تحلیل آنیما و تأثیر آن بر تفرّد و کامیابی امیرهوشنگ ابتهاج در غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
143 - 167
حوزه های تخصصی:
معشوق در ادبیّات غنایی به ویژه غزل، تجلّی گاه آنیماست؛ تصویر زمینی آن، نمودی از عنصرِ دگرجنس انسانِ دوجنسی است و نمود آسمانی آن بر ایزدان و ایزدبانوان مطابقت می یابد. تصویری اشباع شده از موجودی غریب؛ فرازمانی، ازلی و ابدی، خداگونه، با زیبایی بی حد، مهربان و پرستار و مجموعه همه خوبی ها، که به گونه ای ناهشیار بر آمیزه ای از معیارهای زیبایی شناختی تمام دوران ها و تمام اقوام بشری تطبیق دارد. آنیما از اساسی ترین کهن الگوهای ناخودآگاهِ جمعی یونگ است که در تکوین شخصیّت مرد، کارکردی اساسی دارد؛ نیمه زنانه در مردان، که به خاطر ملاحظات نظام مردسالاری، عموماً با سرکوب، مانعِ ابراز وجود او می شویم، غافل که هرچیزی را که سرکوب می کنیم، خاموش نمی شود، بلکه با انرژی بیشتری در زمان و شکلی نامناسب از ناخودآگاه فوران می کند. برای پیشگیری از طغیان آنیما، مرد لازم است یاد بگیرد که چگونه در ارتباط با نیمه زنانه بکوشد و او را در زیستِ خودآگاهی شرکت دهد، تا از موهبت های آن برای شکوفایی و تعالی خود بهره مند شود. پژوهش پیشِ رو به شیوه توصیفی تحلیلی و آماری، مطالعه و مطابقت کهن الگوی «آنیما» بر غزل هایی از هوشنگ ابتهاج است که هم خوانی و قابلیّت تفسیر آنیمایی داشتند؛ میزان کامیابی «سایه» با کوشش او در شناسایی عنصر زنانه روان، رابطه ای مستقیم دارد، امّا به نظر می رسد شاعر در ارتباط پایدار با عنصر زنانه کامیاب نبوده و در بخش قابل توجهی از غزل های او غلبه با آنیمای منفی باشد، ولی در برخی از غزل هایش ناهمواری های تفرّد را کم وبیش پیموده است.