بررسی تأثیر تمایزات فردی و روانی زنان بر مدیریت بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز به آگاهی داشتن از اندام خود و نظارت و کنترل بر بدن، یکی از ضروریات عصر حاضر به شمار می رود که در مباحث جامعه شناسیِ بدن به عنوان مدیریت بدن مطرح می گردد. کنترل، نظارت و مدیریت بر بدن، گاهی در قالب فعالیت های ورزشی و گاهی در قالب جراحی های زیبایی، انجام می شود. توجه بیشتر زنان به وضعیت ظاهر و زیبایی خود نسبت به مردان، سبب می شود تا گاهی به صورت افراطی، رفتارهایی به منظور مطابقت دادن ویژگی های بدن خود با الگوهای فرهنگی زیبایی و چهره و اندام که در رسانه های جمعی و صنعت زیبایی تبلیغ می شود، اتخاذ کنند. این امر تبعات سوئی به دنبال دارد. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که آیا تمایزات فردی و روانی بر مدیریت بدن، مؤثر است؟ اگر پاسخ مثبت است میزان تأثیر آن چقدر است؟ در مقاله پیش رو جهت تدوین الگوی نظری، از نظریه گئورگ زیمل استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مجموعه های ورزشی و کلینیک های جراحی زیبایی منطقه 1 شهر تهران و در سال 1392 می باشند. هم چنین روش تحقیق، پیمایش بوده و از ابزار پرسشنامه جهت جمع آوری داده ها استفاده شده است. هم چنین برای نمایش یافته ها نیز از دو نوع آمار توصیفی و استنباطی شامل جداول توافقی، آزمون های پارامتری (اسپیرمن و پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر) و برای مقایسه بین گروه ها از آزمون F استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی است که تمایزات فردی و روانی بر مدیریت بدن، مؤثر است. هم چنین مدیریت بدن در گروه های سنّی، تحصیلی و وضعیت های تأهل، تفاوت معناداری دارد. درحالی که مدیریت بدن در گروه های شغلی مختلف تفاوت معناداری ندارد و بین مدیریت بدن با میزان درآمد رابطه معناداری وجود ندارد.