آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

موضوع تربیت، در فرهنگ و معارف اسلامى، از منزلت و جایگاهی بس رفیع برخوردار است. بی­تردید یکی از ابعاد فکری بنیان­گذار جمهوری اسلامى، حضرت امام خمینی(ره)، که از بنیادی­ترین رویکرد ایشان می­باشد، مقوله تعلیم و تربیت و تزکیه­ی نفس است، که همواره و در همه مراحل زندگی بدان توجه ویژه­ مبذول نمود و در گونه­های مختلف تدریس، تدوین نوشته­ها، تألیفات، سخنرانی­ها، نامه­ها و ... بر ضرورت و بایستگی طرح آن تأکید و پافشاری فرمود؛ از این­رو می­توان گفت: حضرت امام(ره) پیش از آن­که سیاست­مداری قاطع و انقلابی باشد، یا به عنوان مرجعی تام، مرجعیت و زعامت دینی را معنایی تازه بخشد، مربی بزرگ و معلم نمونه بود که توانست با دریافتی عمیق و ژرف از مبانی تعلیم و تربیت الهى، در میدان سخت مجاهده­ی نفس، خود را بیازماید و مراحل سیر و سلوک را با موفقیت پشت سرگذارد، و نیز به تربیت نسلی که بار اصلی انقلاب را بر دوش می­کشد، همت گمارد.
و بر همین اساس، غایت و فلسفه بعثت را تربیت بشر معرفی فرمود: انبیا هم که آمده­اند از طرف خدای تبارک و تعالی برای همین تربیت بشر و برای انسان­سازی است... اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصاره همه موجودات است و فشرده­ی تمام عالم است و انبیا آمده­اند برای این­که این عصاره­ی بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجود الهی بشود. این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در او است و جلوه­گاه نور مقدس حق­تعالی است.([1])
و تربیت­گریزی را بسیار جدی می­شمرد: گرفتاری همه ما برای این است که ما تزکیه نشده­ایم، تربیت نشدیم. عالم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شده­اند، تربیت نشده­اند، تفکراتشان عمیق است، لکن تربیت نشده­اند و آن خطری که از عالمی که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد می­شود، آن خطر از خطر مغول بالاتر است.([2])
یکی از دلایل تأکید امام خمینی(ره) بر تربیت و تزکیه نفس آن است که نفس تزکیه شده در راستای ارزش­های الهی قرار می­گیرد و سر اطاعت در پیشگاه خداوند فرود می­آورد و به قدرت­های غیر الهی بی­توجه است؛ از این­رو اهتمام بر این امر را بر همه­ی آحاد جامعه لازم دانسته و ضرورت آن را برای کسانی که با تربیت مردم سر و کار دارند، افزون می­شمرد. و با معرفی چالش­های پیش­رو؛ همچون طبیبی حاذق، راه درمان علمی و عملی را نشان می­دهد تا پس از بازشناسی تهذیب نفس، موانع را حذف نموده و فرایند تسهیل گردد.
در بررسی موانع مورد نظر در راه تزکیه­ی نفس از نگاه امام خمینی(ره) موارد ذیل به چشم می­خورد:
1. غفلت از گناه و کوچک شمردن آن؛ در روایات آمده است که خداوند هرگاه به بنده­ی خود عنایت فرماید، او را به یاد گناهانش می­اندازد. در اندیشه­ی اسلامی احساس گناه و حالت توبه و بازگشت یک نعمت الهی و "فقدان احساس گناه" یک زنگ خطر است.
2. حبّ دنیا؛ در این­باره می­فرماید: محبت دنیا، انسان را منتهی به هلاکت ابدی می­کند و آن ماده­ی ابتلائات و سیئات باطنی و ظاهری است.([3])
3. حب نفس؛ امام خمینی(ره) حب نفس را ریشه­ی همه مشکلات انسان و بزرگ­ترین مانع تزکیه می­شمرد. به نظر حضرت امام(ره) نفس انسان به شیوه­های گوناگون انسان را فریب می­دهد؛ از این­رو به ذکر نمونه­های بارز حبّ نفس می­پردازد؛ از جمله حب جاه، مقام، همسر، فرزند، ثروت و ... است.
4. امید به سعه­ی وقت؛ از موانع بزرگ تیقَظ و بیدارى، که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان می­میراند، آن است که انسان گمان کند وقت برای سیر وسیع است... انسان به کلی آخرت را فراموش می­کند و مقصد، از یاد انسان می­رود.([4])
5 . غفلت از خود و عیب جویی از دیگران.
6 . علم بدون ایمان.
7. مجادله؛ ایجاد تفرقه و اختلاف از موانع تزکیه­ی نفس است:
دعواهای ما، دعوایی نیست که برای خدا باشد، ... همه­ی ما از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خداست، ما برای مصالح اسلام، دعوا می­کنیم... دعوای خود من و شما، و همه­ی کسانی که دعوا می­کنند، همه برای خودشان است.([5])
8 . لذت­گرایى؛ در این­باره نیز هشدار می­دهد: بدان که نفس در هر حظّی که از این عالم می­برد، در قلب اثری از آن واقع می­شود که آن تأثر از ملک و طبیعت است و سبب تعلّق آن است به دنیا، و التذاذات هرچه بیشتر باشد، قلب از آن، بیشتر تأثر پیدا می­کند، و تعلق و حبّش بیشتر می­گردد، تا آن­که تمام وجهه­ی قلب به دنیا و زخارف آن گردد. و این، منشأ مفاسد بسیاری است؛ تمام خطاهای انسان و گرفتاری به معاصی و سیئات، برای همین محبت و علاقه است. ([6])
9. خودباختگى؛ حضرت امام(ره) در عبارتی جالب توجه می­فرماید: خدا نکند انسان پیش از آن­که خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را می­بازد، خود را گم می­کند.([7])
10. نسیان آخرت؛ نسیان آخرت، از اموری است که اگر ولی­الله اعظم، امیرالمؤمنین(ع) بر ما بترسد از آن و از موجب آن، که طول أمل است، حق است؛ زیرا که او می­داند این چه سفر پرخطری است و انسانی که باید آنی راحتی نداشته باشد و در هر حال مشغول جمع زاد و راحله باشد و دقیقه­ای ننشیند، اگر نسیان کرد آن عالم را و به خواب رفت و نفهمید که چنین عالمی هم هست و چنین سیری هم در پیش است، چه به سر او خواهد آمد و به چه بدبختی­هایی خواهد گرفتار شد.([8])
اصول تربیت از دیدگاه حضرت امام(ره)
نظرات تربیتی امام خمینی(ره) براصول و قواعد استوار است، که مهم­ترین آن­ها عبارت است از:
1. تکیه بر اصلاح خود؛ امام راحل1 می­فرمود: کسانی که می­خواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، قبلاً خودشان تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند.([9])
2. تقدم تزکیه بر تعلیم؛ امام خمینی(ره) تقدم تزکیه بر تعلیم را به عنوان یک اصل راهبردی بارها یادآور شده است: کوشش کنید که تربیت بشوید و تزکیه بشوید، قبل از این­که تعلیم و تعلّم باشد. کوشش کنید که همدوش با درس خواندن و تعلیم، تربیت باشد، که او مقدم است به حسب رتبه بر تعلیم و بر تلاوت آیات و بر تعلیم کتاب و حکمت.([10])
این اصل اتخاذ شده از سوی حضرت امام(ره) مستفاد از آیات قرآنی است که در سه مورد تزکیه و تربیت را بر تعلیم مقدم داشته است.([11]) امام خمینی(ره) علم بدون تزکیه و تربیت را منشأ و سرآغاز بسیاری از خطرها و انحرافات می­داند و می­فرماید: ...مهم تربیت است. علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است. گاهی این باران که رحمت الهی است وقتی به گل­ها می­خورد، بوی عطر بلند می­شود؛ وقتی که به جای کثیف می­خورد، بوی کثافت بلند می­شود؛ علم هم همین­طور است که اگر در یک قلب تربیت شده علم وارد بشود، عطرش عالَم را می­گیرد. و اگر در یک قلب تربیت نشده یا فاسد بریزد...، این، فاسد می­کند عالَم را....([12])
3. تداوم تربیت؛ امام بزرگوار همه انسان­ها را از بدو تولد تا آخرین روز زندگی نیازمند تعلیم و تربیت می­داند و می­فرماید:
همه جمعیت دنیا احتیاج به تعلیم و تربیت دارند. هیچ کس نمی­تواند ادعا کند که من دیگر احتیاج ندارم به این که تعلیم بشوم و تربیت بشوم. رسول خدا هم تا آخر احتیاج داشت، منتها احتیاج او را خدا رفع می­کرد. ما همه احتیاج داریم.([13])
4. اصل تکرار و تلقین؛ توجه به این اصل را می­توان از نوآوری­های تربیتی حضرت امام(ره) دانست. ایشان در این­باره می­فرماید: اگر بخواهید یک بچه­ای را تربیت بکنید، باید یک مسأله را چندین دفعه با چند زبان، با چند وضع، به او بخوانید. مطلب یکی باشد، لکن طرز بیان این­ها؛ به طوری که در قلب او نقش ببندد.([14])
5 . جهت­دار بودن تربیت؛ آیاتی که محور تعلیم و تربیت انبیا را اخلاص و توجه تامّ به مبدأ هستی معرفی می­کند، منشأ و محور تأکید فراوان امام خمینی(ره) نسبت به جهت­دار بودن امر تعلیم و تربیت است: و از همین­جا می­توان گفت: تفاوت اسلام با دیگر مکاتب تربیتی آن است که آن­ها خود را محدود به هر یک از اهداف مورد نظر در مبانی تربیتی خویش می­دانند، ولی اسلام حرکت تربیت را به سوی خدا و توجه به او معرفی می­کند؛ از این رو در سازندگی فرد یا سازندگی و بالندگی اجتماع خود را محصور و محدود نمی­کند.
...تمام انبیا، معلم­ها هستند و تمام بشر، دانشجو. انبیا مکتبی دارند که در آن مکتب می­خواهند این موجود دوپایی که بدترین موجودات است و اگر رها بشود خطرناک­ترینِ موجودات عالم است، این را به راه مستقیم، به صراط مستقیم هدایت کنند... عالَم یک دانشگاهی است و انبیا و اولیا و تربیت شده­های آن­ها، معلم هستند و سایر بشر دانشجو... وظیفه­ی معلم، هدایت جامعه است به سوی الله و وظیفه دانشجو، تعلّم.([15])
ساحت­های تربیت
با توجه به ابعاد گسترده تربیت، به مهم­ترین آن­ها، می­پردازیم:
1. تربیت معنوى؛ به نظر حضرت امام(ره) مهم­ترین بُعد تربیت، بُعد معنوی آن است؛ به گونه­ای که می­توان از آن با عنوان "هدف تربیتى" نیز یاد کرد:
آن که اسلام می­خواهد تمام علوم [است]؛ چه علوم طبیعی باشد و چه علوم غیر طبیعی باشد، آن که از آن اسلام می­خواهد، آن مقصدی که اسلام دارد، این است که تمام این­ها مهار بشود به علوم الهی و برگشت به توحید بکند. هر علمی که جنبه الوهیت در آن باشد؛ یعنی انسان، طبیعت را که می­بیند، خدا را در آن ببیند، ماده را که می­بیند، خدا را در آن ببیند، سایر موجودات را که مشاهده بکند، خدا را در آن ببیند. آن که اسلام برای آن آمده است؛ برای برگرداندن تمام موجودات طبیعی به الاهیت و تمام علوم طبیعی به علم الهى.([16])
2. تربیت عقلانى؛ منظور از تربیت عقلانى؛ ایجاد زمینه­های لازم برای پرورش قوه عاقله جهت دست­یابی به قرب الهی است.
امام خمینی(ره) نیز بر این امر تأکید می­فرماید: بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق­تعالى، "تفکر" است و بعضی از علمای اخلاق آن را در بَدایات، در مرتبه­ی پنجم قرار داده­اند و آن نیز در مقام خود صحیح است و تفکر در این مقام عبارت است از آن­که انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری ـ ولو کم هم باشد ـ فکر کند در این­که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم و قوای صحیحه ـ که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران می­کند ـ به او عنایت کرده و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتاب­ها نازل کرده و راهنمایی­ها نموده و دعوت­ها کرده، آیا وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟.([17])
امام خمینی(ره) از روش­های ویژه­ی تربیتی بهره می­جست و در گفتار و کردار از آن­ها پیروی می­کرد. این روش­ها در دو بخش قابل بررسی است: 1. روش عمومی تربیت، 2. روش خاص تربیت کودکان.
تربیت کودکان از نظر امام بر دو پایه استوار است: احترام به کودک و اختیار دادن به او،‌ همراه اعمال محدودیت­های کمتر در رفتار آنان، که به رشد و پرورش قدرت تفکر و شخصیت و خلاقیت وی منجر می­گردد.
به نظر برخی دانشمندان در فرزند پروری سه روش وجود دارد:
الف. روش استبدادى؛ به معنای اجبار در اطاعت از ارزش­ها و باورهای والدین با محدود کردن خودمختاری کودک.
ب. روش آسان­گیرى؛ در این روش، والدین در هر چیز که به کودکی مربوط می­شود، به کودکِ خود آزادی می­دهند.
ج. اقتدارى؛ روشی است که در آن والدین سعی می­کنند فعالیت­های کودک را در مسیری منطقی و مفید هدایت کنند. در این روش از یک سو به کودک امکان دخالت در تصمیم­گیری­ها داده می­شود، و از سوی دیگر والدین محدودیت­هایی را اعمال می­کنند. ([18]) این روش که شیوه­ای دوستانه و اقتدارى است، بهترین روش فرزند پروری به نظر می­آید و در سیره­ی عملی حضرت امام(ره) مشاهده نیز می­گردد.
البته این سخن به معنای بی­توجهی به مسایل مهم و اساسی و عدم حساسیت نسبت به تکالیف شرعی نیست. امام باقر(ع) می­فرماید: کودک در سه سالگی هفت بار "لا إله إلا الله" بگوید، و چون سن او به سه سال و هفت ماه و بیست روز رسید، هفت بار "محمد رسول­الله" و در چهارسالگی هفت بار "صلّی الله علی محمد و آل محمد" بگوید و در پنج سالگی رو به قبله واداشته شود و سجده کند و در شش سالگی رکوع و سجود را بیاموزد و در هفت سالگی وضو بگیرد و به نماز وادار شود و در نه سالگی، به نماز فرمانش دهند و اگر نماز را ترک کرد از او بازخواست شود.([19])
امام خمینی(ره) که می­کوشید تا مسایل دینی و امور شرعی در نظر فرزندان سخت و مشقت­زا جلوه نشود، امّا هرگز اجازه نمی­داد که در انجام وظایف دینی کوتاهی و اهمال صورت گیرد. یکی از فرزندان حضرت امام می­گوید: تازه مکلف شده و شب خوابیده بودم که آقا با اخوی وارد شدند و خیلی سرحال و خوشحال بودند. پرسیدند: نماز خوانده­اى؟ من فکر کردم چون الآن آقا سرحال هستند دیگر نماز خواندن من هم برایشان مسأله­ای نیست. گفتم: نه، ایشان به قدری تغییر حالت دادند و عصبانی شدند که ناراحتی سراسر وجودشان را فرا گرفت و من خیلی ناراحت شدم که چرا با حرف و عملم مجلس به آن شادی را تلخ کردم.([20])
از دیدگاه امام خمینی(ره) عوامل ذیل را می­توان در جهت تربیت انسان به کار گرفت:
1. تفکر و اندیشه؛ که آن را شرط اول مجاهده و مبارزه با نفس و سیرإلی الله توصیف فرمود.([21])
2. بیدارى، آگاهى، انگیزه­ی الهى؛ تفکر، موجب بیدارى انسان از خواب غفلت می­شود تا جایگاه خود را در جهان هستی دریابد. حضرت امام خمینی(ره) درباره­ی انگیزه­ی الهى می­فرماید:
اگر ما بنده­ی مخلص خداییم، چرا شیطان در ما، این قدر تصرف دارد... اگر شما، مخلصید، چرا چشمه­های حکمت، از قلب شما به زبان، جاری نشده؟ ... پس بدان، اعمال ما برای خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بی­درمان، همین جاست.([22])
3. عزم و اراده؛ آن­چه اکنون لازم است بیان شود، این است که انسان تا تنبّه پیدا نکند که مسافر است و لازم است از برای او سیر، و دارای مقصد است و باید به طرف آن مقصد، ناچار حرکت کند، و حصول مقصد ممکن است، "عزم" برای او حاصل نشود و دارای "اراده" نگردد.([23])
4. مراقبه و محاسبه؛ حضرت امام(ره) بر استفاده از این روش تأکید می­ورزید؛ همچنان­که خطاب به فرزند خویش فرمود: سعی کن در این قدم اول موفق شوی که در روزگار جوانی آسان­تر و موفقیت آمیزتر است. مگذار مثل پدرت پیر شوی که یا درجا بزنى، و یا به عقب برگردى. و این محتاج مراقبه و محاسبه است.([24])
5 . عبادت و نیایش؛ دایمی کردن نام و یاد خدا در اندیشه و اعمال و احساس حضور در محضر خدا، می­تواند بسیار راه­گشا و مفید باشد. با نیایش و پرورش روحیه­ی تعبدی می­توان به تدریج، میزان احساس حضور در محضر الهی را افزایش داد و نماز بهترین روش نیایش است؛ همان­گونه که امام خمینی(ره) بر اهمیت نماز و تأثیر برجسته­ی آن در تربیت تأکید می­فرماید: در اسلام از نماز هیچ فریضه­ای بالاتر نیست. چه­طور نماز را این قدر سستی می­کنید در آن؟ از نماز همه­ی این مسایل پیدا می­شود.([25])
و درباره نقش تربیتی روزه فرمود: این ضیافت، همه­اش ترک است، ترک شهوات از قبیل خوردنی­ها، نوشیدنی­ها و جهات دیگری که شهوات انسان اقتضا می­کند. خداوند دعوت کرده است ما را به این که شما باید وارد بشوید در این میهمان­خانه و این ضیافت هم جز ترک، چیزی نیست؛ ترک هواها، ترک خودی­ها، ترک منی­ها، منیّت­ها ... تمام این مفاسدی که در عالم حاصل می­شود، برای این است که در این ضیافت وارد نشده­اند....([26])
4. ذکر و دعا؛ از دیدگاه حضرت امام(ره) دعا صرف­نظر از مقوله­ی عبادى، بعد تربیتی و اخلاقی دارد.
این­هایی که از کتب ادعیه انتقاد می­کنند، برای این است که نمی­دانند، جاهلند، بیچاره­اند، نمی­دانند که این کتب ادعیه چه­طور انسان را می­سازد. این دعاهایی که از ائمه­ی ما وارد شده است، مثل دعای کمیل، مثل مناجات شعبانیه، دعای عرفه­ی حضرت سیدالشهدا7 و دعای سمات این­ها چه جور انسان را درست می­کند.([27])
یکی از بستگان حضرت امام(ره) می­گوید: یکی از مسایلی که حضرت امام(ره) روزهای آخر به من توصیه می­کردند، خواندن دعای عهد است، که در آخر کتاب مفاتیح الجنان آمده است.([28])
5. تلاوت قرآن و تفکر در آن؛ امام خمینی(ره) قرآن را کتاب آدم­سازی و تربیتی معرفی می­فرماید:
کتاب آسمانی اسلام، که آن قرآن مجید است، کتاب تربیت انسان است، انسان را به همه­ی ابعادی که دارد، به بعد روحانی و به بعد جسمانى، بعدهای سیاسى، اجتماعى، فرهنگی ـ همه بعدها ـ بعد نظامى؛ این اسلام آمده است که به ما راه تربیت را نشان بدهد.([29])
6 . تعظیم شعائر مذهبى؛ به نظر حضرت امام(ره) یکی از ابعاد عزاداری و برپایی شعائر مذهبى، بعد اخلاقی و تربیتی آن است. ایشان در این­باره می­فرماید: مجالسی که به نام روضه در بلاد شیعه به پا می­شود ـ با همه نواقص که دارد ـ باز هرچه دستور دینی و اخلاقی است و هرچه انتشار فضایل و پخش مکارم اخلاقی است در اثر همین مجالس است.([30])
7. مبارزه عملى، یا جهاد­ با نفس؛ اهمیت این مجاهده چنان است که پیامبر اعظم(ص) از آن به عنوان جهاد اکبر و جهاد افضل یاد می­فرماید.([31])
به نظر حضرت امام(ره) جهاد با نفس تنها از راه مخالفت عملی با عادات ناپسند امکان­پذیر است. ایشان در این­باره می­نویسد: بهترین علاج­ها که علمای اخلاق و اهل سلوک از برای این مفاسد اخلاقی فرموده­اند، این است­که هر یک از این ملکات زشت را که در خود می­بینی در نظر بگیری و برخلاف آن تا چندی مردانه قیام و اقدام کنی، و همت بگماری برخلاف نفس تا مدتى، و بر ضد خواهش آن رذیله رفتار کنی و از خدای تعالی در هر حال توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده، مسلماً بعد از مدت قلیلی آن خُلق زشت رفع شده و شیطان و جندش از این سنگر فرار کرده، جنود رحمانی به جای آن­ها برقرار می­شود.([32])
8 . ستایش و تشویق؛ این اصل مهم تربیتی، مورد توجه حضرت امام(ره) بود و در تربیت فرزندان خود از آن بهره می­گرفت. یکی از بستگان معظم­له می­گوید: من هر موقع پیش امام می­رفتم، مرا تشویق به نماز می­کردند. یادم می­آید که وقتی پنج ساله بودم وارد اتاق آقا شدم و دیدم که دارند نماز می­خوانند، من هم پشت سر ایشان نماز خواندم. پس از نماز امام چند کتاب به من جایزه دادند.([33])
هنگامی که دفتر نقاشی کودکی تقدیم حضرت امام(ره) شد، ایشان با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه کردند؛ به ویژه آن­که با دیدن تصویر پشت جلد که شامل یک تانک بود که چرخ­های آن را مدادتراش، تنه آن را کتاب و لوله آن را یک مداد و سرنشین آن را طفل دانش­آموز تشکیل می­داد ـ تبسم شیرینی بر لب­های معظم­له نقش بست، و دستور دادند تا برای این نقاش خردسال جایزه­ای تهیه شود.([34])
پی­نوشت:
[1]. صحیفه امام، ج 14، ص 153.
[2]. همان، ص 391.
[3]. شرح چهل حدیث، حدیث ششم، ص 122.
[4]. همان، حدیث دهم، ص 172.
[5]. صحیفه امام، ج 14، ص 379.
[6]. شرح چهل حدیث، حدیث ششم، ص 122.
[7]. جهاد اکبر، ص 22.
[8]. شرح چهل حدیث، ص 175 و 176.
[9]. صحیفه امام، ج 14، ص 391.
[10]. همان، ج 13، ص 507 .
[11]. البقره (2) : 151 و آل عمران (3) : 164 و جمعه (62) : 2.
[12]. صحیفه امام، ج 14، ص 40.
[13]. همان، ج 17، ص 237.
[14]. همان، ج 10، ص 34.
[15]. همان، ج 13، ص 172.
[16]. همان، ج 8 ،‌ص 435.
[17]. شرح چهل حدیث، حدیث اول، فصل 2، ص 14 .
[18]. مجله پیوند، ش 248،‌ ص 583 .
[19]. مکارم الاخلاق، ص 222.
[20]. برداشت­هایی از سیره­ی امام خمینی(ره)، ج 1، ص 29.
[21]. شرح چهل حدیث، ص 5 و 6 .
[22]. همان، ص 174.
[23]. همان.
[24]. نقطه­ی عطف، ص 17 و 18.
[25]. صحیفه­ی امام، ج 12، ص 392.
[26]. همان،‌ج 21، ص 45.
[27]. تفسیر سوره­ی حمد، ص 150.
[28]. برداشت­هایی از سیره­ی امام خمینی(ره)، ج 1، ص 57 .
[29]. صحیفه امام، ج 6 ، ص 530 .
[30]. کشف الأسرار، ص 173 و 174.
[31]. وسائل الشیعه، ج 11، ص 123 و 124.
[32]. شرح چهل حدیث، حدیث اول، فصل 6 ، ص 32.
[33]. برداشت­هایی از سیره­ی امام خمینی(ره)، ج 1، ص 60 و 61 .
[34]. مجله پیوند، ش 260، ص 14.
منبع: مجموعه آثار کنگره اندیشه­های اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره)، ش 9، مقالات اخلاقى، ش 2

تبلیغات