تفسیر قرآن کریم پس از آنکه دوره های نخستین خود را پشت سر گذاشت و حدیث (به عنوان تنها منبع شناخت) در تفسیر قرآن نقش ایفا نکرد، صبغه اجتهادی به خود گرفت و نیازمند منابع بیشتر برای فهمی دقیق تر شد. به ویژه اینکه آن منبع، جنبه شرعی داشته و دارای سنخیت کاملی با خود قرآن از جهت انتساب به معصوم باشد. در جستجوی این مهم با منبع یا اصلی دیگر برای تفسیر قرآن یعنی ادعیه رسیده از معصومان مواجه می گردیم؛ چه حجیت این ادعیه به مثابه خبر صحیح برای تفسیر قرآن است. ادعیه دارای ظرفیت گسترده ای برای تفسیر است؛ لذا می توان به آن به عنوان یکی از منابع تفسیری نگریست؛ چه، این معارف دینی علاوه بر فلسفه اصلی خود، یعنی عرض نیاز انسان در پیشگاه خالق متعالی و درخواست بخشش، دربردارنده وجوه مشترکی از معارف الهی با قرآن است. البته در ادعیه به طور صریح به تفسیر آیات قرآن پرداخته نشده اما مضامین برخی از این دعاها بدون تردید، تفسیر آیاتی از قرآن محسوب می شود. تفسیر قرآن براساس ادعیه شامل گونه های مختلفی از این قرار است: تبیین اجمال مفردات، رفع ابهام آیات، تفصیل امور کلی، بیان مصداق مفاهیم، تعلیل مضامین آیات، کشف وجوه اعرابی و پاسخ به پرسش هایی که ممکن است درباره یک آیه مطرح شود. همچنین در این گفتار، به رجحان تفسیر مطرح شده در دعا بر سایر آرای تفسیری توجه داده شده و به ادعیه و تفسیر بیان شده در آن، به عنوان یکی از مرجحات در تعارض آرای تفسیری نگریسته شده است.
ساختارشناسی وجود و روان انسان، از مباحث مهم و اساسی است که از دیرباز به عنوان مقدمه تعلیم و تربیت نیز مورد توجه بوده است؛ یونگ و علامه جوادی آملی، به عنوان دو اندیشمند و انسان شناس معاصر، علی رغم تفاوت و اختلاف در مبانی، منابع، روش و رویکرد، بر ضرورت و اهمیت آن تأکید و نسبت به نقص یا اشتباه در آن هشدار داده اند. مقاله پیش رو، دیدگاه وحیانی علامه جوادی و دیدگاه روان تحلیل گری یونگ را درباره ساختار روانی انسان مورد تحلیل و مقایسه تطبیقی قرار داده و جستارهایی را برای تعلیم و تربیت انسان، پیش رو نهاده است. براساس یافته های این پژوهش، از نظر یونگ، ساختار روانی انسان، شامل 1-خودآگاه 2-ناخودآگاه فردی و 3-ناخودآگاه جمعی و از دیدگاه علامه جوادی آملی، شامل 1-جنبه مادی و غریزی 2-جنبه مثالی 3-جنبه عقلی و 4-جنبه الهی و روح مجرد است. یونگ ساختار روان خودآگاه را متشکل از من و نقاب ها و بخش ناخودآگاه فردی را سرشار از سایه و ناخودآگاه جمعی را از آرکی تایپ ها و جنبه مردانه آنیما و جنبه زنانه آنیموس، می داند. اما علامه جوادی آملی جنبه های ناخودآگاه آدمی را، سرشار از تعالیم پیشینی فطرت الهی دانسته و روح انسانی را، به کلی از جنبه های مردانه و زنانه برکنار و آن را مربوط به جسم آدمی دانسته اند. از نظر یونگ، فردیت یافتنِ جامع و کامل با زندگی بر اساس همه ابعاد وجودی خود، میسر می گردد، ولی بر اساس دیدگاه علامه جوادی، غایت تعلیم و تربیت، خداگونگی انسان و زندگی متألهانه است که از خدا، به سوی خدا، در معیتِ خدا و سرانجام به لقای الهی می انجامد.