نقد و بررسی قانون بانکداری بدون ربا (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
قانون عملیات بانکی بدون ربا، در ایران، گرچه اشکال خاص فقهی ندارد و منطبق با فقه مشهور شیعه است، لکن عملکرد بیش از بیست سال آن بیان گر اشکالات کارشناسی به شرح زیر است: 1 ) ابهام در تعریف و جایگاه بانک: گرچه قانون بانک را تعریف نمیکند و جایگاه آن را در میان مؤسسههای مشابه تعیین نمیکند، لکن وظایف و شرح عملیات مربوط به بانک نشان میدهد که قانون گذار بانک را مؤسسهای جامع که در برگیرندهی انواع مؤسسههای غیرانتفاعی، انتفاعی مبادلهای، انتفاعی مشارکتی و بنگاه اقتصادی مستقیم است میپندارد. 2 ) ناهماهنگی سپردههای بانکی با اهداف و روحیات سپردهگذاران: در قانون عملیات بانکی بدون ربا در ایران سه نوع سپرده به نامهای سپردههای قرض الحسنه جاری، پس انداز و سرمایهگذاری تعریف شده است. عملکرد بیست سال گذشته نشان میدهد، هیچ یک از این سپردهها انطباق کامل با اهداف و انگیزههای سپردهگذاران ندارد. 3 ) ناهماهنگی شیوههای اعطای تسهیلات با ماهیت بانک و اهداف متقاضیان تسهیلات: براساس قانون، بانکها به چهار شیوه منابع خود و سپردهگذاران را تخصیص میدهند. قرضالحسنه، قراردادهای مبادلهای، قراردادهای مشارکتی و سرمایه گذاری مستقیم. تجربهی بیست سال گذشته نشان میدهد تنها قراردادهای مبادلهای میتوانند هماهنگ با ماهیت بانک و اهداف متقاضیان تسهیلات باشند. در این مقاله، با ارائهی تعریفی روشن از بانک اسلامی (بدون ربا) و ترسیم جایگاه آن در میان مؤسسههای پولی و مالی با توجه به اهداف و انگیزههای سپردهگذاران و متقاضیان تسهیلات بانکی، در بخش تجهیز و تخصیص منابع تجدید نظر شده، قراردادهای هماهنگی پیشنهاد میشود.متن
گذشت بیش از بیست سال از تصویب و اجرای قانون عملیات بانکداری بدون ربا، فرصت مناسبی برای مطالعه و ارزیابی آن فراهم کرده است. توجه کارشناسی در ابعاد نظری و اجرایی نظام بانکی ایران نشان میدهد، در کنار موفقیتها و خدمات گستردهی نظام بانکی، اشکالات و خلأهایی وجود دارد که با اصلاح و تکمیل آنها، میتوان گامهای مؤثری در رشد و شکوفایی صنعت بانکداری ایران برداشت.
بدون تردید، تصویب قانون عملیات بانکداری بدون ربا با فاصلهی اندکی از پیروزی انقلاب اسلامی و حذف ربا از سیستم بانکی، موفقیت بزرگی برای مسئولان اقتصادی وقت به حساب میآید. لکن این به معنای پایان کار و رسیدن به قانون کامل و بیعیب و نقص نیست، بلکه همانند تمام قوانین بشری، باید به صورت پیوسته مورد مطالعه و اصلاح قرار گیرد. کما اینکه داشتن قانون خوب به تنهایی کفایت نمیکند؛ افزون بر قانون، گزینههای صحیح مالکیت و مدیریت، ساختار و تشکیلات مناسب عملیاتی، فرایند علمی و صحیح تصمیمگیری و سیاستگذاری و داشتن آئیننامههای مناسب اجرایی و مدیران معتقد و پرتوان، از لوازم اصلی نظام بانکی سالم و کارامد است.
روشن است که بررسی کامل و همهجانبهی نظام بانکی ایران، نیازمند تحقیقی گسترده و جامع است، که در قالب یک مقاله نمیگنجد. بر این اساس نوشتهی حاضر بر یکی از مباحث اصلی نظام بانکی، یعنی ارزیابی قانون عملیات بانکداری بدون ربا، متمرکز شده آن را از جهات زیر بررسی میکند:
1 ) آیا قانون عملیات بانکداری بدون ربا، با ماهیت بانک به عنوان یک بنگاه خاص اقتصادی سازگار است؟
2 ) آیا سپردههای بانکی در قانون مذکور با اهداف و انگیزههای سپردهگذاران سازگار است؟
3 ) آیا شیوههای اعطای تسهیلات در قانون مذکور با اهداف و انگیزههای متقاضیان تسهیلات سازگار است؟
نگارنده بعد از پاسخ به سؤالات فوق، تغییراتی را جهت اصلاح قانون عملیات بانکداری بدون ربا پیشنهاد میکند.قانون عملیات بانکی بدون ربا
مطابق تبصرهی 54 قانون بودجهی سال 1360 ، دولت موظف شد در اسرع وقت مطالعات لازم را انجام داده و ظرف مدت شش ماه لایحهی عملیات بانکداری بدون ربا را به مجلس شورای اسلامی ارائه کند. (ضیایی، 1372 ، 951)
با تصویب قانون بودجه، بررسیهای اولیه شروع گردید و جلسات متعددی، با حضور اساتید اقتصاد و صاحب نظران بانک مرکزی در وزارت امور اقتصادی و دارایی و شورای پول و اعتبار، تشکیل شد و برای مطابقت با موازین شرع از یکی از فقهای شورای نگهبان دعوت گردید تا در جلسات مذکور شرکت کند.
هر چه جلسات مشورتی پیش میرفت، حساسیت و وسعت موضوع بیشتر احساس میشد، تا اینکه لایحهی عملیات بانکداری بدون ربا، در سال 1361 ، به هیئت دولت تقدیم گشت و پس از تصویب هیئت وزیران در همان سال برای تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد. لایحهی مزبور، پس از تغییراتی، سرانجام در شهریور ماه سال 1362 به تصویب مجلس شورای اسلامی و سپس به تأیید شورای نگهبان رسید. (هدایتی و همکاران، 1381 ، 336 تا 330)
پس از ابلاغ قانون مزبور به دولت، گروهی از کارشناسان بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی با تشکیل جلسات مداوم، اقدام به تهیهی آئیننامههای اجرایی و دستورالعملهای مربوطه کردند و بعد از تصویب آنها توسط هیئت دولت و شورای پول و اعتبار، در زمستان 1362، قانون عملیات بانکداری بدون ربا از ابتدای سال 1363 در کلیهی بانکها به مورد اجرا گذارده شد. (همان، 336 به بعد)
محور اصلی نظام بانکداری جدید، حذف بهره و معاملات ربوی از سیستم بانکی است و ساختار کلی آن را چهار فصل قانون بانکداری بدون ربا، تحت عناوین «اهداف و وظایف نظام بانکی»، «تجهیز منابع پولی»، «تسهیلات اعطایی بانکی» و «بانک مرکزی ایران و سیاست پولی» تشکیل میدهد.
نقد و بررسی قانون بانکداری بدون ربای ایران
چنان که در فرایند تصویب قانون عملیات بانکداری بدون ربا توضیح داده شد، این قانون بعد از تصویب مجلس شورای اسلامی به تأیید شورای نگهبان رسید و عدم مغایرت قانون با احکام اسلام توسط آنان تأیید شد. افزون بر آن، مطالعهی موردی معاملات بانکی حکایت از تطبیق آنها با فتاوای مراجع بزرگوار تقلید از جمله حضرت امام خمینی قدسسره (موسویان، 1383 ، 113) و مقام معظم رهبری دارد. (استفتاء از مقام معظم رهبری، 1383)
بنابراین میتوان گفت که قانون از جهت فقهی مشکل خاصی ندارد، لکن از جهت کارشناسی نقدهای اساسی بر آن وارد است، که برخی از آنها از این قرار است.
1 ) ابهام در تعریف و جایگاه بانک
قانون عملیات بانکداری بدون ربا، تعریفی از بانک ارائه نمیکند و جایگاه بانک را به صورت مؤسسهای خاص از مؤسسات پولی و مالی تبیین نمینماید. امّا با مطالعهی مواد مربوط به اهداف و وظایف نظام بانکی و مواد مربوط به تجهیز و تخصیص منابع، میتوان دیدگاه قانون گذار دربارهی بانک را به دست آورد.
از بررسی این مواد میتوان دریافت که قانون گذار، بانک را مؤسسهای گسترده و جامع میپندارد، به وجهی که در قسمتی از آن به امور خیریه جذب و اعطای قرضالحسنه میپردازند، در قسمتی دیگر همانند مؤسسات بختآزمایی مشغول قرعهکشی و اعطای جوایز میلیونی برای برندگان خوششانس هستند، در قسمتی دیگر همانند بازار بورس و شرکتهای سرمایهگذاری به خرید و فروش اوراق سهام (مشارکت حقوقی)، مشارکت مدنی و سرمایهگذاری مستقیم میپردازند و در قسمتی دیگر به مبادلات مالی مدتدار و تنزیل اسناد بدهی مشغولند.
به عبارت دیگر، از دیدگاه قانون گذار، بانک همهی فعالیتهای مربوط به همهی مؤسسات پولی و مالی را انجام میدهد. حاکمیت چنین دیدگاهی باعث شده است که انتظارات مختلف، متنوع و در مواردی متناقض از بانک، در جامعه و حتی در میان مسئولان به وجود آید. این در حالی است که در هر نظام اقتصادی، بانک، با تعریف و جایگاه خاص خود، مشتریان و نیازهای مشخصی را جواب میدهد.
نبود تعریف روشن از بانک و عدم ارائهی الگویی جامع و گسترده، آفات زیر را به همراه دارد:
الف- صوری شدن معاملات و بیتوجهی به عمق تعالیم اقتصادی اسلام؛
ب - سطحی شدن ابزارها و بیتوجهی به ابزارهای تخصصی و قوی بانکی؛
ج - ورود در عرصههای غیرکارشناسی و هدر دادن منابع بانک و سپردهگذاران؛
د - ناکارامدی در تحقق اهداف نظام بانکی و بدنام کردن الگوی بانکداری بدون ربا در مقابل بانکداری ربوی.
در حالی که اگر قانون بانکداری بدون ربا با تعریف بانک و تعیین جایگاه مشخصی برای آن، فعالیتهای خاص و تخصصی برعهدهی آن میگذاشت، امروزه شاهد عمق و غنای بیشتر در فعالیتهای بانکی بودیم.
2 ) ناهماهنگی سپردههای بانکی با اهداف و روحیات سپردهگذاران
فصل دوم قانون بانکداری بدون ربا، طی مواد سه تا شش، به مسألهی تجهیز منابع پولی میپردازد و سه نوع سپردهی بانکی، تحت عناوین سپردهی قرضالحسنهی جاری، سپردهی قرضالحسنهی پسانداز و سپردهی سرمایهگذاری مدتدار، ارائه میکند. بررسی نظری و عملکرد بیست سالهی این سپردهها نشان میدهد که تطابق لازم با اهداف، انگیزهها و روحیات سپردهگذاران ندارند و نیاز به بازنگری جدی دارند، حال به بررسی هر یک از سپردهها میپردازیم.
2/1 ) سپردهی قرضالحسنهی جاری
این حساب از جهت ماهیّت حقوقی و کیفیّت عمل، همانند سپردهی جاری در بانکداری متعارف است. اشخاص حقیقی و حقوقی، با افتتاح حساب جاری، وجوه مازاد بر نیاز خود را به بانک تحویل داده، دسته چک میگیرند تا در زمان مناسب با استفاده از خدمات حساب جاری، در مبادلههای پولی خود، از آن استفاده کنند و از آنجا که انگیزهی سپردهگذاران این حساب حفظ و نگهداری وجوه و تسهیل در مبادلههای پولی از طریق خدمات بانکی است، به کارگیری واژهی «قرضالحسنه» درست نیست. گویا اطلاق این واژه بر این حسابها از این پندار سرچشمه میگیرد که هر قرض بدون بهرهای قرضالحسنه است؛ در حالی که این درست نیست. مطابق روایات، قرضالحسنه هنگامی معنا مییابد که قرض دهنده برای کسب پاداش معنوی به فردِ نیازمندی کمک کرده، به او قرض بدون بهره میدهد؛ (هادوینیا، 1378 ، 52-47) بنابراین اگر قرض دهنده با اغراض دیگری، همچون حفظ پول، تسهیل در معاملات، نقل و انتقال وجوه و ... مبلغی را به بانک یا غیر آن قرض دهد، اگر چه قرض بدون بهره بوده و از نظر اسلام مجاز و مشروع است، بر آن عنوان «قرضالحسنه» صدق نمیکند و بیشتر سپردهگذاران حساب جاری بانکها با چنین اغراضی سپردهگذاری میکنند.
2/2 ) سپردهی قرضالحسنهی پسانداز
حسابهای پسانداز، از سپردههای رایج نظامهای بانکی است، و ویژگی آن این است که اشخاص حقیقی و گاه حقوقی، وجوه مازاد بر هزینههای جاری خود را، برای مدّت نامعیّن به چنین حسابی واریز کرده، در برابر آن، دفترچهی پسانداز میگیرند تا هنگام نیاز، وجوه مذکور را دریافت کنند. ماهیّت چنین سپردهای قرض است و در بانکهای سنتی، به طور عموم، به آنها بهره تعلّق میگیرد. در بانکداری بدون ربا، پرداخت بهره ممنوع است؛ امّا برای تشویق سپردهگذاران جوایزی در نظر میگیرند. این جوایز که بدون شرط و تعهّد قبلی پرداخت میشود، به صورت نقدی و جنسی است و از طریق قرعه، بین صاحبان حساب، توزیع میشود.
استفاده از قرارداد قرضالحسنه در سپردهی پسانداز به این صورت که در
اندیشه حوزه » شماره 53 (صفحه 126)
قانون عملیات بانکداری بدون ربا آمده و عمل میشود، اشکالات متعددی دارد.
1 ) چنان که گذشت، قرضالحسنه عبارت از قرض بدون بهرهای است که فرد نیکوکاری در اختیار نیازمندی قرار میدهد تا با استفاده از ارزش زمانی پول، فرد نیازمند، احتیاج خود را تأمین کند. پس به کارگیری واژهی قرضالحسنه در سپردههای پسانداز بانکی، که صاحبان آنها به اغراض دیگری همچون حفظ و نگهداری وجوه، کسب درآمد و... سراغ بانک میروند، بیمعنا است.
2 ) وارد کردن قرارداد قرضالحسنه در سپردههای جاری و پسانداز، با توجه به بار ارزشی این قرارداد، باعث شده است که ذهنیت مردم، کارگزاران بانک، مسوءولان نظام بانکی، دولت و مجلس، دربارهی بانک که به تعریف همه، بنگاه تمام عیار اقتصادی است، تغییر کرده و بانک را مؤسسهای خیریه که جوابگوی قشرهای آسیبپذیر و ابزار کار دولت و مجلس، در مواقع بروز حوادث غیرمترقبه، همچون سیل، زلزله و... است، میدانند. شاهد روشن این مدّعا وجود تسهیلات تکلیفیدر قانون بودجهی سالانه است، که همه ساله از سوی دولت ارائه، و به وسیلهی مجلس تصویب میشود.
3 ) به کارگیری قرارداد قرضالحسنه در سپردههای پسانداز باعث شده بانکها نتوانند سودی به سپردهگذاران بپردازند؛ چرا که به فتوای مشهور فقیهان، از جمله حضرت امام خمینی قدسسره اشتراط هر نوع زیاده و بنا گذاشتن بر هر نوع زیاده در قرارداد قرض، هر چند برای جبران کاهش ارزش پول، ربا به شمار میآید (امام خمینی، 1376 ، 290)؛ در حالی که طی سالهای 1383 - 1363 نرخ متوسط تورم بیش از 20 درصد بوده است؛ یعنی صاحبان سپردهی پسانداز نه تنها نتوانستهاند درآمدی از محل سپردهشان به دست آورند، بلکه بهطور متوسط سالانه 20 درصد از توان خریدشان را نیز از دست دادهاند (موسویان، 1380 ، 199)، و این در حالی است که بانکها با به کارگیری ماندهی این سپردهها سود خوبی به دست میآورند و توان پرداخت بخشی از آن را به سپردهگذاران دارند.
4 ) تجربهی بیست سالهی بانکداری بدون ربا نشان میدهد که بانکها، ماندهی سپردههای پسانداز را پس از کسر سپردهی قانونی و نقدینگی در زمینههای سودآور سرمایهگذاری، و سود حاصله را به صورت سود منابع بانک تملک میکنند، (با این اعتقاد که قرارداد فیمابین سپردهگذاران و بانک، قرارداد قرضالحسنه است و منابع بعد از سپردهگذاری به ملکیت بانک در میآید)؛ سپس برای تشویق سپردهگذاران بخشی از آن سود را به صورت جوایز بانک از طریق قرعهکشی به بعضی از سپردهگذاران میپردازند، و این، پیامدهای منفی بسیاری دارد که برخی از آنها از این قرار است.
1 ) گرچه سود حاصله از جهت حقوقی متعلق به بانک است، از جهت واقعی حاصل کارکرد منابع سپردهگذاران و متعلق به همهی آنان است. اعطای بخشی از سود حاصله، آن هم از طریق قرعه، به گروه اندکی از صاحبان حساب پسانداز، ظالمانهترین شکل توزیع درآمد است و متأسفانه این کار به اسم اسلام انجام میگیرد.
2 ) تقسیم سود حاصل از پساندازها به صورت قرعهکشی و اعطای جوایز فریبنده و تبلیغات گسترده از طریق رادیو، تلویزیون، روزنامهها و... افزون بر تحمیل هزینهی سنگین تبلیغات، بانک را از سطح مؤسسهی مهم اقتصادی تنزل داده، در ردیف مؤسسات بختآزمایی قرار میدهد.
3 ) اعطای جوایز و تبلیغات گسترده به گونهای که گذشت، باعث میشود سپردههای پسانداز، ثبات خود را از دست بدهند. مطالعهی تجربی نشان میدهد که بسیاری از سپردهگذاران، به دنبال هر قرعهکشی، منابع خود را از بانکیبه بانک دیگر منتقل می کنند. روشن است که با از بین رفتن ثبات سپردهها، برنامهریزی برای استفاده از ماندهی آنها مشکل میشود.
همهی این اشکالات، از این حکایت دارد که انتخاب قرارداد قرضالحسنه به صورت قرارداد جایگزین قرض با بهره برای سپردهی پسانداز، انتخاب درستی نیست و با روح قرارداد قرضالحسنه، که قراردادی خیرخواهانه است، و با روح صنعت بانکداری که بنگاهی تجاری است و همچنین با اهداف و انگیزههای سپردهگذاران، تناسب ندارد.
1/3 ) سپردهی سرمایهگذاری مدّتدار
مطابق مواد سه تا شش قانون بانکداری بدون ربا، بانکها، وجوه سپردههای سرمایهگذاری مدتدار را در قالب حقوقی عقد وکالت، از صاحبان آنها تحویل گرفته، در جایگاه وکیل سپردهگذاران، در امور مشارکت، مضاربه، اجاره به شرط تملیک، معاملات اقساطی، مزارعه، مساقات، سرمایهگذاری مستقیم، معاملات سلف، جعاله و تنزیل (خرید دین) به کار میگیرند. بانکها میتوانند اصل سپردههای سرمایهگذاری مدتدار را تعهّد یا بیمه، و منافع حاصل از عملیات مذکور را طبق قرارداد متناسب با مدت و مبلغ سپرده، با رعایت سهم منابع بانک، پس از کسر هزینهها و حقّالوکاله بین صاحبان سپرده تقسیم کنند.
چنان که از ماهیت عملیات پیدا است، سود بانک و به تبع آن سود سپردهگذاران، به سود حاصل از معاملات پیشگفته بستگی دارد و سود برخی از آن معاملات چون مشارکت، مضاربه، مزارعه، مساقات و سرمایهگذاری مستقیم در پایان دورهی مالی مشخص میشود و از قبل قابل تعیین نیست. در نتیجه، سود کل بانک از قبل قابل تعیین نبوده، به سود بنگاههای اقتصادی و به یک معنا کل اقتصاد بستگی خواهد داشت. بررسی نظری و تجربهی عملی بانکداری بدون ربا، دربارهی سپردههای مدتدار، از وجود مشکل اساسی حکایت دارد.
اگر به مقتضای اولیه شیوههای تخصیص منابع در بانکداری بدون ربا عمل شود و بانکها به پیامدهای واقعیسرمایهگذاری مستقیم، مشارکت مدنی، مشارکت حقوقی، مضاربه و امثال آنها ملتزم باشند، سود بانک و به تبع آن، سود سپردهگذاران مدتدار، سود معین نخواهد بود؛ بلکه متغیر و مرتبط با تحولات آتی بنگاههای طرف قرارداد و کل اقتصاد خواهد بود و این امر باعث میشود که فقط افراد ریسکپذیر، افرادی که حاضرند با سودهایانتظاری کار کنند، سراغ بانک بیایند؛ در حالی که مشتریان اصلی بانکها، افراد متعارف و ریسکگریز هستند؛ کسانی که دوست دارند درآمد معین و بدون مخاطرهای از محل سپردهشان به دست آورند و این بدان معنا است که بانکداری بدون ربا از جهت نظری برای سپردهگذاران اصلی بانک پاسخ مناسب و راهکار قابل قبول ندارد. البته بانکهای تجاری، چنان که توضیح آن میآید، با نادیدهگرفتن ماهیت اولیهی قراردادهای مشارکتی و انجام معاملههای صوری و غیرواقعی، بازده تسهیلات اعطایی را تثبیت کرده و نرخهای معین به صورت سود علیالحساب به سپردهگذاران اعلان و در پایان دوره همان نرخ را میدهند و فقط بعضی از بانکها در سالهای اخیر در برخیسپردههای مشخص تغییراتی دادهاند.
3 ) ناهماهنگی برخی از شیوههای اعطای تسهیلات با اهداف و روحیات متقاضیان تسهیلات
متقاضیان تسهیلات مالی به دو گروه عمده تقسیم میشوند.
گروه نخست، متقاضیان تسهیلات برای تأمین نیازمندیهای مصرفی، همچون خرید مسکن و کالاهای بادوام هستند. این گروه ترجیح میدهند با قراردادهای با نرخهای ثابت و معین معامله کنند تا بتوانند برای بازپرداخت اقساط ماهیانه از محل درآمدشان برنامهریزی کنند.
گروه دوم، سرمایهگذاران اقتصادی هستند که برای تأمین یا تکمیل سرمایه بنگاه اقتصادی تقاضای تسهیلات میکنند. این گروه از مشتریان از جهت روحیه به سه دسته تقسیم میشوند.
دستهی اول افراد ریسکپذیرند و ترجیح میدهند خود عهدهدار تمام مخاطرههای اقتصادی بنگاه باشند و، در مقابل، کل سود بنگاه متعلق به آنان باشد و کسی را در جایگاه شریک نمیپذیرند و ترجیح میدهند با بانکهایی کار کنند که با قراردادهای مبادلهای و با نرخهای ثابت تسهیلات میدهند.
دستهی دوم افراد ریسکگریزند و ترجیح میدهند تا جایی که میتوانند مخاطرههای سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی را به دیگران منتقل کنند؛ در نتیجه در تأمین سرمایهی نقدی سراغ مؤسسههایی میروند که در ریسک بنگاه مشارکت کنند.
دستهی سوم افراد متعارف و معمولی هستند و ترجیح خاصی ندارند و متناسب با وضعیت روز و مصالح بنگاه تصمیم میگیرند و به طور معمول ترکیبی از دو نوع معاملات را دارند: بخشی از سرمایهی مورد نیازشان را از مؤسسههایمشارکتی و بخشی دیگر را از طریق بانکها و مؤسسههای مالی با سود ثابت تهیه میکنند.
مطابق قانون عملیات بانکداری بدون ربا و آئیننامههای اجرایی، بانکها میتوانند از طریق شیوههای چهارگانهی زیر منابع خود و سپردهگذاران را تخصیص دهند.
الف) قرضالحسنه
قرضالحسنه قراردادی است که بانکها به موجب آن میتوانند، به عنوان قرضدهنده، مبلغ معینی را، طبق ضوابط مقرر، به افراد یا شرکتها به قرض واگذار نمایند و گیرنده متعهد میشود معادل مبلغ دریافتی را بازپرداخت نماید. این شیوه از اعطای تسهیلات با هدف کمک به نیازمندان بوده و غیرانتفاعی است، یعنی بانک بابت منابع، بهره و سودیدریافت نمی کند و تنها در مقابل هزینههای عملیات اعطای قرضالحسنه، در حدّ 2 تا 4 درصد کارمزد دریافت میکند. (هدایتی و همکاران، 1381 ، 103)
ب ) قراردادهای مبادلهای
بانکها با استفاده از قراردادهای فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، خرید سلف، خرید دین و جعاله، بخشی از نیازهای مالی اشخاص حقیقی و حقوقی و بنگاههای اقتصادی را تأمین میکنند به طور معمول از طریق فروش اقساطیو اجاره به شرط تملیک، املاک و کالاهای مورد نیاز مشتریان را برآورده میکنند، از طریق جعاله، خدمات مورد نیاز و از طریق سلف و خرید دین سرمایه در گردش مورد نیاز (نقدینگی) مشتریان را برآورده میکنند. (همان، 331)
ویژگیهای اصلی قراردادهای مبادلهای عبارتند از:
1 ) انتفاعی بودن قرارداد؛ بانک از محل انجام معاملات مبادلهای کسب سود میکند.
2 ) تملیکی بودن قرارداد؛ قراردادهای مبادلهای تملیکی بوده بعد از انعقاد
اندیشه حوزه » شماره 53 (صفحه 131)
قرارداد رابطهی بانک با مشتری رابطهی بستانکار و بدهکار است.
3 ) نرخهای سود معین؛ قراردادهای مبادلهای براساس نرخهای معین سود بانکی تنظیم میشوند.
4 ) عدم نیاز به نظارت و کنترل؛ بعد از احراز صحت اصل معامله، در قراردادهای مبادلهای نیاز به نظارت و کنترل بعدی نیست.
ج ) قراردادهای مشارکتی
بانکها با استفاده از قراردادهای مشارکتی، مضاربه، مزارعه، مساقات، مشارکت حقوقی و مشارکت مدنی، کل یا بخشی از سرمایهی مورد نیاز بنگاههای اقتصادی را تأمین میکنند. از طریق مضاربه بنگاههای فعال در بخش بازرگانی، از طریق مزارعه و مساقات بخشهای زراعی و باغداری و از طریق مشارکت حقوقی شرکتهای سهامی عام و از طریق مشارکت مدنی بنگاههای صنعتی، خدماتی، معدن و کشاورزی را تأمین مالی میکنند. (همان)
ویژگیهای اصلی قراردادهای مشارکتی عبارتند از:
1 ) انتفاعی بودن قرارداد؛ قراردادهای مشارکتی نیز انتفاعی بوده و بانک از محل قرارداد انتظار سود دارد.
2 ) اذنی بودن قرارداد؛ در قراردادهای مشارکتی چیزی از طرف بانک به مشتری (طرف قرارداد) تملیک نمیشود، بلکه سرمایهای در اختیار او قرار داده میشود و به او اذن داده میشود که با استفاده از آن سرمایه، فعالیت اقتصادی کند.
3 ) نرخهای سود متغیر؛ قراردادهای مشارکتی قابلیت سودهای معین ندارند. بانک و مشتری براساس تجربهی کاری و کشش بازار، برحسب نرخهای سود انتظاری، قرارداد میبندند، امّا سود واقعی در پایان دورهی مالی مشخص میشود.
4 ) نیاز به نظارت و کنترل؛ به مقتضای ماهیت قراردادهای مشارکتی که بانک صاحب سرمایه و شریک اقتصادی مشتری محسوب می شود، باید فرایند سرمایهگذاری، فعالیت، تولید و سودآوری بنگاههای طرف قرارداد را نظارت و کنترل کند.
د ) سرمایهگذاری مستقیم
مطابق قانون بانکداری بدون ربا، بانکها میتوانند در طرحهای تولیدی و عمرانی، که جنبهی تجملی و غیرضروری ندارند، مستقیماً به سرمایهگذاری مبادرت نمایند. (همان)
توجه به ماهیت فقهی و اقتصادی شیوههای مذکور نشان میدهد که این شیوهها قابلیت دارند که همهی متقاضیان تأمین مالی با تمام اهداف و انگیزهها و روحیات را جواب دهند. متقاضیان نیازمند از شیوهی قرضالحسنه، متقاضیان تسهیلات مصرفی و سرمایهگذاری ریسکپذیر از قراردادهای مبادلهای و متقاضیان تسهیلات سرمایهگذاری ریسکگریز از قراردادهای مشارکتی استفاده کنند.
لکن همهی اینها در صورتی است که بانک به عنوان مؤسسهی خاص اقتصادی، توان پاسخگویی به این نیازهای متنوع را داشته باشد.
در مقام عمل، در بیست سال گذشته به عللی همچون عدم تناسب با ماهیت بانک، عدم تناسب با انگیزههای مشتریان، نبود ساختار مناسب سازمانی، تعدد و پیچیدگی بیش از حد شیوههای اعطای تسهیلات برای همهی بانکها، نبود سیستم نظارتی مناسب، عدم رعایت تخصص در فعالیتهای بانکی و نبود آموزش مناسب، پیآمدهای زیر را به دنبال داشته است.
1 ) رشد کمّی عقود مبادلهای
مطالعهی عملکرد نظام بانکی نشان میدهد که سهم عقود مبادلهای (فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، سلف، خرید دین و جعاله) به طور پیوسته افزایش یافته، به طوری که امروزه بیش از 80 درصد تسهیلات اعطایی بانکها از طریق این شیوههاست و سهم عقود مشارکتی (مشارکت مدنی، مشارکت حقوقی، مضاربه، مزارعه و مساقات) و سرمایهگذاری مستقیم به طور پیوسته کاهش یافته و به 13 درصد رسیده است، کما اینکه سهم قرارداد قرضالحسنه به حدود 4 تا 5 درصد خلاصه شده است. (گزارش اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی)
2 ) تغییر ماهیت عقود مشارکتی
مطالعهی نوع قراردادهای مشارکت مدنی و مضاربه نشان میدهد که در این قراردادها، توجهی به سودهای واقعی و تحقق یافتهی فعالیتهای اقتصادی نمیشود، بلکه بانک با احتساب نرخ حداقل سود انتظاری که به طور معمول از طرف شورای پول و اعتبار اعلان میشود به عنوان نرخ سود قرارداد، قراردادها را تنظیم و از مشتری مطالبه میکند.
نتیجه اینکه عقود مشارکتی، در مقام عمل، تبدیل به قراردادهای مبادلهای با نرخ سود معین شدهاند.
گرچه عوامل مختلفی همچون عدم آموزش کافی، نبود نظارت و کنترل مؤثر و بیاعتنایی مشتریان نسبت به مفاد قراردادهای مشارکتی از علل و عوامل صوری شدن و تغییر ماهیت عقود مشارکتی به حساب میآید. لکن دلیل اصلی رشد قراردادهای مبادلهای، به ویژه فروش اقساطی و تغییر ماهیت عقود مشارکتی را باید در تناسب بیشتر عقود مبادلهای با ماهیت بانک و انتظارات مشتریان بانک جستجو کرد.
الگوی پیشنهادی
حال با توجه به اشکالات موجود در قانون عملیات بانکداری بدون ربا، تغییرات زیر برای اصلاح قانون مذکور پیشنهاد میشود:
1 ) ارائهی تعریف و جایگاه روشنی برای بانک
امروزه بانک تنها مؤسسهی تجهیز و تخصیص منابع مالی به حساب نمیآید. بانک، در کنار دهها مؤسسهی مشابه دیگر، بازار پول و سرمایه را تشکیل میدهند، در اقتصاد متعارف، مرزبندی مشخصی بین مؤسسات پولی و مالی وجود دارد و این مرزبندی هر گروه از صاحبان وجوه را به سمت مؤسسهی خاصی هدایت میکند.
افراد نیکوکار و خیّر، که درصدد کسب ثواب معنوی و آخرتی از وجوه خود هستند، سراغ مؤسسات خیریّه و عامالمنفعه میروند.
افرادی که درصدد کسب سود و درآمد از طریق وجوه مازادشان بوده و حاضرند در برابر سود انتظاری بالاتر، درجاتیاز مخاطره و ریسک را بپذیرند، سراغ شرکتهای سهامی، شرکتهای سرمایهگذاری و امثال آنها میروند.
افرادی که درصدد کسب درآمد معین از طریق وجوه مالیشان هستند و از جهت روحی به کارهای ریسکی علاقهای ندارند، سراغ بانکها و مؤسسات پولی مشابه آن میروند.
در ناحیهی تقاضای وجوه نیز وضع به همین منوال است.
افراد نیازمند و مستحق کمک مالی، سراغ مؤسسات خیریه و عامالمنفعه میروند.
صاحبان مؤسسات تولیدی و تجاری، که به دنبال یافتن شریک بوده و درصدد انتقال ریسک و مخاطرات اقتصادی هستند، از طریق فروش سهام اقدام میکنند و آن گروه از مصرفکنندگان و صاحبان مؤسسات تولیدی و تجاری که دنبال استقراض بوده و حاضرند مبلغ معینی را به صورت بهره در هزینهی زندگی و هزینهی تولید داشته باشند، سراغ بانکها و مؤسسات وام و اعتبار میروند.
به همین جهت بانک در اقتصاد متعارف جایگاه خاصی در میان مؤسسات پولی و مالی دارد و چنین تعریف میشود:
بانک یک مؤسسهی انتفاعی است که با سرمایهی خود و سپردههای مشتریان، به منظور کسب سود، اقدام به جمعآوریسپردهها، دادن وام، اعتبار و خدمات بانکی مینماید. (مجتهد، 1380 ، 103)
این تعریف گرچه، از حیث انطباق بر بانکداری ربوی، در بانکداری بدون ربا قابل دفاع نیست، لکن، از حیث تبیین ماهیت بانک، به عنوان یک مؤسسهی انتفاعی و تعیین قلمرو فعالیت آن در میان مؤسسات مشابه، قابل دفاع است. حال با توجه به این نکته و با توجه به وجود صندوقهای قرضالحسنه، که اهداف خیرخواهانه را تأمین میکنند و با توجه به وجود بازار سهام و شرکتهای سرمایهگذاری و اوراق مشارکت که ابزارهای مالی سرمایهگذاری به روش مشارکتی هستند، تنها جایگاهی که به صورت منطقی برای بانک میماند مؤسسهای است که بتواند از یک طرف وجوه مازاد سپردهگذاران را جذب کرده و در مقابل، خدمات یا سود معین بپردازد و از طرف دیگر نیاز متقاضیان مصرفی، تولیدی، تجاری و خدماتی که حاضرند در مقابل استفاده از تسهیلات بانکی هزینهی معین بپردازند را برآورده کند. بر این اساس میتوان در اقتصاد اسلامی و بدون ربا بانک را چنین تعریف کرد.
بانک اسلامی (بدون بهره)، مؤسسهای انتفاعی است که با رعایت ضوابط شرعی، به منظور کسب سود، به جمعآوری سپردههای بانکی، اعطای تسهیلات و ارائهی خدمات بانکی میپردازد.
2 ) تغییر سپردههای بانکی
در ارزیابی سپردههای بانکی قانون عملیات بانکداری بدون ربا گذشت که سپردههای مطرح در آن قانون انطباق کامل با اهداف و انگیزههای سپردهگذاران و بانکها ندارد. حال با توجه به آن اشکالات سپردههای زیر پیشنهاد میشود:
الف) سپردهی جاری، براساس قرارداد قرض بدون بهره
این سپرده از جهت ماهیت حقوقی براساس قرض بدون بهره خواهد بود؛ همانند حساب جاری بانکداری متعارف، اشخاص و مؤسسات با افتتاح حساب وجوه مازاد خود را به بانک قرض میدهند و از طریق دسته چک از موجودی حساب خود، به هر اندازه و به هر صورتی که مایل باشند (مراجعه مستقیم یا حواله)، طبق ضوابط حساب جاری برداشت میکنند.
براساس رابطهی حقوقی قرض، ماندهی این حسابها به ملکیت بانک درمیآید و جزو منابع بانک محسوب میشود؛ در نتیجه بانک میتواند با رعایت سپردهی قانونی و نقدینگی، مازاد منابع سپردههای جاری را در اعطای تسهیلات سودآور کوتاه مدت استفاده کند و سود حاصله، از آنِ بانک خواهد بود.
ب ) سپردهی پسانداز، براساس قرارداد وکالت عام
گرچه هدف اصلی سپردهگذاران پسانداز، حفظ و نگهداری وجوه مازاد برای مصارف احتمالی است، لکن تمایل دارند متناسب با ماندهی موجودیشان سودی داشته باشند. در بانکداری متعارف برای این سپردهها چند درصد بهره پرداخت میشود.
نرخ بهره این حسابها، هرچند در مقایسه با سپردههای ثابت کم است، امّا انگیزهی خوبی برای ترغیب سپردهگذاران به حساب میآید.
گذشت که قانون عملیات بانکداری بدون ربا، این حساب را براساس قرارداد قرضالحسنه طراحی کرده و برای ایجاد انگیزه از جوایز بانکی استفاده کرده است و گذشت که اعطای جوایز به صورت قرعهکشی نمیتواند مشوّق مؤثری به حساب آید. به نظر میرسد برای حساب پسانداز باید به دنبال قرارداد مجاز سودآور بود و برای این منظور میتوان از قرارداد وکالت عام استفاده کرد.
به این بیان که سپردهگذار با افتتاح حساب پسانداز، وجوه خود را به بانک میسپارد و به بانک وکالت میدهد منابع او را همراه سایر منابع به کار گرفته و در پایان دورهی مالی سود حاصله را پس از کسر حقالوکاله به سپردهگذار بپردازد. توضیح بیشتر این سپرده در سپردههای مدتدار میآید.
ج ) سپرده مدتدار، براساس قرارداد وکالت عام
هدف اصلی سپردهگذاران مدتدار کسب سود است، بنابراین بهترین گزینهی حقوقی برای این گروه از سپردهگذاران رابطهی حقوقی وکالت عام است. همانند سپردههای پسانداز (پیشنهادی)، سپردهگذار، سرمایهی نقدی خود را به بانک سپرده، او را وکیل میکند که منابع او را همراه سایر منابع بانک، از طریق شیوههایی که در بخش اعطای تسهیلات خواهد آمد، تسهیلات سودآور بپردازد و در پایان سال مالی سود حاصله را محاسبه کرده پس از کسر حقالوکاله بین سپردهگذاران توزیع کند.
در بخش تسهیلات اعطایی پیشنهادی توضیح خواهیم داد که در الگوی پیشنهادی، بانک تنها از طریق قراردادهای مبادلهای، که قراردادهای انتفاعی با سود معین هستند، اعطای تسهیلات میکند، در نتیجه سود بانک از عملیات اعطای تسهیلات، سود معین خواهد بود و با کسر درصد معینی به عنوان حقالوکاله، سود سپردهگذاران وکالتینیز معین می شود.
نتیجه اینکه در الگوی پیشنهادی، بانک میتواند با برنامهریزی مشخص، نرخ سود معینی را برای سپردهگذاران پسانداز و مدتدار وعده داده و براساس آن تسویه کند.
3 ) تغییر شیوههای اعطای تسهیلات
گذشت که از میان شیوههای چهارگانه تخصیص منابع در قانون عملیات بانکداری بدون ربا (قرضالحسنه، عقود مبادلهای، عقود مشارکتی و سرمایهگذاری مستقیم)، تنها قراردادهای مبادلهای، یعنی فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، جعاله، سلف و خرید دین با ماهیت بانک و اهداف و انگیزههای متقاضیان تسهیلات بانکی تناسب دارد. و همین قراردادها در تأمین نیاز مالی متقاضیان تسهیلات بانکی کفایت میکنند.بنابراین روشهای اعطای تسهیلات در الگوی پیشنهادی به شرح زیر خواهد بود:
الف) فروش نسیهی اقساطی؛ برای خرید کالاهای سرمایهای، واسطهای، مواد اولیه و کالاهای مصرفی.
ب ) اجاره به شرط تملیک؛ برای خرید مستغلات چون زمین، ساختمان و کالاهای با عمر مفید بالا، همچون هواپیما، کشتی، قطار، خط تولید.
ج ) جعاله؛ برای خرید خدمات مهندسی، حمل و نقل، بیمارستان، هتل، هواپیمایی، آموزشی، بیمه، گمرکات و سایر خدمات.
د ) سلف؛ برای تأمین نقدینگی بنگاه اقتصادی.
ه ) خرید دین؛ برای تأمین نقدینگی بنگاه اقتصادی.
به بیان دیگر متقاضی تسهیلات از نظام بانکی یکی از نیازهای سهگانه زیر را دارد که از طریق قراردادهای پنجگانه فوق قابل پاسخگویی است:
1 ) خرید کالا؛ بانک کالای مورد نیاز متقاضی اعم از کالای سرمایهای، مستغلات یا کالای مصرفی را به صورت نقد خریداری کرده و به صورت فروش اقساطی یا اجاره به شرط تملیک در اختیار متقاضی قرار میدهد.
2 ) خرید خدمات؛ بانک خدمات مورد نیاز متقاضی را از طریق قرارداد جعاله تملّک کرده و سپس از طریق جعالهی ثانوی به تملیک متقاضی درمیآورد.
3 ) نقدینگی؛ گاهی بنگاههای اقتصادی نیاز به پول نقد دارند تا بدهی معوقه یا پرداختهای نقدی خود را سامان دهند. در این موارد اگر بنگاه اسناد تجاری واقعی مدتدار داشته باشد بانک با خرید آن اسناد (تنزیل) پول نقد در اختیار بنگاه میگذارد و اگر اسناد تجاری نداشته باشد، بانک با پیشخرید بخشی از محصول تولیدی بنگاه، نقدینگی مورد نیاز آن را تأمین میکند.
آثار و نتایج الگوی پیشنهادی
با اعمال اصلاحات پیشنهادی در بخشهای تعریف، جایگاه، تجهیز منابع و تخصیص منابع بانکها، آثار و نتایج زیر به دست میآید:
1 ) بانک تعریف و جایگاه مناسب خود را پیدا کرده و از مؤسسههای خیریه، شرکتهای سهامی، سرمایهگذاری و مؤسسههای بختآزمایی فاصله میگیرد.
2 ) بانک میتواند برای سپردههای پسانداز نیز متناسب با مانده و مدت سپرده، سود بپردازد. در نتیجه نیازی به تبلیغات گسترده و پرهزینه و اعطای جوایز فریبنده نخواهد بود.
3 ) بانک میتواند برای انواع سپردههای وکالتی (پسانداز و مدتدار) وعدهی سود معین دهد.
4 ) با کاهش تعداد قراردادهای بانکی و متناسب شدن آنها با اهداف و انگیزههای مشتریان، معاملات بانکی آسان و روان میگردد و این خود از صوری شدن معاملات میکاهد.
5 ) با تمرکز قراردادهای بانکی بر عقود مبادلهای، رابطهی بانک با مشتری رابطهی بستانکار و بدهکار شده، از یک جهت با حسابداری متعارف بانکی هماهنگ شده و از سوی دیگر نیاز به نظارت و کنترل بعد از قرارداد منتفی میشود.
منابع
1 ) امام خمینی(ره) (1376)، استفتائات جدید، انتشارات جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم.
2 ) ضیایی، منوچهر (1372)، مجموعهی قوانین پولی و بانکی، تهران، مؤسسه تحقیقات پولی و بانکی.
3 ) مجتهد، احمد (1380)، پول و بانکداری، تهران، پژوهشکدهی پولی و بانکی.
4 ) موسویان، سیدعباس (1380)، بانکداری اسلامی، تهران، مؤسسهی تحقیقات پولی و بانکی.
5 ) موسویان، سیدعباس (1383)، تبیین فقهی بانکداری بدون ربا، فصلنامه تخصصی فقه و حقوق، شماره 2.
6 ) مؤسسهی عالی بانکداری بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران (1382)، ویژهنامهی چهاردهمین همایش بانکداری اسلامی.
7 ) هادوینیا، علیاصغر (1378)، قرضالحسنه و آثار اقتصادی آن، تهران پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
8 ) هدایتی و همکاران (1381)، عملیات بانکی داخلی 2 ، تهران، مؤسسه عالی بانکداری.
بدون تردید، تصویب قانون عملیات بانکداری بدون ربا با فاصلهی اندکی از پیروزی انقلاب اسلامی و حذف ربا از سیستم بانکی، موفقیت بزرگی برای مسئولان اقتصادی وقت به حساب میآید. لکن این به معنای پایان کار و رسیدن به قانون کامل و بیعیب و نقص نیست، بلکه همانند تمام قوانین بشری، باید به صورت پیوسته مورد مطالعه و اصلاح قرار گیرد. کما اینکه داشتن قانون خوب به تنهایی کفایت نمیکند؛ افزون بر قانون، گزینههای صحیح مالکیت و مدیریت، ساختار و تشکیلات مناسب عملیاتی، فرایند علمی و صحیح تصمیمگیری و سیاستگذاری و داشتن آئیننامههای مناسب اجرایی و مدیران معتقد و پرتوان، از لوازم اصلی نظام بانکی سالم و کارامد است.
روشن است که بررسی کامل و همهجانبهی نظام بانکی ایران، نیازمند تحقیقی گسترده و جامع است، که در قالب یک مقاله نمیگنجد. بر این اساس نوشتهی حاضر بر یکی از مباحث اصلی نظام بانکی، یعنی ارزیابی قانون عملیات بانکداری بدون ربا، متمرکز شده آن را از جهات زیر بررسی میکند:
1 ) آیا قانون عملیات بانکداری بدون ربا، با ماهیت بانک به عنوان یک بنگاه خاص اقتصادی سازگار است؟
2 ) آیا سپردههای بانکی در قانون مذکور با اهداف و انگیزههای سپردهگذاران سازگار است؟
3 ) آیا شیوههای اعطای تسهیلات در قانون مذکور با اهداف و انگیزههای متقاضیان تسهیلات سازگار است؟
نگارنده بعد از پاسخ به سؤالات فوق، تغییراتی را جهت اصلاح قانون عملیات بانکداری بدون ربا پیشنهاد میکند.قانون عملیات بانکی بدون ربا
مطابق تبصرهی 54 قانون بودجهی سال 1360 ، دولت موظف شد در اسرع وقت مطالعات لازم را انجام داده و ظرف مدت شش ماه لایحهی عملیات بانکداری بدون ربا را به مجلس شورای اسلامی ارائه کند. (ضیایی، 1372 ، 951)
با تصویب قانون بودجه، بررسیهای اولیه شروع گردید و جلسات متعددی، با حضور اساتید اقتصاد و صاحب نظران بانک مرکزی در وزارت امور اقتصادی و دارایی و شورای پول و اعتبار، تشکیل شد و برای مطابقت با موازین شرع از یکی از فقهای شورای نگهبان دعوت گردید تا در جلسات مذکور شرکت کند.
هر چه جلسات مشورتی پیش میرفت، حساسیت و وسعت موضوع بیشتر احساس میشد، تا اینکه لایحهی عملیات بانکداری بدون ربا، در سال 1361 ، به هیئت دولت تقدیم گشت و پس از تصویب هیئت وزیران در همان سال برای تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد. لایحهی مزبور، پس از تغییراتی، سرانجام در شهریور ماه سال 1362 به تصویب مجلس شورای اسلامی و سپس به تأیید شورای نگهبان رسید. (هدایتی و همکاران، 1381 ، 336 تا 330)
پس از ابلاغ قانون مزبور به دولت، گروهی از کارشناسان بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی با تشکیل جلسات مداوم، اقدام به تهیهی آئیننامههای اجرایی و دستورالعملهای مربوطه کردند و بعد از تصویب آنها توسط هیئت دولت و شورای پول و اعتبار، در زمستان 1362، قانون عملیات بانکداری بدون ربا از ابتدای سال 1363 در کلیهی بانکها به مورد اجرا گذارده شد. (همان، 336 به بعد)
محور اصلی نظام بانکداری جدید، حذف بهره و معاملات ربوی از سیستم بانکی است و ساختار کلی آن را چهار فصل قانون بانکداری بدون ربا، تحت عناوین «اهداف و وظایف نظام بانکی»، «تجهیز منابع پولی»، «تسهیلات اعطایی بانکی» و «بانک مرکزی ایران و سیاست پولی» تشکیل میدهد.
نقد و بررسی قانون بانکداری بدون ربای ایران
چنان که در فرایند تصویب قانون عملیات بانکداری بدون ربا توضیح داده شد، این قانون بعد از تصویب مجلس شورای اسلامی به تأیید شورای نگهبان رسید و عدم مغایرت قانون با احکام اسلام توسط آنان تأیید شد. افزون بر آن، مطالعهی موردی معاملات بانکی حکایت از تطبیق آنها با فتاوای مراجع بزرگوار تقلید از جمله حضرت امام خمینی قدسسره (موسویان، 1383 ، 113) و مقام معظم رهبری دارد. (استفتاء از مقام معظم رهبری، 1383)
بنابراین میتوان گفت که قانون از جهت فقهی مشکل خاصی ندارد، لکن از جهت کارشناسی نقدهای اساسی بر آن وارد است، که برخی از آنها از این قرار است.
1 ) ابهام در تعریف و جایگاه بانک
قانون عملیات بانکداری بدون ربا، تعریفی از بانک ارائه نمیکند و جایگاه بانک را به صورت مؤسسهای خاص از مؤسسات پولی و مالی تبیین نمینماید. امّا با مطالعهی مواد مربوط به اهداف و وظایف نظام بانکی و مواد مربوط به تجهیز و تخصیص منابع، میتوان دیدگاه قانون گذار دربارهی بانک را به دست آورد.
از بررسی این مواد میتوان دریافت که قانون گذار، بانک را مؤسسهای گسترده و جامع میپندارد، به وجهی که در قسمتی از آن به امور خیریه جذب و اعطای قرضالحسنه میپردازند، در قسمتی دیگر همانند مؤسسات بختآزمایی مشغول قرعهکشی و اعطای جوایز میلیونی برای برندگان خوششانس هستند، در قسمتی دیگر همانند بازار بورس و شرکتهای سرمایهگذاری به خرید و فروش اوراق سهام (مشارکت حقوقی)، مشارکت مدنی و سرمایهگذاری مستقیم میپردازند و در قسمتی دیگر به مبادلات مالی مدتدار و تنزیل اسناد بدهی مشغولند.
به عبارت دیگر، از دیدگاه قانون گذار، بانک همهی فعالیتهای مربوط به همهی مؤسسات پولی و مالی را انجام میدهد. حاکمیت چنین دیدگاهی باعث شده است که انتظارات مختلف، متنوع و در مواردی متناقض از بانک، در جامعه و حتی در میان مسئولان به وجود آید. این در حالی است که در هر نظام اقتصادی، بانک، با تعریف و جایگاه خاص خود، مشتریان و نیازهای مشخصی را جواب میدهد.
نبود تعریف روشن از بانک و عدم ارائهی الگویی جامع و گسترده، آفات زیر را به همراه دارد:
الف- صوری شدن معاملات و بیتوجهی به عمق تعالیم اقتصادی اسلام؛
ب - سطحی شدن ابزارها و بیتوجهی به ابزارهای تخصصی و قوی بانکی؛
ج - ورود در عرصههای غیرکارشناسی و هدر دادن منابع بانک و سپردهگذاران؛
د - ناکارامدی در تحقق اهداف نظام بانکی و بدنام کردن الگوی بانکداری بدون ربا در مقابل بانکداری ربوی.
در حالی که اگر قانون بانکداری بدون ربا با تعریف بانک و تعیین جایگاه مشخصی برای آن، فعالیتهای خاص و تخصصی برعهدهی آن میگذاشت، امروزه شاهد عمق و غنای بیشتر در فعالیتهای بانکی بودیم.
2 ) ناهماهنگی سپردههای بانکی با اهداف و روحیات سپردهگذاران
فصل دوم قانون بانکداری بدون ربا، طی مواد سه تا شش، به مسألهی تجهیز منابع پولی میپردازد و سه نوع سپردهی بانکی، تحت عناوین سپردهی قرضالحسنهی جاری، سپردهی قرضالحسنهی پسانداز و سپردهی سرمایهگذاری مدتدار، ارائه میکند. بررسی نظری و عملکرد بیست سالهی این سپردهها نشان میدهد که تطابق لازم با اهداف، انگیزهها و روحیات سپردهگذاران ندارند و نیاز به بازنگری جدی دارند، حال به بررسی هر یک از سپردهها میپردازیم.
2/1 ) سپردهی قرضالحسنهی جاری
این حساب از جهت ماهیّت حقوقی و کیفیّت عمل، همانند سپردهی جاری در بانکداری متعارف است. اشخاص حقیقی و حقوقی، با افتتاح حساب جاری، وجوه مازاد بر نیاز خود را به بانک تحویل داده، دسته چک میگیرند تا در زمان مناسب با استفاده از خدمات حساب جاری، در مبادلههای پولی خود، از آن استفاده کنند و از آنجا که انگیزهی سپردهگذاران این حساب حفظ و نگهداری وجوه و تسهیل در مبادلههای پولی از طریق خدمات بانکی است، به کارگیری واژهی «قرضالحسنه» درست نیست. گویا اطلاق این واژه بر این حسابها از این پندار سرچشمه میگیرد که هر قرض بدون بهرهای قرضالحسنه است؛ در حالی که این درست نیست. مطابق روایات، قرضالحسنه هنگامی معنا مییابد که قرض دهنده برای کسب پاداش معنوی به فردِ نیازمندی کمک کرده، به او قرض بدون بهره میدهد؛ (هادوینیا، 1378 ، 52-47) بنابراین اگر قرض دهنده با اغراض دیگری، همچون حفظ پول، تسهیل در معاملات، نقل و انتقال وجوه و ... مبلغی را به بانک یا غیر آن قرض دهد، اگر چه قرض بدون بهره بوده و از نظر اسلام مجاز و مشروع است، بر آن عنوان «قرضالحسنه» صدق نمیکند و بیشتر سپردهگذاران حساب جاری بانکها با چنین اغراضی سپردهگذاری میکنند.
2/2 ) سپردهی قرضالحسنهی پسانداز
حسابهای پسانداز، از سپردههای رایج نظامهای بانکی است، و ویژگی آن این است که اشخاص حقیقی و گاه حقوقی، وجوه مازاد بر هزینههای جاری خود را، برای مدّت نامعیّن به چنین حسابی واریز کرده، در برابر آن، دفترچهی پسانداز میگیرند تا هنگام نیاز، وجوه مذکور را دریافت کنند. ماهیّت چنین سپردهای قرض است و در بانکهای سنتی، به طور عموم، به آنها بهره تعلّق میگیرد. در بانکداری بدون ربا، پرداخت بهره ممنوع است؛ امّا برای تشویق سپردهگذاران جوایزی در نظر میگیرند. این جوایز که بدون شرط و تعهّد قبلی پرداخت میشود، به صورت نقدی و جنسی است و از طریق قرعه، بین صاحبان حساب، توزیع میشود.
استفاده از قرارداد قرضالحسنه در سپردهی پسانداز به این صورت که در
اندیشه حوزه » شماره 53 (صفحه 126)
قانون عملیات بانکداری بدون ربا آمده و عمل میشود، اشکالات متعددی دارد.
1 ) چنان که گذشت، قرضالحسنه عبارت از قرض بدون بهرهای است که فرد نیکوکاری در اختیار نیازمندی قرار میدهد تا با استفاده از ارزش زمانی پول، فرد نیازمند، احتیاج خود را تأمین کند. پس به کارگیری واژهی قرضالحسنه در سپردههای پسانداز بانکی، که صاحبان آنها به اغراض دیگری همچون حفظ و نگهداری وجوه، کسب درآمد و... سراغ بانک میروند، بیمعنا است.
2 ) وارد کردن قرارداد قرضالحسنه در سپردههای جاری و پسانداز، با توجه به بار ارزشی این قرارداد، باعث شده است که ذهنیت مردم، کارگزاران بانک، مسوءولان نظام بانکی، دولت و مجلس، دربارهی بانک که به تعریف همه، بنگاه تمام عیار اقتصادی است، تغییر کرده و بانک را مؤسسهای خیریه که جوابگوی قشرهای آسیبپذیر و ابزار کار دولت و مجلس، در مواقع بروز حوادث غیرمترقبه، همچون سیل، زلزله و... است، میدانند. شاهد روشن این مدّعا وجود تسهیلات تکلیفیدر قانون بودجهی سالانه است، که همه ساله از سوی دولت ارائه، و به وسیلهی مجلس تصویب میشود.
3 ) به کارگیری قرارداد قرضالحسنه در سپردههای پسانداز باعث شده بانکها نتوانند سودی به سپردهگذاران بپردازند؛ چرا که به فتوای مشهور فقیهان، از جمله حضرت امام خمینی قدسسره اشتراط هر نوع زیاده و بنا گذاشتن بر هر نوع زیاده در قرارداد قرض، هر چند برای جبران کاهش ارزش پول، ربا به شمار میآید (امام خمینی، 1376 ، 290)؛ در حالی که طی سالهای 1383 - 1363 نرخ متوسط تورم بیش از 20 درصد بوده است؛ یعنی صاحبان سپردهی پسانداز نه تنها نتوانستهاند درآمدی از محل سپردهشان به دست آورند، بلکه بهطور متوسط سالانه 20 درصد از توان خریدشان را نیز از دست دادهاند (موسویان، 1380 ، 199)، و این در حالی است که بانکها با به کارگیری ماندهی این سپردهها سود خوبی به دست میآورند و توان پرداخت بخشی از آن را به سپردهگذاران دارند.
4 ) تجربهی بیست سالهی بانکداری بدون ربا نشان میدهد که بانکها، ماندهی سپردههای پسانداز را پس از کسر سپردهی قانونی و نقدینگی در زمینههای سودآور سرمایهگذاری، و سود حاصله را به صورت سود منابع بانک تملک میکنند، (با این اعتقاد که قرارداد فیمابین سپردهگذاران و بانک، قرارداد قرضالحسنه است و منابع بعد از سپردهگذاری به ملکیت بانک در میآید)؛ سپس برای تشویق سپردهگذاران بخشی از آن سود را به صورت جوایز بانک از طریق قرعهکشی به بعضی از سپردهگذاران میپردازند، و این، پیامدهای منفی بسیاری دارد که برخی از آنها از این قرار است.
1 ) گرچه سود حاصله از جهت حقوقی متعلق به بانک است، از جهت واقعی حاصل کارکرد منابع سپردهگذاران و متعلق به همهی آنان است. اعطای بخشی از سود حاصله، آن هم از طریق قرعه، به گروه اندکی از صاحبان حساب پسانداز، ظالمانهترین شکل توزیع درآمد است و متأسفانه این کار به اسم اسلام انجام میگیرد.
2 ) تقسیم سود حاصل از پساندازها به صورت قرعهکشی و اعطای جوایز فریبنده و تبلیغات گسترده از طریق رادیو، تلویزیون، روزنامهها و... افزون بر تحمیل هزینهی سنگین تبلیغات، بانک را از سطح مؤسسهی مهم اقتصادی تنزل داده، در ردیف مؤسسات بختآزمایی قرار میدهد.
3 ) اعطای جوایز و تبلیغات گسترده به گونهای که گذشت، باعث میشود سپردههای پسانداز، ثبات خود را از دست بدهند. مطالعهی تجربی نشان میدهد که بسیاری از سپردهگذاران، به دنبال هر قرعهکشی، منابع خود را از بانکیبه بانک دیگر منتقل می کنند. روشن است که با از بین رفتن ثبات سپردهها، برنامهریزی برای استفاده از ماندهی آنها مشکل میشود.
همهی این اشکالات، از این حکایت دارد که انتخاب قرارداد قرضالحسنه به صورت قرارداد جایگزین قرض با بهره برای سپردهی پسانداز، انتخاب درستی نیست و با روح قرارداد قرضالحسنه، که قراردادی خیرخواهانه است، و با روح صنعت بانکداری که بنگاهی تجاری است و همچنین با اهداف و انگیزههای سپردهگذاران، تناسب ندارد.
1/3 ) سپردهی سرمایهگذاری مدّتدار
مطابق مواد سه تا شش قانون بانکداری بدون ربا، بانکها، وجوه سپردههای سرمایهگذاری مدتدار را در قالب حقوقی عقد وکالت، از صاحبان آنها تحویل گرفته، در جایگاه وکیل سپردهگذاران، در امور مشارکت، مضاربه، اجاره به شرط تملیک، معاملات اقساطی، مزارعه، مساقات، سرمایهگذاری مستقیم، معاملات سلف، جعاله و تنزیل (خرید دین) به کار میگیرند. بانکها میتوانند اصل سپردههای سرمایهگذاری مدتدار را تعهّد یا بیمه، و منافع حاصل از عملیات مذکور را طبق قرارداد متناسب با مدت و مبلغ سپرده، با رعایت سهم منابع بانک، پس از کسر هزینهها و حقّالوکاله بین صاحبان سپرده تقسیم کنند.
چنان که از ماهیت عملیات پیدا است، سود بانک و به تبع آن سود سپردهگذاران، به سود حاصل از معاملات پیشگفته بستگی دارد و سود برخی از آن معاملات چون مشارکت، مضاربه، مزارعه، مساقات و سرمایهگذاری مستقیم در پایان دورهی مالی مشخص میشود و از قبل قابل تعیین نیست. در نتیجه، سود کل بانک از قبل قابل تعیین نبوده، به سود بنگاههای اقتصادی و به یک معنا کل اقتصاد بستگی خواهد داشت. بررسی نظری و تجربهی عملی بانکداری بدون ربا، دربارهی سپردههای مدتدار، از وجود مشکل اساسی حکایت دارد.
اگر به مقتضای اولیه شیوههای تخصیص منابع در بانکداری بدون ربا عمل شود و بانکها به پیامدهای واقعیسرمایهگذاری مستقیم، مشارکت مدنی، مشارکت حقوقی، مضاربه و امثال آنها ملتزم باشند، سود بانک و به تبع آن، سود سپردهگذاران مدتدار، سود معین نخواهد بود؛ بلکه متغیر و مرتبط با تحولات آتی بنگاههای طرف قرارداد و کل اقتصاد خواهد بود و این امر باعث میشود که فقط افراد ریسکپذیر، افرادی که حاضرند با سودهایانتظاری کار کنند، سراغ بانک بیایند؛ در حالی که مشتریان اصلی بانکها، افراد متعارف و ریسکگریز هستند؛ کسانی که دوست دارند درآمد معین و بدون مخاطرهای از محل سپردهشان به دست آورند و این بدان معنا است که بانکداری بدون ربا از جهت نظری برای سپردهگذاران اصلی بانک پاسخ مناسب و راهکار قابل قبول ندارد. البته بانکهای تجاری، چنان که توضیح آن میآید، با نادیدهگرفتن ماهیت اولیهی قراردادهای مشارکتی و انجام معاملههای صوری و غیرواقعی، بازده تسهیلات اعطایی را تثبیت کرده و نرخهای معین به صورت سود علیالحساب به سپردهگذاران اعلان و در پایان دوره همان نرخ را میدهند و فقط بعضی از بانکها در سالهای اخیر در برخیسپردههای مشخص تغییراتی دادهاند.
3 ) ناهماهنگی برخی از شیوههای اعطای تسهیلات با اهداف و روحیات متقاضیان تسهیلات
متقاضیان تسهیلات مالی به دو گروه عمده تقسیم میشوند.
گروه نخست، متقاضیان تسهیلات برای تأمین نیازمندیهای مصرفی، همچون خرید مسکن و کالاهای بادوام هستند. این گروه ترجیح میدهند با قراردادهای با نرخهای ثابت و معین معامله کنند تا بتوانند برای بازپرداخت اقساط ماهیانه از محل درآمدشان برنامهریزی کنند.
گروه دوم، سرمایهگذاران اقتصادی هستند که برای تأمین یا تکمیل سرمایه بنگاه اقتصادی تقاضای تسهیلات میکنند. این گروه از مشتریان از جهت روحیه به سه دسته تقسیم میشوند.
دستهی اول افراد ریسکپذیرند و ترجیح میدهند خود عهدهدار تمام مخاطرههای اقتصادی بنگاه باشند و، در مقابل، کل سود بنگاه متعلق به آنان باشد و کسی را در جایگاه شریک نمیپذیرند و ترجیح میدهند با بانکهایی کار کنند که با قراردادهای مبادلهای و با نرخهای ثابت تسهیلات میدهند.
دستهی دوم افراد ریسکگریزند و ترجیح میدهند تا جایی که میتوانند مخاطرههای سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی را به دیگران منتقل کنند؛ در نتیجه در تأمین سرمایهی نقدی سراغ مؤسسههایی میروند که در ریسک بنگاه مشارکت کنند.
دستهی سوم افراد متعارف و معمولی هستند و ترجیح خاصی ندارند و متناسب با وضعیت روز و مصالح بنگاه تصمیم میگیرند و به طور معمول ترکیبی از دو نوع معاملات را دارند: بخشی از سرمایهی مورد نیازشان را از مؤسسههایمشارکتی و بخشی دیگر را از طریق بانکها و مؤسسههای مالی با سود ثابت تهیه میکنند.
مطابق قانون عملیات بانکداری بدون ربا و آئیننامههای اجرایی، بانکها میتوانند از طریق شیوههای چهارگانهی زیر منابع خود و سپردهگذاران را تخصیص دهند.
الف) قرضالحسنه
قرضالحسنه قراردادی است که بانکها به موجب آن میتوانند، به عنوان قرضدهنده، مبلغ معینی را، طبق ضوابط مقرر، به افراد یا شرکتها به قرض واگذار نمایند و گیرنده متعهد میشود معادل مبلغ دریافتی را بازپرداخت نماید. این شیوه از اعطای تسهیلات با هدف کمک به نیازمندان بوده و غیرانتفاعی است، یعنی بانک بابت منابع، بهره و سودیدریافت نمی کند و تنها در مقابل هزینههای عملیات اعطای قرضالحسنه، در حدّ 2 تا 4 درصد کارمزد دریافت میکند. (هدایتی و همکاران، 1381 ، 103)
ب ) قراردادهای مبادلهای
بانکها با استفاده از قراردادهای فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، خرید سلف، خرید دین و جعاله، بخشی از نیازهای مالی اشخاص حقیقی و حقوقی و بنگاههای اقتصادی را تأمین میکنند به طور معمول از طریق فروش اقساطیو اجاره به شرط تملیک، املاک و کالاهای مورد نیاز مشتریان را برآورده میکنند، از طریق جعاله، خدمات مورد نیاز و از طریق سلف و خرید دین سرمایه در گردش مورد نیاز (نقدینگی) مشتریان را برآورده میکنند. (همان، 331)
ویژگیهای اصلی قراردادهای مبادلهای عبارتند از:
1 ) انتفاعی بودن قرارداد؛ بانک از محل انجام معاملات مبادلهای کسب سود میکند.
2 ) تملیکی بودن قرارداد؛ قراردادهای مبادلهای تملیکی بوده بعد از انعقاد
اندیشه حوزه » شماره 53 (صفحه 131)
قرارداد رابطهی بانک با مشتری رابطهی بستانکار و بدهکار است.
3 ) نرخهای سود معین؛ قراردادهای مبادلهای براساس نرخهای معین سود بانکی تنظیم میشوند.
4 ) عدم نیاز به نظارت و کنترل؛ بعد از احراز صحت اصل معامله، در قراردادهای مبادلهای نیاز به نظارت و کنترل بعدی نیست.
ج ) قراردادهای مشارکتی
بانکها با استفاده از قراردادهای مشارکتی، مضاربه، مزارعه، مساقات، مشارکت حقوقی و مشارکت مدنی، کل یا بخشی از سرمایهی مورد نیاز بنگاههای اقتصادی را تأمین میکنند. از طریق مضاربه بنگاههای فعال در بخش بازرگانی، از طریق مزارعه و مساقات بخشهای زراعی و باغداری و از طریق مشارکت حقوقی شرکتهای سهامی عام و از طریق مشارکت مدنی بنگاههای صنعتی، خدماتی، معدن و کشاورزی را تأمین مالی میکنند. (همان)
ویژگیهای اصلی قراردادهای مشارکتی عبارتند از:
1 ) انتفاعی بودن قرارداد؛ قراردادهای مشارکتی نیز انتفاعی بوده و بانک از محل قرارداد انتظار سود دارد.
2 ) اذنی بودن قرارداد؛ در قراردادهای مشارکتی چیزی از طرف بانک به مشتری (طرف قرارداد) تملیک نمیشود، بلکه سرمایهای در اختیار او قرار داده میشود و به او اذن داده میشود که با استفاده از آن سرمایه، فعالیت اقتصادی کند.
3 ) نرخهای سود متغیر؛ قراردادهای مشارکتی قابلیت سودهای معین ندارند. بانک و مشتری براساس تجربهی کاری و کشش بازار، برحسب نرخهای سود انتظاری، قرارداد میبندند، امّا سود واقعی در پایان دورهی مالی مشخص میشود.
4 ) نیاز به نظارت و کنترل؛ به مقتضای ماهیت قراردادهای مشارکتی که بانک صاحب سرمایه و شریک اقتصادی مشتری محسوب می شود، باید فرایند سرمایهگذاری، فعالیت، تولید و سودآوری بنگاههای طرف قرارداد را نظارت و کنترل کند.
د ) سرمایهگذاری مستقیم
مطابق قانون بانکداری بدون ربا، بانکها میتوانند در طرحهای تولیدی و عمرانی، که جنبهی تجملی و غیرضروری ندارند، مستقیماً به سرمایهگذاری مبادرت نمایند. (همان)
توجه به ماهیت فقهی و اقتصادی شیوههای مذکور نشان میدهد که این شیوهها قابلیت دارند که همهی متقاضیان تأمین مالی با تمام اهداف و انگیزهها و روحیات را جواب دهند. متقاضیان نیازمند از شیوهی قرضالحسنه، متقاضیان تسهیلات مصرفی و سرمایهگذاری ریسکپذیر از قراردادهای مبادلهای و متقاضیان تسهیلات سرمایهگذاری ریسکگریز از قراردادهای مشارکتی استفاده کنند.
لکن همهی اینها در صورتی است که بانک به عنوان مؤسسهی خاص اقتصادی، توان پاسخگویی به این نیازهای متنوع را داشته باشد.
در مقام عمل، در بیست سال گذشته به عللی همچون عدم تناسب با ماهیت بانک، عدم تناسب با انگیزههای مشتریان، نبود ساختار مناسب سازمانی، تعدد و پیچیدگی بیش از حد شیوههای اعطای تسهیلات برای همهی بانکها، نبود سیستم نظارتی مناسب، عدم رعایت تخصص در فعالیتهای بانکی و نبود آموزش مناسب، پیآمدهای زیر را به دنبال داشته است.
1 ) رشد کمّی عقود مبادلهای
مطالعهی عملکرد نظام بانکی نشان میدهد که سهم عقود مبادلهای (فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، سلف، خرید دین و جعاله) به طور پیوسته افزایش یافته، به طوری که امروزه بیش از 80 درصد تسهیلات اعطایی بانکها از طریق این شیوههاست و سهم عقود مشارکتی (مشارکت مدنی، مشارکت حقوقی، مضاربه، مزارعه و مساقات) و سرمایهگذاری مستقیم به طور پیوسته کاهش یافته و به 13 درصد رسیده است، کما اینکه سهم قرارداد قرضالحسنه به حدود 4 تا 5 درصد خلاصه شده است. (گزارش اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی)
2 ) تغییر ماهیت عقود مشارکتی
مطالعهی نوع قراردادهای مشارکت مدنی و مضاربه نشان میدهد که در این قراردادها، توجهی به سودهای واقعی و تحقق یافتهی فعالیتهای اقتصادی نمیشود، بلکه بانک با احتساب نرخ حداقل سود انتظاری که به طور معمول از طرف شورای پول و اعتبار اعلان میشود به عنوان نرخ سود قرارداد، قراردادها را تنظیم و از مشتری مطالبه میکند.
نتیجه اینکه عقود مشارکتی، در مقام عمل، تبدیل به قراردادهای مبادلهای با نرخ سود معین شدهاند.
گرچه عوامل مختلفی همچون عدم آموزش کافی، نبود نظارت و کنترل مؤثر و بیاعتنایی مشتریان نسبت به مفاد قراردادهای مشارکتی از علل و عوامل صوری شدن و تغییر ماهیت عقود مشارکتی به حساب میآید. لکن دلیل اصلی رشد قراردادهای مبادلهای، به ویژه فروش اقساطی و تغییر ماهیت عقود مشارکتی را باید در تناسب بیشتر عقود مبادلهای با ماهیت بانک و انتظارات مشتریان بانک جستجو کرد.
الگوی پیشنهادی
حال با توجه به اشکالات موجود در قانون عملیات بانکداری بدون ربا، تغییرات زیر برای اصلاح قانون مذکور پیشنهاد میشود:
1 ) ارائهی تعریف و جایگاه روشنی برای بانک
امروزه بانک تنها مؤسسهی تجهیز و تخصیص منابع مالی به حساب نمیآید. بانک، در کنار دهها مؤسسهی مشابه دیگر، بازار پول و سرمایه را تشکیل میدهند، در اقتصاد متعارف، مرزبندی مشخصی بین مؤسسات پولی و مالی وجود دارد و این مرزبندی هر گروه از صاحبان وجوه را به سمت مؤسسهی خاصی هدایت میکند.
افراد نیکوکار و خیّر، که درصدد کسب ثواب معنوی و آخرتی از وجوه خود هستند، سراغ مؤسسات خیریّه و عامالمنفعه میروند.
افرادی که درصدد کسب سود و درآمد از طریق وجوه مازادشان بوده و حاضرند در برابر سود انتظاری بالاتر، درجاتیاز مخاطره و ریسک را بپذیرند، سراغ شرکتهای سهامی، شرکتهای سرمایهگذاری و امثال آنها میروند.
افرادی که درصدد کسب درآمد معین از طریق وجوه مالیشان هستند و از جهت روحی به کارهای ریسکی علاقهای ندارند، سراغ بانکها و مؤسسات پولی مشابه آن میروند.
در ناحیهی تقاضای وجوه نیز وضع به همین منوال است.
افراد نیازمند و مستحق کمک مالی، سراغ مؤسسات خیریه و عامالمنفعه میروند.
صاحبان مؤسسات تولیدی و تجاری، که به دنبال یافتن شریک بوده و درصدد انتقال ریسک و مخاطرات اقتصادی هستند، از طریق فروش سهام اقدام میکنند و آن گروه از مصرفکنندگان و صاحبان مؤسسات تولیدی و تجاری که دنبال استقراض بوده و حاضرند مبلغ معینی را به صورت بهره در هزینهی زندگی و هزینهی تولید داشته باشند، سراغ بانکها و مؤسسات وام و اعتبار میروند.
به همین جهت بانک در اقتصاد متعارف جایگاه خاصی در میان مؤسسات پولی و مالی دارد و چنین تعریف میشود:
بانک یک مؤسسهی انتفاعی است که با سرمایهی خود و سپردههای مشتریان، به منظور کسب سود، اقدام به جمعآوریسپردهها، دادن وام، اعتبار و خدمات بانکی مینماید. (مجتهد، 1380 ، 103)
این تعریف گرچه، از حیث انطباق بر بانکداری ربوی، در بانکداری بدون ربا قابل دفاع نیست، لکن، از حیث تبیین ماهیت بانک، به عنوان یک مؤسسهی انتفاعی و تعیین قلمرو فعالیت آن در میان مؤسسات مشابه، قابل دفاع است. حال با توجه به این نکته و با توجه به وجود صندوقهای قرضالحسنه، که اهداف خیرخواهانه را تأمین میکنند و با توجه به وجود بازار سهام و شرکتهای سرمایهگذاری و اوراق مشارکت که ابزارهای مالی سرمایهگذاری به روش مشارکتی هستند، تنها جایگاهی که به صورت منطقی برای بانک میماند مؤسسهای است که بتواند از یک طرف وجوه مازاد سپردهگذاران را جذب کرده و در مقابل، خدمات یا سود معین بپردازد و از طرف دیگر نیاز متقاضیان مصرفی، تولیدی، تجاری و خدماتی که حاضرند در مقابل استفاده از تسهیلات بانکی هزینهی معین بپردازند را برآورده کند. بر این اساس میتوان در اقتصاد اسلامی و بدون ربا بانک را چنین تعریف کرد.
بانک اسلامی (بدون بهره)، مؤسسهای انتفاعی است که با رعایت ضوابط شرعی، به منظور کسب سود، به جمعآوری سپردههای بانکی، اعطای تسهیلات و ارائهی خدمات بانکی میپردازد.
2 ) تغییر سپردههای بانکی
در ارزیابی سپردههای بانکی قانون عملیات بانکداری بدون ربا گذشت که سپردههای مطرح در آن قانون انطباق کامل با اهداف و انگیزههای سپردهگذاران و بانکها ندارد. حال با توجه به آن اشکالات سپردههای زیر پیشنهاد میشود:
الف) سپردهی جاری، براساس قرارداد قرض بدون بهره
این سپرده از جهت ماهیت حقوقی براساس قرض بدون بهره خواهد بود؛ همانند حساب جاری بانکداری متعارف، اشخاص و مؤسسات با افتتاح حساب وجوه مازاد خود را به بانک قرض میدهند و از طریق دسته چک از موجودی حساب خود، به هر اندازه و به هر صورتی که مایل باشند (مراجعه مستقیم یا حواله)، طبق ضوابط حساب جاری برداشت میکنند.
براساس رابطهی حقوقی قرض، ماندهی این حسابها به ملکیت بانک درمیآید و جزو منابع بانک محسوب میشود؛ در نتیجه بانک میتواند با رعایت سپردهی قانونی و نقدینگی، مازاد منابع سپردههای جاری را در اعطای تسهیلات سودآور کوتاه مدت استفاده کند و سود حاصله، از آنِ بانک خواهد بود.
ب ) سپردهی پسانداز، براساس قرارداد وکالت عام
گرچه هدف اصلی سپردهگذاران پسانداز، حفظ و نگهداری وجوه مازاد برای مصارف احتمالی است، لکن تمایل دارند متناسب با ماندهی موجودیشان سودی داشته باشند. در بانکداری متعارف برای این سپردهها چند درصد بهره پرداخت میشود.
نرخ بهره این حسابها، هرچند در مقایسه با سپردههای ثابت کم است، امّا انگیزهی خوبی برای ترغیب سپردهگذاران به حساب میآید.
گذشت که قانون عملیات بانکداری بدون ربا، این حساب را براساس قرارداد قرضالحسنه طراحی کرده و برای ایجاد انگیزه از جوایز بانکی استفاده کرده است و گذشت که اعطای جوایز به صورت قرعهکشی نمیتواند مشوّق مؤثری به حساب آید. به نظر میرسد برای حساب پسانداز باید به دنبال قرارداد مجاز سودآور بود و برای این منظور میتوان از قرارداد وکالت عام استفاده کرد.
به این بیان که سپردهگذار با افتتاح حساب پسانداز، وجوه خود را به بانک میسپارد و به بانک وکالت میدهد منابع او را همراه سایر منابع به کار گرفته و در پایان دورهی مالی سود حاصله را پس از کسر حقالوکاله به سپردهگذار بپردازد. توضیح بیشتر این سپرده در سپردههای مدتدار میآید.
ج ) سپرده مدتدار، براساس قرارداد وکالت عام
هدف اصلی سپردهگذاران مدتدار کسب سود است، بنابراین بهترین گزینهی حقوقی برای این گروه از سپردهگذاران رابطهی حقوقی وکالت عام است. همانند سپردههای پسانداز (پیشنهادی)، سپردهگذار، سرمایهی نقدی خود را به بانک سپرده، او را وکیل میکند که منابع او را همراه سایر منابع بانک، از طریق شیوههایی که در بخش اعطای تسهیلات خواهد آمد، تسهیلات سودآور بپردازد و در پایان سال مالی سود حاصله را محاسبه کرده پس از کسر حقالوکاله بین سپردهگذاران توزیع کند.
در بخش تسهیلات اعطایی پیشنهادی توضیح خواهیم داد که در الگوی پیشنهادی، بانک تنها از طریق قراردادهای مبادلهای، که قراردادهای انتفاعی با سود معین هستند، اعطای تسهیلات میکند، در نتیجه سود بانک از عملیات اعطای تسهیلات، سود معین خواهد بود و با کسر درصد معینی به عنوان حقالوکاله، سود سپردهگذاران وکالتینیز معین می شود.
نتیجه اینکه در الگوی پیشنهادی، بانک میتواند با برنامهریزی مشخص، نرخ سود معینی را برای سپردهگذاران پسانداز و مدتدار وعده داده و براساس آن تسویه کند.
3 ) تغییر شیوههای اعطای تسهیلات
گذشت که از میان شیوههای چهارگانه تخصیص منابع در قانون عملیات بانکداری بدون ربا (قرضالحسنه، عقود مبادلهای، عقود مشارکتی و سرمایهگذاری مستقیم)، تنها قراردادهای مبادلهای، یعنی فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، جعاله، سلف و خرید دین با ماهیت بانک و اهداف و انگیزههای متقاضیان تسهیلات بانکی تناسب دارد. و همین قراردادها در تأمین نیاز مالی متقاضیان تسهیلات بانکی کفایت میکنند.بنابراین روشهای اعطای تسهیلات در الگوی پیشنهادی به شرح زیر خواهد بود:
الف) فروش نسیهی اقساطی؛ برای خرید کالاهای سرمایهای، واسطهای، مواد اولیه و کالاهای مصرفی.
ب ) اجاره به شرط تملیک؛ برای خرید مستغلات چون زمین، ساختمان و کالاهای با عمر مفید بالا، همچون هواپیما، کشتی، قطار، خط تولید.
ج ) جعاله؛ برای خرید خدمات مهندسی، حمل و نقل، بیمارستان، هتل، هواپیمایی، آموزشی، بیمه، گمرکات و سایر خدمات.
د ) سلف؛ برای تأمین نقدینگی بنگاه اقتصادی.
ه ) خرید دین؛ برای تأمین نقدینگی بنگاه اقتصادی.
به بیان دیگر متقاضی تسهیلات از نظام بانکی یکی از نیازهای سهگانه زیر را دارد که از طریق قراردادهای پنجگانه فوق قابل پاسخگویی است:
1 ) خرید کالا؛ بانک کالای مورد نیاز متقاضی اعم از کالای سرمایهای، مستغلات یا کالای مصرفی را به صورت نقد خریداری کرده و به صورت فروش اقساطی یا اجاره به شرط تملیک در اختیار متقاضی قرار میدهد.
2 ) خرید خدمات؛ بانک خدمات مورد نیاز متقاضی را از طریق قرارداد جعاله تملّک کرده و سپس از طریق جعالهی ثانوی به تملیک متقاضی درمیآورد.
3 ) نقدینگی؛ گاهی بنگاههای اقتصادی نیاز به پول نقد دارند تا بدهی معوقه یا پرداختهای نقدی خود را سامان دهند. در این موارد اگر بنگاه اسناد تجاری واقعی مدتدار داشته باشد بانک با خرید آن اسناد (تنزیل) پول نقد در اختیار بنگاه میگذارد و اگر اسناد تجاری نداشته باشد، بانک با پیشخرید بخشی از محصول تولیدی بنگاه، نقدینگی مورد نیاز آن را تأمین میکند.
آثار و نتایج الگوی پیشنهادی
با اعمال اصلاحات پیشنهادی در بخشهای تعریف، جایگاه، تجهیز منابع و تخصیص منابع بانکها، آثار و نتایج زیر به دست میآید:
1 ) بانک تعریف و جایگاه مناسب خود را پیدا کرده و از مؤسسههای خیریه، شرکتهای سهامی، سرمایهگذاری و مؤسسههای بختآزمایی فاصله میگیرد.
2 ) بانک میتواند برای سپردههای پسانداز نیز متناسب با مانده و مدت سپرده، سود بپردازد. در نتیجه نیازی به تبلیغات گسترده و پرهزینه و اعطای جوایز فریبنده نخواهد بود.
3 ) بانک میتواند برای انواع سپردههای وکالتی (پسانداز و مدتدار) وعدهی سود معین دهد.
4 ) با کاهش تعداد قراردادهای بانکی و متناسب شدن آنها با اهداف و انگیزههای مشتریان، معاملات بانکی آسان و روان میگردد و این خود از صوری شدن معاملات میکاهد.
5 ) با تمرکز قراردادهای بانکی بر عقود مبادلهای، رابطهی بانک با مشتری رابطهی بستانکار و بدهکار شده، از یک جهت با حسابداری متعارف بانکی هماهنگ شده و از سوی دیگر نیاز به نظارت و کنترل بعد از قرارداد منتفی میشود.
منابع
1 ) امام خمینی(ره) (1376)، استفتائات جدید، انتشارات جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم.
2 ) ضیایی، منوچهر (1372)، مجموعهی قوانین پولی و بانکی، تهران، مؤسسه تحقیقات پولی و بانکی.
3 ) مجتهد، احمد (1380)، پول و بانکداری، تهران، پژوهشکدهی پولی و بانکی.
4 ) موسویان، سیدعباس (1380)، بانکداری اسلامی، تهران، مؤسسهی تحقیقات پولی و بانکی.
5 ) موسویان، سیدعباس (1383)، تبیین فقهی بانکداری بدون ربا، فصلنامه تخصصی فقه و حقوق، شماره 2.
6 ) مؤسسهی عالی بانکداری بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران (1382)، ویژهنامهی چهاردهمین همایش بانکداری اسلامی.
7 ) هادوینیا، علیاصغر (1378)، قرضالحسنه و آثار اقتصادی آن، تهران پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
8 ) هدایتی و همکاران (1381)، عملیات بانکی داخلی 2 ، تهران، مؤسسه عالی بانکداری.