بررسی مقایسه ای ساختارشناسی روانی انسان در مکتب روان تحلیل گری یونگ و علامه جوادی آملی، با رویکرد تفسیری تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
ساختارشناسی وجود و روان انسان، از مباحث مهم و اساسی است که از دیرباز به عنوان مقدمه تعلیم و تربیت نیز مورد توجه بوده است؛ یونگ و علامه جوادی آملی، به عنوان دو اندیشمند و انسان شناس معاصر، علی رغم تفاوت و اختلاف در مبانی، منابع، روش و رویکرد، بر ضرورت و اهمیت آن تأکید و نسبت به نقص یا اشتباه در آن هشدار داده اند. مقاله پیش رو، دیدگاه وحیانی علامه جوادی و دیدگاه روان تحلیل گری یونگ را درباره ساختار روانی انسان مورد تحلیل و مقایسه تطبیقی قرار داده و جستارهایی را برای تعلیم و تربیت انسان، پیش رو نهاده است. براساس یافته های این پژوهش، از نظر یونگ، ساختار روانی انسان، شامل 1-خودآگاه 2-ناخودآگاه فردی و 3-ناخودآگاه جمعی و از دیدگاه علامه جوادی آملی، شامل 1-جنبه مادی و غریزی 2-جنبه مثالی 3-جنبه عقلی و 4-جنبه الهی و روح مجرد است. یونگ ساختار روان خودآگاه را متشکل از من و نقاب ها و بخش ناخودآگاه فردی را سرشار از سایه و ناخودآگاه جمعی را از آرکی تایپ ها و جنبه مردانه آنیما و جنبه زنانه آنیموس، می داند. اما علامه جوادی آملی جنبه های ناخودآگاه آدمی را، سرشار از تعالیم پیشینی فطرت الهی دانسته و روح انسانی را، به کلی از جنبه های مردانه و زنانه برکنار و آن را مربوط به جسم آدمی دانسته اند. از نظر یونگ، فردیت یافتنِ جامع و کامل با زندگی بر اساس همه ابعاد وجودی خود، میسر می گردد، ولی بر اساس دیدگاه علامه جوادی، غایت تعلیم و تربیت، خداگونگی انسان و زندگی متألهانه است که از خدا، به سوی خدا، در معیتِ خدا و سرانجام به لقای الهی می انجامد.