"علامه محمدحسین فضلا… در این مقاله به بحث در مورد مفهوم ارتباطات و اطلاعرسانی اسلامی میپردازد و آن را تکاپو در حوزهای گسترده میداند که در عرصه مفاهیم اسلامی قابل بررسی است، وی آن گاه به بیان تفاوتها و اشتراکات اطلاعرسانی و دعوت میپردازد و به گونهای آن دو را مکمل یکدیگر برمیشمارد.
وی همچنین مؤلفههای اطلاعرسانی را با استفاده از مفاهیم قرآنی توضیح میدهد و با استفاده از واژهها و مفاهیمی که در قرآن مورد تأکید قرار گرفته است جایگاه، اهمیت و نتایج اطلاعرسانی صحیح را بیان میکند.
علامه فضلا… در این مقاله برخی از زوایای اخلاق اطلاعرسانی اسلامی را مورد توجه قرار میدهد و برای نمونه موضوع صدق و کذب را با استفاده از آیات و روایات و دیدگاه فقیهان مطرح میکند. وی با بیان ارزش صدق و قبح کذب میکوشد تا تصویری درست و واقعی از چگونگی انعکاس اخبار راست و دروغ ارائه دهد.
گستره جهانی خطاب اسلامی، دقت و ژرفکاوی در پرداختن به اخبار و نیز اطلاعرسانی مورد نظر اسلام، بررسی ظاهر و ژرفای مؤلفههای اطلاعرسانی اسلامی، انسجام اندیشه و روش، برنامهریزی در اطلاعرسانی اسلامی و اهمیت بعد هنری موضوعات دیگری هستند که در این مقاله به آنها پرداخته شده است.
"
"نظریههای بسیاری وجود دارد که رسانههای جمعی را در ساخت و بازسازی هویت ملی و هویت فراملی توانمند و کارآمد میداند، اما پژوهشهای کنونی هرچند پیچیدگیهای هویتسازی را نشان دادهاند، نتوانستهاند تفسیر قانعکنندهای از روابط رسانههای جمعی و هویت ملی، منطقهای، اقلیمی و جهانی ارائه دهند. این تحقیق میکوشد با واکاوی رویکردهایی که نقش بنیانگذاری برای وسایل ارتباط جمعی و فناوری ارتباطات در نظر میگیرند، راههای تازهای برای دریافت روابط موجود میان رسانههای جمعی و هویتهای فرهنگی پیشنهاد کند. در بررسی این پرسش شکلگیری هویتهای ملی و اقلیمی مورد تحلیل قرار میگیرد. فرضیه پژوهش این است که تواناییهای فناورانه خود به خود و یا به شکل ابزاری نمیتوانند گونههای تازهای از آگاهی ملی و یا هویت ملی بیافرینند. فناوری ارتباطات و رسانهها فاصلهها را به هم میپیوندند و به تقویت آگاهی تازه کمک میکنند، اما شکلگیری هویت چیزی بیش از این میخواهد، اقداماتی که طی آن مردم برانگیخته شوند و در مجموعههای فرهنگی رقابتآمیز تکامل پیدا کنند تا هویتهای تازه و خاص شکل گیرد و برپای ایستد.
"
پژوهش حاضر، با هدف مطالعه دینداری بازنمایی شده در تلویزیون، مورد سریال مادرانه، نگاشته شده است. در این سریال که در ماه رمضان سال 1392 از شبکه سوم سیما پخش شد و بیشترین میزان بیننده و رضایت را جلب کرد، ارائه نوع دینداری، نمود خاصی دارد. این مطالعه، مبتنی بر نظریه بازنمایی انجام شده است که بر اساس آن، رسانه ها نه به انتقال که به خلق معنا می پردازند و جهان را از طریق بازنمایی می سازند و بازنمایی می کنند. روش پژوهش، نشانه شناسی بوده است که بر مبنای آن، معانی نهفته در متن آشکار می شوند. بر این اساس، نشانه های دینی موجود در این سریال، استخراج و یافته ها، مطالعه و تجزیه وتحلیل شده اند. مبتنی بر نتایج به دست آمده، در این سریال، گونه ای از دینداری عرفانی (شهود گرا) با بن مایه های مریدی و مرادی، همراه با رویکرد اخلاقی و ارتباط با یک روحانی اخلاق گرا، به منزله دینداری مرجح، بازنمایی شده است. دو گونه دینداری اخلاقی (اخلاق گرا) و مناسکی و شعائری (تکلیف گرا) نیز با محوریت اصلی دینداری شهودگرا مرتبط شده اند.