هدف این تحقیق بررسی رابطه جهت گیری هدفی، فضای انگیزشی ادراک شده با شاخص های اخلاق ورزشکاری بود. شرکت کنندگان شامل 366 ورزشکار پسر با میانگین سن (47/2±51/17) بودند که به پرسشنامه هایTEOSQ ، PMCQ و MOSO پاسخ دادند. ضریب همبستگی پیرسون نشان دهنده رابطه مثبت و معنی دار جهت گیری تکلیف گرا و همچنین فضای ادراک شده انگیزشی تکلیف مدار با احترام به قوانین و مقرَرات ورزشی، احترام به حریف و رعایت قواعد اجتماعی بود. اما تحلیل رگرسیونی تنها قابلیت پیش بینی رعایت و احترام به قوانین و مقرَرات ورزشی، احترام به حریف و رعایت قواعد اجتماعی را از روی فضای ادراک شده انگیزشی تکلیف مدار آشکار ساخت. برمبنای یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت، در یک فضای انگیزشی تکلیف مدار، ورزشکاران تمایل بیشتری به رفتار اخلاقی و رعایت شاخص های اخلاق ورزشکاری خواهند داشت.
این پژوهش، اثربخشی الگوی وظیفه مداری بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در کودکان کار را مورد بررسی قرار داده است. اهمیت پژوهش حاضر از این جهت است که برای اولین بار در ایران الگوی وظیفه مداری در مداخلات مددکاری اجتماعی به صورت علمی مورد مطالعه قرار گرفته است و پروتکلی بر اساس این الگو برای مداخله گروهی در کار با گروه های در معرض آسیب کودکان کار تدوین و تنظیم شده است. در این پژوهش که از نوع کمی و آزمایشی است، تعداد 30 نفر از کودکان کار 13 تا 15 سال مؤسسه «رویش نهال جوان»، از بین 70 نفر جامعه آماری، نمونه گیری شده اند؛ به صورتی که بین جامعه آماری پژوهش، افرادی که گرایش به رفتار پرخطر آنها بر اساس پرسش نامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی بالاتر بود، مشخص شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی قرار گرفتند. سپس با استفاده از الگوی وظیفه مداری طی 10 جلسه گروهی به اجرای مداخله مددکاری اجتماعی بر اساس «پروتکل الگوی وظیفه مداری گروهی»روی گروه آزمایش پرداختیم.بر اساس نتایج، میانگین نمرات گروه آزمایش پس از اجرای مداخله در متغیر گرایش به رفتار پرخطر و ابعاد آن کاهش یافته است و در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان می دهد. در نتیجه می توان گفت که مداخله گروهی مبتنی بر الگوی وظیفه مداری یکی از مداخلات کاربردی مددکاری اجتماعی در کار با کودکان کار است که می توان از آن در کاهش گرایش به رفتار پرخطر این گروه آسیب پذیر استفاده نمود.