هدف: این تحقیق با هدف مقایسه تأثیر ارتز بیحرکتکننده و گچگیری بر راستای مفصل کفپایی - انگشتی در بیماران هالوکسوالگوس پس از عمل جراحی صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه شبهتجربی و مداخلهای 24 بیمار هالوکسوالگوس واجد شرایط (سن ۱۹ تا 50 سال، زاویه هالوکسوالگوس حداکثر 25 درجه، زاویه بین استخوانهای کفپایی اول و دوم ۱۱ تا ۱۳ درجه، عدم تغییرات دژنراتیو در مفصل و عدم وجود بیماریهای سیستمیک)، از بین مراجعهکنندگان به درمانگاه ارتوپدی بیمارستان میلاد تهران بهطور ساده و در دسترس انتخاب و براساس بلوکهای تصادفی تبدیل شده، در دو گروه اسپلینت و گچگیری قرار گرفتند. در گروه اسپلینت، قبل از عمل جراحی از پای بیمار قالب گرفته شد و بلافاصله بعد از عمل، اسپلینت بر روی پای بیمار بسته شد. در گروه گچگیری پای بیمار تا حدود ۵ سانتیمتر بالای مچ توسط پزشک متخصص گچگیری شد. از کل بیماران بلافاصله و 6 هفته بعد از عمل رادیوگرافی بهعمل آمد و زاویه هالوکسوالگوس آنها مقایسه گردید. برای تحلیل دادهها از آزمونهای آماری مجذور خی، تیمستقل، تیزوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتهها : هیچگونه تفاوتی در اختلاف میانگینهای زاویه هالوکسوالگوس بلافاصله بعد از عمل و 6 هفته بعد از عمل دو گروه وجود نداشت و دو گروه از این نظر اختلاف معناداری نداشتند(۱/۰۰=p). مقایسه میانگین زاویه هالوکسوالگوس بلافاصله و 6 هفته بعد از عمل جراحی در هر یک از گروهها به تفکیک نیز اختلاف معناداری نداشت (۱/۰۰=p). نتیجه گیری: تأثیر گچگیری و اسپلینت در حفظ زاویه هالوکسوالگوس بعد از عمل جراحی اصلاح این دفورمیتی یکسان بوده و لذا میتوان از هر دو روش بهعنوان مراقبتهای محافظتی به قصد حفظ موقعیت اصلاح شده به فراخور وضعیت بیمار استفاده نمود.
بحث لاک درباره جوهر، دشواری های فراوانی دارد. وی ازیک سو، جوهر را ناشناخته ای تلقی می کند که فقط تصوری نسبی و مبهم از آن داریم؛ ازسوی دیگر، به فرضیه ذره ای[1] معتقد است که طبق آن، عالم واقع درنهایت، متشکل از اتم ها و ذرات مادی است. پرسش اصلی این است که جوهر برای لاک چه جایگاهی دارد. آیا واقعی است؟ یا فقط ذهنی است؟ آیا می توان جوهر را همان اتم ها و ذرات مادی دانست؟ به عبارتِ دیگر، چگونه این دو دیدگاه لاک، یعنی فرضیه ذره ای و ناشناخته بودن جوهر، سازگارند؟ برای رسیدن به پاسخ، ابتدا بحث جوهر را در فلسفه لاک به اختصار توضیح می دهیم و سپس پاسخ نگارنده را به مسئله مزبور بررسی می کنیم. نگارنده متعقد است راهکار، تمایز حوزه های توجه لاک به جوهر (حوزه معرفت شناسانه) و فرضیه ذره ای (حوزه وجودشناسانه) است.