محمدرضا بحرانی

محمدرضا بحرانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

مقایسه رضایت زناشویی، کیفیت زندگی، بهزیستی روان شناختی و تاب آوری روانی زنان شاغل فرهنگی، شاغل غیرفرهنگی و زنان خانه دار شهر بوشهر

کلید واژه ها: کیفیت زندگی بهزیستی روان شناختی رضایت زناشویی تاب آوری روانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۳ تعداد دانلود : ۲۴۵۵
پژوهش حاضر با عنوان مقایسه رضایت زناشویی، کیفیت زندگی، بهزیستی روان شناختی و تاب آوری روانی زنان شاغل فرهنگی، شاغل غیرفرهنگی و زنان خانه دار شهر بوشهر انجام گرفته است. روش پژوهش علی- مقایسه ای از نوع پس رویدادی است. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زنان شاغل فرهنگی، شاغل غیرفرهنگی و زنان خانه دار شهر بوشهر بودند را تشکیل داد که تعداد 1900 نفر زنان شاغل فرهنگی، 7269 نفر زنان شاغل غیرفرهنگی و 38504 نفر زنان خانه دار بودند. نمونه آماری بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای شامل تعداد 60 نفر از زنان شاغل فرهنگی و 60 نفر زنان شاغل غیرفرهنگی و همچنین 60 نفر زنان خانه دار را تشکیل می دهد. ابزارهای مورداستفاده پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و بهزیستی روان شناختی می باشد. نتایج پژوهش نشان دادند که زنان خانه دار نسبت به سایر گروه ها از رضایت زناشویی بیشتری برخوردار بودند. زنان شاغل فرهنگی نسبت به سایر گروه ها از کیفیت زندگی بالاتری برخوردار بودند. زنان شاغل فرهنگی نسبت به سایر گروه ها از بهزیستی روان شناختی بیشتری برخوردار بودند. زنان شاغل فرهنگی نسبت به سایر گروه ها از تاب آوری بالاتری برخوردار بودند.
۲.

رابطه بین گرایش به جراحی زیبایی با نگرش به مد و تصویر بدنی منفی زنان متقاضی جراحی زیبایی با تکیه بر نوع جراحی: نقش میانجیگری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جراحی زیبایی نگرش به مد تصویر بدنی تنظیم شناختی هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۷ تعداد دانلود : ۲۷۰
مقدمه : در گذشته، جراحی زیبایی در جهت بازگشت عملکرد و شکل طبیعی عضوی از بدن انجام می شد، اما امروزه جراحی زیبایی کارکرد اصلی خود را از دست داده است. هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان با تکیه بر نوع جراحی در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر بود.   روش : روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متقاضی جراحی زیبایی که در سال 1399 به کلینیک های زیبایی شهر بوشهر مراجعه کرده بودند را شامل می شد. حجم نمونه متشکل از 400 نفر خانم بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فر و امانی (1392)، نگرش به مد رضایی (1393)، تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود.   یافته ها : یافته ها حاکی از آن بود که متغیرهای نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان پیش بینی کننده گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. یافته های مدل ساختاری نشان داد که مسیر نگرش به مد و تصویر بدنی منفی با تنظیم شناختی هیجان به طور مستقیم و با گرایش به جراحی زیبایی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان معنادار می باشد.   نتیجه گیری : تحلیل داده ها نشان دهنده مناسب بودن شاخص ها بود و نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته های این پژوهش می تواند، برای روان درمانگران و مشاوران در ارائه مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناخت های غیرمنطقی و آموزش سبک های مقابله ای جهت کاهش تصویر بدنی منفی و مدگرایی و افزایش تنظیم شناختی هیجان معرفی نماید.
۳.

رابطه بین گرایش به جراحی زیبایی با تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی زنان متقاضی جراحی زیبایی: نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۵۱
مقدمه: در چند دهه اخیر برداشت های تازه ای از زیبایی شده و زیبایی به عنوان جذابیت و بی نقص بودن تعریف می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر بود . روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متقاضی جراحی زیبایی که در سال 1399 به کلینیک های زیبایی شهر بوشهر مراجعه کرده بودند را شامل می شد. حجم نمونه متشکل از 400 نفر خانم بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فر و امانی (1392)، تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005)، باورهای غیرمنطقی جونز (1969) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان پیش بینی کننده گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. همچنین تحلیل داده ها نشان دهنده مناسب بودن شاخص ها بوده و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. یافته های مدل ساختاری نشان داد که مسیر تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با تنظیم شناختی هیجان به طور مستقیم و با گرایش به جراحی زیبایی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان معنادار می باشد . نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، می تواند برای روان درمانگران و مشاوران در ارائه مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناخت های غیرمنطقی و آموزش سبک های مقابله ای جهت کاهش تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی و افزایش تنظیم شناختی هیجان  معرفی نماید.
۴.

مدل ساختاری رابطه ی بین باورهای غیرمنطقی و طرح واره های ناسازگار با گرایش به جراحی زیبایی: نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در بین زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جراحی زیبایی باورهای غیرمنطقی طرح واره های ناسازگار تنظیم شناختی هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۱۸
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین باورهای غیرمنطقی و طرح واره های ناسازگار با گرایش به جراحی زیبایی در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری و جامعه ی آماری پژوهش، تمام زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر بوشهر در سال 1399 بود. حجم نمونه شامل 400 خانم بودند که به شیوه ی نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. از پرسش نامه های گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فر (1392/2013)، باورهای غیرمنطقی جونز (1969)، طرح واره های ناسازگار اولیه ی یانگ (2005) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای باورهای غیرمنطقی و طرح واره های ناسازگار با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان پیش بینی کننده ی گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. همچنین تحلیل داده ها نشان دهنده ی مناسب بودن شاخص ها و برازش مطلوب مدل بود. یافته های مدل ساختاری نشان داد که مسیر باورهای غیرمنطقی و طرح واره های ناسازگار با تنظیم شناختی هیجان به طور مستقیم و با گرایش به جراحی زیبایی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان معنادار است. یافته های پژوهش می تواند به روان درمانگران و مشاوران در ارائه ی مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی، پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناخت های غیرمنطقی و آموزش سبک های مقابله ای جهت کاهش باورهای غیرمنطقی، شناسایی و اصلاح طرح واره های ناسازگار اولیه و افزایش تنظیم شناختی هیجان معرفی نماید.
۵.

مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با طرحواره های ناسازگار اولیه و گرایش به مد با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گرایش به مد طرحواره های ناسازگار اولیه تنظیم شناختی هیجان جراحی زیبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۱۲
مقدمه: امروزه جراحی زیبایی به عنوان یکی از شایع ترین اعمال جراحی در سطح جهان مطرح بوده و عوامل مختلفی در این زمینه تاثیرگذار می باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و گرایش به مد با گرایش به جراحی زیبایی در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر بوشهر در سال 1399 بود. حجم نمونه متشکل از 400 نفر خانم بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فر و امانی (1392)، نگرش به مد رضایی(1393)، طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2005) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد که متغیرهای گرایش به مد و طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان پیش بینی کننده گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. همچنین یافته های مدل ساختاری حاکی از معناداری ضرایب مسیر مستقیم گرایش به مد و طرحواره های ناسازگار اولیه با تنظیم شناختی هیجان بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، می تواند برای روان درمانگران و مشاوران در ارائه مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناخت های غیرمنطقی و آموزش سبک های مقابله ای جهت کاهش گرایش به مدگرایی و طرحواره های ناسازگار اولیه و افزایش تنظیم شناختی هیجان معرفی نماید.
۶.

تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی به شیوه گروهی بر اساس رویکرد گلاسر بر تغییر سبک هویت نوجوانان بزهکار پسر شهرستان بوشهر

تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۹۳
هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی به شیوه گروهی بر اساس رویکرد گلاسر بر تغییر سبک هویت نوجوانان بزهکار پسر شهرستان بوشهر بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه نوجوانان بزهکار پسر شهرستان بوشهر تشکیل می دهند. حجم نمونه این پژوهش شامل 30 نفر می باشد که از طریق نمونه گیری تصادفی ساده بدست آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه سبک هویت برزونسکی (1992) بود. یافته ها نشان داد که میانگین نمره سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد در آزمودنی های گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بیشتر از گروه کنترل می باشد ولی میانگین نمره متغیر سبک هویت سردرگم - احتنابی در آزمودنی های گروه آزمایش در مرحله پس آزمون کمتر از گروه کنترل می باشدکه نشان از تاثیر مثبت آموزش مهارت های اجتماعی بر سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد و تاثیر منفی آموزش مهارت های اجتماعی بر سبک هویت سردرگم - اجتنابی در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه گواه دارد. نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت آموزش مهارت های اجتماعی به شیوه گروهی بر اساس رویکرد گلاسر در بین نوجوانان بزهکار می توان به بهبود سبک هویت آنان در مدارس کمک فراوانی نمود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان