جایگاه تقابل در شعر و نگاره های عاشقانه ی خمسه ی تهماسبی با تکیه بر نظریه ی ترامتنیت ژرار ژنت؛ مطالعه ی موردی نگاره ی شیرین در چشمه سار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات همواره همچون چراغ راهی برای هنر ایرانی- اسلامی بوده است و از میان هنرها، بیش از همه، نگارگری ایرانی متأثر و وام دارِ صورتِ نظم ادبیات است. نمونه هایی همچون خمسه ی تهماسبی ماحصل همگامیِ شعر و نگارگری ایرانی اند، که این درآمیختگی خاصیت چند بعدی به آن بخشیده است. براین مبنا در این پژوهش سعی شده است تا از منظری دیگر به مقوله ی عشق در داستان خسرو و شیرین پرداخته شود و از صورتِ شعر و نگاره ی شیرین در چشمه سار، به کمک نظریه ی بینامتنیت، به معنای درونیِ عشق دست یافته شود. از این رو هدف در این پژوهش، شناسایی و معرفی بن مایه ی تقابل و تأکید بر محوریت آن به عنوان اصلی ترین عنصر سازنده ی عشق در شعر و نگاره ی شیرین در چشمه سار است و پرسش اصلی عبارت است از: بن مایه ی تقابل در شعر و نگاره ی شیرین در چشمه سار چگونه بروز و ظهور نموده است؟ روش تحقیق در این پژوهش با رویکرد نظریه ی ترامتنیت، دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است و گردآوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای- اسنادی انجام پذیرفته است. نتیجه بنیادین این پژوهش حاکی از آن است که در شعر، بن مایه تقابل در عناصر ساختاری و واژگانی و همچنین در ابعاد مختلف شخصیت ها نمود پیدا کرده است و در یک رابطه بینامتنی در نگاره نیز، عنصر تقابل از ارتباط عناصر تصویری و بصریِ متضاد حاصل گشته است. همچنین تقابل در قالب بیش متنی در شعر و نگاره، در صورت و پیکر شیرین و شیهه ی شبدیز نمایان گشته است و از حالت درونی به حالت بیرونی تغییر شکل داده است.