مهرداد قیومی بیدهندی

مهرداد قیومی بیدهندی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۹ مورد از کل ۲۹ مورد.
۲۱.

معماری مدرسه دارالفنون و دگرگونی های آن در دوره قاجاریان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدرسه دارالفنون معماری ایران معماری قاجاری تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۳ تعداد دانلود : ۲۷۴
مدرسه دارالفنون را امیرکبیر در سال ۱۲۶۶ق. پی افکند. طراح آن میرزا رضا مهندس باشی بود و معماری آن را محمدتقی خان معمارباشی برعهده داشت. خود امیرکبیر و بهرام میرزا معزالدوله به ساختن آن رسیدگی می کردند. قسمتی از بنای مدرسه در ۱۲۶۸ق. اندکی پس از عزل امیرکبیر، افتتاح شد، اما احداث آن در ۱۲۶۹ق. پایان یافت. آنچه امروز به نام دارالفنون و در محل مدرسه دارالفنون می شناسیم به دوره پهلوی اول تعلق دارد؛ از بنای قاجاری مدرسه تقریباً شاهد مادی ای نمانده است و صورت اولیه این بنا مبهم است. هدف این تحقیق شناخت معماری مدرسه دارالفنون در دوره قاجاریه است که موکول است به اعتبارسنجی منابع، شناخت وضع کالبدی مدرسه، رفع ابهام های آن و روشن شدن تغییرات آن. روش این تحقیق تفسیری-تاریخی است. بدین نحو که؛ از طریق تطبیق منابع نوشتاری، عکس ها، نقاشی ها و نقشه های مربوط به تهران قاجاری، ترکیب کالبدی مدرسه در هر مرحله و هر پاره را در حد وسع این منابع روشن می کنیم. در این تحقیق، نخست نشان می دهیم که مدرسه دارالفنون قاجاری دو بخش داشته است: مدرسه قدیم و مدرسه جدید (مدرسه موسیقی). مدرسه قدیم همان مدرسه روزگار امیرکبیر است؛ اما در اواخر دوره قاجاریان، در دهه ۱۲۹۰ق.، دستخوش تغییراتی در نماهای حیاط و در طرز اتصال با بیرون مدرسه شده است. مدرسه جدید را در اواخر دوره قاجاریان در شمال مدرسه قدیم ساختند.
۲۲.

علم عقود ابنیه: کلیدی برای فهم نسبت علم و معماری در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۲۰ تعداد دانلود : ۴۴۶
علم عقود ابنیه نخستین بار به این نام در ارشاد القاصد ابن اکفانی (سده 8ق) یاد شده است؛ اما تأمل در تعریف و متون منسوب به آن معلوم می کند که این علم پیشینه ای کهن تر دارد. نخستین نشانه های آن در احصاء العلوم فارابی و با عنوان «علم ریاست بنا» یافت می شود. هیچ متنی از دوران اسلامی به دست ما نرسیده است که انتساب به این علم در آن، یا در دانشنامه ها، تصریح شده باشد؛ فقط سخن از این است که ابن هیثم و ابوبکر کرجی در این علم تصنیفاتی داشته اند. دانشوران احتمال داده اند که کتاب های این دو مهندس برجسته گم شده باشد؛ اما این احتمال نیز می رود که کتاب های ایشان به خطا به نام علم دیگری، مانند هندسه عملی، شهرت یافته باشد. تصور اجمالی ای که از موضوع و هدف و کاربرد این علم از منابع اولیه طبقه بندی علوم به دست می آید به داوری در باره این کتاب ها و شناسایی متون احتمالی دیگر متعلق به علم عقود کمک می کند. از این طریق، درمی یابیم که بخش مهمی از کتاب اجرائاتِ الحفورِ و الأبنیه ابن هیثم، بخش هایی از إنباطُ المیاه ابوبکر کرجی، و تمامی رساله مجهول المؤلف معروف به رساله اعمال و اشکال در همین علم است. این شناسایی و سپس برررسی محتوای این رساله ها تصویر روشن تری از علم عقود ابنیه، به منزله علم اصلی مربوط به معماری در نظام علوم دوران اسلامی، به دست می دهد و اهمیت بررسی آن، مستقل از علم هندسه عملی، را آشکار می کند. از این بررسی، معلوم می شود که این علم فروتر از مرتبه علم هندسه نظری (که مهندسان نظری یا عالمان هندسه متکفل آن بودند)، و فراتر از علم هندسه عملی (که صانعان و بنّایان با آن سروکار داشته اند) بوده است و معماران و سربنّایان بدان عالم بوده و در آن مهارت داشته اند.
۲۳.

هنجار مادی: نظام مدیریت آب در اصفهان صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاریخ شهر اصفهان صفوی مدیریت سنتی آب نظام آب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶
شهر اصفهان صفوی را از منظرهای گوناگونی می توان قرائت کرد. یکی از این منظرها نظام مدیریت آب است. حیات پایتخت صفوی هم به حیات زمین های زراعی پیرامون آن وابسته بود و هم به گردش آب در شهر. درخشش اصفهان صفوی بی تردید مرهون نظام استوار مدیریت آب است، که تاکنون کمتر به آن توجه شده است. در این مقاله، با رویکردی انسان شناسانه و با روش تفسیری تاریخی، به مهم ترین جنبه های مادّی و غیرمادّی نظام مدیریت کلان آب در اصفهان صفوی می پردازیم. در نظام مدیریت آب در اصفهان صفوی، مادی ها را بنا بر قواعدی در شهر می گرداندند؛ هم بهره مصرفی از آنها می گرفتند و هم بهره در فضاسازی شهری؛ سپس آب را به کفایت به مزارع می رساندند. حصول چنین نتیجه ای، گذشته از مهندسی دقیق آب (که موضوع این مقاله نیست)، از طریق تعیین حقابه ها و نظارت دقیق بر اجرای آنها با توجه به نیازها و اوضاع آب وهوایی و قوانین فقهی ممکن می شد. چنین مدیریتی مستلزم تدبیر در اقتصاد آب بود که آن را با ابتنا بر فروش و وقف آب و قوانین فقهی مربوط به آن اداره می کردند. تشکیلات مدیریت آب نیز بسیار مهم بود و میرابی از مهم ترین مشاغل دستگاه صفوی شمرده می شد. در اواخر دوره صفویه، همه مراتب نظام مدیریت آب دچار خلل و فساد شد و رفته رفته فروریخت.
۲۴.

معرفت ضمنی و گونه های آن در معماری بر اساس اندیشه هری کالینز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت معماری عمل معماری طراحی پژوهی معرفت ضمنی معرفت صراحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۲ تعداد دانلود : ۳۹۴
از میانه سده بیستم که مایکل پولن یی مفهوم «معرفت ضمنی» را مطرح کرد، این مفهوم به تدریج به حوزه های گوناگون علم وارد شد و با چندین رویکرد تبیین شد؛ اما در حوزه معماری همچنان معرفت ضمنی را بیشتر با تکیه بر اندیشه پولن یی و همچون معرفتی مرموز که مبنای عمل طراحی است تبیین می کنند. هدف تحقیق حاضر پیش نهادنِ یکی از اندیشه هایی مطرح شده درباره معرفت ضمنی، کاربست آن در معماری و سنجیدن امکانات و محدودیت های آن برای تبیین معرفت ضمنی معماری است. اندیشه یادشده مدل هری کالینز، جامعه شناس علم، درباره معرفت و اقسام ضمنی و صراحی آن است. مقاله حاضر این هدف را از طریق فهم اندیشه کالینز، آن گونه که در آخرین آثار مکتوب او درباره معرفت ضمنی نمود یافته است، دنبال می کند. بر مبنای کاربست این اندیشه در معماری، معرفت صراحی معماری معرفتی است که از طریق واسطه های مادی به معمار انتقال دادنی است. معرفت ضمنی معماری نیز معرفتی است که بنا به سرشت آن از طریق واسطه های مادی انتقال دادنی نیست و از طریق هم نشینی معمار با دارندگان این معرفت یا از طریق تجربه عملی معماری به معمار منتقل شود. معرفت های تنانی و جمعی گونه هایی از معرفت ضمنی معماری اند؛ اما معماری بر معرفت های ضمنی دیگری نیز مبتنی است که در طبقه بندی کالینز نمی گنجد.
۲۵.

بنای رُشت خوار؛ مسجد یا خانقاه؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معماری اسلامی معماری ایران خانقاه خراسان رشت خوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸ تعداد دانلود : ۱۲۴
بسیاری از بناهای ایران در طی روزگاران به سبب های گوناگون از میان رفته یا «نوع» آنها منقرض شده است. خانقاه یکی از این انواع است. از راه های شناخت معماری خانقاه بررسی بناهایی است که بر سر نوع آنها اختلاف است. بنای معروف به «مسجد جامع رشت خوار» در راه زاوه به خواف در زمره این بنا هاست. تحقیق هایی که درباره این بنا انجام گرفته متکی بر اصول معماری خانقاه و کاوش های باستان شناسی نبوده است. این مقاله متکی به یافته هایی تازه درباره معماری خانقاه در خراسان سده پنجم و نیز برخی یافته های باستان شناختی است. بنای رشت خوار که در بیرون شهر رشت خوار کنونی واقع شده، درون شهر قدیم رشت خوار یا در کرانه غربی آن بوده است. کالبد بنا مرکب است از دستگاه ورودی، صحن با حجر ه هایی گرداگرد آن و یک ایوان و یک گنبد خانه. بنای رشت خوار در حدود سده پنجم ساخته شده است و در دوره تیموریان آن را تعمیر کرده اند و کتیبه ای به بنا افزوده اند. بنای رشت خوار پیش از ثبت در فهرست آثار ملی خانقاه خوانده می شد؛ اما همواره بر سر نوع آن میان محققان اختلاف بوده است. هیچ یک از محققان معیارشان را برای خانقاه خواندن یا نخواندن بنای رشت خوار مشخص نکرده اند. بر اساس تحقیق یاد شده درباره معماری خانقاه، بنای رشت خوار با معماری خانقاه و سلسله مراتب کالبدی و کارکردی آن انطباق دارد. این انطباق نشان می دهد که به ظن قوی بنای رشت خوار خانقاه است. 
۲۶.

The Theory of “Living Time ” in Periodization of Iranian Architectural History(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Living time Iranian architecture History Dahr

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵ تعداد دانلود : ۹۶
The writing of Iranian architectural history has, from its start, followed the principles of western historiography. Portions of this history are well expected to be neglected or unattended when writing of it takes place outside its intellectual framework that essentially reflects the Iranian throught world. To have a truly Iranian architectural historiography, one has to find the theoretical principles which are deeply rooted in the Iranian Islamic culture. Although pre-modern Iranian historians never wrote a history of architecture, they were exponents of historiography during a millennium of cultural flourishing and vigor. Since any sort of historiography, as well as literature, usually is based on principles and ideological views about history and time, Persian historic texts can be considered as worthy sources regarding theoretical bases on which we can build the Iranian philosophy of architectural history. Persian prose of the early centuries of Islam is among these sources. One of the common, prominent themes in these texts is the nature of time or history. It is presented as a sensible, living being whose states relate to human events and phenomena across time. A new theory of periodization of Iranian architectural history can be drawn based upon this theory.
۲۷.

تاریخ هنر بر محور هنرمند در دو جهان؛ بدایتِ تاریخ هنر در مغرب زمین و ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاریخ هنر تذکره رساله هنر دیباچه مرقع دوره رنسانس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸ تعداد دانلود : ۱۸۸
سابقه نوشتن درباره هنر در مغربزمین به روزگار یونان و روم باستان میرسد؛ اما نوشتن تاریخ هنر در دوره رنسانس و در سده شانزدهم با کتاب جورجو وازاری آغاز شد. در این تحقیق، مقدماتی که موجب پیدایی تاریخ هنر در غرب شد، پی گرفته و نخستین تلاشها برای تاریخنویسی هنر دنبال شده است. از پرسشهای موردِنظر تحقیق آن است که نخستین تاریخنامه های هنر در ایرانزمین و مغربزمین از چه زمانی آغاز شده و بر چه محوری سامان یافتهاند. بررسیهای این تحقیق بنیادی، که به روش تاریخی انجام شده است، نشاندهنده آن است که نخستین تاریخ هنر در مغربزمین بر محور هنرمندان سامان یافته و تا سده ها الگوی تاریخنویسی هنر بوده است. تأمل در اینکه با محورگرفتن هنرمند در تاریخنویسی هنر چه چیزهایی از تاریخ هنر برجستهتر میشود و چه چیزهایی مغفول میماند، اندیشمندان را به پیشنهاد محورهایی دیگر برای تاریخ هنر کشید؛ ازجمله اندیشه تاریخ هنر بدون نام کسان. ازسویدیگر، در ایران نیز نوعی از نوشته که میشود آن را بهتسامح تاریخ هنر خواند، در سده دهم هجری، مقارن با سده شانزدهم میلادی، پیدا شد. تاریخ هنر در ایران در قالب رساله های آداب و تذکره ها و دیباچه های مرقعات خط و نقاشی بود. بسیاری از این نوشته ها نیز بر محور نام کسان، بهویژه هنرمندان، سامان یافت. تاروپود تاریخ هنر در این رساله ها شبکهای است حاصل از محور طولی سلسله استادان و شاگردان و محور عرضی طبقات شاگردان که با داوری نقد هنر، ذکر آداب هنرورزی و توجهی اندک به سیاق اجتماعی و هنری، همراه است. هرچند میان نخستین تاریخنامه های هنر در مغربزمین و ایرانزمین شباهتهایی دیده میشود و مهمترینشان سامانیافتن آنها بر محور هنرمندان است؛ این نوشته ها تفاوتهای فاحشی باهم دارند که از نگاه آنها به جهان و انسان و هنر و گذشته و حال برمیآید.
۲۸.

معماری ایران/ایرانی یا طراحی سلطان و معمار: پرسش از امکان تبیین جمع گرا در تاریخ هنر؛ بر اساس نقد کتاب Rage and Denials. Collectivist Philosophy, Politics, and Art Historiography, 1890-1947 (خشم و انکارها: فلسفه جمع گرا، سیاست و تاریخ نگاری هنر (۱۸۹۰- ۱۹۴۷)) از برانکو میترویچ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۶۶
مورخ هنر و معماری، به تصریح یا تلویح و دانسته یا ناآگاه، در کار تفسیر خود رویکردی جمع گرا یا فردگرا دارد. خشم و انکارهای برانکو میترویچ، یگانه منبعیست که مستقلا و از منظری فلسفی تاریخی به تبیین در تاریخ نگاری هنر می پردازد و با تکیه بر واقع گرایی، تبیین جمع گرا را ناموجه می شمارد. در این مقاله استدلال های متنوع میترویچ استخراج و طبقه بندی شده تا از امکان تبیین جمع گرایی بدون این اشکالات بحث شود. اساسی ترین ایرادهای طرح شده بر تبیین جمع گرا ذات باوری، نادیده انگاری اراده آزاد، مبهم بودن ساز و کار اثرگذاری جمع بر فرد، روشن نبودن وضعیت هستی شناختی جمع ها و انگیزه نادرست مورخان از تبیین جمع گرایانه مبتنی بر خودشیفتگی و خودبرتربینی قومی و ابزار قرار گرفتن برای تنظیم غرور ملی است. با تکیه بر دستاوردهای تازه علوم شناختی از این بحث خواهیم کرد که چطور این اشکالات شامل هر نوع تبیین جمع گرایانه در تاریخ نخواهد بود. استقلال شناخت و نفوذناپذیری ادراک در برابر تفکر مهم ترین استدلال میترویچ برای توجیه فردگرایی به منزله یگانه راه علمی و واقع گرایانه تبیین تاریخ است. در این مقاله موقعیتی را در تاریخ معلوم می کنیم که حتی با اتخاذ موضع متافیزیکی و هستی شناختی همسو با ماتریالیسم میترویچ، تبیین های جمع گرای معتدل در تاریخ نگاری معماری می تواند هم چنان معتبر و حتی ناگزیر باشد.
۲۹.

دامنی پرگلْ اصحاب مدرسه را: تأملی در آورده های پیرنیا برای آموزش معماری ایران

تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۶۰
محمدکریم پیرنیا، از برجسته ترین تاریخ پژوهان معماری ایران، نخستین کسی بود که تلاش کرد مفاهیم و مبانی سنت معماری ایرانی را به مباحثات دانشگاهی داخل و به تعبیری زبان سنت معماری ایرانی را به زبان مدرسه مدرن معماری و زبان دانشگاهی نزدیک کند. او این کار را با طرح دو موضوع اصول و سبک شناسی معماری ایرانی انجام داد. موضوع این مقاله پرسش از انگیزه های پیرنیا و چگونگی این اقدام او و همچنین، عوارضی است که بر کار او وارد شد. تلاش پیرنیا برای نظری کردن این سنت عملی از یک سو فرصت بحث و فحص در معماری ایرانی و آموزش و فهم آن را فراهم آورد و از سوی دیگر، حجابهایی در راه شناخت و آموزش آن سنت معماری افکند. فهم و یادآوریِ این دو جنبه توأم در تحقیق و آموزش تاریخ معماری ایران امری ضروری است. بر این اساس، در این مقاله نخست به چگونگی طرح مبانی و کلیت معماری ایرانی توسط پیرنیا پرداخته و نقاط قوت و ضعف کار او  بررسی و نقد و سپس، انگیزه های آشکار و نهان پیرنیا در خلال این جهد و طلب بررسی شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان