بررسی و تحلیل مبانی تأویل گرایی در میراث نقد ادبی پورنامداریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
176-131
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، آثار نقدی پورنامداریان با رویکرد هرمنوتیک فلسفی تحلیل و بازخوانی می شود. مسئله این است که آیا فلسفه هرمنوتیکی در آثار نقدی نویسنده مورد نظر مبنای تفسیر آثار ادبی قرار گرفته است و اگر چنین است، چه مفاهیم و موضوعات هرمنوتیکی مبانی کار او را تشکیل می دهد. فلسفه هرمنوتیکی با بسیاری از موضوعات و مفاهیم خود در نقد ادبی نفوذ کرده است. به نظر می رسد پورنامداریان نیز در آثار خود از بسیاری از این مفاهیم بهره برده و بسیاری از جلوه ها و اندیشه های برآمده از این فلسفه مبنای کار وی در نقد و تحلیل آثار ادبی قرار گرفته است. اما او در بهره گیری از این مفاهیم، صرفاً خود را در محدوده منتقد مقلد قرار نداده است که تحت تأثیر یکی از رویکردهای اندیشگانی مرتبط با هرمنوتیک فلسفی قرار گرفته باشد؛ بلکه وی علاوه بر آگاهی از دانش جهانی نقد در زمینه هرمنوتیک (علم تأویل جدید)، با تکیه بر میراث تأویل، مخاطب را با چشم انداز جدیدی در زمینه نقد ادبی روشمند آشنا می کند. عنوان ها و لایه های این مقاله که متأثر از این مفاهیم است، عبارت اند از: تأویل، تکثر معنایی، رمز و تمثیل، اسطوره زدایی در متن های رمزی، ساخت شکنی، گراماتولوژی، نظریه مرگ مؤلف، بینامتنیت، ابهام و بی معنایی (چندمعنایی)، التفات و چندمعنایی، ارتباط ساخت شکنی و چندمعنایی با شعر تعلیمی و حکمی، چندمعنایی و تعهد اجتماعی در شعر و ادب. وی در آثار نقدی خود گاه این موضوعات را به طور مستقیم تحلیل و بررسی کرده و گاهی نیز در مقام رویکردی مخصوص چنان در آثارش حلّ و هضم و جذب نموده که آن ها را چون گفتمانی ازآنِ خود کرده است.