محمدجواد رنجکش

محمدجواد رنجکش

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

نقش عوامل نرم افزاری در تحول منزلت ملی قطر (2011-1995)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیاست خارجی قدرت نرم قطر میانجی گری منزلت ملی شبکه الجزیره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۵ تعداد دانلود : ۹۴۱
منزلت ملی یک کشور، تابع قدرت ملی و تصویری است که یک کشور از خود، برای افکار عمومی جهان می سازند. این تصویر می تواند تابعی از قدرت سخت افزاری باشد و در دامنه ای از قدرت کوچک تا قدرت بزرگ نظامی جای گیرد و یا تابعی از قدرت نرم افزاری باشد و به عنوان یک برند مطرح گردد. قدرت سخت افزاری تا قبل از جنگ سرد، نقش قابل توجهی در مناسبات بین المللی داشت. همزمان با پایان جنگ سرد (1991)، تحولات تکنولوژیک و انقلاب در عرصه ارتباطات و اطلاعات و همچنین شتاب گرفتن فرآیند جهانی شدن و تحولات در حوزه دیپلماسی و سیاست بین الملل در قرن بیست و یکم، باعث شد تا عناصر جدیدی مانند: شبکه های ماهواره ای، ورزش، فرهنگ، تکنولوژی، گردشگری، اینترنت... در روابط بین الملل مطرح شود که تحولی در منابع ساخت قدرت به وجود آورد. ظهور این عناصر جدید، باعث تعریف جدیدی از قدرت شد که اصطلاحاً «قدرت نرم» نامیده شد. قدرت نرم بیشترازآنکه ابزاری برای قدرت های بزرگ باشد؛ به مؤلفه ای مهم در سیاست کشورهای متوسط و کوچک قرارگرفت تا با استفاده از آن آسیب پذیری خود را در برابر عوامل داخلی و خارجی کمتر کنند. دراین میان، قطر به عنوان یک کشور کوچک و آسیب پذیر با تکیه بر حمایت های خارجی و استفاده از منابع نرم افزاری چون رسانه، ورزش، اقتصاد، فرهنگ و آموزش و گردشگری ... توانست منزلت ملی خود را در نظام بین الملل تا حدودی ارتقا ببخشد و از این راه امنیت ملی خود را تامین کند.
۲۲.

واکاوی مبانی فرانظری نظریه روابط بین الملل در رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۷۲
اگر بپذیریم که پیشرفت یک رشته علمی به ظرفیت آن رشته در دسترسی به نظریه ها و مفاهیمی بستگی دارد که به کمک آن می توان به شناختی از جهان خارج نائل گردید و همچنین اگر بپذیریم که نظریه ها بخش بسیار حیاتی بن مایه های علوم را تشکیل می دهند، آن گاه باید شناخت و تسلط بر نظریه های یک دانش و تجربه انسانی، همچون علم روابط بین الملل را عنصر اساسی و تشکیل دهنده آن علم دانست. این در حالی است که بسیاری از توصیفات، تحلیل ها و تبیین های صورت گرفته در رشته روابط بین الملل، مبتنی بر یک شاکله نظری و آن هم رویکردی غرب محورانه است. در این راستا، پژوهش حاضر تلاش نموده با رویکردی تحلیلی تفسیری به نظریات و دیدگاه های فرانظری روابط بین الملل بپردازد. همچنین با بهره گیری از منابع چهارگانه موجود در اسلام شامل کتاب، سنت، اجماع و عقل اصول و شاخصه های فرانظری روابط بین الملل در اسلام را اکتشاف و استخراج نماید. مفروض اصلی نگارندگان نوشتار پیش رو آن است که «تمامی نظریات روابط بین الملل در دوره معاصر دارای خصیصه غرب گرایانه بوده و متناسب با پیش فرض ها، مصادیق و ذهنیت غربی هستند».
۲۳.

نظریه های توسعه در آمریکای لاتین پس از جنگ سرد

کلید واژه ها: توسعه جهانی شدن اقتصاد آمریکای لاتین جنگ سرد مکتب وابستگی مکتب نوسازی اجماع پساواشینگتنی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی توسعه و مسایل سیاسی اجتماعی مربوط به شمال و جنوب نظریه های توسعه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی مطالعات منطقه ای منطقه آمریکای لاتین
تعداد بازدید : ۲۳۸۱ تعداد دانلود : ۱۹۴۶
با مطرح شدن نظریة نوسازی به منزلة پارادایم مسلط توسعه در دهة 1950، تمامی رویکردها به توسعه به نوعی ملهم از این پارادایم به شمار می رفتند. در دهة 1960 میلادی، ظهور مکتب وابستگی که واکنشی به دیدگاه های مکتب نوسازی بود، سبب زیر سؤال رفتن اصول این مکتب شد. ریشة مکتب وابستگی در اندیشه های اندیشمندان کشورهای آمریکای لاتین قرار داشت و گرایشی مارکسیستی به توسعه در دورة جنگ سرد مطرح شد. اما با پایان یافتن جنگ سرد و تغییراتی که به موازات آن در ساختار نظام بین الملل ایجاد شد، دیدگاه های مارکسیستی از جمله مکتب وابستگی به توسعه، به دلیل عدم توفیق در دستیابی به وعده های خویش با انتقاد همراه شد. در این راستا کشورهای آمریکای لاتین با توجه به تحولات رخ داده در ساختار و شرایط نظام بین الملل، نه تنها از دیدگاه های مکتب وابستگی پیروی نکردند، بلکه با برقراری روابط مناسب با کشورهای پیشرفته زمینه و شرایط توسعه و پیشرفت خویش را فراهم کردند. نوشتار حاضر تلاش دارد تا با رویکردی تحلیلی، به دیدگاه های رایج درخصوص توسعه در دورة جنگ سرد بپردازد و با ارزیابی دیدگاه های مزبور، رویکردهای توسعه و رشد در آمریکای لاتین را در دوران پس از جنگ سرد بررسی کند. به نظر می رسد کشورهای آمریکای لاتین با بهره گیری از فرایند جهانی شدن اقتصاد و رویکردهای مختلف ساختارگرا و نهادگرای ملهم از این فرایند، در حرکت به سمت رشد و توسعه ای متوازن تلاش کرده اند.
۲۴.

ساختار کارگزار: چارچوبی تئوریک برای فهم و ارزیابی پدیده «مرز»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرز مدل نظریه نظریه سازه انگاری ساختار کارگزار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۲ تعداد دانلود : ۳۴۸
مرزها یکی از مفاهیم اساسی و مهم در عرصه مطالعات جغرافیای سیاسی به حساب می آیند. این اهمیت تا جایی است که امروزه علاقه به مطالعه و پژوهش در خصوص این پدیده رشد چشمگیری را نسبت به دهه های قبل تجربه نموده است. اما نکته مهم در مورد مطالعات صورت گرفته در این حوزه، عدم توجه به ارائه مدل یا نظریه ای از سوی اندیشمندان و صاحب نظران عرصه مذکور می باشد. لذا نوشتار حاضر با ارزیابی و نقد مطالعات پیشین درباره مرز، سعی نموده تا با استفاده از نظریه سازه انگاری و رویکرد ساختار کارگزار موجود در این نظریه، ارتباطی ساختاری و کارگزاری میان چهار عامل؛ 1)نیروهای بازار و جریانات تجاری، 2)خط مشی های مربوط به سطوح چندگانه حکومت ها درباره مرزهای همجوار، 3)نفوذ ویژه سیاسی اجتماعات مرزی و 4)فرهنگ ویژه اجتماعات مرزنشین، برقرار نموده و از این طریق مدل و چارچوبی برای فهم دقیق تر از پدیده مرز ارائه نماید. استدلال اصلی نوشتار حاضر آن است که، برآیند تاثیر این چهار عامل این است که چنانچه این چهار دیدگاه نظری تحلیلی یکدیگر را تقویت یا تکمیل نمایند، پیامد آن مناطق مرزی همگرا به لحاظ فرهنگی خواهد بود. لذا، با عنایت به تحولات معرفت شناختی و روش شناختی صورت گرفته در حوزه علوم و بویژه علوم اجتماعی و انسانی، مطالعه پدیده «مرز» از مطالعه صرف جغرافیایی/ سنتی گذار نموده و نیازمند مطالعاتی میانه رو همچون نظریه سازه انگاری می باشد، که دربرگیرنده عناصری همچون عوامل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می باشد.
۲۵.

فقه و پویایی ماهیت سیاست خارجی رانشگر/بازدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۶۲
یکی از حوزه های مهم سیاستگذاری در هر کشور ، عرصه سیاست خارجی به مفهوم راهبرد و اقدام جهت تامین منافع ملی/اهداف ملی در تعامل با سایر بازیگران خارجی و محیط بین الملل است. اهمیت این حوزه ، امروزه با عنایت به تحولات شتابان سیاسی/ اقتصادی/اطلاعاتی صحنه بین الملل ، برای بازیگران بین المللی بیش از پیش مشهود می باشد. در واقع میان ماهیت و سرشت متغیر حوزه سیاست و روابط بین الملل و حوزه پویای سیاستگذاری یک کشور در صحنه سیاست خارجی نوعی تعامل متقابل حاکم است. از دیگر سوی ، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 1357، الگوی جدیدی از تمشیت امور جامعه و حکومت در تمام عرصه ها از جمله حوزه سیاست خارجی برپایه حاکمیت اصول دینی و بالتبع فقه پدیدار گشت که ویژگی آن ثبات و ایستایی بیشتر نسبت به حوزه پویای روابط بین الملل می باشد. آنچه در این میان انگیزه این نوشتار را تشکیل می دهد ، آن است که سیستم سیاسی یک کشور چگونه می تواند میان این دو حوزه پویا و ایستا نوعی مفاهمه ، تطبیق یا تعدیل را به منظور ابتکار عمل یا پاسخگویی به تحولات بیرونی ایجاد کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان