سعید رحیمیان

سعید رحیمیان

مدرک تحصیلی:  استاد دانشگاه شیراز  
پست الکترونیکی: m_shahrudi@yahoo.com

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۸۸ مورد از کل ۸۸ مورد.
۸۱.

تاثیر اعتقاد به وحدت شخصی وجود در شرح قاضی سعید قمی بر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وحدت شخصی وجود قاضی سعید قمی فهم متن مقدس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 424 تعداد دانلود : 745
قاضی سعید قمی یکی از عرفا و حکمای نیمه دوم قرن یازدهم هجری است که با تأمل در روایات اهل بیت علیهم السلام کوشیده است که به ژرفای مقصود گوینده معصوم آن دست یابد. از آنجا که در فهم متون مقدس، اصول و پیش دانسته های پیشین هر فرد ایفاگر نقشی جدی است، در این نوشتار یکی از پیش فرضهای حکمی قاضی سعید قمی یعنی اعتقاد وی به وحدت شخصی وجود بررسی می گردد و تأثیر آن در فهم او از متون مقدس نشان داده خواهد شد. برای این منظور تأثیر این دیدگاه عرفانی بر فهم او از روایات در سه ساحت زبانی، معرفت شناختی و وجودی بررسی می گردد.در این تحقیق نشان داده شده است که اعتقاد به قاضی سعید به وحدت شخصی وجود در هر سه ساحت فهمی ویژه را در پی داشته است و او حتی در مباحث لغوی نیز متأثر از این مبنا است. هم چنین نشان داده شده است که او چگونه مسائل مربوط به توحید از جمله نامتناهی بودن حق، چگونگی اول و آخر بودن خداوند، نفی حلول و اتحاد، فاعل حقیقی بودن خدا و حتی اختیار انسان را مبتنی بر وحدت شخصی وجود تبیین می کند.
۸۲.

صورت بندی نظریه ی اجزاء اصلیّه، بر اساس ایده ی «طینت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معاد جسمانی این همانی ابدان اشکال آکل و مأکول اجزاء اصلیّه طینت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 714 تعداد دانلود : 17
مسأله تحقیق حاضر، بازخوانی نظریه ی کلامی اجزاء اصلیه، به مثابه ی ملاک این همانی ابدان، با نگاهی به احادیث ناظر به طینت است. متکلمینی نظیر خواجه نصیر الدین طوسی، این نظریه را در پاسخ به اشکال مشهور «آکل و مأکول» -که در صدد به چالش کشیدن معاد جسمانی است- مطرح نموده اند؛ اما به نظر می رسد تقریر این پاسخ، با ابهاماتی روبرو است و دقتی دوباره را می طلبد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که با الهام گرفتن از برخی روایات ناظر به طینت، می توان قول مذکور را به نحوی بازخوانی کرد که از ابهاماتش کاسته، و بر کارایی اش افزوده گردد. روش تحقیق مقاله حاضر، تفسیری -تحلیلی است.
۸۳.

فهمِ دلالت های تربیتیِ (کاربردی) ایده اسفار اربعه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 567 تعداد دانلود : 366
هدف: هدف اصلی این پژوهش ، فهم دلالت های تربیتی (کاربردی) ایده ی اسفار اربعه ی ملاصدرا است. روش: این پژوهش در ذیل پارادایم کیفی صورت پذیرفته است. روش پژوهش روش هرمنوتیک، و روش گردآوری داده ها، روش اسنادی می باشد. یافته ها: در این پژوهش در بخش یافته ها، وجوه کاربردی و دلالت های تربیتی اسفار اربعه ی صدرایی در قالب تیترها و عناوین مشخص در زمینه های گوناگون 1- فهم تربیت به مثابه یک سفرِ 4 مرحله ای یا 4 سفر با دو جهت حقی و خلقی (راهنمای تربیت پژوهان)، 2- ارائه ی روش تربیتی با استفاده از منطق 4 مرحله ای اسفار اربعه ی صدرایی در تناظر با ایده ی تکامل نفس ملاصدرا (الگوی تربیت مربی) و 3- طراحیِ سفرهای عینی متناظر با سفرهای روحی و فکری در متربّیان به مثابه روش تربیتی (راهنمای عمل مربّیان) مطرح شده اند.به تعبیری در ساحت ساختاری، استفاده از استعاره ی"تربیت به مثابه سفر" و خاصّه ایده ی سفرهای چهارگانه و چهارمرحله ای ملاصدرا به عنوان ایده ای جهت تربیت پژوهی معرفی گردید تا راهنمای عمل پژوهشگران عرصه ی تعلیم و تربیت باشد. در ساحت روشی ایده ی "ضرورت تناظر سفرهای عینی، روحی و فکری"، مطرح گردید و در تلاقی دو ایده با محتوای فلسفه ی صدرایی به ویژه ایده ی تکامل نفس او، "روش تربیتی با استفاده از منطق 4 مرحله ای اسفار اربعه ی صدرایی" ارائه گردید. نتیجه گیری: دلالت های تربیتی (کاربردی) ایده ی اسفار اربعه ی ملاصدرا براساس ایده ی محوری "تناظر اسفار اربعه ی صدرایی و مراحل تکامل نفس از منظر او"، در دو حیطه ی ویژه ی راهنمای عمل مربیان و راهنمای تربیت پژوهان ترسیم می شود.
۸۴.

سیر تاریخی اسم اعظم در تفاسیر عرفانی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 283 تعداد دانلود : 30
تلاش در پی فهم اسم اعظم خداوند یکی از دغدغه های انسان ها بوده که همواره اندیشمندان به آن توجه داشته اند. این پژوهش از روش کتابخانه ای با رویکرد تحلیلی_ تاریخی کوشیده سیر اسم اعظم در تفاسیر عرفانی را مورد بررسی قرار دهد. سهل بن عبد اللّه تستری اولین مفسری است که از اسم اعظم سخن گفته است. بیشتر مفسران در باب اسم اعظم اظهار نظر نکرده و به نقل روایات بسنده کرده اند. پس از ظهور ابن عربی در قرن هفتم و توجه ویژه وی به اسم اعظم، پرداختن به این موضوع در تفاسیر بعد از قرن هفتم چشمگیر است. اسم اعظم خداوند در قرآن وجود دارد. اسم «الله» اسم لفظی اسم اعظم خداوند است که برهمه اسماء برتری دارد و اسمی جامع تر و کاملتر از آن برای ذات خداوند وجود ندارد. برخی از مفسران فقط به اعظم بودن اسم «الله» بسنده نکرده و اسامی دیگری از جمله «الْحَیُّ الْقَیُّومُ»، «ربّ»، «ذوالجلال و الاکرام»، «حروف مقطعه قرآن»، «روح القدس»، «مالک الملک»، آیات ابتدای سوره «الحدید» و آیات آخر سوره «الحشر» را از مصادیق اسم اعظم معرفی کرده اند. هر کدام از اسماءالهی در خارج صورتی دارد که مظهر آن اسم می باشد، و آن اسم صاحبان آن مظاهر وجلوه ها هستند، از این روی انسان کامل مظهر اسم اعظم خداوند است و منظور از انسان کامل پیامبر خاتم(ص) و ائمه اطهار(ع) و در عصر حاضر حضرت صاحب الزمان(عج) است.
۸۵.

کلیات از دیدگاه شهاب الدین سهروردی و دونس اسکوتوس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 925 تعداد دانلود : 452
تبیین فلسفیِ کلیات مطالعه آنها در نسبت با عالم و ذهن است و از دو پرسش می گذرد: کلیات چیستند و چگونه ساخته می شوند. پژوهشِ حاضر به این دو پرسش در آرای سهروردی و اسکوتوس می پردازد. با به کارگیریِ ادبیاتی مشترک، هر دو فیلسوف، ویژگی هایی اشتراکی و اختصاصی برای عالم قائل اند. در فلسفه اسلامی از این ویژگی ها به وجود و ماهیت تعبیر می شود؛ اما سهروردی، با تکیه بر نور، آنها را «نور» و «ماهیت یا موجود» معرفی می کند. اسکوتوس نیز از کلی طبیعیِ سینوی و طرح دو مسئله «وحدتِ غیرعددی» و «اشتراک» این ویژگی ها را تبیین می کند. پس از بررسیِ عالم مطالعه ذهن ممکن می شود؛ زیرا فیلسوفانِ واقع باور فلسفه شان را از عالم می آغازند و سپس به سایر حوزه ها سرایت می دهند. کلیات با جمع بندی برآیندِ نظرات آنها به عالم و ذهن تبیین می شود. با در نظر گرفتنِ مناقشه افلاطون و ارسطو در مسئله کلیات نتایج زیر به دست آمدند. سهروردی، آگاهانه یا ناآگاهانه، هر دو نسخه افلاطونی و ارسطوییِ کلیات را باور دارد؛ در حالی که اسکوتوس تنها نسخه ارسطویی را طرح می کند. سهروردی این دو نسخه را با هم متصل نمی کند. نسخه ارسطویی بر عاملیّتِ ذهن تأکید می کند و نسخه افلاطونی مُثُل افلاطونی را در نظام نوری می بیند. همچنین، اسکوتوسِ مشائی ماهیت را در عالمِ خارج از ذهن به شیوه ارسطویی، یعنی ادراکِ کلّی از راه جزئیات، اثبات می کند. اگرچه هر دو در خوانش از ارسطو هم رأی اند، از یکدیگر واگرایند. سهروردی بر عاملیّتِ ذهن انگشت می نهد. اسکوتوس کلّی را در عالم می بیند؛ اگرچه هر دو می کوشند نوعی سازگاری بین عالم و ذهن برقرار سازند.
۸۶.

تلویحات تربیت هنری مبتنی بر حکمت اشراق در برنامه ریزی و مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تربیت هنری حکمت اشراق هنر اشراقی مدیریت و برنامه ریزی آموزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 225
در پژوهشهای انجام شده در دهه های اخیر تلاش شده تا به نسبت میان هنر و تربیت از زوایای گوناگون پرداخته شود و مبانی نظری و عملی آن، مورد واکاوی و مداقه قرار گیرد. زیب ایی شناسی و فلسفه هن ر، هرچند ب رآم ده از روی کردهای جدی د هستند، ام ا پرسش از زیب ایی و هن ر، از دیرب از اندیشه آدمی را به خ ود مشغ ول داشته است. حکمت اشراق با بهره گیری از مبانی حکمت اسلامی، مبانی عرفانی و اشراقی و نیز نظریات حکمای ایران باستان و احیای حکمت خالده، حاوی مضامین و اندیشه های حکمی بوده و می تواند مبنای مناسبی برای واکاوی اندیشه ها و مفاهیم حکمی موجود در هنر ایرانی قلمداد گردد. از آنجا که یکی از ساحت های مهم تربیتی، ساحت هنری و زیبایی شناسانه می باشد، بر همین اساس این پژوهش تلاشی است در راستای واکاوی و فهم تربیت هنری بر اساس فلسفه ای ایرانی و استخراج تلویحات آن در تعلیم و تربیت به ویژه در برنامه ریزی و مدیریت آموزشی. روش انجام این پژوهش تحلیل محتوای رابطه ای می باشد. پارادایم پژوهش، کیفی و طرح تحقیق، غیر پیدایشی است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، متون فارسی و ترجمه های انجام شده از متون عربی منسوب به شیخ اشراق مرتبط با هنر و زیبایی شناسی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. روش گردآوری داده ها اسنادی است؛ بدین معنا که ضمن مراجعه به متون و نوشته های منسوب به شیخ اشراق، داده های مورد نظر استخراج و با استفاده از روش تحلیل محتوای رابطه ای، تجزیه و تحلیل شدند. سرانجام با استفاده از روش مقایسه مستمر داده ها، مقوله های تربیت هنری از دیدگاه حکمت اشراق استنتاج شد. نتایج نشان می دهد که تربیت هنری مبتنی بر حکمت اشراق، حاوی تلویحاتی در ابعاد گوناگون برنامه ریزی و مدیریت آموزشی است.
۸۷.

صبغه الله در آیینه ی تاریخ

کلید واژه ها: قرآن آراء تفسیری سیر تاریخی صبغه الله کارکردها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 405 تعداد دانلود : 336
از زمان نزول قرآن، تفسیر آیات آن نیز مطرح بوده است. بدیهی است که در طول تاریخ، تفسیر دچار تغییر و تحولاتی شده است. یکی از این آیات، آیه ی 138 بقره می باشد که به «صبغه الله» معروف است. در این آیه ی شریفه، به صبغه و رنگ الهی اشاره شده است. اینکه به راستی صبغه و رنگ الله به چه صورت می باشد؟ مراد و مفهوم آن چیست؟ و مفسران فریقین، بسته به گرایش خود آن را چگونه معنا نموده اند؟ در این پژوهش به روش تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل آراء تفسیری پرداخته شده و نتایج سیر تطور آراء نشان می دهد که ابتدا در تفاسیر نخستین با ذکر جریان غسل معمودیه ی مسیحیان، صبغه را به «اسلام» معنا نموده، سپس در تفاسیر مأثور اهل سنت، به «اسلام»، «فطرت»، «سنن از جمله ختنه» و «تقوی الهی» اشاره شده و در تفاسیر مأثور شیعیان به «اسلام» و «تزئین مؤمنین به ولایت امام در عالم میثاق» ترجمه و معنا شده است. آن گاه در تفاسیر قرن پنجم و ششم با کمک استدلال ها و تحلیل های عقلی و ادبی با اشاره به اقوال مختلف،  صبغه را فطرت یا تطهیر به واسطه ی ایمان به اسلام می دانند. سپس در قرون میانه مفسران عارفی مثل ابن عربی، صبغه را باطن و حقیقت مذهب دانسته اند. در قرون معاصر در کنار نقل قول از گذشتگان، تحلیل های اجتهادی یا عقلی با رویکرد عصری مورد توجه قرار گرفت و به پیام های آیه، مانند ترک اختلاف نژادی و قبیله ای، دعوت به عدالت و برادری، اشاره می گردد. البته هر کدام از معانی گفته شده می تواند صحیح باشد، ولی به نظر می رسد که «رنگِ بی رنگیِ الله» که همان «دین اسلام» و به دنبال آن «ولایت امام» به عنوان مصداق کامل را می توان به عنوان بهترین و کامل ترین معنا برای «صبغه الله» انتخاب نمود.
۸۸.

بررسی تطبیقی فضیلت گرایی اخلاقی از دید مولانا و خواجه نصیر الدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضیلت گرایی اخلاقی مولانا خواجه نصیرطوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 204 تعداد دانلود : 674
نظریه ی اخلاقی مولانا و خواجه نصیر را می توان در بررسی اولیه جزء نظریه های فضیلتگرا دانست. مولانا افعال اخلاقی را برای رسیدن به نتایجی که سعادت اخروی را تامین نموده و گاه به شکل فضایل اخلاقی چون صدق و ایثار و... معرفی می کند .و در تمامی این موارد غایت را حقیقت کمال روحی انسان می داند. به همین دلیل میتوان او را فضیلتگرا دانست. خواجه نیزسعادت را برای انسان به سعادت در قوای نفس تعریف می کند و کمال قوا را در رعایت وسط می داند . از دید وی فضیلت در وسط و اعتدال است. وی فضیلت را از موجبات سعادت می داند. اما بررسی دقیق آثار این دو عالم اخلاق نشان می دهد؛ که نظر نهایی آنها امر دیگری را تأیید می کند . از دیدگاه خواجه کمال انسان محدود به رعایت وسط نیست؛ بلکه سیر در مدارج طولی و نوعی حرکت ضمیر در نیل به تجرد بالفعل است. و آخرین مرتبه از مراتب سعادات «سعادت حقیقی» که همان "فنا " است .در واقع وی در کتب عرفانی خود ،از حد وسط ارسطویی فراتر رفته و نوعی سعادات طولی به حسب مقامات افراد را مطرح می کند.مولانا نیز هرچند در ابیاتی معیار فعل اخلاقی را این می داند که غایت آن کمال و فضیلت باشد؛ اما در نظر نهایی خود در مقام بیان انسان کامل ، می گوید اینها کسانی هستند که افعال اخلاقی خود نظیر ایثار را بی نظر به کمال و فضیلت خود، انجام می دهند.اینها اولیاء خداوندهستند و به مقام "فنا "رسیده اند. .بنابراین گرچه در مثنوی مولانا و نوشته های اخلاقی خواجه میتوان ساحات اخلاقی چون فضیلتگرایی و غایتگرایی را دید؛ اما از دید آنها تنها ساحت آخر ، که مرحله " فنا" است ساحت عالی اخلاقی معرفی می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان