واسطه گری جهت گیری مذهبی دانشجویان در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و گرایش به تفکر انتقادی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی پیشایندهای گرایش به تفکر انتقادی در قالب یک مدل علّی است که در آن واسطه گری جهت گیری مذهبی در رابطه ی با الگوهای ارتباطی خانواده و تفکر انتقادی مورد مطالعه قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1392-1391 بودند که از این میان تعداد 352 نفر (189 دختر و 163 پسر) به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های الگوهای ارتباطی خانواده، خودگردانی مذهبی و سیاهه گرایش به تفکر انتقادی بود که پایایی آن ها به وسیله ضریب آلفای کرونباخ و روایی آنها به کمک روش تحلیل عاملی بررسی شد. نتایج حاصله حاکی از پایایی و روایی قابل قبول آزمونها بود. مدل فرضی با بهره گیری از روش آماری تحلیل مسیر با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش متوالی همزمان براساس مراحل بارون و کنی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که جهت گیری گفت و شنود خانواده به طور مثبت و جهت گیری همنوایی به طور منفی گرایش به تفکر انتقادی را پیش بینی می کند. هر دو بعد الگوی ارتباطات خانواده پیش بینی- کننده جهت گیری مذهبی هستند. همچنین، جهت گیری مذهبی همانندسازی شده به طور مثبت و جهت گیری مذهبی درون فکنی شده به طور منفی گرایش به تفکر انتقادی را پیش بینی می نماید. نتایج بررسی واسطه گری نیز نشان داد که جهت گیری گفت و شنود با واسطه جهت گیری مذهبی همانندسازی شده به بهبود تفکر انتقادی می انجامد. این در حالی است که همنوایی خانواده با واسطه گری جهت گیری مذهبی درون فکنی شده به کاهش تفکر انتقادی منجر می شود.