نیلوفر ملک

نیلوفر ملک

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

مطالعه تطبیقی آرایه های معماری فضای میانسرای خانه های اواخر دوره قاجار (1304- 1260ه.ش) و پهلوی اول شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آرایه های فضای میانسرا آرایه های خانه های اواخر قاجار شیراز آرایه های خانه های پهلوی اول شیراز انواع آرایه های معماری مطالعه تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۸
آرایه های معماری در جداره میانسرای خانه های شیراز با داشتن تنوع بسیار در نوع و کاربرد هر یک از عناصر آن، روح متفاوتی را به فضا داده است. در این فضا از انواع تکنیک های گچ بری، کاشی کاری، کارهای چوبی، سنگی و آجرکاری متناسب با نقش عملکردی هر جز استفاده شده است. در گذر از دوره قاجار و رسیدن به دوران پهلوی اول علاوه بر تغییر در نحوه ساخت بنا و معماری میانسرا، تحولاتی نیز در شکل و ساخت آرایه های معماری حادث شده است. پرسشی در اینجا مطرح می شود که شباهت ها و تفاوت های آرایه های معماری فضای میانسرای خانه های اواخر دوره قاجار و پهلوی اول شیراز در چیست؟ نحوه و نوع آرایه ها به چه صورت بوده است؟ در این مقاله با مقایسه آرایه های فضای میانسرای خانه های اواخر دوره قاجار و پهلوی اول شیراز سعی در پیدا کردن شباهت ها و تفاوت های هر جز از آرایه های معماری را دارد که به وسیله آن می توان به نحوه تغییرات در طول این زمان پی برد. با مطالعه و تحقیق در این باره و مقایسه جز به جز آرایه های معماری علاوه بر شناخت نقوش استفاده شده در هر دو دوره و دسته بندی آن، در مشخص شدن میزان شباهت ها و تغییرات به وجود آمده کمک می کند. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و تطبیقی تاریخی می باشد که به وسیله مطالعات کتابخانه ای، برداشت و بررسی میدانی و تجزیه و تحلیل از طریق مقایسه داده ها انجام شده است. برمبنای مطالعه و مقایسه انجام شده در این مقاله، نتیجه ای که حاصل می شود بدین صورت است که ارسی های دوره قاجار به پنجره هایی ساده با نحوه قرارگیری و ساخت متفاوت تبدیل شده است. ازاره سنگی خانه ها با تغییراتی در نقوش، ترکیب بندی، تکنیک اجرا و در مواردی مصالح جدید همراه بوده است. در گچ بری ها نقش و تکنیک همچنان یک روند را در پیش گرفته و میزان تفاوت های کمی در این دوران ایجاد شده است. در کاشی کاری تفاوت چشم گیری در میزان استفاده، تنوع نقش، رنگ و نحوه قرارگیری دارد. آجرکاری ها نسبت به کارگیری یکسانی دارند ولی در تکنیک اجرا تفاوت هایی ایجاد شده که به نسبت در نقوش نیز این تمایز مشخص است. با این حال در هر دو دوره خانه های باشکوهی ساخته شده است که دارای شخصیت و زیبایی منحصر به فردی هستند.
۲.

جست وجویی در نقش و اهمیت بِقاع خیر در ایرانِ سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معماری تیموری بقعه خیر معماری سده نهم هجری وقف خیرات جاریه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۰۳
در طی سده نهم شاهد اقبال به ساخت بناهای عام المنفعه در شهرهای ایران هستیم. این بناها در متون «بقعه های خیر» نامیده شده اند. اقبال به ساخت و تعمیر بقعه های خیر در سده نهم نه فقط از سوی حکومت مرکزی، بلکه از سوی طیفی از غیردرباریان نیز زیاد شد. همین موضوع باعث افزایش چشمگیر تعداد این بناها در داخل و حومه شهرها شد. وجه انگیزه های اقتصادی این اقبال پیش تر بررسی شده، اما به نظر می رسد این رویداد وجوه دیگری هم داشته است. نیز، اینکه گسترش این بناها چه تأثیری بر شهرها داشت تا کنون بررسی نشده است. از همین رو، هدف ما در این مقاله بررسی بیش تر موضوع گسترش بقعه های خیر و تأثیر آنها در شهرهای سده نهم هجری است. در واقع، می کوشیم روشن کنیم بقاع خیر از نگاه مردم دوره چه اهمیتی داشته و چه نقشی را برای طبقات مختلف اجتماعی ایفا می کرده اند. این پژوهش را با راهبردی تاریخی و از طریق جست و جوی شواهد در منابع درجه اول (مانند تاریخ نامه ها، تاریخ های محلی و برخی وقفنامه ها و تذکره های دوره) و تحلیل و تفسیر آنها پیش بردیم. متون بررسی شده نشان می دهد که بقعه های خیر اغلب بنیاد هایی شکننده بودند و زمان رونقشان اکثراً محدود به دوره زندگی بانی می شد. با این حال این بناها نمادی از آبادی یک شهر و عدالت حاکم شمرده می شده اند. علت این اهمیت به نقش بقاع خیر در حیات اجتماعی و اقتصادی شهر باز می گردد. متون دوره نشان می دهد بقاع خیر همزمان هم سه قشر متولیان (صاحبان سرمایه) و علما و فقرا را در سه سطح مختلف تأمین معاش می کردند، هم با درآمد موقوفات در رونق اقتصادی شهر مؤثر بودند، هم به شکل گیری محلات تازه و گسترش شهر کمک می کردند و هم کانون انواع دیگری از روابط اجتماعی و فرهنگی بودند. محرکه ساخت این بناها احتمالاً ترکیبی از انگیزه های مادی و معنوی بوده است؛ اما تأثیر آنها بر شهرها چنان است که شهر سده نهم را بدون شناخت بقاع خیر نمی توان به درستی فهمید.
۳.

نقش مهارت های فراشناختی در خلاقیت دانشجویان دروس مقدمات طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش معماری خلاقیت شناخت فراشناخت مقدمات طراحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۱۳
با اینکه آموزش معماری به دنبال الگوهای نوین آموزشی (دانشجو محور، مشارکتی و تحلیلی بجای اطلاعاتی) بوده است، به خاطر طراحی محور بودن آن و وابستگی به عمل معماری، هنوز الگوهای آموزش-محور خود را پیدا نکرده است. برداشت عموم این است که تمایل و توانایی برای پاسخگویی به مسائل و روش های جدید تا حد زیادی درونی و فردی است، درحالی که پژوهش های نو حاکی از آن است که خلاقیت، مهارتی است که می توان آن را آموزش داد. فراشناخت به عنوان دانش شناختن شناخت، یا به زبان ساده، یک نوع آگاهی انعکاسی از عمل پیش رو، مبحث نوینی در مباحث علم خلاقیت است. دانش فراشناختی با توجه به توانایی ها و علایق، افراد را به سمت انتخاب، ارزیابی، تجدیدنظر، یا کنار گذاشتن وظایف شناختی، اهداف و استراتژی ها راهنمایی می کند. سنجش و تائید این نکته منجر به زیر سؤال بردن درک ما از روند طراحی خلاق می شود. می بایست به مسئله شناخت برگشت و دانست که تا چه حد می توان خلاقیت را عملی آگاهانه و قابل آموزش ساخت. فرضیه پژوهش این است که خلاقیت بعدی شناختی دارد، بدین معنا که می توان آن را بر اساس یک الگوی برنامه پذیر تقویت کرد و قاعده مند ساخت و مهم تر آنکه مهارت های فراشناختی به معنای فهم سازوکار شناخت، دریچه ای برای آموزش خلاقیت به عنوان یک مهارت و آگاهانه کردن آن است. هدف این پژوهش سنجش امکان ارائه الگوهای دیگری در جهت پرورش خلاقیت بر اساس الگوهای فراشناختی است. این پژوهش پس از مطالعات نظری، با استفاده از روش مقایسه تحلیلی، مهارت های فراشناختی را با روش های آشنای دیگر همچون الگوهای شهودی در قالب یک پژوهش میدانی برای دانشجویان طراحی پایه مورد مقایسه قرار می دهد. نتایج حاصل نشان می دهد که انتقال این توانایی در فرایند طراحی بر آگاهی و احاطه دانشجویان بر موضوع طراحی، کیفیت و نتیجه آن بسیار تأثیرگذار است.
۴.

ارزیابی شرایط متغیرهای موثر بر آسایش بصری نوری در فضاهای آموزشی دانشگاه صنعتی شاهرود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نور روز آسایش بصری خیرگی کلاس درس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۹ تعداد دانلود : ۲۶۹
اهداف: نور روز تاثیر زیادی بر کیفیت فضاهای داخلی و خصوصاً فضاهای آموزشی دارد. در فضاهای آموزشی آسایش بصری در کنار استفاده از نور روز از اهمیت بالایی برخوردار است. از این رو هدف پژوهش حاضر ارزیابی آسایش بصری در کلاس های درس است. روش ها: به منظور ارزیابی آسایش بصری دو شاخص روشنایی و خیرگی در ۹ کلاس درس از سه دانشکده در دانشگاه صنعتی شاهرود بررسی شد. سعی شد تا از هر جهت جغرافیایی حداقل یک نمونه مورد بررسی قرار گیرد. موارد در نرم افزار گرس هاپر و پلاگین هانی بی شبیه سازی و تحلیل شد. یافته ها: ارزیابی شاخص روشنایی در واحد لوکس نشان داد که این شاخص فقط در کلاس ۲ از دانشکده مکانیک مطابق با استاندارد بوده و از نظر شاخص خیرگی نور روز نیز کلاس ۱ دانشکده فنی در ماه بهمن ساعات ۱۰ و ۱۴ در طیف آزاردهنده بوده است. در بقیه کلاس ها خیرگی ناشی از نور انعکاسی و زاویه تابش نامناسب بوده است. نتیجه گیری: نتایج بررسی و تحلیل یافته ها نشان داد در وضع موجود با تغییر در شرایط مکانی متغیرهایی مثل چیدمان صندلی و تابلو نسبت به موقعیت قرارگیری پنجره ها می توان با کنترل سایه اندازی و بهره برداری بهتر برای تعدیل روشنایی تا حد زیادی کیفیت نورپردازی فضاهای داخلی را افزایش داد. همچنین مهم ترین یافته تحقیق این است که طراحی معماری داخلی فضا برای ایجاد ارتباط چیدمان و سرچشمه نور و تابلو توسط افراد متخصص انجام نمی گیرد یا به افراد غیرصاحب نظر سپرده می شود.
۵.

فضاهای دیجیتال و سنت خلق محیط های انگاره گرایانه در صحنه پردازی تئاتر معاصر غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محیط انگاره گرایانه فضاهای دیجیتال تصویر متحرک فناوری تلماتیک بدن بازیگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۳۱
اصطلاح «محیط انگاره گرایانه» به فضایی اشاره می کند که دارای ظاهر گول زننده است و می تواند در مخاطب، تصوری غیرواقعی از آنچه واقعاً وجود دارد، ایجاد کند. این سنت از یونان باستان تاکنون استمرار داشته و به شکل های مختلفی ساخته شده است. صحنه پردازی تئاتر معاصر غرب به مدد تکنولوژی های نوین ، فضاهای دیجیتالی ای را ایجاد کرده که به آنها « دکور نرم» می گویند. این فضا ها قادر به خلق محیط های انگاره گرایانه اند و به همراه « دکور های سخت»، اِمکان های اجرایی جدیدی برای کارگردانی و بازیگری به وجود آورده اند. هدف اصلی مقاله حاضر، تبیین نقش فضاهای دیجیتال در کمک به خلق محیط های انگاره گرایانه در صحنه پردازی تئاتر معاصر غرب و نیز اِمکان های اجرایی جدیدی است که در حوزه ی بازیگری و کارگردانی به دست آمده است. در این مسیر، تکیه بر آثاری از جورف اسووبودا، پاول سرمون و مارسل روکا است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده و با استناد به منابع کتابخانه ای و تصاویر انجام شده است. نقش تصویر متحرک، فناوری تلماتیک و بدن بازیگر، به عنوان ارکان اساسی خلق محیط های انگاره گرایانه، مطرح است. نتایج پژوهش نشان می دهد، تکنولوژی های دیجیتال نه تنها باعث تعامل و اشتراک گذاری فضای داخل و خارج از صحنه برای بازیگری و کارگردانی شده اند، بلکه نوید پدید آمدن مدیوم جدیدی را می دهند که شاید بتواند هر آنچه را تئاتر کم دارد و همه ی آنچه را سینما نمی تواند به دست آورد، محقق کند.  
۶.

مطالعه تطبیقی مفهوم روش شناسی و نظریه از منظر پژوهش های کمّی و کیفی با تأکید بر نظریه پردازی در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: روش شناسی کیفی روش شناسی کمی نظریه طراحی معماری نظریه پردازی در معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۷ تعداد دانلود : ۱۷۱
صاحبنظران براینباورند اندیشمندانی که میخواهند نظریهپردازیکنند، باید از دو نوع دانش تخصصی برخوردار باشند؛ دانش، نسبتبه پدیدهای که برآنند تا در مورد آن تئوریسازیکنند و دانش، نسبتبه روششناسیهای نظریهپردازی. تدوین اسلوب پژوهش هم خود، شاخهای جداگانه از علم است که تحت عنوان روششناسی شناختهمیشود. روششناسی، دانشی متمرکز بر فرایندها و ابزارهای بهکارگرفتهشده در نظام دانشاندوزی و روند بهکارگیری آنها است. این دانش را میتوان ترجمه اصول یک پارادایم به زبان روش تحقیق بیانکرد. براین اساس، دو رویکرد اصلی روششناسانه، موسوم به روششناسی کمّی و کیفی از همدیگر قابل تشخیص هستند. ازطرفی، نظریه در مبناییترین شکل آن، یک الگو است. نظریه از هنگامی تکوینیافت که بشر در برخورد با واقعیتها، به جای افسانهپردازی به تعقل پرداخت و به کشف روابط علّی میان پدیده ها اهتمامورزید. نظریه درعینحال جمعبندی گذشته، جانبخشیدن به حال و شفافسازی آینده است. در دنیای امروز، هر رشته علمی به تعریفی مناسب از نظریه نیازمنداست. رشته معماری نیز از این قاعده جدانیست. معماران و طراحان، در مراتب حوزه های گوناگون با نظریه در ارتباط هستند. اما به وسیله نظریه حوزه تمایز در حوزه های معماری با سایر رشته های علمی بهروشنی مشخصنشدهاست. چرا که بهکارگیری نظریه در حوزه معماری، مستلزم شناخت دقیق و ریشهای نظریه و توجهبه ویژگیها و ضرورتهای آن است. بنابر آنچه گفته شد، تلاش نگارنده در این مقاله برآن بوده تا با بررسی تطبیقی– تحلیلی موضوع یاد شده و مطالعه کتابها، مقاله ها و منابع معتبر در حوزه روششناسی و نظریهپردازی، دو مفهوم کلیدی روش و نظریه را در پژوهشهای کاربردی بررسیکند و معانی و رویکردهای متفاوت این دو مفهوم را از دو منظر کمّی و کیفی بیانکند. همچنین، ویژگیهای نظریه معماری را هم ارزیابی کند تا از این طریق، بهتر بتوان به ویژگیهای نظریه در رشته معماری پیبرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان