" مولفه های هوش هیجانی - اجتماعی به عنوان پیش بینی کننده های سلامت روان "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این پژوهش به منظور بررسی رابطه هوش هیجانی- اجتماعی با سلامت روان و نیز تعیین مؤلفه های هوش هیجانی- اجتماعی پیش بینی کننده ابعاد مختلف سلامت روان در افراد بزرگسال انجام شد. به این منظور 410 نفر از کارکنان وزارت بهداشت در 14 استان کشور به دو پرسشنامه هوش بهر هیجانی بار-اون (EQi) و سلامت عمومی (GHQ) پاسخ دادند. پرسشنامه هوش بهر هیجانی مشتمل بر پنج عامل و 15 مؤلفه است که عبارت هستند از عوامل درون فردی (شامل مؤلفه های خودآگاهی هیجانی، ابراز وجود، احترام به خود، خودشکوفایی و استقلال)، بین فردی (شامل مؤلفه های همدلی، مسئولیت پذیری، روابط بین فردی)، سازگاری (شامل مؤلفه های حل مسئله، واقعیت سنجی و انعطاف پذیری)، مدیریت استرس (شامل مؤلفه های تحمل استرس و کنترل تکانه) و خلق عمومی (شامل مؤلفه های شادکامی و خوش بینی). پرسشنامه سلامت عمومی نیز در چهار مقیاس جسمانی، اضطراب، عملکرد اجتماعی و افسردگی، سلامت روانی عمومی را اندازه می گیرد. داده های حاصل از پرسشنامه هوش هیجانی به تفکیک برای کسانی که نمره بالاتر و پایین تر از نقطه برش 23 در پرسشنامه سلامت عمومی داشتند (94 نفر بالاتر از نقطه برش و 298 نفر پایینتر از نقطه برش) با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری گام به گام نشان داد که در افرادی که در پرسشنامه سلامت عمومی نمره بالاتر از نقطه برش داشتند، مولفه تحمل استرس پیش بینی کننده سلامت روانی عمومی، مؤلفه های کنترل تکانه و مسئولیت پذیری پیش بینی کننده نشانه های جسمی، مؤلفه های خوش بینی و واقعیت سنجی پیش بینی کننده کارکرد اجتماعی و مؤلفه شادکامی پیش بینی کننده علائم اضطراب، افسردگی و سلامت روان به طور کلی بودند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد در افرادی که سلامت روانی عمومی بیشتری دارند مؤلفه تحمل استرس پیش بینی کننده کلیه ابعاد بهداشت روان است و علاوه براین، مؤلفه کنترل تکانه پیش بینی کننده علائم اضطراب، مؤلفه شادکامی پیش بینی کننده علائم افسردگی، واقعیت سنجی پیش بینی کننده نشانه های جسمی و سلامت روان به طور کلی بودند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان می دهد که هوش هیجانی – اجتماعی، پیش بینی کننده معنادار سلامت روان عمومی است. این نتایج حاکی از این بودند که ارتقاء هوش هیجانی به ویژه مهارتهای مدیریت استرس، مدیریت خلق، و مهارتهای سازگاری باعث افزایش سلامت روانی می شود. همچنین پیش بینی کننده های سلامت روانی عمومی در افراد با سلامت روان بیشتر نسبت به افراد با سلامت روان کمتر متفاوت است. به این ترتیب به نظر می رسد به منظور دستیابی به حداکثر اثربخشی ممکن، باید برنامه های ارتقاء هوش هیجانی متفاوتی برای افراد با سطوح مختلف سلامت روان طراحی شود.
"