بررسی ساختار داستان مثل فارسی بر اساس مدل برگرفته از نظریه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی ساختار متون پیشینه ای یکصد ساله دارد که یکی از راه های شناخت متون ادبی به شمار می رود. داستان مثل به عنوان یک متن ادبی روایی مانند داستان و قصه های پریان از این راه بهتر شناخته می شود. برای شناخت اجزای سازنده آن می توان از مواد و روش های بررسی افسانه ها استفاده کرد. روش های ساختاری پراپ، گریماس، داندس و کمبل برای شناخت داستان، قصه و اسطوره به کار رفته است. ممکن است برای داستان مثل نیز مناسب باشد. در این میان روش ولادیمیر پراپ، ساختار داستان مثل را بهتر تشریح می کند. بنابراین با استفاده از نظریه وی یکصد داستان مثل مورد مطالعه قرار می گیرد. خویشکاری یا کارکردها به عنوان اجزای اصلی و ثابت و شخصیت ها به عنوان اجزای متغیر روایت بررسی می شود. در ضمن بررسی ها نقاط قوت، و ضعف مدل ساختاری بر اساس روش های علمی مورد مطالعه قرار می گیرد. همچنین میزان مطابقت الگو به کار رفته با ساختار داستان مثل تجزیه و تحلیل می شود. در نهایت با تقلیل مواد و ابزار پژوهش، مدلی موجز به دست می آید که برای شناخت و تحلیل داستان مثل ها مناسب است. تحلیل داستان مثل ها با این روش گامی است برای شناخت و مقایسه آن با سایر ساخت های روایی به منظور یافتن ساختار آن. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و روش کار تحلیل ساختار و محتوای مطالب استخراج شده از منابع موجود کتابخانه ای است. نتایج حاکی از وجود یک ساختار منسجم در اکثر داستان مثل ها است. که می تواند برای سایر رشته های علوم انسانی همچون روان شناسی و مردم شناسی مفید باشد.