سینا جهان دیده

سینا جهان دیده

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

پدیدارشناسی و سنخ شناسی مخالف خوانی های احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مقاومت مخالف خوانی احمد شاملو ساخت آفرینی گفتمان های مسلط واژگون سازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی معاصر نیما و شعر نو
تعداد بازدید : ۲۴۷۵ تعداد دانلود : ۱۲۰۹
یکی از شکل های بودن ، اندیشیدن و آفریدن، مخالف خوانی است که در چالش با «دیگری» آشکار می شود. مخالف خوانی قرائت و بدخوانی کنش و ساختار اندیشه های آفریده دیگری است . مهم ترین فرضیه های تحقیقی ِ مقاله این است که آشکارترین وجه پدیدارشناختی شعر معاصر ایران ، مخالف خوانی است و احمد شاملو بارزترین شاعری است که با روش های مخالف خوانی ، نه تنها به ساختارهای نو دست می یابد؛ بلکه این روش ها را در سایر فعالیت های فرهنگی خود استمرار می دهد. این مقاله از دو بخش تشکیل شده است . در بخش نخست، مفهوم مخالف خوانی به شکل پدیدارشناختی توصیف می شود که چگونه براساس تقابل ، گفت وگو و تخاصم شکل می گیرد و به فهم و آفرینش ساختارهای زبانی ، فرهنگی و زیبایی شناختی منجر می شود. در بخش دوم ، براساس مبانی نظری به­دست آمده، به سنخ شناسی انواع مخالف خوانی های احمد شاملو می پردازد. این مقاله به این نتیجه رسیده است که شاملو مخالف خوانی های خود را به چهار روش آشکار می کند: واژگون سازی ، بازی با ساختارها، تابوستیزی و اسطوره سازی
۲.

ساختار و ساخت آفرینی تخیّل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: خیال تخیل سکولار تخیل خدامرکز تخیل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی بلاغت بیان
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
تعداد بازدید : ۱۹۰۸ تعداد دانلود : ۱۰۵۹
تخیّل یکی از بنیادی¬ترین عناصر زیبایی¬شناسی است که در هنرهای تصویری و کلامی بسیاری ¬به آن پرداخته¬اند. مفهوم پیچیده تخیّل در عرصه علوم انسانی هم‌ معنایی ویژه یافته¬است؛ چنان‌که در حوزه شناخت¬شناسی عرفان، نقش تخیّل به عنوان یک «تجربه انسانی ـ فراعقلانی»، در حوزه شناخت ادیان به عنوان «تجربه دینی»، در روانشناسی¬ شناختی به عنوان اصلی¬ترین کارکرد در تشکیل «خودِ فردی» انسان و در مطالعاتِ اسطوره¬شناختی به‌عنوان مؤثّرترین عامل در تشکیل «خودِ جمعی» مورد توجّه بسیاری از محقّقین قرار گرفته ¬است. بنابراین تخیّل را می¬توان بنیادی¬ترین عامل در خلقِ تجربه¬های شهودی، کشفی، درک امر قدسی، کشف ساختارهای واقعیت و خلق ساختارهای زیبایی¬شناختی دانست. این مقاله سه هدف را دنبال می‌کند: 1- تبیین ساختار تخیّل که در واقع این توصیف و تبیین، مدخلی برای پاسخ به این سؤال اصلی است که چگونه تخیّل ساختارآفرین است. 2- تأثیرپذیری تخیّل از ارزشها، باورها، تلقی¬ها و رویکردهای عصری به گونه¬ای که چرخش در ساختار اولیّه آن به وجود می¬آید و از آنجا که تغییر در عنصر عاملیّت همیشه می¬تواند تغییر در معناها و ساختارها به وجود آورد، این نکته می¬تواند حائز اهمیّت باشد. 3- و سرانجام توصیف این مسئله که چگونه تخیّل نوظهور، عامل خلق ساختاری دیگر در آثار ادبی، به‌ویژه شعر می¬گردد. به زبان ساده¬تر این مقاله می¬خواهد چرخش تخیّل را از زیبایی¬شناسی دیروز¬ به زیبایی¬شناسی امروز نشان دهد؛ بنابراین تلاش می¬کند تا تخیّل دیروز سنّت ادبی ایران را با تخیّل معاصر مقایسه کند
۳.

صندوق خانة ایدئولوژی تأویلِ نشانه شناسی «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی...(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تأویل نشانه شناسی بیژن نجدی گیاهی در قرنطینه نظریه ایدئولوژی گفتمان قدرت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد نشانه شناختی
تعداد بازدید : ۱۹۰۱ تعداد دانلود : ۹۵۹
تأویل و فهم هر اثر ادبی بر پایه نظریه های جامعه­شناختی، نوعی تلفیق روش ها و ترکیب نگرش هاست؛ چنان که هم زاویه های تاریک اثر ادبی را روشن می کند و هم نظریه ها را به آزمون می گذارد. این مقاله رهیافتی است ساختاری و نشانه­شناختی و تأویلی بر داستان کوتاه «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی از مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند که بر اساس نظریة ایدئولوژی و گفتمان قدرت نوشته شده است. ابتدا، نگارنده نشانه های فرامتنی و متنی داستان را به تفکیک توصیف و تبیین کرده، سپس همة این نشانه ها را در شبکه ای از دلالت های متنی تأویل نموده و سرانجام کنش های معناساز و معناآفرین متن را با نظریة ایدئولوژی (مارکس، آلتوسر و ژیژک) و گفتمان قدرت (فوکو) همساز کرده است. هدف این مقاله، جدا از شناسایی ابعاد بینامتنی، ساخت های روایی، رمزگشایی نشانه های متنی و دریافت ساختار پنهان متن داستان «گیاهی در قرنطینه»، کوششی برای دست یابی به استعارة کلانی است که می تواند هستة مشترک مضامین داستانیِ یوزپلنگانی که با من دویده اند باشد؛ استعاره­ای که سلطه ایدئولوژی و توهمِ هویت، مستعارٌله آن است.
۴.

زمان، هویت و روایت: چگونگی فهم زمان در روایت های تخیّلی غرب و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۵ تعداد دانلود : ۷۸۹
زمان استعاره ای است که خود را با گذار، تکرار و مکان نشان میدهد و انسان تنها موجودی است که با این استعاره، هم استمرار مییابد و هم خود را میشناسد. روایت های تخیلی عالیترین ساختارهایی هستند که زمان وجودی انسان را نشان میدهند. از این رو، هم هویت سازند و هم تحت تأثیر هویت ها. این مقاله با بررسی شکل های زمان در روایت های تخیلی نشان میدهد که چگونه در هر برهه ای، منجر به هویت های ویژه شده اند. این هویت ها نه تنها در بازتولید روایت ها به گونه ای زمان را تأویل کرده اند، بلکه به شکلی به تأویل و تببین خود نیز پرداخته اند. اصلیترین مسألة این تحقیق آن است که روایت های تخیّلی ایران به شکل روایت های تخیّلی غرب، زمان را تجزیه نکرده اند؛ از این رو، انسانِ ایرانی چه در تولید روایت های تخیّلی و چه در دریافت آن، دیرتر به تخیّلِ تاریخی رسیده و بیشتر متأثر از تخیّلِ تمثیلیِ گفتمانِ عرفانی بوده است.
۶.

حرکت استعاری خیامیت؛ تبیین چرخش گفتمانی از «ترکیب طبایع تا ترکیب پیاله»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خیامیت ترکیب طبایع - ترکیب پیاله رتوریک گسست گفتمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۸ تعداد دانلود : ۴۱۳
خیامیت به مثابه یک گفتمان به تدریج در طول سه قرن (از قرن هفتم تا نهم هجری) شکل گرفته و با نقاط عطف تاریخی و اقلیمی علامت گذاری و در ساختی دیالوگی و دیالکتیکی برساخته شده است. واکنش شدید شریعت مداران به شیوه استدلال، پرسش و نوع استعارات رباعی مشهور «ترکیب طبایع» بیانگر این است که خیامیت با پرسش های فلسفی در دوره هژمونیک شدن گفتمان شریعت مدار آغاز شده است. شکل گیری رباعی «ترکیب پیاله» به دنبال رباعی «ترکیب طبایع» (جانشین سازی کوزه/ پیاله با طبایع/ بدن و چرخ کوزه گری با چرخ و فلک) حاکی از حرکتی استعاری است که می خواهد پرسش های فلسفی کلامی را به مقولات زیبایی شناختی تبدیل کند. با شکل گیری این استعاره بنیادی، در طول چند قرن رباعیات بسیاری ساخته می شود. با این نگاه، می توان مسئله «رباعیات سرگردان» و جست وجوی «رباعیات اصیل» را که مباحثی مستحدث و برخاسته از ایدئولوژی های معاصر و زاده ذهن انسان مدرن اند، به گونه ای دیگر تحلیل کرد. درواقع رباعیات سرگردان، به مثابه مکانیسمی دفاعی، با چشم پوشی از مؤلف اثر، به مؤلف گفتمانی روی می آورد و رباعیات سرگردان از بازی دال های دو گفتمان رقیب خبر می دهد. در این نوشتار، با ردیابی سفرِ جفت رباعی «ترکیب طبایع» و «ترکیب پیاله» به مثابه حرکتی استعاری و گزارش مواجهه چهار گروهِ شریعت مداران و کلامیان، مورخان، شاعران، و تدوین کنند گان و مجموعه سازان رباعیات خیام با این جفت رباعی، تلاش می شود گسست ها و تحولات سه قرن خیامیت نشان داده شود. آنچه که بر رباعیات خیامی در طول چند قرن افزوده شده است، درواقع از الگوی بازی حاشیه و متن پیروی می کند. تاریخ خیامیت تاریخ مواجهه تخیل جمعی با استعاره هایی است که پرسش های متناقض را تولید می کنند. خیامیت با انباشت تفسیرها، جوابیه ها، نظیره سازی ها، تکثیر سلولیِ استعاره ها و تولید استعاره ها علیه استعاره های دیگر ساخته شده است. اگرچه می توان با جست وجوی درزمانی استعاره های گفتمان خیامیت به پرسش های خیامی نزدیک شد، رابطه عمر خیام با رباعیات نه رابطه مؤلف با اثر، بلکه رابطه شخصیت مفهومی با گفتمان است.
۷.

اساتید دانشگاه و سنخ شناسی زمان: مطالعه پدیدارشناسانه تجربه زمان در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیست دانشگاهی زمان آموزشی زمان پژوهشی زمان ساختاری زمان شتاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۸
دانشگاه به عنوان کانون اصلی اندیشه در جامعه، دل مشغولی بیشتری نسبت به زمان و زمان مندی در مواجهه با ظهور اقتصاد سرمایه داری و زمان مکانیکی (ساعتی) در عصر مدرن و انقلاب تکتولوژیکی متأخر داشته است. هدف این پژوهش، مطالعه تجربه زمان در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه گیلان است. ازلحاظ روش شناسی روش این پژوهش، کیفی و رویکرد آن پدیدارشناسی است. روش تحلیل در این پژوهش روش فان مانن است. جامعه آماری این پژوهش کلیه اعضای هیأت علمی شاغل در دانشگاه گیلان هستند. برای انتخاب نمونه ها از روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به طور هم زمان استفاده شده است. تکنیک جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته است که پس از مصاحبه عمیق با 25نفر عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان و اشباع نظری انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اعضای هیأت علمی دارای هفت نوع زمان در زیست دانشگاهی هستند. این هفت نوع عبارتنداز: زمان کیفی، زمان شتاب، زمان ساختاری، زمان فشرده، زمان آموزشی، زمان پژوهشی و زمان مطالعه. این زمان ها به صورت هم زمان و به شکل متناقض در دانشگاه وجود دارند؛ اما تقابل میان پذیرش یا انکار زمان غالب در سیستم دانشگاه را بازنمایی می کنند. این تقابل بیان گر یک ناهم زمانی است که مقاومت بیشتر فرد را هم زمان به هم گرایی با شتاب بیشتری سوق می دهد. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان