امیر صفاری

امیر صفاری

مدرک تحصیلی: دانشیار ژئومورفولوژی، دانشگاه خوارزمی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۶۲ مورد.
۲۱.

تحلیل مخاطره ناشی از سیلاب با تکیه بر مدل WMS در حوضه های آبریز شهری مطالعه موردی: حوضه های دربند، گلابدره و سعدآباد کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیلاب مدل WMS کاربری اراضی دربند کلان شهر تهران.

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۴۳۴
دشت های سیلابی و مناطق مجاور رودخانه ها که بدلیل شرایط خاص خود فضاهای مناسبی برای انجام فعالیت های اقتصادی و اجتماعی محسوب می شوند، همواره در معرض خطرات ناشی از وقوع سیلاب ها قرار دارند. از این رو در این مناطق تعیین میزان پیشروی سیلاب و ارتفاع آن نسبت به رقوم سطح زمین و نیز تعیین خصوصیات سیلاب در دوره بازگشت های مختلف که تحت عنوان پهنه بندی سیلاب صورت می گیرد، حائز اهمیت فراوان خواهد بود. در این راستا این تحقیق با هدف تلفیق مدل هیدرولوژیکی WMS با نرم افزار ARC GIS به برآورد پهنه های سیل در حوضه آبخیز دربند، گلابدره، سعد آباد و مقصود بیک بر روی رودخانه اصلی دربند می پردازد. در این تحقیق ابتدا رودخانه دربند به 19 مقطع اصلی تقسیم شد و در مدل HEC-RAS پهنه بندی رودخانه انجام گرفت. در این پژوهش که از نقشه های رقومی مختلف استفاده گردید، گستره سیلاب در اراضی حاشیه رودخانه برای سیلاب با دوره بازگشت های 2 تا 500 سال محاسبه گردید. همچنین جهت افزایش دقت و اطمینان بیشتر و همچنین به منظور شناسایی پهنه های مستعد تولید رواناب از روش SCS استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد با توجه به تغییرات کاربری اراضی بخصوص در حاشیه رودخانه و ساخت و ساز های فراوان حوضه مورد مطالعه قدرت مقابله با سیلاب را ندارد. علاوه بر اینها زیرحوضه هایی که به رودخانه نزدیکتر می باشند، بدلیل کاهش شیب و کاهش زمان تمرکز، بیشتر در معرض خطر سیلاب می باشند. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین مسائلی که باید به آن پرداخته و رسیدگی شود بحث کاربری اراضی می باشد. در واقع با مدیریت کاربری اراضی می توان از بوقوع پیوستن خسارات مالی متوجه شهروندان کاست و هم می توان احساس امنیت را برای شهروندان افزایش داد تا با امنیت بیشتری به زندگی خود ادامه دهند. nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" > #s3gt_translate_tooltip_mini { display: none !important; }
۲۲.

ارزیابی نیاز جریانی زیست محیطی بستر رودخانه مرزی هریرود بعد از احداث و آبگیری سد سلما افغانستان (با روش های هیدرولوژیکی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیاز زیست محیطی DRM FDC Shifting Tennant رودخانه هریرود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۲۹۶
در عصر حاضر با توجه به افزایش جمعیت و متناسب با آن نیاز فزاینده ساکنین کره زمین به آب، فشار بر منابع آبی تبدیل به یک چالش زیست محیطی تبدیل شده است به طوری که این مسئله به شکل جدی تری در کشورهای خشک و نیمه خشکی مانند ایران قابل رؤیت می باشد؛ به همین دلیل است که مدیریت منابع آبی به ویژه آب های سطحی تحت عنوان رژیم طبیعی جریانی به عنوان یک الگو به جهت نگهداری و حفاظت رودخانه ها به ویژه جریانات فصلی موردتوجه قرارگرفته است. در همین راستا مسئله تغییرپذیری رژیم جریانی به عنوان نیروی محرکه اصلی در پایداری اکوسیستم رودخانه دارای اهمیت می باشد چراکه با دست کاری فضای طبیعی بستر رودخانه ای توسط انسان ها مانند احداث سدها اثرات منفی زیست محیطی و همچنین مخاطرات زمین محیطی به ویژه برای حوضه پایین دست خود بجا خواهد گذاشت، بنابراین در پژوهش حاضر متناسب با احداث سد سلما افغانستان بر سر راه رودخانه هریرود ایران سعی گردیده تا نیاز زیست محیطی پایین دست رودخانه یعنی جایی که مرز طبیعی ایران-افغانستان و ایران-ترکمنستان محسوب می شود با بهره گیری از روش های مختلف اکو هیدرولوژی با چهار روش Tennant،Tessman، مدل ذخیره رومیزی (DRM) و انتقال منحنی تداوم جریان (FDC Shifting) برآوردهای لازم صورت پذیرد، به طوری که بر اساس نتایج حاصله، نیاز زیست محیطی رودخانه هریرود ایران در طبقه مدیریت زیستی C (حفظ حداقل شرایط زیستی رودخانه) به طور متوسط 30 درصد دبی متوسط سالانه برآورد شده است. به گونه ای که مردادماه تا مهرماه دوره بحرانی رودخانه مرزی هریرود ایران تعیین شده است و این دوره باکم آب شدن رودخانه مذکور بعد از احداث و آبگیری سد سلما در افغانستان (سال 1392 شمسی) در حال افزایش می باشد که قطعاً اثرات سوء طبیعی و زیست محیطی برای منطقه هریرود و همچنین چالش های بر زندگی مرزنشینان ایجاد خواهد نمود.
۲۳.

دماوند، آنتی سیکلون ارضی حوضه هراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنتی سیکلون ارضی دره هراز دماوند کیاس هویت مکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۸ تعداد دانلود : ۶۰۰
اگر ژئومورفولوژی را دانش تحلیل فرم و الگوهای فرمی بدانیم، می توان ادعا کرد که آتش فشان دماوند با دیگر آتش فشان ها چون اورست، کلیمانجارو، سهند، سبلان، تفتان، و بزمان، ازنظر فرمی تفاوت دارد؛ حال می توان این سؤال را مطرح کرد که این تفاوت فرمی ناشی از چیست و این تفاوت در الگوی فرمی چه تأثیری در توزیع انرژی و ماده و رفتار رودخانه ای داشته است. به علاوه، ساختار فرم زایی دماوند چارچوب ساختارهای تکتونیک منطقه را به کلی در هم ریخته و قاعده فرم زایی و رفتار رودخانه ای را نیز تغییر داده است. این مقاله حاصل تلاش فرصت مطالعاتی در دانشگاه اصفهان است که به اتکای اصول پدیدارشناسی و در چارچوب روش پدام و با تفسیر و تحلیل متغیرها در سه طیف خطی، نقطه ای، و سطحی با بینشی ساختارگرایانه انجام گرفته است و نتایج حاصل از آن نشان می دهد که ساختار فرمی دماوند از مدل چشم جغدی (کیاس تئوری) تبعیت کرده و آنتی سیکلون ارضی را به وجود آورده است. دماوند الگوهای توزیع انرژی و ماده در منطقه را دگرگون کرده و سبب اسارت رودخانه ای و گسترش شبکه هراز و تغییر رفتار رودخانه شده است. ساختار فرمی چشم جغدی (Owl's eye) دماوند هویت مکانی خاصی را در منطقه سبب شده است و سکونت گزینی را در این منطقه تعریف می کند.
۲۴.

ارائه الگوی مدیریتی در ژئوتوریسم مناطق بیابانی و کویری ایران با تاکید بر ملاحظات امنیتی (مطالعه موردی: منطقه مرنجاب)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئوتوریسم ژئومورفوسایت نواحی کویری و بیابانی امنیت پژوهی مرنجاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۵ تعداد دانلود : ۲۴۷
ژئوتوریسم شاخه ای از اکوتوریسم است که بر ارزش توریستی سیستم های سطحی زمین همگام با ارزش های جغرافیای انسانی تأکید دارد. آنچه امروزه بر مسئله کنونی دانش ژئوتوریسم دامن می زند، نواقصی است که در عرصه مدیریت و تدوین راهبردهای حفاظتی، بهره برداری هوشمندانه و تأمین امنیت مشاهده می شود و مطالعات فعلی این دانش نوپا، تنها بر اساس معرفی جاذبه ها، اولویت بندی و ارزیابی آن هاست و با دست آوردهای این دانش مبتنی بر پایدارسازی محیط، احیا و بهره برداری از میراث فرهنگی و رفاه اقتصادی جامعه بومی میزبان، مطابقت ندارد. به همین دلیل در دو دهه پیشین، روش های متنوعی برای شناسایی، اولویت بندی و ارزیابی ژئومورفوسایت ها در قلمروهای مختلف کوهستانی، ساحلی، کارستیک، بیابانی و ... تدوین شده و در حال انجام است. این پژوهش بر آن است تا با ارائه و تدوین یک الگوی مدیریتی، ابعاد جامع دانش ژئوتوریسم را از شناسایی تا مدیریت موردمطالعه قرار دهد. از نظر روش شناسی تلفیقی از روش بومی شده ارزیابی، مطالعات میدانی و کتابخانه ای تشکیل می دهد. در این راستا تأکید ویژه ای بر روی ملاحظات امنیتی و چالش های پیش روی آن شده است. چراکه در صورت محیاشدن شرایط زیرساختی و الگوهای رفتاری بومیان برای بهره برداری، در صورت فقدان امنیت، نمی توان انتظار توسعه اقتصادی و فرهنگی ناشی از مدیریت ژئوتوریسم را داشت. بر این اساس یافته های پژوهش، در راستای فرآیند تدوین و اجرای الگوی مدیریتی ژئوتوریسم در مناطق بیابانی و کویری مرنجاب، مبتنی بر راهبردهای اجرایی و مطالعاتی اعم از شناسایی، ارزیابی، مؤلفه های مدیریتی، امنیتی و ... است. نتایج نشان داد، پیش از تنظیم مؤلفه های مدیریت طبیعی و انسانی محوطه مرنجاب، لازم است ابتدا مؤلفه های مدیریت نظم و امنیت در این منطقه اعم از اقدامات ضروری (امنیت بهره برداری، امنیت انسانی، تبلیغات و ...) و همچنین اجراکننده این مهم (نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در شهرستان آران و بیدگل) را محور مطالعه قرار داد.
۲۵.

الگوی مدیریتی در ژئوتوریسم؛ با تاکید بر مدیریت ژئومورفوسایت های قلمرو بیابانی ایران مورد پژوهی: شهرستان طبس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئوتوریسم بیابان ارزیابی ژئومورفوسایت ها مدیریت فعال الگوهای مدیریتی شهرستان طبس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۴۳۰
ژئوتوریسم شاخه ای از دانش توریسم با محوریت رفتارشناسی سیستم های سطحی زمین است که کوشش دارد، ارزش های گردشگری و حفاظتی فرم ها و فرایندهای مسلط در یک مکان را شناسایی کند. دست آورد این شاخه علاوه بر پایدارسازی محیط زیست، مبتنی بر احیا و بهره برداری از میراث فرهنگی و رفاه اقتصادی جامعه بومی است. تحقق پذیری این اهداف، موضوعی است که در ساماندهی اقتصادی جامعه گردشگری در چارچوب ژئومورفولوژی کاربردی نقش محوری دارد. به همین دلیل روش های متنوعی برای شناسایی، الویت بندی و ارزیابی ژئومورفوسایت ها در قلمروهای مختلف کوهستانی، ساحلی، کارستیک، بیابانی و... تدوین شده و این روند همچنان در حال تکامل است. در این مطالعه سعی بر آن است در راستای ارزیابی ژئومورفوسایت ها، یک الگوی مدیریتی در ژئوتوریسم را با هدف اجرایی شدن نتایج ارزیابی توانمندی ژئومورفوسایت ها در قلمرو بیابانی شهرستان طبس، تدوین و تعریف شود. یافته های این مطالعه در دو بخش اصلی قرار گرفت: در بخش اول ژئومورفوسایت های بیابانی شهرستان طبس پس از استخراج و تعریف این مناطق، به کمک روش ارائه شده توسط بروشی و همکاران (2007) مورد ارزیابی قرارگرفتند که نتایج آن ژئومورفوسایت های ریگ شتران، رخنمون های سنگی درنجال و کوه های قدیمی کم ارتفاع کلمرد را از بیشترین امتیاز و در اولویت های اصلی برای تدوین الگوی مدیریتی، انتخاب نمود. در بخش دوم ضمن تدوین و تنظیم الگوی مدیریتی در 9 گام اصلی، خصوصیات ژئومورفوسایت های برتر فوق، در چارچوب این الگو مورد بررسی و بازنگری قرار گرفتند و چالش های مدیریت طبیعی، انسانی و امنیتی این ژئومورفوسایت ها به کمک مطالعات دفتری و میدانی شناسایی شدند، تا اقدامات مورد نیاز از طریق تعامل دولت مرکزی و مدیریت محلی برای دست یابی به اهداف ژئوتوریسم را شناسایی و معرفی کند.    
۲۶.

زمین باستان شناسی دشت شوشان غربی با تحلیلی بر سازه های آبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شوشان لومینسانس زمین باستان شناسی ژئومورفولوژی سازه های آبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۹ تعداد دانلود : ۶۲۹
دﺷﺖ ﺷﻮﺷﺎن در شمال اﺳﺘﺎن ﺧﻮزﺳﺘﺎن، از دیﺮﺑﺎز ﻣکﺎن اوﻟیﻦ و پردامنه ترین پژوهش های باستان شناختی در ایﺮان ﺑﻮده کﻪ ﺑﺎ ﻣﺤﻮریﺖ ﺷﻮش، ﺑﻨیﺎدﻫﺎی ﻧﺨﺴﺘیﻦ ﭼﺎرﭼﻮب ﺗﻮاﻟی ﻓﺮﻫﻨﮕی از دوره های پیش ازتاریخ را در ﺟﻨﻮب ﻏﺮب ایﺮان ﻣﻄﺮح ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ. بر اساس بررسی ها و کاوش های دامنه دار در ﺧﻮزﺳﺘﺎن، محوطه هایی ﮔﺴﺘﺮده ﺑﺎ ﺗﻮاﻟی زﻣﺎﻧی طولانی مدت ﺷﻨﺎﺳﺎیی ﺷﺪه کﻪ به نوعی ﻧﻈﺎم ﺳکﻮﻧﺘی دوره های ﻣﺨﺘﻠﻒ زﻧﺪﮔی در ایﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ را روﺷﻦ می سازند. در شوش طی یک صد سال کاوش، نشانه هایی از استقرار و سکونت جوامع شناسایی شده که ثابت می کند از اواسط هزاره پنجم (ق.م) آغاز شده و به طور متوالی تا سده هفتم هجری ادامه داشته است. اما برای مدتی استقرارها تضعیف شده و یا از بین رفته اند که با حضور باستان شناسان خارجی و شروع کاوش های باستان شناسی توجه به این منطقه بیشتر شده، درنتیجه آن به تدریج در شهر شوش و در سطح این دشت زندگی دوباره جریان یافته، استقرارهای انسانی شکل گرفتند. به طورمعمول، دلایل انسانی و طبیعی از علل تضعیف استقرارها در هر نقطه ای می توانند باشند. حال این سؤال مطرح است که کدام یک در تضعیف استقرارهای دشت شوشان غربی و وقفه ایجادشده نقش مهم تری داشته اند؟ به طور کل هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش عامل تأثیرگذار بر استقرار سکونتگاه هاست. دشت شوشان به عنوان یکی از مهم ترین خاستگاه های بشری در خاورمیانه از اهمیت فراوانی برای علاقه مندان به علوم طبیعی و باستانی برخوردار است. بنابراین مطالعات زمین باستان شناسی که ترکیبی از دو علم ژﺋﻮﻣﻮرﻓﻮﻟﻮژی و باستان شناسی است می تواند برای درک شرایط طبیعی و زیستگاه های اﻧﺴﺎﻧﯽ ﮔﺎﻣﯽ مؤثر در جهت شفاف تر ﺷﺪن ﺗﺎرﯾﺦ تمدن در این منطقه و ایران باشد. روش های استفاده شده در این تحقیق کاربرد تصاویر ماهواره ای کرونا، بازدیدهای میدانی و آزمایش سن یابی به روش لومینسانس نوری بوده است که نتایج به دست آمده نشان داد پایین رفتن بستر رودخانه دز یا کاهش ارتفاع سطح آن در اثر فرایند کاوش توسط جریان آب، موجب قطع ارتباط آب رودخانه با کانال های دشت شوشان غربی شده درنتیجه به دلیل اهمیت حیاتی آب در کنار استقرارها، عامل طبیعی مهم ترین دلیل تضعیف استقرارها و مهاجرت ساکنین به دشت های مجاور شناخته شده است.
۲۷.

تأثیر ویژگی های خاک بر مورفولوژی و گسترش فرسایش خندقی مطالعه موردی: (حوضه رودخانه مهران لامرد، فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرسایش خندقی مورفولوژی خندق حوضه مهران لامرد ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۵ تعداد دانلود : ۶۰۴
بخش وسیعی از دشت آبرفتی حوضه رودخانه مهران لامرد در جنوب استان فارس تحت تاثیر فرسایش خندقی قرار گرفته است. خندق ها در شرایط محیطی مختلف شکل های متفاوتی دارند و هر شکل خاص از خندق نیز گویای میزان تخریب و هدر رفت خاک می باشد، از اینرو هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین متغیر های موثر در فرسایش خندقی با مورفولوژی خندق ها در محدوده مورد مطالعه می باشد. جهت دستیابی به هدف فوق، این تحقیق مبتنی بر بررسی های متداول طرح های آبخیزداری، تهیه نقشه ها، جداول، ذخیره آمار و اطلاعات مربوطه در محیط GIS، مشخص نمودن اراضی تحت تأثیر فرسایش خندقی، تقسیم بندی خندق ها و سپس مورفولوژی آنها با استفاده از داده های سنجش ازدور همراه با عملیات میدانی، نمونه برداری رسوبات و تجزیه آزمایشگاهی نمونه ها بوده است. در این تحقیق 12 خندق معرّف در 4 واحد کاری با خصوصیات مورفولوژیکی مشخص، انتخاب شدند. سپس 17 متغیر موثر برای هر نمونه خندق با بهره گیری از روش های آزمون تحلیل واریانس در نرم افزار SPSS تحلیل آماری صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که مورفولوژی، خصوصیات خاک و میزان تولید رسوب خندق های واقع در واحد های 1 و 2 (خندق های U شکل) با هم و خندق های مربوط به واحد های 3 و 4 ( خندق های حد واسط U و V شکل) با هم شباهت دارند. نتایج نشان می دهد که تفاوت معناداری در سطح (01/0P <، 41/2= F) بین ویژگی های خاک در واحدهای مختلف وجود داد. خندق های U شکل با خندق های حد واسط U و V شکل از نظر ویژگی های گَچ، EC، SAR، OC و TNV با هم متفاوت هستند.
۲۸.

بررسی عوامل موثر در توسعه یافتگی و پهنه بندی کارست کوهستان خورین با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارست کوهستان خورین پهنه بندی منطق فازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۵ تعداد دانلود : ۶۳۸
پهنه های کارستی نقش مهمی در تغذیه آبخوان های کارستی دارند، بنابراین شناخت عوامل مؤثر در تحول کارست و پهنه بندی آن در زمینه مطالعات مربوط به منابع آب کارست دارای جایگاه ویژه ای هستند. نتایج حاصل از این مطالعات می تواند جهت مدیریت کمی و کیفی و حفاظت از این منابع در مقابل آلودگی های ناشی از فعالیت های انسانی مورد استفاده قرار گیرد. کوهستان خورین با مساحت 5/396 کیلومتر مربع در زون زاگرس مرتفع و در مرز دو استان کردستان و کرمانشاه قرار می گیرد. توده مورد نظر به دلیل رخنمون سنگ های کربناته و وجود دیگر متغیرهای تاثیرگذار، مستعد پدیده کارست زایی بوده و در آن چشمه های زیادی به عنوان خروجی آبخوان کارستی وجود دارد. در همین راستا شناسایی اشکال کارستی و بررسی ژئومورفولوژی کارست و میزان توسعه آن در توده کارستی خورین حائز اهمیت می باشد. در این ناهمواری اشکال متفاوتی از چشم انداز کارست از جمله انواع لاپیه ها، فروچاله ها، غارها و .... شکل گرفته اند. در این پژوهش لایه های سنگ شناسی، فاصله از گسل، بارش، دما، شیب، ارتفاع، جهت شیب و پوشش گیاهی با توجه به تابع مورد نیاز هر کدام، فازی سازی شده و با استفاده از عملگر گامای 9/0 تلفیق شدند در پایان نقشه پهنه بندی توسعه کارست سطحی منطقه تهیه شد. این نقشه در چهار طبقه فاقد کارست، کارست با توسعه کم، کارست با توسعه متوسط و کارست با توسعه زیاد با استفاده از روش شکستگی های طبیعی طبقه بندی شد. با توجه به نیاز به لایه ی فروچاله ها برای بررسی صحت پهنه بندی توسعه کارست منطقه مورد مطالعه، با استفاده از روش "Fill sink" اقدام به شناسایی فروچاله های کارستی و تهیه نقشه توزیع فضایی آن ها گردید. نتایج تحقیق حاکی از این است که حدود 98% فروچاله ها در طبقات کارست سه گانه قرار گرفته اند.
۲۹.

منطق چیدمان فضایی سکونتگاه های جلگه خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی جلگه خوزستان قاعده مئاندری مدل چیدمان فضا هویت مکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۵ تعداد دانلود : ۳۳۳
زمانی که مفهوم فضا به صورت جدّی در بین جغرافی دانان و معماران مطرح شد، همواره این پرسش ذهن کنجکاو بسیاری را به خود مشغول داشت که چیدمان پدیده ها در صحنه ای که فضا را به وجود می آورد، از چه قواعدی پیروی می کند؟ کنکاش در زمینه چیدمان در فضا به مثابه نحو در زبان تعریف می شود؛ همان گونه که بر ساختارهای زبانی دستور خاصی حاکم است، می توان سازمندی فضا را تابع قوانین و قواعدی مشابه زبان قلمداد کرد. در این پژوهش، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای، عکس های هوایی، مدل ارتفاع رقومی منطقه به کار رفت. پژوهش با روش پدیدارشناسی انجام شد. آرایش سکونتگاه های جلگه ای در نگاره سرزمینی خوزستان با مدل تحلیلی چیدمان فضا و قاعده مئاندری تبیین و تحلیل شد. روش پدیدارشناسی، سه نگاره سرزمینی را برای جلگه خوزستان تعریف کرده است. هویت مکانیِ هر نگاره، حاکی از حافظه تاریخِ طبیعی آن نگاره است که در بینش مردم این سرزمین و در شکل سکونتگاه ها نقش اساسی داشته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد: 1- رفتار رودخانه های نگاره خوزستان در تعامل با مواریث پادگانه های دریایی خلیجِ فارس، قاعده سکونتگاهی شهری در این فضا را تعریف می کند؛ 2- اَشکال مئاندری رودخانه ای، تبیین کننده قاعده سکونتگاه های روستایی در این فضاست؛ 3- ژئونورون ها یا هورها تعریف کننده هویت مکانی با نام هورنشینی است.
۳۰.

بررسی توانمندی های ژئوتوریسمی با استفاده از روش های ارزیابی و پهنه بندی. مطالعه موردی: شهرستان های دیواندره و سقز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئوسایت دیواندره سقز کوبالیکوا کامنسکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴ تعداد دانلود : ۱۴۷
ژئوتوریسم به توریسمی گفته می شود که دارای جاذبه های زمین شناسی و ژئومورفولوژیکی است و با توجه به اهمیتی که ژئوسایت ها در توسعه مناطق دارند در تحقیق حاضر سعی بر آن شده است تا ژئوسایت های شهرستان های دیواندره و سقز و همچنین مناطق مستعد توسعه ژئوتوریسم در این منطقه مورد ارزیابی قرار گیرد. برای این منظور 16 ژئوسایت در منطقه مورد مطالعه انتخاب شده اند. سپس با استفاده از دو روش کوبالیکوا و کامنسکو با توجه به معیارها و زیرمعیارهایی که هر کدام از این روش ها دارند به ارزیابی آن ها پرداخته شده است. روش کامنسکو تأکید بیشتری بر ویژگی های زیبایی و چشم اندار دارد به همین دلیل ژئوسایت هایی مانند دشت سارال که از نظر چشم انداز و زیبایی وضعیت مناسب دارند در این روش رتبه بهتری نسبت به روش کوبالیکوا دارند. همچنین مناطقی که از نظر وضعیت علمی و آموزشی داری وضعیت بهتری هستند در روش کوبالیکوا امتیاز بالاتری دارند. پس از ارزیابی ژئوسایت ها، نقشه پهنه بندی مناطق مستعد توسعه ژئوتوریسم تهیه شده است. برای این منظور از 8 پارامتر استفاده شده و به منظور انجام پهنه-بندی از مدل تلفیقی فازی و ANP استفاده شده است. نتایج حاصل از پهنه بندی مناطق مستعد توسعه ژئوتوریسم و همچنین ارزیابی های صورت گرفته حاصل از دو مدل بیانگر این است که در منطقه مورد مطالعه غار کرفتو، دریاچه سد شهید کاظمی، دشت سارال، رودخانه سقز و دامنه های کوه خان مناسب ترین مناطق جهت اهداف مورد نظر هستند. در واقع این مناطق در کنار امتیاز بالایی که در روش های ارزیابی بدست آورده اند از نظر معیارهایی که در پهنه بندی نیز مد نظر بوده است در مناطق مستعد توسعه ژئوتوریسم قرار دارند.
۳۱.

تحلیل شواهد ژئومورفیک و قابلیت آن در شناسایی گسل های پنهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گسل پنهان مورفوتکتونیک مغناطیس هوایی ژئوالکتریک روش vlf

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۰ تعداد دانلود : ۵۴۵
در بیشتر مواقع برای شناسایی گسل های پنهان از روش های ژئوفیزیکی استفاده کرده اند. در پژوهش حاضر قابلیت ژئومورفولوژی جهت شناسایی گسل های پنهان مورد بررسی قرار گرفت. ازجمله مناطقی که رسوبات رودخانه ای آثار گسل ها را مدفون ساخته است شرق استان کرمانشاه است. با بررسی ژئومورفولوژی منطقه و براساس فرضیه جدایی طاقدیس شیرز از سفره رورانده و دیگر شواهد مورفوتکتونیکی حدود کلی گسل های پنهان شناسایی و بر روی نقشه زمین شناسی ترسیم شد. در مرحله بعد با پردازش داده های مغناطیس هوایی، موقعیت دقیق تر گسل ها ترسیم شد. سپس بر روی 4گسل، 5 مقطع برداشت VLF و مغناطیس زمینی صورت گرفت و نتایج مربوط به مراحل پیشین با استفاده از روش های ژئوفیزیکی نیز صحت سنجی شد. اولین گسل از غرب ارتفاعات پرآو و از شمال دشت کرمانشاه به سمت شرق بر روی ارتفاعات پرآو و بیستون امتداد می یابد و با گذشتن از ارتفاعات برناج به سمت غرب وارد دشت شده و پس از عبور از دشت صحنه مجددا با تغییر روند به سمت شمال شرق امتداد می یابد. در فاصله بین ارتفاعات بیستون تا دشت صحنه 5 گسل با جهت شمال- جنوب و منشعب از گسل اول تا حدود طاقدیس شیرز امتداد دارند. گسل دیگر از غرب شهر کرمانشاه آغاز شده و در جنوب ارتفاعات پرآو با تغییر مسیر به سمت جنوب شرق ادامه می یابد و وارد دشت هرسین می-شود. مقایسه نتایج ژئومورفولوژی، ژئوفیزیک و مغناطیس هوایی نشان می دهد که ژئومورفولوژی قادر است گسل های بزرگ و پی سنگی عمیق آشکار و حتی پنهان، که اثرات خود را در مورفولوژی منطقه برجای گذاشته اند، را شناسایی کند.
۳۲.

برآورد حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک و شاخص آنتروپ ی مطالعه موردی: ارتفاعات شهرستان دالاهو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنتروپی رگرسیون لجستیک زمین لغزش دالاهو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۲۹۹
زمین لغزش ها بخصوص در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم، یکی از شناخته شده ترین مخاطرات طبیعی در جهان هستند و نتایج آنها به ویژه در مناطق شهری می تواند تهدیدی مستقیم برای زندگی و اقتصاد مردم در معرض خطر باشد. در این مطالعه به تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش دامنه های شهرستان دالاهو با استفاده از مقایسه ی شاخص آنتروپی و رگرسیون لجستیک پرداخته شده است. پارامترهای مورد مطالعه در تهیه نقشه LSM شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رود، فاصله از جاده، فاصله از گسل، کاربری اراضی، لیتولوژی و بارش هستند. هر یک از پارامترها با توجه به تأثیر بر مخاطره لغزش، طبق نظرات کارشناسی امتیازدهی شده و به صورت رستری به عنوان لایه های اصلی در شاخص آنتروپی بکار گرفته شده اند. ماتریس آنتروپی برای هر یک از عوامل محاسبه شده، و در محیط GIS نقشه پهنه بندی زمین لغزش منطقه، تهیه شده است. در تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک با توجه به متغیرهای مستقل( پارامترهای مؤثر بر لغزش) و متغیر وابسته(داده های زمین لغزش) به تعیین بهترین معادله اقدام شده و با استفاده از ضرایب مربوط به هر یک از متغیرهای مستقل، نقشه LSM منطقه مورد مطالعه تهیه شده است. جهت اعتبار سنجی مدل ها، با استفاده از 30 درصد نقاط لغزشی، منحنی ROC ، ترسیم شده و مساحت زیر منحنی( AUC ) محاسبه شده است. نتایج اعتبار سنجی نشان داده که شاخص مدل آنتروپی( AUC = .86 .) نسبت به مدل رگرسیون لجستیک ( AUC= .80 ) در تولید نقشه های حساسیت زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه از صحت بیشتری برخوردار است.
۳۳.

بررسی و آنالیز هم استنادی رابطه انسان و محیط در حوزه ژئومورفولوژی از 1970 تا 2018(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان ژئومورفولوژی محیط Citespace WOS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۰ تعداد دانلود : ۵۱۶
رابطه انسان و محیط در سال های اخیر معطوف به تغییرات محیطی و تعریف توسعه پایدار بوده است. اکنون باید دید سهم ژئومورفولوژیست ها در بحث تغییرات محیطی و انسان چقدر بوده است. برای تحقق این هدف، با تشکیل جامعه آماری مرکب از 456 مقاله از پایگاه استنادی WOS، طی سال های 1970 تا 2018، به تجزیه و تحلیل کتاب شناختی با هدف علم سنجی دانش ژئومورفولوژی با کمک نرم افزار Citespace مبادرت شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که فلیپس، شوم، گوودی، و گریگوری هسته مرکزی محققان را شکل داده و کلیدواژه های «ژئومورفولوژی، تغییرات اقلیمی، و هولوسن» بیشترین تکرار، «ژئومورفولوژی و پوشش گیاهی» بیشترین پایایی، و «تغییر محیطی، تغییرات اقلیمی، و اثر انسان» دارای بیشترین مقدار شاخص شکوفایی هستند. همچنین، خوشه بندی روند فکری ژئومورفولوژیست ها از تحلیل شاخص مرکزیتنشان می دهد که آن ها هفت مرحله فکری را پشت سر گذارده اند. این مراحل عبارت است از گرایش کلی پژوهش ها به علوم محیطی؛ به کارگیری دیدگاه سیستمی در ارائه راه حل ها؛ تمرکز بر ژئواکولوژی؛ گرایش به ژئومورفولوژی رودخانه ای؛ چرخش مطالعات به زمین باستان شناسی؛ تخصصی ترشدن متدولوژی های تحقیق؛ مبنا قرارگرفتن تغییرات محیطی به ویژه در نُه سال منتهی به 2018 به عنوان موضوع مورد توافقِ بیشتر پژوهش های مرتبط با انسان و محیط.
۳۴.

بررسی توان سیل خیزی در حوضه آبریز جعفرآباد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیل خیزی تحلیل عاملی حوضه آبریز جعفرآباد GIS SPSS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۱ تعداد دانلود : ۳۷۶
یکی از عوامل مهم و موثر در تخریب منابع طبیعی پدیده سیل می باشد، شناسایی این پدیده و پارمترهای موثر در وقوع سیل خیزی در منابع طبیعی و حوضه ها ی آبریز ضرورت دارد. هدف این پژوهش تعیین سیل خیزی زیرحوضه های حوضه آبریز میشخاص در استان ایلام می باشد.در این تحقیق حوضه آبریز میشخاص در استان ایلام به 12 زیر حوضه تقسیم شده و برای هر زیر حوضه 28 پارامتر ژئومتری، اقلیمی ، نفوذ پذیری و فیزیوگرافی مانند؛ مساحت، محیط، طول و شیب آبراهه اصلی، طول و شیب حوزه، زمان تمرکز، ضریب شکل و متغیر بارش ، تاج پوشش گیاهی ، CN ، دبی و... با استفاده از نرم افزار GIS محاسبه شده است.برای تعیین پتانسیل سیل خیزی زیر حوضه ها از روش آماری تحلیل عاملی استفاده شده که داده های 28 متغییر زیر حوضه ها توسط نرم افزار SPSS پردازش گردیده و در قالب 5 عامل اصلی(شکل، آبراهه، شیب، زهکشی و رواناب) خلاصه سازی گردیدند. نتایج حاصله بیانگر این است که عامل شکل با مقدار ویژه 30/11 مهمترین عامل در سیل خیزی حوضه مورد مطالعه است، عوامل آبراهه، شیب، زهکشی و رواناب به ترتیب با مقدار ویژه21/7، 34/4،22/3، 10/3 به ترتیب اولویت در رتبه های بعدی قرار دارند. سپس بر اساس امتیاز عاملی منطقه مورد مطالعه به 3 دسته سیل خیزی زیاد، متوسط و کم تقسیم و نقشه پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی زیر حوضه ها در محیط GIS ترسیم گردید. زیرحوضه (9،8،5،3 )درعامل شکل ، زیر حوضه های ( 1،6،11) در عامل شیب، زیرحوضه های (2، 7،)در عامل زهکشی ودر عامل رواناب زیر حوضه های (4،10،12)دارای پتانسیل سیل خیزی زیادی هستند. زیر حوضه ها از نظر مشابهت پتانسیل سیل خیزی ، فرسایش ، پوشش گیاهی، و تاثیرات عملکرد انسانی به 3 گروه با پتانسل سیل خیزی زیاد، متوسط و کم تفکیک شده اند . زیر حوضه ها نقش اساسی در سیل خیزی این حوضه داشته که زمینهای وسیع کشاورزی پایین دست را متأثر می کنند.
۳۵.

ارزیابی رفتار هیدرودینامیکی و توسعه یافتگی کارست در محدوده تاقدیس گرین (مطالعه موردی: بلوک های الشتر و نورآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاقدیس گرین کارست منحنی فرود هیدروگراف رفتار هیدرودینامیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۵۱۰
ویژگی های هیدرودینامیکی و هیدروشیمیایی و تغییرات کمّی و کیفی چشمه ها نشان دهنده میزان توسعه و تکامل کارست یک منطقه است. هدف این پژوهش، شناخت رفتار هیدرودینامیکی آبخوان های کارستی و بررسی میزان توسعه کارست بلوک های الشتر و نورآباد با بهره گیری از تجزیه وتحلیل ویژگی های فیزیکوشیمیایی و منحنی فرود هیدروگراف چشمه هاست. برای این منظور در هر بلوک پنج چشمه انتخاب و پس از بررسی ویژگی های ژئومورفولوژی، اقلیمی، هیدرودینامیکی، هیدروشیمیایی، فیزیوگرافی و چند مرحله پیمایش میدانی، میزان توسعه کارست در آبخوان هر چشمه براساس روش مالیک و وجکتوا مشخص شد. با توجه به ارزیابی هیدرودینامیکی، درجه توسعه یافتگی کارست در آبخوان چشمه های امیر، چناره و هنام (بلوک الشتر) و چشمه های عبدالحسینی و نیاز (بلوک نورآباد) بین 5/2 تا 3 است و سیستم غالب جریان افشان و زیررژیم های خطی دارند. درجه توسعه کارست در آبخوان چشمه زز و آهنگران (بلوک الشتر) به ترتیب 4 و 3/4 و سیستم جریان در آنها از نوع مجرایی - افشان است. آبخوان چشمه های گلم بحری، لاغری و تیمور (بلوک نورآباد) با درجه توسعه کارست 5/5 و سیستم جریان در آنها مجرایی است. براساس تحلیل های هیدروشیمیایی در بلوک الشتر افزایش یون منیزیم، زیادبودن آنیون ها و کاتیون ها، هدایت الکتریکی بسیار، سختی زیاد آب و کم بودن Ca/Mg در مقایسه با بلوک نورآباد، نشان دهنده آبخوان های کارستی دولومیتی، غلبه درز و شکاف های کوچک، ارتباط زیاد بین سنگ و آب ذخیره شده و جوانی کارست در بلوک الشتر است. نتایج تحلیل های هیدرودینامیکی و هیدروشیمیایی نشان می دهد سیستم کارست در نورآباد نسبت به الشتر از توسعه و تکامل بیشتری برخوردار است.
۳۶.

تعیین مناطق کارست توسعه یافته با استفاده از مدل های منطق فازی و OWA در حوضه ی قره سو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حوضه ی قره سو مدل فازی مدل OWA مدل ANP

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۲
در ایران آب بسیاری از شهرها خصوصاً مناطق غربی از طریق منابع کارست تأمین می شود. بر این اساس در تحقیق حاضر به ارزیابی توسعه فرایندها و آبخوان های کارستیک در حوضه ی قره سو پرداخته شده است. این تحقیق مبتنی بر روش های میدانی، ابزاری و کتابخانه ای است که به منظور تعیین مناطق کارستیک توسعه یافته در حوضه ی قره سو از 8 عامل: سنگ شناسی، گسل، شیب توپوگرافی، جهت شیب، ارتفاع، رودخانه، بارش و اقلیم (دما و رطوبت) استفاده شده است. برای این منظور ابتدا با استفاده از روش نرم افزاری (ARC GIS و IDRISI) اقدام به تهیه ی لایه های اطلاعاتی شده است. پس از تهیه ی لایه های اطلاعاتی، این لایه ها بر اساس نظر کارشناسان وزن دهی و سپس با استفاده از مدل ANP استانداردسازی شده اند، سپس با استفاده از دو مدل منطق فازی و میانگین گیری وزن دار ترتیبی نقشه هایی نهایی حاصل شده است. بر پایه نتایج حاصل از عوامل موثر در توسعه یافتگی کارست، حوضه ی مورد مطالعه از نظر میزان توسعه یافتگی به 5 طبقه ی زیاد، نسبتاً زیاد، متوسط، کم و خیلی کم تقسیم شده است. با ت وجه به اینکه در روش م نطق فازی و میانگین گ یری وزن دار ت رتیبی (OWA) اختلاف هایی در تلفیق و ترکیب لایه های اطلاعاتی وجود دارد، نتایج نهایی دارای اختلافاتی از نظر وسعت طبقات هستند به طوری که در روش OWA به دلیل این که تعدیل بیش تری صورت می گیرد اختلاف طبقات کم تر از روش منطق فازی است اما روند کلی میزان توسعه یافتگی در هر دو روش تقریباً منطبق بر هم است و میزان توسعه یافتگی از شمال و شمال شرق به سمت جنوب و جنوب غرب کاهش می باید.
۳۷.

ارزیابی توانمندی های ژئومورفوتوریستی میراث های ژئومورفیک با رویکرد توسعه اقتصادی و پایداری محیط (مورد: چشمه های باداب سورت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئومورفوتوریسم ژئومورفوسایت توسعۀ اقتصادی حفاظت میراث زمین باداب سورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۵ تعداد دانلود : ۵۰۴
اهداف: رویکرد اصلی دانش ژئوتوریسم و ژئومورفوتوریسم رویکردی است توسعه گرا، حفاظتی و علمی در ارزیابی توانمندی میراث های ژئومورفیک که امروزه با گسترش مطالعات خود زیرشاخه های متعددی از قبیل ژئودایورسیتی (تنوع)، ژئوکانسرویشن (حفاظت )، ژئواینترپرتیشن(تفسیر) و غیره را در این شاخه از علوم زمین و همسوگری آن با سیستم های گردشگری پدیدار ساخته است که هدف تمامی آن ها پایداری و توسعه ناحیه ای در عرصه های زیست محیطی، اقتصادی- اجتماعی جامعه انسانی به ویژه جامعه بومی است. بر این اساس، هدف نوشتار حاضر را ارزیابی توانمندی های میراث زمین و در نهایت دستیابی به ارتقای علمی، توسعه ناحیه ای و حفاظت از میراث های ژئومورفیک در منطقه مورد مطالعه تشکیل می دهد. روش: از نظر روش شناسی نوشتار حاضر می کوشد به کمک مدلی تلفیقی از مدل های رایج ارزیابی توانمندی های ژئومورفوسایت ها و پیمایش های میدانی به بررسی جامعی از ادراک میراث زمین بپردازد. ساختار این مدل مبتنی بر معیارها و مؤلفه های تاثیرگذار (با امتیاز 10- 0) متناسب با رفتارشناسی چشمه های باداب سورت، قابلیت های این سایت را مبتنی بر سه موضوع کلان 1- دانش افزایی ژئومورفولوژی؛ 2- زیرساخت های گردشگری و 3- حفاظت میراث زمین مورد ارزیابی قرار گرفت تا بر اساس الگوی پیشنهادی بتوان به طور سازماندهی شده، در بهره برداری از این نوع میراث قدم برداشت. یافته ها/ نتایج: یافته های حاصل از ارزیابی های میدانی، مطالعات دفتری، تحلیل نقشه وغیره از منطقه بیانگر استعداد بالای ابعاد علمی و دانش ژئومورفولوژی با کسب مجموع امتیاز5/51 (از حداکثر60) است. در مقابل زیرساخت های گردشگری با کسب مجموع امتیاز 5/25 (از حداکثر70) و موضوع حفاظت با کسب مجموع امتیاز 5/27 نمره (از حداکثر70) در حال حاضر مراحل ابتدایی خود را می گذراند. قابل ذکر است مجموع امتیازات از جمع بندی نمره های اخذشده در بازدید میدانی و دفتری از معیارهای طراحی شده بدست آمد. نتیجه گیری: نتایج نهایی از ارزیابی صورت گرفته نمایان گر توانمندی های بالای علمی در کنار ضعف زیرساختی از نوع بهره برداری و حفاظتی است که عدم برنامه ریزی در منطقه مورد مطالعه در این عرصه را به نمایش می گذارد. این در حالی است که جامعه بومی به ویژه روستاها (از جمله روستای اروست مجاور باداب سورت) قادر است با بهره برداری سازمان یافته به کمک رویکردهای علمی، آگاهانه و احداث زیرساخت های گردشگری نه چندان پرهزینه (سرویس بهداشتی عمومی، خانه های دوم روستایی، تابلوهای راهنما، بروشور و غیره) توسعه پایدار روستاها و نواحی را به ویژه در زمینه اشتغال زایی و تثبیت جمعیت روستایی به ارمغان آورد.
۳۸.

بررسی تاثیر تغییرات پوشش و کاربری زمین در قابلیت فرسایش خاک – مطالعه موردی حوضه قره سو گرگانرود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل RUSLE فرسایش خاک قره سو سنجش از دور پوشش زمین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۱ تعداد دانلود : ۵۵۸
فرسایش خاک یکی از ریسک های اصلی تهدیدکننده منابع آب و خاک در ایران است که رابطه ای قوی با نوع پوشش و کاربری زمین دارد. در این پژوهش بوسیله مدل RUSLE با بهره گیری از تصاویر سنجنده های TM ، ETM و OLI ماهواره لندست در یک بازه 30 ساله برای سه سال 1985 ، 2000و 2015 تاثیر تغییرات پوشش زمین بر پتانسیل فرسایش خاک در حوضه آبخیز قره سو مورد بررسی قرار گرفت . نتایج تغییرات پوشش زمین نشان دهنده کاهش پوشش های جنگل متراکم، جنگل با تراکم کم و باغ و مرتع در برابر افزایش سطوح کشاورزی، زمین های بدون پوشش و سکونتگاه های انسانی در طی بازه سی ساله است. همچنین نتایج مدل RUSLE سیر افزایشی پتانسیل فرسایش خاک درحوضه آبخیز قره سو را نشان می دهد، هرچند که در نواحی جلگه ای با کاربری کشاورزی روندی معکوس با روند کلی در نتیجه اصلاح و تغییر الگوی کشت و رشد کشاورزی آبی دیده می شود. میانگین پتانسیل فرسایش خاک برآورد شده درحوضه قره سو برای 1985 ، 2000و 2015 به ترتیب 102.02، 103.11و 103.76 تن در هکتار در سال است. همچنین در کلاس های بیش از 100 (تن در سال در هکتار) یا طبقات با پتانسیل خیلی زیاد و بحرانی این مقدار از 43.8 درصد به 45.5 درصد از مساحت حوضه در سال 2015 افزایش یافته است. این روند افزایشی در سطح زیر حوضه ها نیز مورد آزمون قرار گرفت و در اکثر آنها پتانسیل فرسایش خاک بر اساس روند تغییرات کاربری زمین رو به افزایش است.
۳۹.

تاثیرات مورفوژنتیکی تکتونیک فعال بر زمین لغزش در حوضه جاجرود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمین لغزش مورفوژنتیک تکتونیک فعال حوضه جاجرود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۵۵۷
زمین لغزش به عنوان یک مخاطره طبیعی، همواره خسارات فراوانی ر ا به همراه داشته است. شناسایی عوامل موثر در وقوع این پدیده و پهنه بندی خطرآن ، یکی از روش های اساسی وکاربردی جهت دستیابی به راهکارهای کنترل و پایش آن می باشد. دراین پژوهش هدف بررسی ارتباط تکتونیک فعال و پتانسیل وقوع زمین لغزش درحوضه آبریزجاجرود به عنوان یکی از حوضه های کوهستانی کشور می باشد. ابزارهای اصلی پژوهش را شاخص های مورفوتکتونیکی تشکیل داده اند. این شاخص ها به تفکیک در 39 زیر حوضه جاجرود مورد بررسی قرارگرفته اند. نسبت تعداد زمین لغزش ها به تعداد زیرحوضه ها برای هرطبقه از IAT به دست آمد . پس از آن درجه سطح خطراحتمالی از کلاس های  IATشناسایی شد. در نهایت ، خطر زمین لغزش برای هر زیر حوضه بر اساس اثر ترکیبی از سطح خطر احتمالی و فرکانس وقوع زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت . نتایج نشان می دهد که تطابق خوبی بین کلاسIAT و نسبت تعداد زمین لغزش ها به تعداد زیرحوضه ها وجود دارد . حدود 85٪ از زیر حوضه ها که زمین لغزش در آنها رخداده در سطح زیاد و بسیار زیاد خطر قرار دارند ، در حالی که از 27 زیرحوضه بدون زمین لغزش ، حدود 33 درصد در سطوح بالا و بسیار بالای خطر قرار دارند . به منظور صحت سنجی و ارزیابی دقت مدل از دوشاخص به نام های مجموع کیفیت (QS) و دقت روش  (P)استفاده شد . مقدار مجموع کیفیت (QS) 97/0 و دقت روش (P) برای کلاس های خطر زیاد و خیلی زیاد 79/0 بدست آمد . مجموع کیفیت و دقت روش نشان دهنده صحت یا مطلوبیت عملکرد روش در پیش بینی خطر زمین لغزش است . یافته ها نشان دادند که حوضه جاجرود از نظرتکتونیکی بسیار فعال بوده و این موضوع استعداد روانگرایی دامنه ای و زمین لغزش را به نسبت افزایش داده است.
۴۰.

نسبی گرایی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نسبیت نسبی گرایی سیستم ژئومورفولوژی گیلبرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۲ تعداد دانلود : ۶۵۵
تغییرِ بینش پژوهشگران نقطة عطفی در تغییر ادبیات، منطق حاکم بر پژوهش، و حتی نوع ریاضیاتی است که آن ها در پژوهش های خود به کار می گیرند. بنابراین، شناخت ریشه های نظری روش ها کمک مؤثری است در درک بهتر پژوهشگر دارد. نسبی گرایی از مفاهیمی است که ابعاد مفهومی متعددی دارد. به طور کلی، دیدگاهی است در شناخت شناسی که الزام قطعیت را نفی، دلالت را جایگزین علیت، و دال و مدلول را جایگزین اصل علت و معلول می کند. نسبی گرایی همان اندازه در اندیشة سوفسطائیان و هرمونتیست ها مطرح است که در میان دانشمندان علوم تجربی، معرفت شناسی سیستمی، ترامتنیت، و عرفان و اشراق دیده می شود. این مطالعه برگرفته از رساله ای در دانشگاه خوارزمی است. در این مطالعه، با روش تحلیل گفتمان، دیدگاه هفت شخصیت برجسته در حوزة معرفت هرمنوتیک، علمی، سیستمی، ترامتنیت، و عرفان و اشراق دربارة نسبی گرایی باز خوانی و با آنچه گیلبرت در ژئومورفولوژی نسبی گرایی نامیده، مقایسه شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد:

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان