ناصرالدین علی تقویان

ناصرالدین علی تقویان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۲.

Cultural Study Of the Relationship between Mountain and the City

کلید واژه ها: Tehran Alborz Mountains Cultural Element Landscape Approach

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۴۷۲
Mountains are of high importance in Iran due to the particular geography of this land. In addition to being ecologically significant, mountains offer multiple functions for Iranians that makes these natural elements to have different meanings for people to the point that most of the mountains adjoining residential areas have special names. In this regard, this research tries to study Alborz Mountains as the most important historically and ecologically mountains in Iran where Tehran, the most populated city and the capital of Iran, is located. Research in this area shows that the function of Alborz Mountains have changed for the people over time or have declined to a lower status. These mountains do not have their previous position in the minds of the people, and the authors believe that Iranians used to be consider Alborz Mountains as a cultural element with objective and subjective aspects. Therefore, the purpose of this paper is to investigate the functions of Alborz Mountains and to study the relationship between mountains and people over time in order to find the meaning of the Alborz Mountains in terms of documentary and historical studies. The results of the research show that based on the conceptual scope of the landscape approach (which is a holistic and objective-minded approach to nature), the city and the mountains in general are not the main reasons for negligence of Alborz Mountains in the minds of people. In addition, the mountains for the people of Tehran, who are the main inhabitants of Alborz Mountains, are no longer a cultural landscape element with objective and subjective aspects. The objective aspects of mountains have been gradually disappeared or decreased considerably due to the loss of their objective functions and these elements have been eventually transformed into subjective elements.
۳.

The Problematic Relation between University as a Topos and World-Epoch of Virtuality as a New-Arising all-encompassing Topos

کلید واژه ها: topos university world-epoch of virtuality

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۲ تعداد دانلود : ۲۹۴
In this article I have tried to conceptualize some problematic issues regarding the status of university in what I have named ‘world-epoch of virtuality’. In my view, world-epoch of virtuality has changed the meanings and functions of the concepts of time and space as well as the concepts of knowledge, science and education which traditionally dealt with in/and through university. So, it seems that the idea and functions of university are being changed. The concept of ‘topos’ is central to my account, because it encapsulates all the meanings related to time, space and knowledge.
۴.

تدوین اصول و مبانی طراحی ریزفضاهای دانشگاه با تأکید بر عوامل فرهنگی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۹۱ تعداد دانلود : ۳۵۲
فضا و محیط مصنوع نقش مهمی در شکل گیری هویت، ساختار فکری و فرهنگی و سبک زندگی افراد داشته و می تواند در ایجاد، تشدید و یا کاهش معضلات روانی و اجتماعی آن ها تأثیر گذار باشد. مقاله حاضر با هدف دستیابی به راهکارهایی جهت تسهیل روند هویت بخشی و کاهش تنش های فکری، اجتماعی و فرهنگی دانشجویان در فضا یا فضاهای آموزشی دانشگاه تهیه و تولید شده است. ساختار اصلی مقاله برآمده از یک تحقیق میدانی است. پژوهش در میان پنج دانشگاه منتخب دولتی در شهر تهران  به روش تحقیق آمیخته انجام شده و داده ها به صورت ترکیبی از دو روش مصاحبه و پرسشنامه گردآوری شده است. یافته های مصاحبه از اساتید دانشگاه ها و مسئولین و کارشناسان فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با روش دلفی گلوله برفی و یافته های حاصل از پرسشنامه و مصاحبه در نیازسنجی از دانشجویان از روش نمونه گیری خوشه ای به دست آمده و تحلیل یافته های این بخش با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. برای تحلیل وضعیت کنونی اجتماعی فضایی دانشگاه های مورد مطالعه نیز، با فعالان فرهنگی دانشجویی مصاحبه انجام شده است. نتایج نشان داد که از نظر خبرگان دانشگاهی، دو معیار «ایجاد حس تعلق» و «اجتماع پذیری» نسبت به عوامل دیگر اهمیت بیشتری دارد. دانشجویان نیز بر این باورند که فضاهای فرهنگی و اجتماعی و نیز کالبدی موجود در دانشگاه ها جواب گوی نیازهای آن ها نبوده و به مشکلاتی از قبیل نداشتن فضای کافی، امکانات و تجهیزات مناسب، عدم انعطاف پذیری، عدم وجود نور کافی در این فضاها اشاره داشته اند. در پایان نیز پیشنهاداتی برآمده از یافته های پژوهش، به صورت دسته بندی شده ارائه شده است.
۵.

هویت: میراثی از گذشته یا انتخابی برای آینده؟(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۱۱ تعداد دانلود : ۴۱۹
آیا هویت میراثی به جای مانده از گذشته است یا انتخابی برای آینده؟ در این پرسش، مفهوم «زمان» پیش فرض گرفته شده است. ازاین رو، تحلیل مفهوم زمان نقطه عزیمت ماست. زان پس به بررسی نسبت مفهوم زمان با نظریه اجتماعی می پردازیم و برمی نهیم که جامعه شناسی نه علم «زمان» بلکه علم «مکان» است. علم «زمان» اما «تاریخ» است که در روایت هگلی اش نسبتی وثیق با پارادایم فلسفه آگاهی دارد. این پارادایم، اجازه تأسیس جامعه شناسی را نمی داد چرا که جامعه شناسی نظریه کنش است نه نظریه آگاهی. از همین رو، تأسیس جامعه شناسی در پایانه های سده نوزدهم اروپایی مقارن است با بحران فلسفه آگاهی. کانون این بحران نیز مفهوم «سوژه» بود، سوژه ای که خود هم بنیاد فلسفه آگاهی مدرن بود و هم کانون جامعه مدرن. اما مارکس، نیچه و فروید طومار سوژه را درهم پیچیدند و بدین سان جامعه مدرن را به بحران درانداختند. تأسیس جامعه شناسی پاسخی بود به این بحران. این تأسیس چرخش گاهی است که در آن از گران باری و زیان باری «تمپوسنتریسم» آگاه گشتیم و بر سودمندی «توپوسنتریسم» انگشت نهادیم. پس از این بحث نظری، به برخی از نارسایی های تلقی زمان محور از «هویت» در علوم اجتماعی ایران اشاره می کنیم و نشان می دهیم که چگونه این نارسایی ها گرانبار از گذشته است و ازاین رو ناتوان از نگریستن به آینده. ریشه ناتوانی جامعه شناسی ایرانی در پردازش «نظریه کنش» را نیز در همین نارسایی ها جست وجو می کنیم. جامعه شناسی ایرانی برای برون رفت از این بن بست و گشودن افق هایی نو در سپهر نظریه و عمل اجتماعی، چاره ای جز دست شستن از تلقی هویت «به سان میراثی از گذشته»، و برگرفتن آن همچون «انتخابی برای آینده» ندارد. سرآخر درباره مفهومی از هویت «بخردانه» و نسبت آن با علوم اجتماعی سخن می گوییم. افزون بر اینها، وجه میان رشتگی این مقاله در بررسی نسبت علومی همچون جامعه شناسی و تاریخ در چشم اندازی فلسفی بر زمینه تحلیل مفهوم های زمان و مکان توضیح داده می شود.
۶.

رویکرد اجتماعی فرهنگی در حوزة آموزش زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش زبان نظریة اجتماعی فرهنگی اخلاق گفتمان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی آموزش و پرورش
تعداد بازدید : ۱۳۶۵ تعداد دانلود : ۷۰۱
در این مقاله می کوشیم برخی دلالت های رویکرد اجتماعی فرهنگی برای حوزة آموزش زبان را با نگاه به نظریة اخلاق گفتمان بازسازی کنیم. ایدة محوری ما بر این دریافت استوار است که رویکرد اجتماعی فرهنگی با وجود دستاوردهای بسیاری که برای حوزة آموزش زبان داشته است، به دلیل فقدان منابع هنجارین لازم برای تبیین چگونگی رسیدن به فهم مشترک و توافق در میان کنش های زبانی، هنوز نتوانسته است آموزش زبان را واجد بُعد اخلاقی و تربیتی درخوری سازد. بر این نکته تأکید می شود که این نقصان را می توان با نگاه به نظریة اخلاق گفتمان جبران کرد. سپس دلالت های این رویکرد هنجارگذار اجتماعی فرهنگی در سه حوزة پژوهش، تدریس و ارزشیابی آموزش زبان بررسی و کاویده می شود. در این سه حوزه، بر وجه اخلاقی آموزش زبان تأکید می شود.
۷.

«فهم انتقادی»، پیش شرط روش شناختی مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش شناسی روش کنش ارتباطی کیفیت گرایی کمیت گرایی فهم انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۵ تعداد دانلود : ۹۲۹
در این جستار، مشکل عمدة اجرای طرح ها و پژوهش های میان رشته ای در این نکته دیده شده است که در این گونه طرح ها در نهایت دو نوع الگوی روش شناختی در برابر هم صف آرایی می کنند که همانا روش شناسی کمیِ مورد استفاده در علوم طبیعی و روش شناسی کیفیِ مورد استفاده در علوم انسانی و اجتماعی است. این مشکل، کار را به جایی رسانده است که گفت وگوی سودمند و سازنده میان متخصصان وابسته به هر یک از این دو الگو در یافتن زبانی مشترک برای رسیدن به چشم اندازهایی درخور که راهگشای حل مسائل و مشکلات انسانی و اجتماعی باشد، به بن بست رسیده است. مسألة ترجمه پذیری نیز در سایة همین مشکل سر برمی آورد و ازاین رو توجه به زبان و معیارهای ارتباطیِ آن در کانون توجه قرار می گیرد. در این جستار نخست به بیان ریشه های چنین مشکلی پرداخته شده و ضمن برشمردن ویژگی ها و نیز بنیان های نظری هر دو الگو، بن بست ارتباط میان این دو الگو واکاوی و تحلیل می شود. سپس با بهره گیری از نظریة کنش ارتباطی و کاربردشناسی جهانی و بر پایة معیارهای نظریة انتقادی، راه برون رفت از این بن بست، در کاربست روش «فهم انتقادی» دیده شده است. روشن است که الگوی روش شناختی خود این جستار همانا روش شناسی ارتباطیِ برآمده از آرا و اندیشه های هابرماس است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان