تحلیل شناختی طرحواره های تصویری در شعر سمیح القاسم با تاکید بر نظریه مارک جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
معناشناسی شناختی از جمله الگوهای نوین در مطالعه زبان است که به بررسی رابطه میان ذهن، ادراکات حسی بشر و عناصر زبانی می پردازد. در حقیقت این الگو شیوه مفهوم سازی اطلاعات را در ذهن مورد واکاوی قرار می دهد. «طرحواره تصویری» از بنیادی ترین رویکردهای معناشناسی شناختی است که در نتیجه تعامل انسان با جهان پیرامون و بر اساس تجربیات زیستی او به صورت مفاهیم انتزاعی در ذهن شکل می گیرد. ساختار روشن و معنی دار طرحواره ها می تواند پایگاهی برای تشکیل نگاشت های استعاری و درک حوزه های پیچیده عقلی باشد؛ بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر آن است که بر مبنای روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر نظریه جانسون، ضمن بررسی سه نظام طرحواره ای حجمی، قدرتی و حرکتی، چگونگی بازنمود تجارب زیستی در ذهن شاعر، پیوند جهان بینی او با طرحواره های سه گانه همچنین قابلیت این نظام ها در عینی ساختن امور انتزاعی مورد بررسی قرار گیرد. یافته های پژوهش بیانگر آن است شاعر به منظور برانگیختن روحیه مبارزه طلبی در مخاطبین، مضامین انقلابی مورد نظرش را با استفاده از عناصرحسی ادراکی و تجارب فیزیکی روزمره به شیوه ای ملموس بیان نموده است. او طرح ذهنی حجم را برای تجسم مفهوم «هویت»، طرحواره حرکتی را برای عینیت بخشیدن به مضمون «دست یابی به اهداف و آرمان های اجتماعی» و طرحواره های قدرتی را به عنوان ابزاری برای نشان دادن «پایداری ملت فلسطین» به کار برده است. بر اساس نتایج پژوهش، طرحواره های مذکور شناختی دقیق از ذهنیات، جهان بینی و ابعاد شخصیتی سمیح القاسم به دست می دهند؛ این نظام ها، سراینده را شخصیتی انسان گرا، آرمان خواه و متعهد به اجتماع همچنین فردی با عزت نفس بالا و سرشار از عواطف حماسی نشان می دهند.