سایه اقتصادی نیا

سایه اقتصادی نیا

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۶ مورد از کل ۱۶ مورد.
۱۰.

مروری بر کارنامه شعر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶۴
نگاهی گذرا به زندگی و آثار: قیصر امین پور به سال 1338 در گتوند، روستایی از توابع دزفول، زاده شد. تحصیلات دبستانی را در همان روستا و تحصیلات دبیرستانی را در دزفول به پایان برد. به دنبال پذیرفته شدن در رشته دامپزشکی به تهران آمد. اما، سال بعد، از ادامه تحصیل در این رشته انصراف داد و در رشته علوم اجتماعی نام نویسی کرد. آن را هم نیمه کاره گذاشت و خارج از محیط دانشگاهی به فعالیت فرهنگی دلخواه خود سرگرم شد: با جمعی از همفکرانش، در شکل بندی حوزه اندیشه و هنر اسلامی سهیم گشت. سپس، در سال 1360، دبیر صفحه شعر هفته نامه سروش شد و تا 1371 در این سمت باقی ماند. در سال 1363 دو دفتر شعر منتشر کرد: تنفس صبح و در کوچه آفتاب (مجموعه رباعی ها). در همین سال به دانشگاه بازگشت: این بار به رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. مجموعه ای از ثنر ادبی به نام طوفان در پرانتز و منظومه ای برای نوجوانا به نام ظهر روز دهم را در سال 1365 منتشر کرد. سال 1366 برای امین پور ایامی پرتنش بود - مقطعی که او را از دنیای قبلی جدا کرد و به دنیای دیگری، دنیای باز بینی و باز شکافی تفکرات گذشته و انتخاب مسیری نو رساند. از حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بیرون آمد. کمی بعد، در سال 1367، سردبیر سروش نوجوان شد و، در ضمن، به تدریس در دانشگاه الزهرا پرداخت. سال های پایانی دهه شصت برای امین پور سال های دیگر دیدن، دیگر شدن، و رشد و بالندگی بود. در سال 1368، با جمعی از همفکرانش که از حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی کنار کشیده بودند، دفتر شعر جوان را راه اندازی، و مثل چشمه، مثل رود را برای نوجوانان منتشر کرد. در سال 1369 تحصیل در مقطع دکترا در رشته زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران آغاز کرد. از آغاز دهه هفتاد، انتشار آثار امین پور پرشتاب تر شد.
۱۳.

نگاهی به مجموعه شعر «و ناگهان باران»(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴۶ تعداد دانلود : ۶۹۲
و ناگهان باران، از شاعران عراقی در تبعید، از مجموعه «شعر مقاومت عرب»، ترجمه موسی بیدج، رابعه، تهران 1381، 176 صفحه. و ناگهان باران جنگی است از سروده های شاعران عراقی در تبعید. این اثر، که سومین عنوان از مجموعه «شعر مقاومت عرب» است، مشتمل است بر مقدمه ای به نام «آواز خوانی شبانه» به قلم مترجم و برگردان اشعار 23 شاعر عراقی. در میان شاعران این مجموعه نام هایی چون احمد مطر و نازک الملائکه به چشم می خورد که خوانندگان فارسی زبان پیش تر نیز با ترجمه هایی از آثار آنان آشنا شده اند. درباره ترجمه شعر و میزان امانت داری در آن اتفاق نظر وجود ندارد. مع الوصف، صاحب نظران در یک اصل متفق القولند که محصول ترجمه شعر باید خود شعر باشد. به عبارتی دیگر، شعر ترجمه نمی شود بلکه بازآفرینی و بازسرایی می شود، به گونه ای که حاصل کار در زبان مقصد را بتوان شعر خواند. با قبول این اصل، مسئله ضرورت رعایت سبک شاعر در ترجمه حل می شود. در باب مجموعه های حاوی اشعار شاعران متعدد، خواننده زبان مقصد توقع دارد تفاوت های سبکی در ترجمه منعکس گردد. برای اجابت این تقاضا، مترجم باید بکوشد از سبک شاعر و زبان او دور نیفتد و آن را به گونه ای، در زبان ترجمه، بازتاباند. اگر زبان شعر فخیم است این فخامت در ترجمه نیز جلوه گر شود، اگر به زبان گفتار نزدیک است در ترجمه نیز زبان زنده گفتاری اختیار شود و اگر با چاشنی طنز آمیخته است زبان ترجمه نیز طنز آمیز باشد. و البته این هر دو مقصود – حفظ شعریت و رعایت سبک در ترجمه شعر - وقتی حاصل می شود که مترجم زبان آور و چیره دست باشد و هم با شاعران زبان مبدا انس و الفت و سنخیت روحی پیدا کرده باشد. حال این سوال پیش می آید که، به حکم ماهیت شاعرانگی، ترجمه مجموعه و ناگهان باران، به چه میزانی از این حیث موفق بوده است؟ پیداست که اشعار 23 شاعر عراقی که در این مجموعه گرد آمده به یک زبان و سبک نیست. حتی اگر همه این شاعران از یک درد – درد وطن و غم غربت – سخن گفته باشند و درون مایه اشعار همه آنان اجتماعی – سیاسی باشد، می توان شعر آنها را فقط در محتوا به هم نزدیک دانست، نه در صورت و زبان. باید گفت که این تفاوت صورت و زبان در ترجمه چندانی بازتاب نیافته است. مثلا السیاب روستازاده با مصالح زندگی روستایی به بیان نیازها و خواسته های وطنی می پردازد، در حالی که در سروده های النواب از نمادهای مذهبی برای بیان مکنونات شاعر بهره گیری شده است. اما، با یکدستی زبان مترجم این تفاوت ها رنگ باخته اند. در مقدمه مترجم آمده است که احمد مطر اشیا و گفت و گوهای یومیه را در شعر خود وارد کرده و زبانش سرشار از طنز است. اما، این زبان در ترجمه به کلی دگرگون گشته و از گفت و گوهای یومیه دور و از طنز خالی شده است و خاصیت «پلاکارد»ی را که به شعر او نسبت می دهند ندارد. عبارت «از ستوهم فریاد برآوردم» یا «از خشم دلم کاستم» که مترجم در ترجمه شعر کوتاه پوزش به کار برده نه تنها از زبان زنده دورند بلکه فخیم جلوه می کنند و بار زبان شعر را سنگین کرده اند. حاصل این که خواننده با گزیده ای از اشعار 23 شاعر رو به روست، اما احساس می کند که همه آنها سروده یک شاعرند و شاخص های شعرتک تک شاعران را باز نمی یابد ...

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان