تحلیل سیاست های سواد رسانه ای در سه نهاد فرهنگی و ارتباطی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت و توسعه رسانه ها، جهان به مرحله جدیدی گام نهاد که در آن، رسانه ها ضمن گام برداشتن در مسیر تکامل و تنوع، به یکی از اجزای اصلی جوامع بشری تبدیل شدند. بر این اساس، بیش از دو دهه است که صاحب نظران ارتباطات به دیدگاه سواد رسانه ای روی آورده اند که به نظرمی رسد با گسترش آن، می توان از تأثیرات منفی رسانه ها تا حدود بسیاری پیشگیری کرد، گستره دسترسی و استفاده مخاطبان را به رسانه ها افزایش داد و در نهایت، مخاطبان را به تولیدکنندگان پیام های ارتباطی تبدیل کرد. اگر سواد رسانه ای را علم تنظیم کننده روابط میان مخاطب و رسانه ها بر اساس هنجارهای درونی شده بدانیم، نباید از جایگاه آن در سیاست های رسانه ای کشورها غافل شویم. برای تحلیل این سیاست ها مدل های گوناگونی ارائه شده است که جامع ترین آنها مدل EC کمیسیون اروپاست. این مدل چهار مؤلفه دسترسی، استفاده، درک انتقادی و تولید ارتباطی را در حوزه سواد رسانه ای مطرح می کند.
در این پژوهش، بر اساس مدل EC و مؤلفه های مطرح در آن و روش پژوهش اسنادی تحلیلی، اسنادِ سه نهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش وپرورش و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان سه نهاد فرهنگی و آموزشی مهم و تأثیرگذار کشور مورد بررسی و تحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که بیشترین میزان توجه در اسناد وزارت آموزش وپرورش، از میان مؤلفه های سواد رسانه ای، تنها معطوف به مؤلفه استفاده و درک انتقادی بوده و برای ارتقای مؤلفه توانایی ارتباطی، هیچ سیاستی تدوین نیافته است؛ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیاست های سواد رسانه ای به رسانه های دیجیتال محدود بوده و دیگر رسانه ها از جمله رسانه های چاپی و الکترونیکی مورد توجه قرارنگرفته است.