حسن رهبان فرد

حسن رهبان فرد

مدرک تحصیلی: استادیار، گروه رفتار حرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

تأثیر ترکیب دو شیوه تمرینی مشاهده و سایه زنی بر یادگیری مهارت پرتاب دارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین ترکیبی تمرین سایه زنی مهارت پرتاب دارت یادگیری مشاهده ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۸ تعداد دانلود : ۴۰۴
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ترکیب دو شیوه تمرینی مشاهده و سایه زنی بر یادگیری مهارت پرتاب دارت صورت گرفت. بدین منظور 60 دانش آموز دختر دبیرستانی داوطلب (19-17 سال)، انتخاب شدند و بعد از اجرای پیش آزمون به طور تصادفی در پنج گروه مشاهده ای، سایه زنی، فیزیکی، ترکیبی (مشاهده سایه زنی) و کنترل قرار گرفتند. گروه های تمرینی در مرحله اکتساب، مهارت پرتاب دارت را براساس دستورالعمل ویژه هر گروه 60 مرتبه تمرین کردند. ده دقیقه پس از مرحله اکتساب، آزمون یادداری/انتقال فوری اجرا شد و پس از 24 ساعت بی تمرینی آزمون یادداری/ انتقال تأخیری انجام گرفت. آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری (سطح معناداری 05/0) نشان می دهد گروه ها به طور معناداری عملکرد بهتری در مقایسه با گروه کنترل دارند (05/0>P). همچنین گروه فیزیکی و گروه ترکیبی در مقایسه با گروه های مشاهده و سایه زنی به طور معناداری عملکرد بهتری دارند (05/0>P). میزان یادگیری گروه ترکیبی برابر با تمرین فیزیکی است (05/0P
۲.

تأثیر ترکیب تمرین مشاهده ای، سایه زنی و فیزیکی بر یادگیری مهارت پرتاب دارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مشاهده ای تمرین سایه زنی تمرین فیزیکی تمرین ترکیبی مهارت پرتاب دارت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی رفتار حرکتی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی رفتار حرکتی یادگیری حرکتی
تعداد بازدید : ۵۷۱ تعداد دانلود : ۴۱۹
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ترکیب تمرین مشاهده ای، سایه زنی و فیزیکی بر یادگیری مهارت پرتاب دارت بود. بدین منظور، 72 دانش آموز دختر دبیرستانی 17 تا 19سال به طور تصادفی در شش گروه 12 نفری (مشاهده ای، سایه زنی، فیزیکی، ترکیبی یک (مشاهده ای فیزیکی)، ترکیبی دو (مشاهده ای سایه زنی فیزیکی) و کنترل) قرار گرفتند. پس از پیش آزمون، در مرحله اکتساب هریک از گروه ها مهارت پرتاب دارت را براساس دستورالعمل ویژه هر گروه، 60 مرتبه تمرین کردند؛ اما گروه کنترل تمرینی را انجام نداد. 10 دقیقه پس از مرحله اکتساب، آزمون های یادداری/ انتقال فوری اجرا شد و پس از 24 ساعت بی تمرینی، آزمون های یادداری/ انتقال تأخیری انجام گرفت. نتایج تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان می دهد (P=0.05) که گروه های تمرینی درمقایسه با گروه کنترل به طور معناداری عملکرد بهتری داشته اند (P=0.000). گروه فیزیکی و ترکیبی یک (مشاهده ای فیزیکی) نیز نسبت به گروه های مشاهده و سایه زنی به طور معناداری بهتر عمل کرده اند (P<0.05) و گروه ترکیبی دو (مشاهده ای سایه زنی فیزیکی) درمقایسه با تمام گروه ها به طور معناداری عملکرد بهتری داشته است (P=0.000). به طورکلی، نتایج این پژوهش نشان می دهد که ترکیب سه شیوه مشاهده ای، سایه زنی و فیزیکی درمقایسه با سایر روش های تمرینی منجر به حداکثر یادگیری می گردد.
۳.

نقش ظرفیت حافظه فعال بر یادگیری زمان بندی نسبی یک تکلیف حرکتی: باتاکید بر رویکرد یادگیری ضمنی و آشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین کم و پرخطا ظرفیت حافظه کاری یادگیری ضمنی و آشکار زمانبندی نسبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۹ تعداد دانلود : ۴۸۵
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش ظرفیت حافظه کاری و آرایش کم خطا و پرخطا بر یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی ظریف انجام شد. بدین منظور50 دانشجو براساس ظرفیت های حافظه کاری به صورت تصادفی در چهار گروه (کم خطا با ظرفیت حافظه کاری پایین، کم خطا با ظرفیت حافظه کاری بالا، پرخطا ظرفیت حافظه کاری پایین و پرخطا با ظرفیت حافظه کاری پایین) تقسیم شدند. این پژوهش در چهار مرحله انجام شد. در پیش آزمون، یک تکلیف زمانبندی چهار بخشی برای 10 تکرار بدون دریافت بازخورد انجام شد و در مرحله اکتساب، تکلیف زمانبندی با سه درجه دشواری متفاوت (ساده، متوسط، دشوار) در سه جلسه 45 کوششی با دریافت بازخورد توسط گروه های آزمایشی تمرین شد. بدین ترتیب که گروه ها در مرحله اکتساب براساس برنامه اختصاصی خود تمرین می کردند. پس از مرحله اکتساب، آزمون های یادداری و انتقال طی دو مرحله با فاصله 10 دقیقه و 24 ساعت اجرا شدند. یافته ها در عامل زمانبندی نسبی در آزمون های یادداری و انتقال ده دقیقه نشان داد که گروه پرخطا با ظرفیت حافظه کاری بالا و کم خطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشتند. در حالیکه در آزمون های انتقال تکلیف ثانویه (انتقال 24 ساعته) گروه کم خطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری داشت. این نتایج نشان می دهد که اثربخشی تمرین کم خطا و پرخطا در تعامل با شاخص های روانشناختی مانند ظرفیت حافظه کاری تحت تاثیر قرار می گیرد. به نظر می رسد در افراد با ظرفیت حافظه کاری پایین از یادگیری ضمنی بیشتر سود می برند و افراد با ظرفیت حافظه کاری بالا از یادگیری آشکار (پرخطا) بیشتر بهره می برند. نتایج در شرایط انتقال تحت فشار از نظریه های یادگیری ضمنی و بازپردازش آگاهانه حمایت می کند.
۴.

اثر تمرینات کم خطا- پرخطا و تصادفی بر یادگیری زمان بندی نسبی یک تکلیف حرکتی منتخب: با تأکید بر رویکرد یادگیری آشکار و پنهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین کم و پرخطا تمرین تصادفی زمان بندی نسبی یادگیری ضمنی و آشکار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۷ تعداد دانلود : ۴۱۳
هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش تمرین کم خطا، پرخطا و تصادفی بر اکتساب و یادگیری زمان بندی نسبی یک تکلیف حرکتی بود. بدین منظور 51 دانشجوی پسر (4 ± 22) دانشگاه بوعلی سینا همدان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در چهار گروه (کنترل، کم خطا، پرخطا و تصادفی) قرار گرفتند. این پژوهش در پنج مرحله شامل پیش آزمون، اکتساب، یادداری/انتقال 10 دقیقه و یادداری/انتقال 24 ساعته انجام گرفت. در مرحله اکتساب، تکلیف زمان بندی با سه درجه دشواری متفاوت (ساده، متوسط و دشوار) در سه جلسه 45 کوششی با دریافت بازخورد توسط گروه های آزمایشی، تمرین شد. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مرکب (دوعاملی) با اندازه های تکراری بر روی هر کدام از متغیرها در مراحل اکتساب و یادداری استفاده شد. همچنین از آزمون تحلیل واریانس یکراهه (آنوا) در سایر مراحل استفاده شد. نتایج در عامل زمان بندی نسبی نشان داد که در پیش آزمون تفاوت معناداری بین گروه ها وجود ندارد (5 0/0<P)، و در آزمون های یادداری و انتقال، گروه کم خطا عملکرد بهتری نسبت به سه گروه پرخطا، تصادفی و کنترل داشت (5 0/0≥P). در آزمون انتقال تکلیف ثانویه (24 ساعته) گروه کم خطا عملکرد بهتری نسبت به گروه تصادفی و پرخطا داشت (5 0/0≥P). این نتایج نشان می دهد که تمرین در شرایط کم خطا به یادگیری بهتر تکلیف و تعمیم آن به شرایط جدید منجر می شود که مطابق با نظریه های یادگیری ضمنی و بازپردازش آگاهانه است.
۵.

اثر آرایش های منتخب تمرین بر اکتساب و یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی: با تأکید بر رویکرد یادگیری آشکار و پنهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین نظام دار فزاینده یادگیری حرکتی ضمنی یادگیری کم خطا و پرخطا زمانبندی نسبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۱۵۴
هدف از مطالعه حاضر بررسی آرایش مختلف تمرین بر یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی بود. بدین منطور 64 شرکت کننده بصورت در دسترس با دامنه سنی (4= انحراف معیار ،22= میانگین) انتخاب و به صورت تصادفی در پنج گروه (کنترل، کم خطا، پرخطا، تصادفی و نظام دار فزاینده) تقسیم شدند. این پژوهش در چهار مرحله: الف) پیش آزمون (10 کوشش)، ب) سه جلسه اکتساب برای هر گروه آزمایشی(45 کوشش در هر جلسه در مجموع 135 کوشش تمرینی)، ج) یادداری10دقیقه و 24 ساعته (10 کوشش برای هر آزمون) پس از مرحله اکتساب، د) انتقال 10 دقیقه و 24 ساعته (10 کوشش برای هر آزمون) پس از مرحله اکتساب انجام شد. در مرحله اکتساب، چهار گروه آزمایشی، بجز گروه کنترل، تکلیف زمانبندی را با سه سطح دشواری متفاوت(ساده، متوسط، دشوار) با دریافت بازخورد تمرین کردند. تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس مرکب، تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. یافته ها در زمانبندی نسبی (RMSE) نشان داد که در پیش آزمون تفاوت معناداری بین گروه ها وجود ندارد. به علاوه، در آزمون های یادداری و انتقال، گروه های کم خطا و نظام دار فزاینده عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشتند، همه (05/0≥PS). همچنین در آزمون انتقال تکیف ثانویه (24 ساعت) گروه های کم خطا و نظام دار فزاینده عملکرد بهتری در مقایسه با سایر گروه ها داشتند، همه (05/0≥PS). نتایج حاکی از آن است که تمرین در گروه های کم خطا و نظام دار فزاینده منجر به یادگیری بهتر تکلیف و تعمیم دهی بهتر آن به شرایط جدید می گردد. این یافته ها مطابق با نظریه های یادگیری پنهان و بازپردازش آگاهانه می باشند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان