سیمای مشایخ صوفیه در متون منثور عرفانی عصر مغول با تأکید بر نظریه هژمونی آنتونیو گرامشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
275-300
حوزه های تخصصی:
عرفان و تصوف اسلامی یکی از مکاتب مهم تاریخ است که در طول دوره پرفرازونشیب خود از مسائل گوناگونی متأثر شده است که سبب رواج یا زوال آن را مهیا کرده اند. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و بهره گیری از منابع معتبر کتابخانه ای، سیمای مشایخ متصوفه عصر مغول را با تأکید بر نظریه هژمونی آنتونیو گرامشی، بررسی کرده است. به عقیده گرامشی، هژمونی بدون اجبار با تکیه بر اقناع و رضایت عمومی صورت می گیرد. نتیجه پژوهش نشان می دهد در قرن هفتم که ایران با حمله وحشیانه مغول و تاتار روبه رو شد، تصوف با هژمونی فرهنگی چون سخنان پیامبران و امامان، فرهنگ رفتاری مشایخ، احترام قائل بودن برای دیگران، مزمت دنیا، شهوت گریزی، هژمونی اجتماعی چون وجود اشخاصی با عنوان شیخ، کلام مثبت بزرگان درباره عارفان، تبلیغ شاگردان، هژمونی فرهنگی مانند قائل بودن کرامات برای شیوخ، ترس از اعمال مشایخ، باور شیخ به بزرگی خود و تبلیغ آن، انطباق مشرب فکری نویسنده با شیخ، باور به الهامات غیبی، باور به تقدیر، هژمونی سیاسی مانند موضع گیری پادشاه، جنبه تقدس تصوف و متصوفه، قدرت پیدا کرده است و سبب اقناع و رضایت عمومی شده است. قابل تبیین است به دلیل قوی بودن رهبری احساسی در اذهان مردم، در قرن هفتم هژمونی ایدئولوژی ملموس تر است تا جایی که هجوم مغولان موهبت و اراده الهی تصور می شد. حمله مغول موجب شد در این عصر افراد هرچه بیشتر به تصوف و خانقاه ها روی آورند و روح زخمی خود را با مرهم اقبال به تصوف اندکی التیام بخشند.