الگوی مدیریت عملکرد راهبردی در سازمان های بزرگ مهندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
23 - 43
حوزه های تخصصی:
هدف و مقدمه: از آنجای که هدف مدیریت امروز و ملاک موفقیت آن، کمک به تحقق چشم انداز، اهداف، راهبردها و بهبود مستمر عملکرد سازمان بوده و یکی از مهمترین گام های موفقیت مدیریت سازمان در حوزه عملکردی، نگاه جامع و راهبردی به بحث مدیریت عملکرد در سازمان است. همچنین یک نظام ارزیابی و پایش در قالب مدیریت عملکرد که برنامه های کلان قرارگاه را با یک نگاه سیستمی در تمام سطوح مورد پایش قرار دهد و از بازخوردهای گرفته شده نه صرفاً به منظور ارزیابی، بلکه باهدف اصلاح مداوم آن و تحقق رسیدن به اهداف راهبردی و برنامه های تعیین شده ارائه نماید یکی از ضرورت هاست. هدف اصلی این مقاله، طراحی الگوی مدیریت عملکرد راهبردی در سازمان های بزرگ مهندسی (موردمطالعه: قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص)) در راستای منتفع شدن آن است. روش شناسی: این مقاله از نظر هدف کاربردی و از لحاظ نوع و شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. منظور جمع آوری داده ها در خصوص عوامل موثر برمدیریت عملکرد راهبردی، مطالعات به صورت نظری-میدانی انجام شده است پس از بررسی پیشینه پژوهش، پنل دلفی تشکیل و اعضای مناسب برای آن انتخاب شد. در انتخاب اعضای پنل از روش نمونه گیری قضاوتی استفاده شده است؛ که دو گروه انتخاب شدند. گروه اول خبرگان آشنا به قرارگاه و گروه دوم خبرگان حوزه مدیریت عملکرد در سازمان. از گروه اول 25 نفر و از گروه دوم 15 نفر اعلام آمادگی کردند که درمجموع پنلی 40 نفره شکل گرفت. درنهایت پس از سه دور اجرا، در مورد عوامل موثر برمدیریت عملکرد راهبردی اجماع حاصل شد؛ که عوامل شناسایی شده مبنای تهیه پرسشنامه ISM قرار گرفت. در این مرحله تعداد 25 نفر از مدیران و متخصان جهت تعیین نوع ارتباط و اولویت بندی عوامل شناسایی و از این پرسشنامه برای تعیین الگوی نهایی بکار گرفته شد. در این تحقیق، به دلیل پیچیدگی بالای سیستم ها و واحدهای چندلایه ی سازمان مربوطه، به هیچ عنوان، نمی توان فقط به استفاده از یک روش (کمی یا کیفی) اکتفا کرده و با آن، به شناخت کافی نسبت به موقعیت تحقیق دست یافت. به همین دلیل در راستای برطرف نمودن این نیاز، از ترکیب روش های کمی و کیفی، تحت عنوان روش های تحقیق ترکیبی یا آمیخته، از نوع روش ترکیبی اکتشافی استفاده شده است و رویکرد این پژوهش استقرایی- قیاسی است. این پژوهش به لحاظ استراتژی از استراتژی تحلیل مضمون و گونه شناسی استفاده می کند و درنهایت شیوه گردآوری داده ها بررسی اسناد و پرسشنامه است. یافته ها: در این تحقیق، عوامل مؤثر بر مدیریت عملکرد راهبردی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) با روش دلفی مورد شناسایی قرار گرفت کهتعداد 14 عوامل مؤثر بر مدیریت عملکرد راهبردی قرارگاه سازندگی شامل موارد زیر می باشد: اهداف راهبردی با درنظرگرفتن ذینفعان؛ تعریف سطح مورد انتظار؛ کنترل راهبردی؛ سنجش و ارزیابی عملکرد؛ بازخورد مداوم عملکرد؛ گزارش دهی و انتشار اطلاعات؛ بازنگری و اصلاح عملکرد؛ عوامل کلیدی موفقیت و انتخاب سنجه ها و شاخص های کلیدی؛ کنترل عملیاتی؛ ساختار سازمانی؛ گردآوری و جریان اطلاعات؛ برنامه اقدام محوری؛ کنکاش مفهومی و کنکاش محیطی. بحث و نتایج: بر اساس دیاگرام نهایی مدل ISM، عامل اهداف راهبردی با درنظر گرفتن ذی نفعان، عامل زیر بنایی موثر بر مدیریت عملکرد راهبردی در بالاترین اولویت نسبت به عوامل دیگر قرار گرفته است. این عامل در درون خود عوامل بسیاری را شامل می شود که رسالت و مقصود سازمان؛ هدف های خرد و کلان سازمان؛ ارزش های محوری و فرهنگ سازمان؛ نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان؛ فرصت ها و تهدیدهای محیطی سازمان از جمله این عوامل است که قرارگرفتن این عامل در بالاترین اولویت، نشان دهنده اهمیت و جامعیت این عامل و صحت الگوی طراحی شده است. در سطوح بعدی، دو عامل کنکاش مفهومی (ماموریت، چشم انداز، منابع و ارزش ها) و کنکاش محیطی (نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدات محیطی) قرارگرفته است؛ که بنا به نظر اکثریت خبرگان، این دو عامل پشتیبان عامل اهداف راهبردی است که در دیاگرام نیز این مطلب به درستی به دست آمد . سطح بعد از کنکاوش مفهومی و محیطی، کنترل راهبردی قرارگرفته است در واقع کنترل راهبردی با در نظر گرفتن مسائل داخلی و خارجی (از خروجی های کنکاش مفهومی و محیطی) همواره اهداف راهبردی را رصد و درصورت لزوم بنابه شرایط اصلاح می نماید و از آنجایی که قرارگاه سازندگی یک سازمان نظامی و دارای سلسله مراتب است لذا لازم است اگر اصلاحی در سازمان نیاز به انجام باشد حتما، آن تغییر در ساختار قرارگاه (چه ساختار سازمانی و چه ساختار اطلاعاتی) انجام شود که به درستی در دیاگرام، این موضوع مشخص شده است. حال، نوبت به برنامه اقدام محوری و تعیین عوامل کلیدی موفقیت و انتخاب شاخص های کلیدی است که در نمودار ISM این دو عامل به درستی یکی پس از دیگری آمده است. درواقع، درهرسازمانی هرچند اهداف مناسبی تعیین شود اما تازمانی که درسازمان اجرایی و پیاده سازی نشود درواقع ارزش چندانی نخواهد داشت در همین راستا، لازم است تا عوامل کلیدی موفقیت سازمان و همچنین شاخص های آن، برگرفته از اهداف راهبردی سازمان تعیین شود که این گام و گام بعدی (عامل گردآوری و انتشار اطلاعات)، تضمینی در اجرایی شدن آن است. در سطح بعدی دو عامل گزارش دهی و انتشار اطلاعات و گردآوری و جریان اطلاعات که باهم رابطه ای دوسویه دارند کسب شده و در آخرین سطح نیز عوامل کاملاً مرتبطی مانند تعریف سطح مورد انتظار؛ سنجش و ارزیابی عملکرد؛ بازخورد مداوم عملکرد؛ بازنگری و اصلاح عملکرد و کنترل عملیاتی به دست آمده است.