بهار صدیقی

بهار صدیقی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

بازیابی نشانه های «جریان سیّال ذهن» در چکامه های ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جریان سیال ذهن زمان رؤیا روایت قصیده کلیه ادونیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 461 تعداد دانلود : 78
انتشار رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» توسط مارسل پروست، رمان «زیارت» از بانو دوروتی ریچاردسون، داستان «چهره مرد هنرمند در جوانی» و به ویژه رمان «اولیس» توسط جیمز جویس در سال های 1922-1913 به مثابه پیدایش نخستین نمونه های جدّی «جریان سیّال ذهن» به شمار می رود. برخی شاخص های بنیادین جریان سیّال ذهن در ادبیات عربی، دارای دیرینه ای دور است که به زعم نگارنده از متون کلاسیک مانند «حی بن یقظان» ابن سینا، «حی بن یقظان» ابن طفیل، «رساله الغفران» ابوالعلاء معری-که به بیان طه ندا متأثر از ارداویرافنامه فارسی پدید آمده است و هم چنین در «توابع و زوابع» ابن شُهید اندلسی آغاز شده و تا امروز در متن های داستانی جبران خلیل جبران، چکامه های سرایندگان مکتب تمّوز و در شعرهای داستانی ادونیس و به ویژه در قصاید کلیّه او ادامه یافته است. این جستار بر بنیاد توصیف و تحلیلِ مبتنی بر نقد روان شناختی و در پی شناسایی و کشف نشانه های روشن جریان سیّال ذهن در پیشرفته ترین و پیچیده ترین گونه شعری معاصر عربی یعنی «قصیده کلیه» ادونیس می باشد. یافته های حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که ویژگی های بنیادین جریان سیّال ذهن مانند تک گویی درونی، حدیث نفس، فوران داده های ذهن، پیچیدگی و نمادپردازی تا سرحدّ ابهام، نوسازه های زبانی، باهم آیی زمان ها، و.... در «قصاید کلیّه» ادونیس در جایگاه نمونه ناب متون عرفانیِ سمبولیکِ سوررئال به روشنی قابل بازیابی است؛ همچنین ردّپای باورهای جیمز جویس، مارسل پروست و ویرجینیا وولف درباره زمان و خاطرات در گفتارهای ادونیس، نظریه پرداز قصیده کلیه به وضوح دیده می شود.
۲.

رویکردی تطبیقی به عاشقانه های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی عشق آنیمایی عشق اساطیری عشق گیتی مدار حسب الشیخ جعفر احمد شاملو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 879 تعداد دانلود : 108
عشق به مثابه خاستگاه اسطوره های آفرینش و مرگ، از دیرگاه یکی از برجسته ترین بن مایه های ادبیّات مشرقی به ویژه در هردو گونه منظوم و منثور ادب عربی و فارسی بوده است؛ در شعر معاصر ایران و عراق نیز، کاربرد گسترده مفهوم عشق در سروده های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو، آن را به بسامدواژه ای برجسته نزد دو سراینده تبدیل کرده است تاآنجاکه می توان در خوانشی آکادمیک، نمود عشق و گونه های آن را به روشنی در نگاره های شعری آنان مشاهده نموده و بررسی و تحلیل تطبیقی کرد. آنچه ضرورت نگارش جستار حاضر را در ذهن پدیدآور مطرح نموده، نبود حتّی یک جستار تطبیقی پیرامون عاشقانه های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو، دو سراینده صاحب سبک معاصر عربی و فارسی در این زمینه است. نگارنده در این نوشتار بر آن است تا بر بنیاد خوانش تحلیلی – تطبیقی سروده های آنان، به گونه شناسی الگوهای عشق و قالب های پدیداری آن در اندیشه دو شاعر بپردازد. رهیافت فرجامین این جستار حکایت از آن دارد که الگوهای عشق آنیمایی، عشق اساطیری و عشق گیتی مدار در سروده های دو سراینده نمود دارد با این تفاوت که شاخصه شعر شاملو، عشق آنیمایی و بن مایه شعر حسب الشّیخ جعفر، عشق اساطیری است.
۳.

واکاوی تطبیقی کهن الگوی آب در سروده های لمیعه عباس عماره و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آب اسطوره ادبیات تطبیقی لمیعه عباس عماره فروغ فرخزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 912 تعداد دانلود : 213
آب، سازه ازلی طبیعت آغاز و دربرگیرنده مفاهیم ارجمندی همچون زایش، مرگ، تطهیر، رستخیز و باروری است. این سازه دیرین آفرینش، ازدیرباز در ادیان ملل، جایگاه ویژه ای داشته است؛ از افکنده شدن پهلوان در آب و حیات جاودانه یافتن وی تا خویشکاری قدسی آب و نمود آن در قالب ایزد-بانوان نگهدار سبزینه، حیات و رستخیز. آنچه نگارش جستار حاضر را به عنوان یک ضرورت  در ذهن نگارندگان مطرح نموده عبارت است از: بازیابی نمود کهن الگوی آب و جایگاه و نقش این عنصر هستی بخش در سروده های دو شاعر برجسته معاصر عربی و  فارسی، فروغ فرخزاد و لمیعه عباس عماره. در گام نخست و تحلیل شاکله و چگونگی کاربست این عنصر حیاتی در اشعار دو شاعر در گام پسین. از این رو نظر به اینکه هیچ جستاری به صورت مستقل یا تطبیقی و میان رشته ای درباره لمیعه عباس عماره، شاعر عراقی معاصر نگاشته نشده است. نگارندگان این جستار کوشیده اند تا در قالب خوانشی اسطوره گرا، کهن الگوی آب را مورد بررسی قرار دهند. رهیافت فرجامین جستار پیش رو حکایت از آن دارد که اندیشه های هر دو شاعر به گونه ژرف و شگرفی با آب در جایگاه ارجمندترین سازه طبیعت و گاهان هستی، پیوند خورده است. با این تفاوت که قالب ها و گونه های کاربست آب در سروده های فروغ فرخزاد، نمایانگر دگردیسی آب و نمود منفی آن در اندیشه اوست؛ درحالی که  آب و نمادینگی آن در سروده های لمیعه عباس عماره، حکایت از نگرش روشن، امیدبخش و زندگی آفرین شاعر نسبت به این سازه پاک ازلی دارد.  
۴.

تمثیل الخلاص فی أشعار میخائیل نعیمه وأحمد شاملو فی ضوء نظریه "لیوتار"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: السردیه الخلاص ما بعد الحداثه میخائیل نعیمه أحمد شاملو لیوتار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 245 تعداد دانلود : 867
ازدادت أهمیه مسأله الخلاص فی العصر الحاضر مع ظهور نهضه التنویر والتطوّر العلمی الحدیث، حتی ظهر جان فرونسوا لیوتار، فیلسوف ما بعد الحداثه والذی اعتُبِرت سردیات الخلاص عنده من أهمّ الحکایات وهذا وفقاً لنظریته فی السردیات الثلاث: السردیه التاریخیه (المارکسیه)، والسردیه الدینیه المسیحیه، وسردیه التطوّر العقلی وقد ترک میخائیل نعیمه وأحمد شاملو عدیدا من الآثار التی تتناول قضیه تحرّر الانسان من وجهه نظر أنثروبیولوجیه فلسفیه سیاسیه واجتماعیه لکن غرض الباحثین فی هذا المقال، یتجلّی فی العثور علی تمثیل السردیات الثلاث فی ضوء نظریه (لیوتار) فی أعمال میخائیل نعیمه (1889م)، (همس الجفون) والأعمال الشعریه لأحمد شاملو (1925م)، (المجلّد الأول من مجموعته الشعریه)؛ بمنهج وصفی- تحلیلی وبمقارنه أعمالهما وفقاً للمدرسه الأمریکیه وکشف المفاهیم التحرّریه لهذه السردیات فی أعمالهما علی أساس تجربتهما الشخصیه و ضروره هذا الأمر هی کشف المفاهیم والطرق الجدیده للوصول إلی الحریّه والنظره الجدیده إلی الحیاه وتشیر النتائج المستخلصه من هذه الدراسه إلی أنّ السردیات الثلاث واضحه فی أعمال هذین الأدیبین ونشاهد ظاهره التطوّر وغایتها فی المضمون الإیدئولوجی لسردیات الخلاص الثلاث و تتمثّل هذه السردیات فی أعمال نعیمه علی أساس بناء خطابی (متصوّف) وتجربته وهو التحرّر المعنوی وفی أعمال شاملو علی أساس خطاب ملحمی وتجربته وهو التحرّر الاجتماعی بدایه ثمّ تتمثّل غایه هذه السردیات فی أعمالهما وفقاً لنظریه "ما بعد الحداثه" و هی المعنویه والأدبیّه والأخلاقیه.
۵.

خوانش تطبیقی مؤلفه های ادبیات مهاجرت از منظر رئالیسم انتقادی (مطالعه موردی: رمان عراقیّ فی باریس و همنوایی شبانه ارکستر چوب ها)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رئالیسم انتقادی رمان مهاجرت عراقی فی باریس همنوایی شبانه ارکسترچوب ها صموئیل شمعون رضا قاسمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 30 تعداد دانلود : 842
رئالیسم انتقادی به عنوان شاخه ای از مکتب ادبی رئالیسم تلاش می کند،تجربه ای عینی از واقعیت را با نگاهی به معضلات اجتماعی انسان در عصر جدید به خواننده منتقل کند و با نگرشی اصلاح طلبانه به انتقاد از اوضاع حاکم برجامعه بپردازد.سموئیل شمعون1در نخستین رمان خود عراقیّ فی باریس توانسته است جایگاه ویژه ای درگستره داستان نگاری در ادبیات عربی کسب نماید؛رضا قاسمی2 نیز یکی از برجسته ترین داستان نویسان ادبیات فارسی است که با نگارش رمان همنوایی توانسته جوایز معتبر متعددی را از آن خود کند،هر دو رمان به بازتاب واقعیت های جامعه خود و پدیده مهاجرت پرداخته اند. با توجه به مسأله مهاجرت و تأثیرات نهان و تلخ آن برجوامع مهاجرفرست، این امر ضرورت انجام پژوهش هایی را می طلبدکه لایه های پنهان زندگی مهاجر را نشان دهند؛هدف از این جستار بررسی چالش های آسیب زای پدیده مهاجرت است.در این پژوهش با پرداختن به مؤلفه های ادبیات مهاجرت از منظر رئالیسم انتقادی بر بنیان توصیف و تحلیل در چهارچوب مکتب تطبیقی آمریکایی به بررسی دو رمان پرداخته می شود.دستاوردهای پژوهش نشان می دهد:تردید در بنیان فرهنگ خودی و تناقض فرهنگی در رمان همنوایی نسبت به رمان عراقی فی باریس پررنگ تر است اما در هر دو رمان به شکل از خودبیگانگی نمود می یابد.در هر دو رمان به شکلی انتقادی با مرورگذشته،ضمن انتقاد از شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه خود از نحوه آموزش برخی آموزه های دینی و فرهنگی نیز انتقاد شده است. چالش های مهاجرت در هردو رمان به شکل گم گشتگی، بحران هویت، بی آشیانگی نمودیافته اما نویسنده در رمان عراقیّ فی باریس نگاهی مثبت به آینده دارد ولی در رمان همنوایی نگاه نویسنده ناامیدانه است.
۶.

خوانش دیدگاه زبانشناختی ابن خلدون بر بنیاد انگاره ی سوسور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان گفتار ابن خلدون سوسور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 219 تعداد دانلود : 696
ممکن است در آغاز این سؤال مطرح شود که چه رابطه و پیوندی میان فردیناند دو سوسور، زبان شناس سوئیسی قرن بیستم و ابن خلدون، انگاره ساز و نظریه پرداز تونسی تبار قرن هشتم و نهم هجری می تواند وجود داشته باشد که سبب گشته در این نوشتار، اندیشه ی مقایسه ی دیدگاه های این دو درباره ی زبان به ذهن نویسنده متبادر گردد؟ زبان به عنوان یک نهاد اجتماعی یا به عبارت بهتر، «دانش زبانی جمعی» و بحث درباره ی آن به عنوان یک نظام با دو عنصر متمایز زبان و گفتار، همچنین دو رهیافت در زمانی (تاریخی) (diachronic approach)و هم زمانی (ایستا) (synchronic approach) در زبان، برای نخستین بار در دوره ی معاصر توسّط زبان شناس سوئیسی: لوئی فردیناند دو سوسور مطرح گردید و به عنوان انگاره ای بی بدیل مورد توجّه قرار گرفت؛ ولی حقیقت آن است که جلوه هایی از این انگاره پیش تر در نظریه ی زبانی ابن خلدون، انگاره ساز برجسته ی مسلمان –که در حوزه ی جامعه شناسی و فلسفه ی اجتماع نیز پیش از دورکهایم «انگاره ی همبستگی مکانیک و ارگانیک» را درباره ی جوامع مختلف مطرح نمود- با شاکله ای تقریباً مشابه ارائه شده است. مقاله ی حاضر در پی آن است تا در آغاز،پس از معرفی کوتاه انگاره ی سوسور برخی ایده های برجسته ی موجود در آن را به شکل کوتاه مطرح نماید و سپس آن ها را بر اساس سخنان ابن خلدون در این باره مورد ارزیابی قرار دهد. دریافت فرجامین جستار حاضر، حکایت از آن دارد که ابن خلدون نیز مانند دوسوسور، زبان را از یک سو به عنوان یک نظام و کلّ منسجم و هماهنگ و به ویژه در زمره ی نظام های نشانه بنیاد موردبررسی قرار داده است و به تمایز میان زبان و گفتار اشاره کرده است و از سوی دیگر با اشاره به ماهیت دگرگونی پذیر زبان، آن را به عنوان موجودی در حال تغییر مطرح ساخته است و رهیافت های درزمانی و هم زمانی آن را موردمطالعه و بررسی قرار داده است.
۷.

خوانش نمود زمان در رمان «سیدات القمر» جوخه الحارثی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رمان روایت راوی زمان بسامد شتاب ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 367 تعداد دانلود : 785
از جمله شاخصه های بارز متون روایی معاصر، کاربست فنون روایی چندلایه در آن است. رمان «سیدات القمر» جوخه الحارثی نمونه ای درخشان از این دست رمان ها است. مخاطب پس از مطالعه صفحات آغازین رمان درمی یابد با اثری چندلایه مواجه است که جهت ورود به دنیای آن باید خود به عنوان کنشگر ثانویه متن با در کنار هم چیدن بخش های مختلف رمان، به آن راه جوید. پژوهش حاضر بر آن است تا به شیوه تحلیل محتوا به بررسی ساخت مایه های روایی و به طور اخص شگردهای زمانی این رمان بپردازد. انتخاب این موضوع برای نویسندگان از آن جهت اهمیت داشته که حارثی با دقت و موشکافی فراوانی، به پرورش عنصری پرداخته که ژرار ژنت، نظریه پرداز فرانسوی با دقت فراوانی تمامی جوانب آن را بررسی کرده است. از این رو بر آن شدیم تا این مؤلفه را در رمان مزبور براساس نظریه روایی ژنت تحلیل و واکاوی نماییم. بررسی ها نشان داد که نویسنده با قرار دادن طرح روایت بر ساختاری غیرخطی و به کمک تکنیک هایی همچون زمان پریشی و سیلان ذهن توانسته است رمانی مدرن و چندلایه خلق کند. در این رمان نویسنده به اقتضای مقاصد خویش از کمیت های نوشتاری متفاوتی برای بیان ابژه ها استفاده کرده است. بسامد مکرر، بیش از دیگر بسامدها به کار رفته و به نوعی به سبک نگارش نویسنده بدل گشته است .
۸.

از «استاره»ی فارسی تا «اسطوره»ی عربی؛ واکاوی ریشه شناسی و نشانگری «اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ریشه شناسی اسطوره استاره عثتر گاه شماری ستارگان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 301 تعداد دانلود : 932
هدف نگارنده از نگارش جستار پیش رو، به دست دادن انگاره ای تازه است پیرامون ریشه شناسی واژه ی «اسطوره» و در پیوند با «استاره»ی فارسی، «استر» عبری و «عستر»/ «عشتر» / «عثتر» سامی-آرامی و با کاربست روش ریشه شناسی تاریخی-تکاملی زبان. درباره اسطوره، گونه های آن در ادبیات ملل و کنشگری آن در رشته هایی مانند روانشناسی، ادبیات، نقد، ادیان و تاریخ و نیز درباره ی پیوند اسطوره با میثولوژی یونانی و واژگانی مانند story یا history، انگاره های گوناگونی پیشنهاد شده است ولی انجام پژوهشی از این دست از آن رو گریزناپذیر می نماید که در هیچ یک از پژوهش های انجام شده، دیدگاهی مشخص و قاطع پیرامون ریشه شناسی اسطوره، نشانگری و دلالت راستین آن در آغاز و جایگاهش در ایران باستان و به ویژه پیوندش با واژگان فارسی تبار همسان دیده نمی شود. طرح این مسأله هم گاه با بازشناسی بینش اندیشگانی غرب به «اسطوره» در یک رویکرد تاریخی-تکاملی پوزیتیویستی و در سیر تاریخ گرایانه داروینیستی خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد بدانسان که تاریخ با ستاره و ستاره شناسی پیوندی ناگسستنی دارد «اسطوره ها» نیز ستاره نگاشته هایی هستند بازگوکننده ی بودگی ستارگان و اختران ایستا در پگاه تاریخ و ثبت کننده پیدایش اختران و ستارگانِ در گردش از زبان انسان سنّتی و هم ازاین روست که اسطوره ها در نمونه های بسیاری از ستارگان و آفریده های آسمانی خورشیدزاد، ماه زاد یا ستاره زاد سخن می گویند و از خانه ی آسمانی خدایان و زیگورات هایی که سرای همیشگی خدایان نامیرای جاویدان است. این نشانگری به روشنی در نام گذاری شهر ساخته ی کیومرث یعنی «بابِل: باب+اِل/ ایل» به معنای دروازه ی خداوند دیده می شود.
۹.

خوانش تطبیقی سیمای زن قهرمان بر بنیاد نظریه لرد راگلن، خوانش اسطوره بنیاد دو روایت «تیامات-مردوک» و «ارنواز، شهناز-فریدون»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زن قهرمان الهه آب تیامات شهناز ارنواز راگلن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 992 تعداد دانلود : 791
تحلیل اسطوره شناختی خویشکاری های قهرمانان در داستان ها، بیانگر حقایق تازه ای درباره ی نهاد بشر و علایق و آرزوهای وی است. زن قهرمان در قالب نمود اساطیری آن یکی از مهم ترین انواع شناخت اساطیری در جوامع کهن مادر تبار است که ارزش شایانی در پژوهش های تاریخی، ادبی، روانشناختی و اسطوره بنیاد دارد. در این جستار اهمیت زن و نقش ویژه او در شکل گیری روایت های اسطوره و هم چنین پیوند آن با سازه های طبیعت آغاز یعنی آب، خاک، گیاهان و درختان... نقد و بررسی می شود. هدف این پژوهش بررسی، نقد و تحلیل اسطوره گرای زن قهرمان در دو روایت اسطوره ای تیامات و مردوک وشهنواز و ارنواز و فریدون با تکیه بر نظریه راگلن می باشد. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند تا با شیوه نقد اسطوره گرا وتفسیر تطبیقی کهن الگوی زن قهرمان در دو روایت اساطیری «تیامات – مردوک» و «شهناز -ارنواز و فریدون» بپردازند و هم چنین به پیوند مشترک این دو روایت با سازه های طبیعت اشاره نمایند. برآیندنهایی پژوهش حاضرتاکید کننده این باور است که هر دو روایت در یک خویشکاری بنیادین با آب، به عنوان اساسی ترین عنصر هستی پیوند خورده اند. در هردو روایت زن قهرمانان: تیامات در اساطیر میان رودان و شهناز و ارنواز در اساطیر ایران همان خدا بانوان آب و در حقیقت مادران ازلی هستند که آفرینش همه جانداران از آن ها صورت می پذیرد. نقش خدای نرینه در قالب فریدون و مردوک نمودی کم رنگ تر دارد. آنچه در هر دو روایت ملموس و و قابل مشاهده می باشد؛ این است که ژرف ساخت هر دو روایت رهاسازی آب و فزون ساخت فراوانی و باروری در دو سرزمین ایران و میانرودان است
۱۰.

قراءه حداثویه للتحرّر فی أعمال میخائیل نعیمه وأحمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: القراءه الحداثویه التحرر المارکسیه المسیحّیه التطور العقلی میخائیل نعیمه أحمد شاملو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 836 تعداد دانلود : 722
ازدادت مسأله الخلاص أهمیه فی العصر الحاضر مع ظهور نهضه التنویر والتطوّر العلمی الحدیث وظهرت المدرسه الواقعیه الاشتراکیه والقضایا الفلسفیه الجدیده حول المارکسیه والمسیحیه ومسأله التطوّر العقلی فی هذا العصر وطُرحت هذه القضایا الفلسفیه، المفاهیم والشعارات حول الحرّیه والعداله والرفاهیه. وبسبب تأثیر الأوضاع السیاسیه علی المجتمع ازدهر الأدب الملتزم فی العصر الحدیث لیلبّی الحاجات الإنسانیه والفردیه والاجتماعیه أیضاً، یُنتشر هذا النوع من الأدب على نطاق واسع فی الأدبین العربی والفارسی، أما وقد ترک میخائیل نعیمه وأحمد شاملو العدید من الآثار التی تتناول قضیه تحرّر الإنسان من وجهه نظر أنثروبیولوجیه وفلسفیه وسیاسیه واجتماعیه لکن غرض الباحثین فی هذا المقال، یتجلّی فی العثور علی مظاهر المارکسیه والمسیحیه والتطوّر العقلی عند میخائیل نعیمه 1889)م) وأحمد شاملو (1925م) وأوجه الشبه والخلاف عند هذین الأدیبین فی استخدام هذه القضایا الثلاثه وفی العثور علی أهدافهما لطرح هذه القضایا فی أعمالهما أیضاً، بمنهج وصفی- تحلیلی وفقاً للمدرسه الأمریکیه وتشیر النتائج المستخلصه من هذه الدراسه إلی أنّ هذه المذاهب الثلاثه واضحه فی أعمال هذین الأدیبین ویختلفان فی استخدام هذه المضامین فی أعمالهما وفقاً لخطاباتهما ونعیمه هو الأدیب الصوفی ویستخدم المفاهیم المعنویه من مفاهیم هذه المظاهر الشمولیّه للتحرّر ولکن شاملو هو الشاعر الملتزم الإنسانی ووظّف المفاهیم الاجتماعیه من هذه المضامین الشمولیه والتحرّریه وإنّ هدف نعیمه لطرح هذه القضایا، التحرّر المعنوی وهدف شاملو لطرح هذه القضایا، التحرّر الاجتماعی فی أعمالهما وکانت قراءه نعیمه لهذه القضایا الفکریه من الجوانب الإیدیولوجیه والفردیه والمعرفیه وفق المنهج الحداثی متناسبه مع الحداثه الإنجلیزیه التی اهتمت بسوسیولوجیا الفضیله، وقد أدت شخصیته الصوفیه إلى عدم تجلی الفلسفه المارکسیه فی أعماله بشکل کامل، إذ بقیت فی مرحله الوعی، لذا فهو لیس مارکسیاً. وکانت قراءه شاملو لهذه المذاهب من النواحی الإیدیولوجیه والاجتماعیه والسیاسیه وفق المنهج الحداثی المتضمن للحداثه الأمریکیه فی مجال التحرّر السیاسی
۱۱.

خوانش وظیفه گرایی در بازنمایی رهایی در آثار میخائیل نعیمه و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 469 تعداد دانلود : 202
اخلاق، از ضروری ترین عناصر زندگی اجتماعی انسان است و بین زیست اخلاقی و کمال انسان و همچنین دست یافتن به آزادی و رهایی، ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. میخائیل نعیمه از ادیبان صوفی گرا در ادبیات معاصر عربی و احمد شاملو از شاعران نوگرای معاصر، در ادبیات فارسی محسوب می شوند؛ آن دو، رهایی و آزادی را وابسته به اراده فردی می دانند؛ هدف از پژوهش حاضر، دریافتن گزاره های ارزشی و هنجارهای اخلاقی مورد نظر میخائیل نعیمه و احمد شاملو در تجربه رهایی است. این پژوهش، ابتدا به گزاره های ارزشی و سپس به هنجارهای اخلاقی مشترک آن ها، اشاره می کند و در انتها، به چگونگی بازنمایی گزاره های ارزشی و هنجارهای اخلاقی در مفهوم رهایی، می پردازد. نگارندگان کوشیده اند تا با کاربست روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به خوانش آثار این ادیب و شاعر بپردازند. دستاورد های پژوهش نشان می دهد که گزاره های ارزشی این دو ادیب و شاعر، مشترک بوده است و تفاوت در انعکاس این گزاره ها، در آثارشان، با توجّه به گفتمانشان، خواهد بود؛ به این صورت که تفکّر وحدت وجود در آثار میخائیل نعیمه فعال تر عمل می کند و در آثار شاملو، ایدئولوژی عشق پررنگ تر خود را نشان می دهد و گفتمان هایی که این دو، در آثارشان برگزیده اند، در بازنمایی این گزاره های اخلاقی در رسیدن به رهایی، تأثیر گذاشته است، به گونه ای که در آثار نعیمه، با توجّه به گفتمان عرفانی، رهایی روحی و معنوی بازنمایی می شود و در آثار شاملو، بازتاب این گزاره های ارزشی و اخلاقی، براساس گفتمان حماسی، رهایی اجتماعی است.
۱۲.

سیمیائیه الشخصیات الدینیه عند الشاعر عبد الجبار الفیاض(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 275 تعداد دانلود : 341
ظهر فی القرن العشرین العدید من العلوم النقدیه الحدیثه، فکان مصطلح علم السیمیاء هو أحد هذه العلوم الذی ثبت وجوده من قبل علماء النقد الغربی الحدیث، وهم من عرّفوا علم السیمیاء بأنه علامات ودلالات لغویه کانت موجوده قبلاً فی الأدب العربی، فترکزت دراسه هذا البحث حول سیمیائیه الشخصیات الدینیه مثل شخصیه (الإمام الحسین، والإمام الرضا، وشخصیه السیده زینب) فتناول البحث دراسه السیمیائیه لهذه الشخصیات لأنها من الشخصیات المؤثره فی المجتمع الإسلامی. ولها علامات ومدلولات خاصه بها. فکان محور هذا البحث التحلیل السیمیائی لهذه الشخصیات فی شعر الشاعر الفیاض1، فیبین لنا الشاعر ما یعانی منه المجتمع فی زمنه، فیذکر فی أشعاره هذه الشخصیات وما عاشته، وکانت لها ممیزات وعلامات لها تأثیر فی تغیر الواقع الذی کان یعیشه أبناء وطنه ، ویستفید الشاعر من هذه الشخصیات الدینیه فی توضیح غرضه الشعری، ولأنها قریبه من الواقع یستطیع من خلال توظیفها أن یوضح التشابه بین ما مرّت به هذه الشخصیات فی زمنها وبین الواقع الاجتماعی الذی یعیشه وطنه، وما یسوده من الظلم والفقر والطغیان، فلم یستطیع الشاعر أن یوضح ویرسم هدفه بدون الاستعانه بهذه الشخصیات وسیمائیتها، فکان شعر الفیاض یحتوی على ثروه وفیره وغزیره بالرموز والاشارات والمعانی لهذه الشخصیات التی تحتاج الى دراسه وتحلیل لمعرفه مدى حرص وتألم الشاعر على بلده، ومن النتائج البحث هو توضیح العلامات والرموز التی حملتها الشخصیات الدینیه فی شعر الفیاض، التی کانت مخفیه بین أبیات قصائده ، فمثلت هذه العلامات موضوعاً أساسیاً لربط العلاقه بین زمن الشخصیات التی ذکرها وبین الواقع الذی یعیش به الشاعر، فمثل الشعر المعاصر السیمیائیه بکل لغاتها ورموزها، وبالأخص ما أشار إلیه بیرس الذی عبر عن السیمیائیه بالدلاله والصوره التی ترسمها علاقه الدال بالمدلول.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان