برای تبیین این معنا به مقایسه میان حدس با فکر و تعلیم و تجربه می پردازد. وی برخلاف بسیاری از منطق دانان، دامنه شمول حدس را منحصر به قلمرو محسوسات نمی داند و با گسترش و تعمیم کارآیی آن به امور فرا حسی، سبب شده است تا حدس منطقی جای خود را به حدس عرفانی بدهد. بر اساس تحلیل و تبیین نظرات شیخ الرئیس در کارآیی حدس و ارزش و اعتبار معرفت شناختی حدسیات اگر حدس به عنوان گونه ای از علم حصولی ملاحظه گردد، هرگز نمی توان وجود آن را به عنوان مبدئی مستقل در کنار سایر مبادی معرفتی پذیرفت. در مقابل اگر حدسیات به نوعی شهود و علم حضوری بازگشت نماید، چنان چه نظر متأخر ابن سینا این تفسیر را تقویت می کند، می توان آن را در زمره بدیهیات اولیه و منشاء اعتبار سایر معرفت ها به شمار آورد، همان گونه که مبدأ و علت وجودی آن ها نیز هست.
۴.

نقد و بررسی معادشناسی سهروردی در پرتو حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حکمت متعالیه معاد روحانی معاد جسمانی سهروردی معادشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲۱ تعداد دانلود : ۶۴۲
سهروردی در تبیین خود از مسئله معاد، به این باور میرسد که نفوس سعادتمندان و کمالیافتگان بعد از مرگ، منجذب در عالم انوار قدسی شده و از اشتغالات برزخی برکنار میماند. اما متوسطان از اهل سعادت بعد از مرگ با حفظ درجات در عالم صور معلقه یا اشباح مجرده مستقر میشوند. وی متذکر میشود که بعث اجساد و اشباح ربانی و کلیه وعده های پیامبران بدین گونه تحقق مییابد، اما در مورد نفوس اهل شقاوت، اظهاراتی دارد که مظنه تمایل به تناسخ است. ملّاصدرا ضمن انتقاد از رویکرد سهروردی به مسئله معاد، بخصوص در اینکه او صورت های غیرجسمانی را که باعث نقوشی در خیال هستند، منشأ آثار ملائم و غیرملائم شمرده است، تبیین وی را متضمن مخالفت با ظواهر متون دینی دانسته و معتقد است: صرف اثبات استمرار بقای روح به هیچ وجه اثبات معاد قرآنی ـ یعنی حشر انسان ها با همین شکل و صورتی که در دنیا دارند ـ نیست. وی خود، با ابتناء بر مبانی حکمت متعالیه، ثابت میکند که آنچه در قیامت برانگیخته میشود همین بدن خاص مشهود است. مهم نیست که این بدن اخروی چه خصوصیاتی داشته باشد، بلکه مهم این است که «این همان است» محفوظ باشد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است.
۵.

سرمقاله: بررسی رابطه حکمت و تزکیه نفس در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حکمت ملاصدرا غایت تزکیه نفس استکمال نفس معرفه النفس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۳ تعداد دانلود : ۷۹۴
حکمت براساس تقسیم آن بر پایه قوای نفس، دو شاخه نظری و عملی را شامل میشود. حکما از دیرباز، بر همراه بودن تحصیل و تکمیل این دو شاخه برای تحقق تعریف و معنای «حکمت» تأکید داشته اند. ملاصدرا نیز همچون سایر حکما، به این همگامی تصریح و بر آن تأکید کرده است. اما حکمت عملی بلحاظ داشتن مایه های کاربردی و عملی برای تکمیل و تعالی نفس، با تزکیه نفس ملازم است و چون غایت حکمت، تکمیل نفوس است، بنابرین، تزکیه نفس با حکمت، تعریف آن و غایت آن ارتباط تنگاتنگی دارد. این نوشتار به بررسی این ارتباط از نظر ملاصدرا پرداخته و سعی کرده است تا با توجه به مبانی حکمت متعالیه، حقیقت حکمت و ارتباط آن با ایمان و تزکیه نفس را تشریح و تصویر کند. بدین منظور نخست غایت حکمت ذکر شده و سپس رابطه دوسویه غایات حکمت و تزکیه نفس بتفصیل مورد بررسی قرار گرفته و از این طریق اثبات شده است که: 1. دغدغه اصلی ملاصدرا در تعریف و ارائه حکمت متعالیه، کمال نفس و تزکیه آن بوده است. 2. غایات حکمت که ملاصدرا و دیگران از آنها به «غایت» تعبیر نموده اند، در حقیقت، غایات و نتایج عملی و هستی شناختی هستند، نه غایات علم شناختی و روش شناختی. 3. حکمت، عامل اصلی تزکیه صحیح نفس و تزکیه نفس نیز عامل اصلی فهم صحیح مسائل فلسفی است. 4. تزکیه نفس در شکلگیری مفهوم، تعریف، مصداق و غایات این جهانی حکمت، نقش بسیار اساسی دارد.
۶.

«تبیین تفاوت های اساسی دو حوزه معرفتی فلسفه و عرفان نظری»

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود شهود تمثیل برهان وحدت و کثرت علیت و تجلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات رابطه تصوف و عرفان با علوم دیگر
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
تعداد بازدید : ۱۵۷۶ تعداد دانلود : ۸۱۷
برای کسانی که با تاریخ فرهنگ و ادیان آشنایی دارند اصطلاح فلسفه و عرفان به هیچ وجه بیگانه نیست. هریک از این دو نام به نوعی معرفت و شناخت اشاره دارد که در جریان تاریخ و تحول اندیشه ها نقش عمده و اساسی داشته است. هر مرحله از مراحل گوناگون تاریخ براساس نوعی تفکر فلسفی تحقق یافته است. به بیان دیگر، حرکت تاریخ در کلیت خود براساس یک نظام معقول و فلسفی قابل تفسیر و توجیه است، نقش اندیشه های عرفانی و سخنان ژرف و شورانگیز عرفای والامقام هم در تحول زندگی معنوی افراد بشر به هیچ وجه کمتر از افکار فلسفی نمی باشد. هیچ انسان آگاه و آزاده ای را نمی شناسیم که اهمیت اندیشه های عالی و مشاهدات درونی و معنوی بشر را ناچیز و نادیده انگارد. انسان همواره در جست وجوی معنی بوده است و جست و جوی عالم معانی جز از طریق تفکر و مشاهده درونی امکان پذیر نیست. با این حال، این دو دستگاه معرفتی در مبادی، مسائل و غایت تفاوت های اساسی با هم دارند و ما در این گفتار بر آنیم تا امتیازات آن ها را مورد بررسی قرار دهیم.
۷.

نقد و بررسی چهار جریان عمده مخالف « اصالت وجود صدرایی»

۱۰.

تحلیل اعتبار و ارزش معرفتی برهان های امکان و وجوب نزد ابن سینا و ملاصدرا

نویسنده:

کلید واژه ها: برهان امکان و وجوب دلیل ابن سینا ملاصدرا برهان انی برهان لمی قاعده ذوات الاسباب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
تعداد بازدید : ۱۲۰۷ تعداد دانلود : ۵۹۳
برهان امکان و وجوب که گاهی به اختصار از آن به برهان ""امکان"" تعبیر می شود، یکی از استوارترین براهین عقلی بر اثبات وجود خداوند است.این برهان در میان حکمای اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است و به عنوان طریق فلاسفه در اثبات وجود صانع از آن یاد می شود.محور اصلی این برهان وجود ممکنات و معلولات است یعنی از طریق علم به ممکنات،بر وجود واجب و مسبب اقامه دلیل می شود.این نوع برهان بنابر تقسیم رایج میان منطق دانان،از نوع برهان انّی است. از طرفی به اعتقاد همه حکما علم به معلول محقق نمی شود مگر اینکه علم به علت قبل از آن تحقق یافته باشد. در این صورت اثبات علت از طریق دلیل انّی کاری بیهوده و بلااثر خواهد بود و براهینی که بر این پایه استوار باشند ارزش معرفتی نخواهند داشت.ابن سینا برای اثبات اعتبار معرفتی برهان امکان و وجوب،آن را نوعی برهان لمّی تلقی کرده و ملاصدرا با استفاده از دقت هایی که بوعلی در دفاع از این برهان دارد،این برهان را نوعی دلیل یقین آور در برابر دلیلی که یقین آور نیست، دانسته است.
۱۲.

نقد و بررسی معادشناسی سهروردی در پرتو حکمت متعالیه

نویسنده:

کلید واژه ها: حکمت متعالیه معاد روحانی معاد جسمانی سهروردی معادشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۱ تعداد دانلود : ۶۳۳
شیخ شهاب الدین سهروردی در تبیین خود از مسئله معاد به این باور می رسد که نفوس سعادتمندان و کمال یافتگان بعد از مرگ منجذب عالم انوار قدسی شده و از اشتغالات برزخی برکنار می ماند. اما متوسطان اهل سعادت بعد از مرگ با حفظ درجات در عالم صور معلقه یا اشباح مجرده مستقر می شوند و متذکر می شود که بعث اجساد و اشباح ربانی و کلیه وعده های پیامبران بدین گونه تحقق می یابد . اما در مورد نفوس اهل شقاوت اظهاراتی دارد که مظنون به تمایل به تناسخ است. صدرالمتألهین شیرازی از رویکرد سهروردی به مسئلة معاد، خصوصاً آنجا که صورت های غیرجسمانی را، که باعث نقوشی در خیال هستند، منشأ آثار ملائم و غیرملائم شمرده است، انتقاده کرده و تبیین وی را متضمن مخالفت با ظواهر متون دینی دانسته است.
۱۳.

بررسی انتقادی پاسخ میرداماد به شبهه حدوث عالم و دیدگاه فیلسوفان صدرایی پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زمان قدم حدوث میرداماد دهر سرمد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۹۷۴ تعداد دانلود : ۵۵۷
بنابر عقیده حکمای اسلامی، جهان هستی بر اساس یک نظام معقول و منطقی پایه گذاری شده و از لحاظ متافیزیکی دارای مراتب یا عوالمی است. این عوالم در یک خط ارتباطی عمودی - متافیزیکی- قرار دارند. به عبارت دیگر در یک ترتب طولی به نحو علّت و معلولی با هم مرتبطند. امّا تبیین این ارتباط بین مبدأ اول و معلول اول با یک شبهه فلسفی – کلامی مواجه است: ضرورت پیوند معلول به علّت، ایجاب می کند که عالم هستی با مبدأ عالم، معیت داشته باشد؛ در صورتی که لزوم تمایز و تقدم واجب تعالی بر ممکنات اقتضا می کند که عالم ممکنات از واجب تعالی، تأخّر و انفکاک عینی داشته باشد. برای حل این معضل میرداماد به تناسب نظام فلسفی خود، موضوع حدوث در دهر را مطرح نمود. تأسیس این نظریه با استفاده از تقابل دو اصطلاح دهر و سرمد با زمان و زمانیات، اگر چه در سایه نبوغ فکری و قدرت اعجاب انگیز اندیشه میرداماد قابل تحسین است امّا از نظر فیلسوفان صدرایی، طرقی که وی برای تأیید و اثبات نظریه خود دنبال کرده است قابل مناقشه اند.
۱۴.

بررسی مقایسه یی دیدگاه ملاصدرا و ویلیام کرایگ درباره حدوث زمانی عالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حدوث زمانی حرکت جوهری ازلیت خداوند دوام فیض ملاصدرا کریگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۳۲۷
یکی از عمیقترین مباحث هستی شناسی که از دیرباز معرکه آراء اندیشمندان و فلاسفه بوده، مسئله حدوث یا قدم عالم است. در سنت اسلامی، ملاصدرا کوشش نموده با طرح نظریه حرکت جوهری، حدوث تجددی عالم ماده را بنحوی بتصویر بکشد که ضمن برخورداری از انسجام، با هیچیک از آموزه های دینی در تعارض نباشد. بر اساس دیدگاه وی، تجدد عین هستی موجودات است و هر نو شدنی، حدوثی مستقل است که در بستر زمان، بیوقفه در ذات موجودات بوقوع میپیوندد. سلسله حوادث بدلیل عدم انقطاع فیض، به نقطه معینی نمیرسد؛ بدین ترتیب، همه اجزاء عالم، حادث زمانیند. در نتیجه عالم که بعنوان یک کل اعتباری، وجودی جداگانه از حوادث ندارد نیز حادث زمانی خواهد بود. ویلیام کریگ، متفکر دیندار مسیحی، در فضای فکری معاصر غرب، نیز برهان کیهان شناختی کلامی خود را بر مبنای رویکرد جدیدی از حدوث زمانی عالم ارائه کرده است. او معتقد است عالم با همه اجزائش، از جمله زمان، در لحظه یی خاص، با اراده آزاد الهی، از عدم خلق شده و از آن پس، خداوند که قبل از آغاز خلقت در موقعیتی فرازمانی قرار داشت، بدلیل نسبت واقعی خود با حوادث زمانی، در معرض زمان قرار گرفته است. مسئله اصلی پژوهش حاضر اینست که کارآمدی تقریر ملاصدرا از حدوث زمانی عالم را در مقایسه با تلقی جدید کریگ، نشان دهد. رهیافتهای بدست آمده از مقایسه این دو دیدگاه نشان میدهد که کوشش کریگ برای ارائه این رویکرد جدید، گرچه در جای خود درخور توجه است اما در مقایسه با دیدگاه ملاصدرا نه تنها دارای انسجام لازم نیست بلکه آشکارا با مبناییترین آموزه های دینی از جمله عدم اتصاف ذات خداوند به تغییر، ازلیت خداوند، معیت قیومیه خداوند با مخلوقات و دوام فیض تعارض دارد.
۱۵.

نسبت عواطف و کُنش های رفتاری انسان از منظر ملاصدرا و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عواطف کنش های رفتاری عشق مسئولیت ملاصدرا سارتر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۲۰۰
عواطف به مثابه یکی ازساحات گرایشات نفسانی نقش مهمی دربرانگیختگی رفتارآدمی دارد. ملاصدرا معتقدست که انسان دارای ساختار بینش مندانه ایست که متشکل از اجزاء مرتبط با یکدیگر بوده که رو به سوی غایتی دارند. این غایات به لحاظ اعمال جوانحی و جوارحی سنخیتی عمیق با عواطف دارند.اینکه عواطف چه ماهیت و چه پیوندی با اعمال انسان دارد دوپرسش اصلی پژوهش پیش رواست. ملاصدرا با اثبات وجود، عشق و اختیار، عواطف راعملی باطنی میداند که آدمی رابرجذب یادفع امور وکنش های رفتاری متناسب با آنها تحریک می نماید لذابرای ماهیت عواطف نقش اکتسابی قائل است.درمقابل سارترفیلسوف اگزیستانسیالیستی معتقدست عواطف و احساسات انفعال صرف نیستند بلکه ساختار اگاهی انسان را تشکیل داده، هدفمند و معنادارند لذا هرعملی که انجام می دهیم(آگاهانه باشدیانه) متأثر ازعواطف اند و شرط تحقق این عواطف نیز همان عمل است. درواقع ایشان معتقدند عواطف همراه با باورمندی اند یعنی مثلا ازرفتاری شاد می شویم احساس سرزندگی میکنیم و به موجب این احساس کارخیری انجام میدهیم مادرقبال این رفتارمسئولیت داریم همین مسئولیت عواطف واحساساتمان هستند که ما رادچار عشق، تنفر، و...میکنند زیرا این مائیم که عواطفمان را انتخاب میکنیم. بنابراین درمقاله حاضربرآنیم تا باروشی توصیفی_تحلیلی، باتوجه به قرابت های دیدگاه ملاصدراوسارتر در شناختی بودن عواطف، ازیکسو تاثیر چشمگیر رویکرد این دوفیلسوف را که تا حدودی درپژوهش های موجود کمرنگ واقع شده است رانشان دهیم و ازسوی دیگر با مقایسه آراء شان، به وجه شباهت ها و تفاوت ها دست یابیم تااز قِبل آنها پاسخی قابل قبول به پرسش از چیستی نقش عواطف درکنش های رفتاری انسان دست یابیم. شماره ی مقاله: ۸
۱۶.

تبیین عرفانی ملاصدرا از نظریه وحدت شخصی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجود وحدت شخصی وحدت تشکیکی اعیان ثابته ملاصدرا ایقاظ النائمین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۷ تعداد دانلود : ۲۶۷
تلاش فکری عمیق و توأم با شهود حکیم ملاصدرا در تحقیقات پیرامون حقیقت هستی، سرانجام او را به نظریه وحدت شخصی وجود رسانید تا آنجا که خود در برخی آثارش خصوصاً رساله عرفانی ایقاظ النائمین همعقیده با عرفا بصراحت بر لزوم باور به وحدت شخصی وجود اذعان نموده است. او در تبیین عرفانی این نظریه در ساحت هستی شناسی، از رهگذر مباحثی همچون اصطلاح شناسی وجود، بیان رابطه میان وجود و ماهیت، شرح اعتبارات ماهیات هم از حیث تعین فی نفسه و هم از حیث تنزل وجودی آنها ابتدا نظریه وحدت تشکیکی وجود را طرح و نکات ظریفی را در مفاد این نظریه بیان مینماید و سپس از طریق برهان عدمی بودن ازلی و ابدی ممکنات، با بیانی عرفانی به تبیین وحدت شخصی وجود نظر میکند و در نهایت نتیجه میگیرد که وحدت و یگانگی موجودات در ذات وجودی خود، نه وحدت و اشتراک سنخی بلکه وحدت شخصی و سریانی است. از نظر او، وجود حقیقی مختص به وجود خدای تعالی است و ممکنات همگی ظهور، نمود و شئون اوصاف وجود حقند و نسبت به آن، وجود ظلی و قیام سایه وار دارند.
۱۷.

تعالی و سعه وجودی انسان در نظام هستی شناسی ملاصدرا و هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان دازاین تعالی حرکت جوهری هستی شناسی مرگ ملاصدرا هیدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۱۰
هیدگر درباره بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیری بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشه های او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعه تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعه وجودی «انسان» است. بعقیده هر دو اندیشمند، انسان جوهری محبوس در خود نیست؛ او که سرچشمه امکانات است و به امکانات خود نیز آگاهی دارد، توانایی «شدن» دارد و میتواند آنچه فعلاً نیست، باشد، از وضع موجود گذر کند و تعالی یابد. در عین حال که شباهت فوق میان اندیشه این دو متفکر وجود دارد، اما باید این نکته را در نظر داشت که در نظام هستی شناسی ملاصدرا نفس انسان بدلیل تجرد ذاتیش، همواره دارای درک و فهمی از هویت تعلقی خویش نسبت به وجودی نامحدود و حقیقتی بینهایت است. نفس انسان که تمام حدود هستی را در خود جمع دارد، در سیر مراحل برون خویشی خود، میکوشد که با تقرب و تشبه به آن حقیقت بینهایت، وجود خویش را معنا بخشد. سیر تکاملی نفس پس از مرگ نیز برای رسیدن به مرتبه فوق عقلانی ادامه دارد. در مقابل، در نظام هستی شناسی هیدگر، حقیقت مبتنی بر «دازاین» است. حقیقی بودن دازاین بدین معناست که او تنها موجود در جهان است و بی آنکه تعلقی به قدرت مرموز و ماورایی داشته باشد، همواره از پیش، نسبت به همه آنچه جزئی از جهان اوست، آگاه است و پیوسته اشیاء را بدون هیچگونه حجابی، در آشکاری و گشودگی در می یابد. بهمین دلیل دازاین در تعالی و استعلا، متکی به خود است؛ تعالی دازاین با انگیزه به فعلیت رساندن امکانات وجودیش، تا مواجهه با مرگ ادامه دارد و مرگ آخرین امکان وجودی دازاین است که با وقوعش به تمامیت خود میرسد.
۱۸.

جایگاه معرفت شناختی عالم مثال در هریک از مراتب خلقت از دیدگاه مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت شناسی ادراک خیالی مراتب عالم مثال مطلق مثال مقید عالم عقول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۹۳
اعتقاد به وجود عالم مثال مطلق به عنوان عالمی حقیقی و جوهری روحانی، که حدواسط میان عالم جبروت و عالم شهادت تلقی می شود، ازجمله باورهای عرفان محیی الدینی است .از آنجایی که تمام ممکنات عوالم خلقت در این عالم با صورتی مثالی ظهوردارند می توان به نقش بی بدیل این مرتبه از هستی در فرآیند معرفت انسان پی برد. مقاله حاضر برآن است که نشان دهد چگونه از طریق شناخت عالم مثال می توان به شناخت همه مراتب خلقت نائل گشت.ممکنات عالم عقول، با تجرد تام تنها درعالم مثال که محل ظهور صور است  با یک نحو تعین مناسب کمالات خویش متمثل می شوند.  مرتبه مثالی عالم دربردارنده حقایق نوری نیمه مجرد وسیعی است که با صوری مثالی تعین یافته اند، ممکنات عالم طبیعت نیز در سابقه وجودی خود ظهوری مثالی داشته اند زیرا عالم مثال واسطه ظهورآن ها است. بنابراین ارتباط معرفتی با عالم مثال امکان شناخت همه مراتب هستی را برای انسان فراهم می آورد و از آنجا که یکی از قوای ادراکی انسان قوه خیال اوست که خود از سنخ عالم مثال می باشد لذا انسان می تواند با مثال مقید خویش با عالم مثال مطلق ارتباط وجودی ومعرفتی حاصل نماید.
۱۹.

مبانی حکمی شفاعت در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شفاعت امکان اشرف اسمای الهی انسان کامل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۷۳
شفاعت واعتقاد به آن از جمله ضروریات آموزه های دین اسلام محسوب می شود. حصول شناخت کافی از این ضروری دین ومبانی حکمی و عقلی آن امکان برخورداری از این جریان رحمت الهی را فراهم می آورد. از دیدگاه حکمای اسلامی، شفاعت طبق قاعده امکان اشرف تبیین و در جهت تتمیم قابلیت قابل، مطرح شده است و از دیدگاه عرفای مسلمان از طریق انسان کامل در قوس نزول و صعود و همچنین اسماء حسنای الهی و ارتباط این اسماء با رحمت و غفران الهی و واسطه گری انسان کامل به عنوان مظهریت اسماء الهی در عالم ناسوت به وقوع می پیوندد. اعتقاد به خلیفه اللهی انسان کامل و اشرفیت و ولایت او بر سایر موجودات راه دستیابی به شفاعت را سهل و آسان می نماید. زیرا قلب انسان کامل آینه تجلیات ذاتی و اسمائی حق تعالی است که پس از تجلی بر آن وساطت او بر عالم، تجلی می نماید.
۲۰.

«نقد و بررسی تقریر ابن سینا از آموزه های عرفانی»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابن سینا عرفان عقل و استدلال شهود عرفانی کرامات و مقامات عرفا عشق الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۶۴
ابن سینا، رئیس فیلسوفان عالم اسلام، با اینکه در قرون وسطی زندگی می کرد، ولی هرگز روحیه و اندیشه قرون وسطایی نداشته است. او همچون فیلسوفان دوره تجدید حیات علمی و فرهنگی ، مخالف هر نوع تحجر و تقلید بود و سند درستی هر امری را عقل و تجربه می شناخته و برای انکار چیزی تا دلیل و برهان روشنی نمی یافته، آن را در بوته امکان می نهاده است . این عالم بزرگ، شهود عرفا و کرامات اولیا را از نگاه عقل ممکن می دانسته و در برخی از رسالات و کتاب هایش به توجیه فلسفی آن ها پرداخته است. با این وجود از مطالعه احوال و آثار وی بر می آید که او هرگز به سیر و سلوک نپرداخته و راه و روش صوفیان را در پیش نگرفته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان