حسن احمدی زاده

حسن احمدی زاده

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسه دانشگاه کاشان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۹ مورد از کل ۲۹ مورد.
۲۱.

نقد و بررسی جاودانگی در الهیات فیزیکالیستیِ مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الهیات فیزیکالیستی دوگانه انگاری جاودانگی مسیحیت معاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۵ تعداد دانلود : ۲۶۸
الهیات فیزیکالیستی اصطلاحی است که تا کنون در مورد آن تعریف دقیق و روشنی ارائه نشده است. در قرن بیستم، برخی از اندیشمندانِ الهیات مسیحی نظیر ننسی مورفی و پیتر ون اینواگن با پذیرش رویکرد فیزیکالیستی نسبت به انسان سعی کردند که به تحلیل و توجیه باورهای مسیحیان در باب هویت انسان و جاودانگی او بپردازند. این رویکرد امروزه الهیات فیزیکالیستی نامیده می شود. بر اساس این رویکرد انسان در همین بدن مادی اش خلاصه می شود و با پذیرش این اصل، تفسیر از مرگ و جاودانگی به راحتی صورت می گیرد در جستار پیش رو نگارنده بر آن است تا با شیوه تحلیلی- توصیفی به نقد و بررسی جاودانگی در الهیات فیزیکالیستی مسیحی بپردازد و مهمترین استدلال های طرفداران الهیات فیزیکالیستی که عبارتند از: امتناع تعامل امر مادی و امر مجرد، ارتباط و تعامل میان شخص و بدن و فیزیکالیسم و آموزه های مسیحی را به رشته تحریر در آورد. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش می توان به این مطلب اشاره کرد که فیزیکالیست ها معتقدند شخصی که زمانی وجود داشته است، برای همیشه باید وجود داشته باشد تا اینکه برای همیشه نابود شود، چرا که مسیحیان نوعأ به اموری اعتقاد دارند که نمی توانند آن ها را به نحو عقلانی توجیه کنند، واقعیت رستاخیز مثالی از این دست است. بنابراین الهیات فیزیکالیستی با تاکید بر قدرت لایزال الهی و معجزه می تواند جاودانگی را اثبات کند.
۲۲.

دیدگاه اخلاقی هگل در پرتو نقدهای او به دیدگاه اخلاقی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: صورت گرایی اخلاق کانت اخلاق هگل کلی سازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
تعداد بازدید : ۲۰۹۵ تعداد دانلود : ۹۲۱
ایمانوئل کانت در کتاب مبانی مابعدالطبیعیِ اخلاق، یگانه هدف خویش را جست وجو و برپایی عالی ترین اصل اخلاق معرفی می کند؛ اصلی که همچون قطب نمایی برای افعال اخلاقی باشد؛ اما هگل بر این باور است که دیدگاه اخلاقی کانت، انتزاعی و گویی بی محتواست؛ افزون براین، اصول اخلاقی کانت تناقض هایی دارد؛ ازاین رو، این نظام اخلاقی را درعمل ناممکن می کند. کانت اخلاق را در درجه اول، به حوزه فردی مربوط می داند؛ اما از دیدگاه هگل، فردی دانستن اخلاق، نادیده گرفتن جهانی اجتماعی و سیاسی را درپِی دارد که در پَس عمل اخلاقی فرد نهفته است؛ افزون براین، از منظر وی، تأکید کانت بر کلی سازی قانون اخلاق، ایرادهایی دارد؛ برای مثال، کلیسازی قاعده ها، آزمونی صرفاً سلبی است؛ یعنی حتی اگر این آزمون با موفقیت به انجام رسد، فقط نشان می دهد ازلحاظ اخلاقی چه نباید بکنیم؛ اما نمی گوید چه باید بکنیم. در این جستار برآنیم تا باتوجه به نقدهای هگل به دیدگاه اخلاقی کانت، مهم ترین اصول اخلاقی هگل را واکاوی کنیم.
۲۳.

نقد و بررسیِ سه تصور از خدا در فلسفة مسیحیِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: علم خداباوری ملاصدرا نئوکلاسیک کلاسیک گشوده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تعداد بازدید : ۱۳۵۰ تعداد دانلود : ۷۰۳
امروزه الهیات مسیحی، بیش از هر زمان دیگر، با مسئلة وجود خدا، شناخت او و به ویژه، ارتباط میان علم و ارادة الهی با اراده و تقدیر انسان، درگیریِ فلسفی و کلامی دارد. در دوران معاصر، با ظهور نحله های جدید فلسفی در غرب، الهیات مسیحی نیز نحله های فلسفیِ مختلفی را درون خود تجربه کرده است، که الهیات یا خداباوریِ کلاسیک، خداباوریِ گشوده و خداباوریِ نئوکلاسیک را می توان سه مورد از برجسته ترین این نحله ها دانست. هر یک از این سه مکتب فلسفی الهیاتی، سعی کرده اند تا با ارائة تصویری از خداوند، به بسیاری از مسائل سنتی و جدید در خصوص خداوند و ارتباط او با نظام هستی و به خصوص با انسان و ارادة او، پاسخ دهند. در این جستار، تلاش خواهیم کرد تا با ارائة تصویری کلی از این سه مکتب، به مهم ترین اشکالات و انتقادات واردشده بر آن ها، به ویژه انتقاداتی که از سوی خودِ فیلسوفان مسیحی مطرح شده اند، توجه کنیم و جایگاه هر یک را در فلسفة مسیحیِ معاصر، بکاویم. همچنین، در نقد و بررسی این خداباوری های سه گانه، از آرای ملاصدرا نیز، به ویژه در مباحثی چون حدود شناخت عقل، مسئلة شر و علم پیشین خداوند، بهره خواهیم برد. ازاین رو، نقد خداباوری های مذکور را هم به صورت درون سیستمی و هم برون سیستمی دنبال خواهیم کرد.
۲۴.

مقایسه روش شناسی هایدگر و ملاصدرا

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود هایدگر روش شناسی پدیدارشناسی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۱۰۹۰ تعداد دانلود : ۵۵۴
امروزه کمتر حوزه پژوهشی در علوم انسانی و کمتر اندیشمندی در این حوزه را می توان یافت که بدون توجه به روش و اتخاذ رویکردی در روش شناسی، پژوهش ها و اندیشه های خود را مطرح کنند. اساساً خودِ روش شناسی، امروزه به عنوان زمینه پژوهشیِ جدی و جداگانه ای قلمداد شده که توجه اغلب اندیشمندان در علوم انسانی، چه در غرب و چه در عالم اسلام، را به اهمیت و جایگاه خود جلب نموده است. در این جستار برآنیم تا با توجه به روش فلسفه ورزیِ دو فیلسوف نام دار در غرب و جهان اسلام، مبانی روش شناسانه هر یک را در نظام فلسفی شان بررسی نماییم. این دو فیلسوف، مارتین هایدگر و ملاصدرا می باشند که اندیشه ها و روش خاص فلسفه ورزی شان، همواره برای پژوهشگران علوم انسانی از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بوده است. هایدگر با آنچه خود، روش پدیدارشناسیِ هرمنوتیکی می نامد، نظام فلسفیِ خود را برمی سازد و برای رسیدن به فهمی از وجود، از دازاین آغاز می کند. ملاصدرا نیز بر آن است تا حقیقت وجود را دریابد اما با روشی تألیفی یا ترکیبی، که در آن، هم از عقلانیت برهانی و استدلالی بهره می برد و هم از تفکر وحیانی و عرفانی.
۲۵.

نقد و بررسی رویکرد تومیست های تحلیلی به ویژه آنتونی ِکنی به وجودشناسیِ توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود وجودشناسی تومیسم توماس آکوئینی فلسفه ی تحلیلی آنتونی کنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۴ تعداد دانلود : ۶۶۰
احیاء اندیشه های فلسفی و کلامی توماس آکوئینی در دوره ی مدرن، همواره یکی از دغدغه های اندیشمندانی بوده که پاسخ بسیاری از معضلات فلسفی و الهیاتی عصر جدید را تنها در آثار او دست یافتنی می دانستند. این نحوه ی نگرش به اندیشه های توماس که از دیرباز تاکنون، به تومیسم مشهور بوده است، از اواسط قرن بیستم، با پدید آمدن رویکردی نوپا به تفکر توماس با عنوان تومیسم تحلیلی، عصر تازه ای از تومیسم را رقم زد. تومیست های تحلیلی با بهره گیری از فلسفه ی تحلیلی به ویژه مبانی فلسفی و منطقی فرگه، تفسیرهای خاصی از اندیشه های فلسفی توماس آکوئینی ارائه کرده اند که توجه جدی دیگر طرفداران تفکر توماس را به خود برانگیخته است. این جریان نوظهور، با آنتونی کنی و تفسیرهای او بر آثار توماس به اوج خود رسید. آنتونی کنی با اتخاذ نگرشی فرگه ای نسبت به وجودشناسی توماس، تلاش کرد تا تناقضات و چالش های پیش روی نظریه ی وجود در فلسفه ی توماس را بنمایاند و وجودشناسی او را حاوی نظریه هایی در خصوص وجود نشان دهد که از ارزش فلسفی چندانی برخوردار نیستند. در این جستار، به تفصیل، به نقد و بررسی رویکرد تحلیلیِ آنتونی کنی به وجودشناسی توماس آکوئینی خواهیم پرداخت.
۲۶.

مقایسه دیدگاه ابن سینا و ارسطو درباره ماهیت نفس و نتایج این دیدگاه ها در زندگی پس از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نفس صورت ارسطو ابن سینا ماده حیات پس از مرگ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۵۰۴۵ تعداد دانلود : ۱۸۶۸
ماهیت نفس، تجرد یا مادی بودن آن و نیز کیفیت ارتباط آن با بدن، همواره یکی از چالشیترین مباحث در آرای فلسفی و کلامی بوده است. در جستار حاضر، علاوه بر توجه به تبیین ماهیت نفس در آرای فلسفی ارسطو و ابن سینا، به لوازم دیدگاه های این دو به ویژه در موضوع حیات پس از مرگ خواهیم پرداخت. ارسطو ازیک سو نفس را در تعامل با بدن تبیین میکند و ازسویدیگر، رابطه آنها را از نوع رابطه ماده و صورت میداند که از مصادیق ترکیب اتحادی است. درنتیجه وی در تبیین حیات پس از مرگ با مشکل مواجه میشود؛ چراکه با از بین رفتن بدن، نفس نیز باید از بین برود. ازسویدیگر، ابن سینا برای برون رفتن از چالشی که ارسطو در آن گرفتار شده، با تفکیک حیث ذاتی و حیث فعلی نفس تلاش میکند در تبیین حیات پس از مرگ، با تناقض پیش روی ارسطو مواجه نشود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان