پروین دخت اوحدی

پروین دخت اوحدی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

اعتصاب غذا: کنشی نوین در ساختار زندان مدرن (1304 - 1320 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زندان زندان قصر پهلوی اول ساخت یابی اعتصاب غذا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول اجتماعی
  3. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه تاریخ فرهنگی-اجتماعی-اداری ایران
تعداد بازدید : 615 تعداد دانلود : 444
زندان یکی از نهادهای کهن در جامعة بشری است که از آن برای حبس مجرمان بهره گرفته می شود. در دوران پیشامدرن این مجازات کم تر استفاده می شد و بیش تر مجازات های جسمی کاربرد داشت. با گسست در ساختار ها، اعم از ساختار های فکری و فیزیکی، کنش های زندان نیز دگرگون شد. در فضای نوظهور، زندانیان واجد حقوقی می شدند که حتی حکومت دیکتاتوری پهلوی اول نیز نمی توانست تمامی آن ها را نادیده بگیرد. حق زندانیان در صرف غذا یکی از این حقوق بود. مسئلة مقالة حاضر این است که از آن جایی که زندانیان در سیاه چال های پیشین برای دریافت اندکی غذا به هر اقدامی دست می زدند که از گرسنگی تلف نشوند، چرا برخی مواقع در زندان نوین، که معمولاً به زندانیان غذا داده می شود، آن ها از غذاخوردن اجتناب می ورزند و در این راه تا نزدیکی مرگ هم پیش می روند به گونه ای که، زندان ناگزیر می شود از طریق قوة قهریه به آنان غذا بخوراند؟ در مقالة حاضر تکوین و تداوم کنشی تحت عنوان «اعتصاب غذا» در زندان بررسی می شود و با بهره گیری از نظریة «ساخت یابی» آنتونی گیدنز این نتیجه گرفته می شود که خلق چنین کنشی در زندان مولود تحول در ساختار حقوقی و فیزیکی نهاد زندان است. با تحول صورت گرفته، کنش گران صحنة زندان به افرادی متفاوت با قبل تبدیل می شوند و با شأن کنش گری نوین و نیز ساختار نوین زندان تمهیدات لازم برای اعتصاب غذا فراهم می شود. برای سامان چنین کنشی تشریک مساعی و آگاهی زندانیان الزامی بود و چنین خصیصه ای را فقط زندانیان سیاسی به ویژه کمونیست ها داشتند از این رو، اعتصاب غذا کنشی سیاسی و عمدتاً اشتراکی و خاص زندانیان سیاسی محسوب می شد.
۳.

بسترسازی گفتمانی در سیاست فرهنگی پهلوی اول (1320-1304هجری شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باستانگرایی بسترسازی گفتمانی پهلوی اول دیکتاتوری خرافه زدایی سکولاریسم مدرنیزاسیون ناسیونالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 25 تعداد دانلود : 864
بسترسازی گفتمانی در سیاست فرهنگی پهلوی اول، همان طرح موضوعات فکری، فضاسازی ها و انجام مباحثات مربوط به آن، در دوره مذکور است که توسط رجال مؤثر فرهنگی- سیاسی عصر پهلوی اول و در فضای فکری جامعه ایران صورت گرفت. بسترسازی گفتمانی در این دوره، توجیه و کارکردی بیش از حد معمول داشت، زیرا دودمان پهلوی به شدت خود را نیازمند آن می یافت تا علاوه بر زمینه سازی در اذهان و افکار عمومی برای سهولت اقدامات مورد نظر خود، مشروعیت خود را نیز تضمین کند. پهلوی اول توانست روی کارآمدنش را در نزد روشنفکران آن عصر، ضرورتی اجتناب ناپذیر و بهترین انتخاب ممکن بشناساند و گستره وسیعی از آن ها را به خدمت گیرد و مجموعاً بستری از تحولات فرهنگی را فراهم بیاورد. نویسندگان در این مقاله به اثبات این نکته پرداخته اند که این گفتمان در نسبتش با جریان روشنفکری یادشده، ماهیت معلول به علت دارد؛ یعنی، پهلوی اول از جهات متعدد مجری طرز تفکر خاصی از جریان روشنفکری آن روز بوده است. این نوشتار با تبیین دلایل این همراهی، تناقض فکری و مبنایی این گفتمان را  علت ناکارآمدی و شکست آن سیاست ها معرفی می کند؛ تناقضی که لازمه معنا و تحققِ تمدن و پیشرفت را سکولاریسم، و مقدمه اجتناب ناپذیر عمران و آبادانی را دیکتاتوری معرفی می کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان