مهدی غفوریان

مهدی غفوریان

مدرک تحصیلی: دکتری فلسفه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

خدا در فلسفه ارسطو و ابن سینا: مدخلی بر تفاوت بنیادین فلسفه ابن سینا از فلسفه ارسطو

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود واجب الوجود فلسفه اسلامی ارسطو ابن سینا خداوند فلسفه یونانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
  8. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۳۵۸۸ تعداد دانلود : ۱۲۰۸
پس از نهضت ترجمه در جهان اسلام، مسلمانان اندیشه های فیلسوفان یونانی را دریافت نمودند و با تامل در باب میراث فلسفی آنان فلسفه ای را که موسوم به فلسفه اسلامی است، ایجاد کردند. مهمترین تفاوت مبنایی که میان فلسفه یونانی و فلسفه اسلامی وجود دارد و موجب ایجاد دو فلسفه مستقل شده است، فهمی دیگر از وجود و وجودشناسی متفاوت است. در این نوشتار برای فهم این دو نوع وجودشناسی به مقایسه دیدگاه دو فیلسوف شاخص، ارسطو و ابن سینا، درباره خداوند و صفات او می پردازیم. خداوند در فلسفه ارسطو، محرک نامتحرک و غایت نهایی عالم است و صفت بارز او فکرِ فکر است. بدین جهت، خداوند خالق ماسوای خود نیست و با آنها رابطه ای وجودی ندارد. ابن سینا به پیروی از فارابی با تمایز نهادن میان وجود و ماهیت، و واجب و ممکن، خداوند را به عنوان واجب الوجود و وجود محض که در راس سلسله علل قرار دارد و ماسوای او ممکن الوجود و وابسته به او هستند، معرفی نمود و اینچنین فهمی دیگر از وجود درانداخت. گرچه این نوشتار تصدیق می کند که فلسفه ارسطو مایه فکری فلسفه ابن سینا را فراهم آورده است بطوریکه در صورت نبود فلسفه ارسطو فلسفه ابن سینا نیز وجود نمی داشت، اما فلسفه ابن سینا با توجه به وجود شناسی متفاوت، اختلاف مبنایی با فلسفه ارسطو دارد.
۲.

نظریه اصلاح شده امر الهی: دیدگاه آدامز در باب رابطه امر الهی و الزام اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الزام اخلاقی آدامز نظریه امر الهی نظریه ارجاع کریپکی پاتنم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۳۱۶ تعداد دانلود : ۶۰۶
رابرت مری هیو آدامز کوشش می کند با ارائه تقریری جدید از نظریه امر الهی از آن دفاع کند. وی بیان می کند که نه خوبی اخلاقی بلکه فقط الزام اخلاقی را می توان از طریق امر الهی توضیح داد. وی ابتدا با روش معناشناختی تحلیلی از معنای الزام اخلاقی به دست می دهد، سپس می کوشد با تعیین بهترین نامزدی که می تواند نقش معناشناختی الزام را ایفا کند ماهیت الزام اخلاقی را دریابد. از نظر آدامز مهم ترین نقشی که از تحلیل معنایی الزام اخلاقی به دست می آید ویژگی میان فردی آن است. اوامر خداوند به سبب ویژگی هایی نظیر گناهکاری فرد در صورت نقض آنها و نیز عینیت آن اوامر بهترین نامزدی است که می تواند این نقش را به خوبی ایفا کند. وی با الهام از نظریه کریپکی پاتنم بیان می کند رابطه میان امر خداوند و درستی/نادرستی عمل شبیه رابطه آب و H 2O است. بنابراین نادرستی اخلاقی با مخالفت با اوامر خداوند خیرخواه و مهربان اینهمان است و به همین دلیل دارای ضرورت متافیزیکی است. برای دفاع از رأی آدامز شایسته است «دیگری» بر گفتگوی فرد با خویشتن نیز دلالت کند و مراد از دیگری فقط فرد دیگر نباشد: دیگری خود فرد را نیز در بر می گیرد.
۳.

رابطه باور و عمل دینی: دیدگاه جان کاتینگهام با تأکید بر نظر پاسکال درباره تقدم عمل دینی بر باور دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پاسکال تحول درونی خداباوری دین عاطفه عمل کاتینگهام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۹ تعداد دانلود : ۳۴۶
کاتینگهام به پیروی از پاسکال معتقد است که دین به سبب آنکه از موجودی متعالی سخن می گوید که فراتر از درک و فهم عقلانی بشر بوده و بالطبع به دلیل استفاده از زبانی که آکنده از نماد، تمثیل، استعاره و حکایت است، اساساً امکان ندارد مورد تحلیل عقلانی واقع شود. به این ترتیب، اثبات یا انکار وجود خداوند از طریق صرفاً استدلال عقلانی ناممکن است. با وجود این، کاتینگهام از آنجا که با الهام از پاسکال، درکی عملی از دین دارد و دین را چیزی بیش از آموزه های نظری - عقیدتی می داند، از استدلالی عملی برای نشان دادن معقولیت باور به خداوند و نه برای اثبات وجود او استفاده می کند. از آنجا که آدمی با نظرورزی قادر به فهم خداوند نیست، راه مواجهه با خداوند نه نظری بلکه عملی است؛ با به کارگیری احساسات و عواطف و درگیری عملی با آموزه ها و باورهای دینی، می توان معقولیت باورهای دینی را دریافت و حضور خداوند در زندگی را حس کرد. بر این اساس، تغییر و تحول درونی منوط بر به کار بستن اعمال و ورزه های مورد توصیه ادیان و سنت های معنوی است.
۴.

رویه های باورساز ناظر به ارزش: معرفت شناسی اخلاق از دیدگاه رابرت مری هیو آدامز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایمان اخلاقی رویه باورساز رویه باورساز ناظر به ارزش باور اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۶ تعداد دانلود : ۳۸۸
رابرت آدامز کوشش می کند تا با الهام از نظریه رویه های باورساز آلستون دیدگاه خود را در معرفت شناسی اخلاق سامان دهد. وی با وضع اصطلاح رویه های باورساز ناظر به ارزش، ورودی های ایجاد باورهای اخلاقی از این رویه ها را علاوه بر سنت تاریخی و فرهنگی شامل احساسات، عواطف، تمایلات و امیال ما نیز می داند. مجموعه این ورودی ها به همراه تفکر در باب آنها، باورهای اخلاقی را به عنوان خروجی رویه های باورساز ناظر به ارزش به ارمغان می آورد. از نظر آدامز، ایمان اخلاقی تأمین کننده اعتماد به باورهای اخلاقی ای است که از طریق رویه های باورساز ناظر به ارزش ایجاد شده است و علی رغم اینکه ادله ای بر خلاف آنها وجود ندارد اما به سبب آنکه نمی توانند فراتر از هر نوع شک معقول باشند پس به ایمان اخلاقی نیازمندند.
۵.

تقریری نو از اخلاق فضیلت: مولفه های فضیلت از دیدگاه رابرت آدامز(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: اخلاق فضیلت اخلاق عمل خوب ارزشمندی پیامدگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۰
رابرت آدامز در کتاب نظریه فضیلت، می کوشد تا تقریری نو از اخلاق فضیلت ارائه دهد. از نظر او، مؤلفه های اصلی فضیلت عبارتند از «بودن در جهت امور خوب» و «ارزشمندی». خوبی مطابق با تلقی افلاطونی-الهیاتی آدامز، این همان با خداوند مهربان به عنوان «خوب نامتناهی» است و همه امور خوب به عنوان خوب های متناهی، به میزان مشابهت با خداوند خوب و ارزشمنداند. بدین ترتیب، بودن در جهت امور خوب به شیوه های متفاوت رابطه و مواجهه با امور خوب دلالت می کند که شامل خواستن، عشق ورزیدن و احترام گذاشتن و مانند این هاست. ارزشمندی به آن نوع خوبی اشاره دارد که غیرابزاری است و چیزی را که برخوردار از آنست، درخور تحسین و ستایش، عشق و احترام و حتی شایسته پرستش می کند. آن چه در دیدگاه آدامز محل اِشکال است اینست که او برای ارزشمندیِ «بودن در جهت خوب» معیاری ارائه نداده و آن را به عهده شهود ما نهاده است درحالی که تشخیص ارزشمندی برای تمایز فضیلت از غیرفضیلت نیازمند معیار است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان