نقش هفت نظریۀ تأثیرگذار علوم اجتماعی و علوم سیاسی در فرآیند اقناع رسانه ای بین المللی گروه های تروریستی (مطالعۀ موردی: داعش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله اصلی این پژوهش، خلاء نظری موجود در تحقیقات پیرامون روش جذب گروه های تروریستی است. داده ها از طریق روش های گردآوری اسناد و مدارک کتابخانه ای و با بهره گیری از هوشمندی منبع باز جمع آوری شده اند. ابتدا با روش «مطالعه موردی» و روش نمونه گیری «گلوله برفی» 124 نفر از اعضای اروپایی داعش مورد مطالعه قرار گرفته و برای هرکدام پروفایل جداگانه ساخته شد. سپس 7 نظریه مطرح علوم اجتماعی و علوم سیاسی «هویت مقاومت کاستلز، ذهن بی خانمان پیتر برگر، کنترل ذهن آدورنو و مارکوزه، شستشوی مغزی ادگار شاین، کاپلان و سادوک، محرومیت نسبی تد رابرت گر، از خودبیگانگی یا الیناسیون مارکس و حاد واقعیت ژان بودریار» با شاخص های «فنون اقناع رسانه ای»، «طریق جذب» و «دلیل جذب» اروپایی های جذب شده توسط این گروه تروریستی تطبیق داده شد. دلیل انتخاب این هفت نظریه «هویتی – رفتاری- رسانه ای» استخراج مستمر کدها و مشاهده روندی تکرارپذیر بود که در پروفایل این افراد مشاهده گردید. هر 7 نظریه با قوت و ضعف هایی تایید شدند. سه نظریه «هویت مقاومت»، «شستشوی مغزی» و «حادواقعیت» نظریه های اصلی این پژوهش تلقی می شوند که با درصد بالایی اثبات شده و می توانند چراغ راه پژوهش های بعدی باشند. دو نظریه «ذهن بی خانمان» و «کنترل ذهن» نیز تقریبا بیش از نیمی از موارد مطالعه را در بر گرفته اند و گاه «سیگنال ضعیف» و گاهی دیگر «هشدار زودهنگام» نسبت به جوامع مسلمانان و شهروندان درجه دو اروپایی محسوب می شوند. از بین 14 فن اقناع 5 فن «تطمیع»، «برجسته سازی»، «همراهی با جماعت»، «اغراق» و «تداعی» بالاترین رتبه را در فرایند اقناع و جذب نیروی داعش به خود اختصاص داده اند. ترکیب برنده اول «همراهی با جماعت، تطمیع، برجسته سازی، اغراق» بوده است. ترکیب «تداعی، تطمیع، اغراق، برجسته سازی» درجایگاه دوم و ترکیب «همراهی با جماعت، تطمیع، اغراق، مقایسه، برجسته سازی» در جایگاه سوم می ایستند. بنا به یافته های این تحقیق، داعشی ها در استفاده از فنون اقناعی «تکرار»، «ترس»، «نمادها»، «ترین ها» و «طنز» موفق عمل نکرده اند.