تحلیل ساختاری طرح داستان «از خم چمبر» دولت آبادی بر اساس الگوی گریماس
حوزه های تخصصی:
گریماس و دیگر معنا شناسان مکتب پاریس بر این باورند که واقعیت، همواره گریزنده است و عوامل بیرونی دخیل در پدید آمدن روایت و ریشه های واقعی آن همواره مبهم اند. بر این اساس روایت، گونه ای شبیه سازی از واقعیت یا شبه واقعیت است. گروهی از منتقدان ساختارگرا به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند. از جمله «گریماس» با ابداع نظامی مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، طرحی، بر مبنای چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها، پیشنهاد می کند. در پژوهش حاضر در پی پاسخ دادن به این سؤال هستیم که آیا تطابقی بین ساختار داستان از خم چمبر با الگوی گریماس وجود دارد یا خیر؟ بنابراین طرح داستان از خم چمبر به عنوان یکی از اجزاء تشکیل دهنده ی آن، بر اساس الگوی این ساختارگرا، بررسی و تحلیل شده است. ضرورت و هدف این پژوهش شناساندن هر چه بهتر نظریه ی گریماس و بررسی میزان انطباق داستانی با پژوهش او و تحلیل ساختار آن داستان بر پایه آن نظریه است. روش تحقیق، تحلیلی است و نشان می دهد که ساختار روایی داستان با نظریه گریماس منطبق است.