فرهاد فریدحسینی
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
توپیرامات و والپروات سدیم همراه با لیتیوم به عنوان درمان کمکی در اختلال دوقطبی نوجوانان: کارآزمایی بالینی تصادفی شده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
نویسنده:
جواد محمودی قرایی جواد علاقبند راد فرهاد فریدحسینی محمدرضا محمدی مهدی تهرانی دوست زهرا شهریور پدیده قائلی تکتم فقیهی
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید :
۱۸۱۴
اثربخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
کلید واژه ها: اختلال دوقطبی افسردگی اضطراب عزت نفس گروه درمانی شناختی -رفتاری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال دوقطبی یک بیماری روان پزشکی مزمن و ناتوان کننده است که میزان شیوع نوع یک آن، 4/1 تا 6/1 درصد است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک پس از تثبیت فاز حاد می باشد. روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام بیماران مرد با تشخیص اختلال خلقی دوقطبی نوع یک بستری در بخش های بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در سال 1390 بودند که با درمان دارویی فاز حاد در آن ها تثبیت شده بود. از میان این بیماران،30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه 15 نفری آزمون و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمونتحت گروه درمانی شناختی-رفتاری 10 جلسه ای و گروه شاهد تحت درمان گروهی حمایتی غیر ساختاریافته قرار گرفتند. آزمون های افسردگی و اضطراب بک و عزت نفس آیزنک برای تمام بیماران، قبل، بلافاصله بعد و 2ماه و 6 ماه بعد از اتمام جلسات تکمیل شد. داده ها با شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس و تی مستقل با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 تحلیل شدند. یافته ها: بعد از گروه درمانی شناختی-رفتاری، میزان افسردگی و اضطراب در پایان درمان و دو ماه و شش ماه پی گیری،کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد نشان داد (05/0>P) اما افزایش در میزان عزت نفس در پایان درمان و دوره ی پی گیری، معنی دار نبود. نتیجه گیری: رویکرد گروه درمانی شناختی-رفتاری به عنوان یک درمان موثر برای کاهش افسردگی و اضطراب بعد از تثبیت فاز حاد در کنار درمان های دارویی برای بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک می تواند مد نظر قرار گیرد و می توان در بازتوانی بالینی این بیماران، از آن کمک گرفت.
گزارش یک مورد اختلالات رفتاری و تغییر شخصیت ناشی از انسفالیت هرپسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
کلید واژه ها: شخصیت رفتار انسفالیت هرپسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انسفالیت با نقایص روانیعصبشناختی همراه است. تغییرات شخصیتی و رفتاری در 60-40 درصد موارد انسفالیت هرپسی دیده میشود. مقالهی حاضر به گزارش یک مورد تغییرات رفتاری و عوارض عصبشناختی به جا مانده از انسفالیت هرپسی بهبود یافته میپردازد.
معرفی مورد: بیمار پسر 17 سالهای است که بعد از ابتلا به انسفالیت هرپسی دچار بیقراری، پرخاشگری، استریوتایپی و رفتارهای تکانشی منجر به افت عملکرد و بستریهای مکرر شده بود که آخرین نوبت بستری و ارایهی گزارش مورد، آبان و آذر 1389 میباشد. در تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (MRI)، آتروفی نواحی فرونتوتمپورال و درالکتروانسفالوگرام امواج شبه تشنجی مشهود بود. بیمار اشکال در عملکرد هوشی و ضعف در یادگیری داشت.
نتیجهگیری: بیمار تابلوی تغییرات شخصیتی و رفتاری و اختلال یادگیری پس از انسفالیت را نشان میدهد. مطالعات پیگیرانه با حجم نمونهی بالاتر میتواند اطلاعات بیشتر از نقایص بعد از انسفالیت در اختیار درمانگران قرار دهد.
مقایسه ی فعالیت سیستم های مغزی رفتاری وابستگان به مت آمفتامین با افراد بهنجار؛ بر اساس نظریه ی تجدیدنظر شده ی حساسیت به تقویت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
کلید واژه ها: رفتاری حساسیت بازداری فعّال سازی مت آمفتامین
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعهی حاضر، مقایسهی سه سیستم تجدیدنظرشده (فعالساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ/گریز/انجماد) نظریهی حساسیت به تقویت در بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار بود.
روشکار: این پژوهش علیمقایسهای در شش ماه اول سال 1390 انجام شد. جامعهی مورد مطالعه، مردان وابسته به متآمفتامین فاقد اختلال سایکوتیک همراه و یا اختلالات بارز محور دو شهر مشهد بودند. از این بین، تعداد 25 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.
همچنین 25 نفر از بستگان نزدیک گروه وابسته به متآمفتامین که به لحاظ متغیرهای سن، جنسیت و تحصیلات با آنها همتا شده بودند به عنوان گروه بهنجار شرکت کردند. نمونهها با استفاده از مصاحبهی بالینی ساختاریافتهی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی،پرسشنامهی اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامهی 5 عاملی جکسون ارزیابی گردیدند. دادهها با آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، مجذور خی و تی مستقل تحلیل شدند.
یافتهها:گروه وابسته به متآمفتامین نسبت به گروه بهنجار از حساسیت بیشتری در سیستمهای تجدیدنظرشدهی فعالسازی رفتار، بازداری رفتار، جنگ و انجماد برخوردار بودند (05/0>P) اما در سیستم تجدیدنظرشدهی گریز، تفاوت معناداری بین دو گروه دیده نشد (05/0<P).
نتیجهگیری: الگوی شخصیتی بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار متفاوت میباشد. این افراد از یک سو به دلیل حساسیت بالای سیستم بازداری رفتار و از سوی دیگر به دلیل حساسیت بالای سیستم فعالساز رفتاری، در شرایطی با احتمال تنبیه از قبیل مقایسه شدن در موقعیتهای اجتماعی و همچنین گرایش به تقویت و پاداش از حساسیت بالایی برخوردارند.