حسین یزدانی

حسین یزدانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۴ مورد از کل ۲۴ مورد.
۲۱.

پژوهشی در واژگان خاصّ فرهنگ مصرّحهالأسماء(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مصرحه الأسماء فرهنگ نویسی فرهنگ های کهن واژه های شاذ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳ تعداد دانلود : ۱۲۸
مصرّحهالأسماء از فرهنگ های دوزبانه عربی به فارسی در قرن نهم هجری قمری است. این فرهنگ از نظر لغات، معانی و تلفّظ های خاص و کمیاب حائز اهمّیّت است. در این پژوهش بیش از صد نمونه از این نوع واژه ها، همراه با شواهد اندک شمار آن ها از متون دیگر، بر اساس داده های پیکره های زبانیِ قابل دسترس، با توضیحاتی چند، ارائه شده است. این لغات به ترتیب بر اساس شاذ بودن در متون کهن، دارا بودن تلفظ های کمیاب، داشتن معانی نادر، کاربرد ویژه آن ها در فرهنگ حاضر و تبعیت از فرهنگ های پیشین دسته بندی شده اند. یافته های این پژوهش در مصرّحهالأسماء نشان دهنده بسامد و کاربرد لغات خاص، دگرگونی های آوایی آن ها و تحوّلات زبانی در این قرن است. همچنین ضبط برخی از واژگان این فرهنگ می تواند به خوانش و ضبط درست لغات مبهم متون کهن دیگر کمک کند. در این پژوهش، بستر مناسبی برای محقّقان حوزه های لغت شناسی، معناشناسی، فرهنگ نویسی، سبک شناسی و واژه گزینی و ... فراهم آمده است
۲۲.

تحلیل و بررسی کنایه در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترکیب کنایی شاهنامه فردوسی تصویر آفرینی کنایه نظریه تَرک تصریح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۰۵
موضوع این پژوهش «بررسی و تحلیل کنایه در شاهنامه فردوسی» است. هدف نویسنده از آن پاسخ به این سؤال بوده که: «کنایه و ابعاد هنری و بلاغی آن در ذهن و زبان فردوسی کدام است؟» روش جستار در این نوشته، تحلیل محتوا با ابزار کتابخانه ای بوده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که سخنوری چون فردوسی در خلق و ابداع کنایه های عام و خاص تبحّر بسیار داشته زیرا او از ابعاد کلامی و بلاغی و ویژگی تصویر آفرینی کنایه، هوشمندانه با خبر بوده است و از این رو در شاهنامه به آفرینش کنایه های عام یا استعاره های مرکّب جذّاب پرداخته و انواع کنایه های خاص از قبیل: تلویح، ایما، رمز و کنایه فعلی را در بخش حماسی برای فارسی زبانان به یادگار گذاشته است. کنایه های بی بدیلی چون: «نهالی به دوزخ فرستادن»، «گاو کسی در چرم بودن» ، «سَرِ تیغِ کسی نیام را ندیدن». همچنین نقد و تحلیل آثار بَلاغی و تصویر آفرین کنایه در شاهنامه در 16 عنوانِ مستند به کتب بَلاغی دستِ اَوَّل و ذکر تمام شواهد از متن شاهنامه، خود از یافته های علمی و پژوهشی این مقاله است و شرح مبانی کنایه با استناد به نظریه «تَرکِ تصریح» خود از دست آورد های بدیع و دست اوّل است که برای نخستین بار در آن بیان شده است.
۲۳.

صکوک الدلیل: حماسه ای مضحک به تقلید از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۱۱
ابوالحسن یغمای جندقی از شاعران عصر قاجار است که مفاسد روزگار خود را با طنز به نقد کشیده است. از شگردهای او نقیضه پردازی از شاعران پیشین سبک خراسانی و عراقی است. مثنوی «صکوک الدلیل» منظومه ای564 بیتی در هجو یکی از همعصران اوست که شاعر در سرایش آن به شاهنامه فردوسی نظر دارد. این مقاله براساس مؤلفه های حماسه مضحک به مطالعه شکل، ساختار و درون مایه «صکوک الدلیل» می پردازد و آن را با انواعی چون نقیضه و بورلسک مقایسه می کند. یغما با بهره گیری از روش نقیضه پردازی می کوشد در اشعارش خلاقیت را جایگزین تقلید نماید. او در این کار تا حدودی موفق بوده است؛ اما گاه تغییر آهنگ از لحن حماسی به لحن تعلیمی و تلفیق آن دو با هم این منظومه را از یکپارچگی سبکی به دور ساخته است.
۲۴.

بررسی مناسبات بینامتنی مثنوی عرفانی «شاهد غیبی» از احمد و «یوسف و زلیخا» جامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بینامتنیت یوسف و زلیخا شاهد غیبی ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۶۴
بینامتنیت یکی از مباحث نوین در نقد ادبی است که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد. بر اساس این نظریه، هرمتنی با متون پیش از خود معنی می یابد و هیچ متنی مستقل نیست و گویندگان آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره مند شده اند. بینامتنیت برای اولین بار توسط ژولیا کریستوا مطرح گردید و بعدها ژرارژنت به عنوان یکی از تاثیرگذارترین پژوهشگران این عرصه با بررسی مطالعات او این نظریه را گسترش داد. ژنت مجموعه مطالعات خود را ترامتنیت نامید. او ترامتنیت را به پنج دسته تقسیم نمود که عبارتند از: بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت، بیش متنیت. هر یک از این پنج دسته نوعی از روابط یک متن را با غیر خود طرح و بررسی می کند. که ازآن میان بینامتنیت بیشتر مورد توجه قرار گرفت. این پژوهش، تاثیرپذیری نسخه خطی " شاهد غیبی " از مثنوی" یوسف و زلیخا" ی عبدالرحمن جامی را بر اساس رویکرد بینامتنیت مورد واکاوی قرار داده است. ثمره این پژوهش نشان می دهد که اگرچه این دو اثر از نظر موضوع کاملا متفاوت، اما از نظر متنی و ساختار کلامی و روایی اشتراکات بسیاری دارند. و مؤلف " شاهد غیبی" تحت تأثیر افکار و اندیشه های جامی در " هفت اورنگ" به ویژه " بوسف و زلیخا"ی او بوده است و مناسبات بینامتنی به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی در آن کاملا نمایان است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان