مبانی تربیت اسلامى؛ از دیدگاه امام خمینی(ره)
آرشیو
چکیده
متن
موضوع تربیت، در فرهنگ و معارف اسلامى، از منزلت و جایگاهی بس رفیع برخوردار است. بیتردید یکی از ابعاد فکری بنیانگذار جمهوری اسلامى، حضرت امام خمینی(ره)، که از بنیادیترین رویکرد ایشان میباشد، مقوله تعلیم و تربیت و تزکیهی نفس است، که همواره و در همه مراحل زندگی بدان توجه ویژه مبذول نمود و در گونههای مختلف تدریس، تدوین نوشتهها، تألیفات، سخنرانیها، نامهها و ... بر ضرورت و بایستگی طرح آن تأکید و پافشاری فرمود؛ از اینرو میتوان گفت: حضرت امام(ره) پیش از آنکه سیاستمداری قاطع و انقلابی باشد، یا به عنوان مرجعی تام، مرجعیت و زعامت دینی را معنایی تازه بخشد، مربی بزرگ و معلم نمونه بود که توانست با دریافتی عمیق و ژرف از مبانی تعلیم و تربیت الهى، در میدان سخت مجاهدهی نفس، خود را بیازماید و مراحل سیر و سلوک را با موفقیت پشت سرگذارد، و نیز به تربیت نسلی که بار اصلی انقلاب را بر دوش میکشد، همت گمارد.
و بر همین اساس، غایت و فلسفه بعثت را تربیت بشر معرفی فرمود: انبیا هم که آمدهاند از طرف خدای تبارک و تعالی برای همین تربیت بشر و برای انسانسازی است... اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصاره همه موجودات است و فشردهی تمام عالم است و انبیا آمدهاند برای اینکه این عصارهی بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجود الهی بشود. این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در او است و جلوهگاه نور مقدس حقتعالی است.([1])
و تربیتگریزی را بسیار جدی میشمرد: گرفتاری همه ما برای این است که ما تزکیه نشدهایم، تربیت نشدیم. عالم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شدهاند، تربیت نشدهاند، تفکراتشان عمیق است، لکن تربیت نشدهاند و آن خطری که از عالمی که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد میشود، آن خطر از خطر مغول بالاتر است.([2])
یکی از دلایل تأکید امام خمینی(ره) بر تربیت و تزکیه نفس آن است که نفس تزکیه شده در راستای ارزشهای الهی قرار میگیرد و سر اطاعت در پیشگاه خداوند فرود میآورد و به قدرتهای غیر الهی بیتوجه است؛ از اینرو اهتمام بر این امر را بر همهی آحاد جامعه لازم دانسته و ضرورت آن را برای کسانی که با تربیت مردم سر و کار دارند، افزون میشمرد. و با معرفی چالشهای پیشرو؛ همچون طبیبی حاذق، راه درمان علمی و عملی را نشان میدهد تا پس از بازشناسی تهذیب نفس، موانع را حذف نموده و فرایند تسهیل گردد.
در بررسی موانع مورد نظر در راه تزکیهی نفس از نگاه امام خمینی(ره) موارد ذیل به چشم میخورد:
1. غفلت از گناه و کوچک شمردن آن؛ در روایات آمده است که خداوند هرگاه به بندهی خود عنایت فرماید، او را به یاد گناهانش میاندازد. در اندیشهی اسلامی احساس گناه و حالت توبه و بازگشت یک نعمت الهی و "فقدان احساس گناه" یک زنگ خطر است.
2. حبّ دنیا؛ در اینباره میفرماید: محبت دنیا، انسان را منتهی به هلاکت ابدی میکند و آن مادهی ابتلائات و سیئات باطنی و ظاهری است.([3])
3. حب نفس؛ امام خمینی(ره) حب نفس را ریشهی همه مشکلات انسان و بزرگترین مانع تزکیه میشمرد. به نظر حضرت امام(ره) نفس انسان به شیوههای گوناگون انسان را فریب میدهد؛ از اینرو به ذکر نمونههای بارز حبّ نفس میپردازد؛ از جمله حب جاه، مقام، همسر، فرزند، ثروت و ... است.
4. امید به سعهی وقت؛ از موانع بزرگ تیقَظ و بیدارى، که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان میمیراند، آن است که انسان گمان کند وقت برای سیر وسیع است... انسان به کلی آخرت را فراموش میکند و مقصد، از یاد انسان میرود.([4])
5 . غفلت از خود و عیب جویی از دیگران.
6 . علم بدون ایمان.
7. مجادله؛ ایجاد تفرقه و اختلاف از موانع تزکیهی نفس است:
دعواهای ما، دعوایی نیست که برای خدا باشد، ... همهی ما از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خداست، ما برای مصالح اسلام، دعوا میکنیم... دعوای خود من و شما، و همهی کسانی که دعوا میکنند، همه برای خودشان است.([5])
8 . لذتگرایى؛ در اینباره نیز هشدار میدهد: بدان که نفس در هر حظّی که از این عالم میبرد، در قلب اثری از آن واقع میشود که آن تأثر از ملک و طبیعت است و سبب تعلّق آن است به دنیا، و التذاذات هرچه بیشتر باشد، قلب از آن، بیشتر تأثر پیدا میکند، و تعلق و حبّش بیشتر میگردد، تا آنکه تمام وجههی قلب به دنیا و زخارف آن گردد. و این، منشأ مفاسد بسیاری است؛ تمام خطاهای انسان و گرفتاری به معاصی و سیئات، برای همین محبت و علاقه است. ([6])
9. خودباختگى؛ حضرت امام(ره) در عبارتی جالب توجه میفرماید: خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را میبازد، خود را گم میکند.([7])
10. نسیان آخرت؛ نسیان آخرت، از اموری است که اگر ولیالله اعظم، امیرالمؤمنین(ع) بر ما بترسد از آن و از موجب آن، که طول أمل است، حق است؛ زیرا که او میداند این چه سفر پرخطری است و انسانی که باید آنی راحتی نداشته باشد و در هر حال مشغول جمع زاد و راحله باشد و دقیقهای ننشیند، اگر نسیان کرد آن عالم را و به خواب رفت و نفهمید که چنین عالمی هم هست و چنین سیری هم در پیش است، چه به سر او خواهد آمد و به چه بدبختیهایی خواهد گرفتار شد.([8])
اصول تربیت از دیدگاه حضرت امام(ره)
نظرات تربیتی امام خمینی(ره) براصول و قواعد استوار است، که مهمترین آنها عبارت است از:
1. تکیه بر اصلاح خود؛ امام راحل1 میفرمود: کسانی که میخواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، قبلاً خودشان تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند.([9])
2. تقدم تزکیه بر تعلیم؛ امام خمینی(ره) تقدم تزکیه بر تعلیم را به عنوان یک اصل راهبردی بارها یادآور شده است: کوشش کنید که تربیت بشوید و تزکیه بشوید، قبل از اینکه تعلیم و تعلّم باشد. کوشش کنید که همدوش با درس خواندن و تعلیم، تربیت باشد، که او مقدم است به حسب رتبه بر تعلیم و بر تلاوت آیات و بر تعلیم کتاب و حکمت.([10])
این اصل اتخاذ شده از سوی حضرت امام(ره) مستفاد از آیات قرآنی است که در سه مورد تزکیه و تربیت را بر تعلیم مقدم داشته است.([11]) امام خمینی(ره) علم بدون تزکیه و تربیت را منشأ و سرآغاز بسیاری از خطرها و انحرافات میداند و میفرماید: ...مهم تربیت است. علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است. گاهی این باران که رحمت الهی است وقتی به گلها میخورد، بوی عطر بلند میشود؛ وقتی که به جای کثیف میخورد، بوی کثافت بلند میشود؛ علم هم همینطور است که اگر در یک قلب تربیت شده علم وارد بشود، عطرش عالَم را میگیرد. و اگر در یک قلب تربیت نشده یا فاسد بریزد...، این، فاسد میکند عالَم را....([12])
3. تداوم تربیت؛ امام بزرگوار همه انسانها را از بدو تولد تا آخرین روز زندگی نیازمند تعلیم و تربیت میداند و میفرماید:
همه جمعیت دنیا احتیاج به تعلیم و تربیت دارند. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که من دیگر احتیاج ندارم به این که تعلیم بشوم و تربیت بشوم. رسول خدا هم تا آخر احتیاج داشت، منتها احتیاج او را خدا رفع میکرد. ما همه احتیاج داریم.([13])
4. اصل تکرار و تلقین؛ توجه به این اصل را میتوان از نوآوریهای تربیتی حضرت امام(ره) دانست. ایشان در اینباره میفرماید: اگر بخواهید یک بچهای را تربیت بکنید، باید یک مسأله را چندین دفعه با چند زبان، با چند وضع، به او بخوانید. مطلب یکی باشد، لکن طرز بیان اینها؛ به طوری که در قلب او نقش ببندد.([14])
5 . جهتدار بودن تربیت؛ آیاتی که محور تعلیم و تربیت انبیا را اخلاص و توجه تامّ به مبدأ هستی معرفی میکند، منشأ و محور تأکید فراوان امام خمینی(ره) نسبت به جهتدار بودن امر تعلیم و تربیت است: و از همینجا میتوان گفت: تفاوت اسلام با دیگر مکاتب تربیتی آن است که آنها خود را محدود به هر یک از اهداف مورد نظر در مبانی تربیتی خویش میدانند، ولی اسلام حرکت تربیت را به سوی خدا و توجه به او معرفی میکند؛ از این رو در سازندگی فرد یا سازندگی و بالندگی اجتماع خود را محصور و محدود نمیکند.
...تمام انبیا، معلمها هستند و تمام بشر، دانشجو. انبیا مکتبی دارند که در آن مکتب میخواهند این موجود دوپایی که بدترین موجودات است و اگر رها بشود خطرناکترینِ موجودات عالم است، این را به راه مستقیم، به صراط مستقیم هدایت کنند... عالَم یک دانشگاهی است و انبیا و اولیا و تربیت شدههای آنها، معلم هستند و سایر بشر دانشجو... وظیفهی معلم، هدایت جامعه است به سوی الله و وظیفه دانشجو، تعلّم.([15])
ساحتهای تربیت
با توجه به ابعاد گسترده تربیت، به مهمترین آنها، میپردازیم:
1. تربیت معنوى؛ به نظر حضرت امام(ره) مهمترین بُعد تربیت، بُعد معنوی آن است؛ به گونهای که میتوان از آن با عنوان "هدف تربیتى" نیز یاد کرد:
آن که اسلام میخواهد تمام علوم [است]؛ چه علوم طبیعی باشد و چه علوم غیر طبیعی باشد، آن که از آن اسلام میخواهد، آن مقصدی که اسلام دارد، این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهی و برگشت به توحید بکند. هر علمی که جنبه الوهیت در آن باشد؛ یعنی انسان، طبیعت را که میبیند، خدا را در آن ببیند، ماده را که میبیند، خدا را در آن ببیند، سایر موجودات را که مشاهده بکند، خدا را در آن ببیند. آن که اسلام برای آن آمده است؛ برای برگرداندن تمام موجودات طبیعی به الاهیت و تمام علوم طبیعی به علم الهى.([16])
2. تربیت عقلانى؛ منظور از تربیت عقلانى؛ ایجاد زمینههای لازم برای پرورش قوه عاقله جهت دستیابی به قرب الهی است.
امام خمینی(ره) نیز بر این امر تأکید میفرماید: بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حقتعالى، "تفکر" است و بعضی از علمای اخلاق آن را در بَدایات، در مرتبهی پنجم قرار دادهاند و آن نیز در مقام خود صحیح است و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری ـ ولو کم هم باشد ـ فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم و قوای صحیحه ـ که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران میکند ـ به او عنایت کرده و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتابها نازل کرده و راهنماییها نموده و دعوتها کرده، آیا وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟.([17])
امام خمینی(ره) از روشهای ویژهی تربیتی بهره میجست و در گفتار و کردار از آنها پیروی میکرد. این روشها در دو بخش قابل بررسی است: 1. روش عمومی تربیت، 2. روش خاص تربیت کودکان.
تربیت کودکان از نظر امام بر دو پایه استوار است: احترام به کودک و اختیار دادن به او، همراه اعمال محدودیتهای کمتر در رفتار آنان، که به رشد و پرورش قدرت تفکر و شخصیت و خلاقیت وی منجر میگردد.
به نظر برخی دانشمندان در فرزند پروری سه روش وجود دارد:
الف. روش استبدادى؛ به معنای اجبار در اطاعت از ارزشها و باورهای والدین با محدود کردن خودمختاری کودک.
ب. روش آسانگیرى؛ در این روش، والدین در هر چیز که به کودکی مربوط میشود، به کودکِ خود آزادی میدهند.
ج. اقتدارى؛ روشی است که در آن والدین سعی میکنند فعالیتهای کودک را در مسیری منطقی و مفید هدایت کنند. در این روش از یک سو به کودک امکان دخالت در تصمیمگیریها داده میشود، و از سوی دیگر والدین محدودیتهایی را اعمال میکنند. ([18]) این روش که شیوهای دوستانه و اقتدارى است، بهترین روش فرزند پروری به نظر میآید و در سیرهی عملی حضرت امام(ره) مشاهده نیز میگردد.
البته این سخن به معنای بیتوجهی به مسایل مهم و اساسی و عدم حساسیت نسبت به تکالیف شرعی نیست. امام باقر(ع) میفرماید: کودک در سه سالگی هفت بار "لا إله إلا الله" بگوید، و چون سن او به سه سال و هفت ماه و بیست روز رسید، هفت بار "محمد رسولالله" و در چهارسالگی هفت بار "صلّی الله علی محمد و آل محمد" بگوید و در پنج سالگی رو به قبله واداشته شود و سجده کند و در شش سالگی رکوع و سجود را بیاموزد و در هفت سالگی وضو بگیرد و به نماز وادار شود و در نه سالگی، به نماز فرمانش دهند و اگر نماز را ترک کرد از او بازخواست شود.([19])
امام خمینی(ره) که میکوشید تا مسایل دینی و امور شرعی در نظر فرزندان سخت و مشقتزا جلوه نشود، امّا هرگز اجازه نمیداد که در انجام وظایف دینی کوتاهی و اهمال صورت گیرد. یکی از فرزندان حضرت امام میگوید: تازه مکلف شده و شب خوابیده بودم که آقا با اخوی وارد شدند و خیلی سرحال و خوشحال بودند. پرسیدند: نماز خواندهاى؟ من فکر کردم چون الآن آقا سرحال هستند دیگر نماز خواندن من هم برایشان مسألهای نیست. گفتم: نه، ایشان به قدری تغییر حالت دادند و عصبانی شدند که ناراحتی سراسر وجودشان را فرا گرفت و من خیلی ناراحت شدم که چرا با حرف و عملم مجلس به آن شادی را تلخ کردم.([20])
از دیدگاه امام خمینی(ره) عوامل ذیل را میتوان در جهت تربیت انسان به کار گرفت:
1. تفکر و اندیشه؛ که آن را شرط اول مجاهده و مبارزه با نفس و سیرإلی الله توصیف فرمود.([21])
2. بیدارى، آگاهى، انگیزهی الهى؛ تفکر، موجب بیدارى انسان از خواب غفلت میشود تا جایگاه خود را در جهان هستی دریابد. حضرت امام خمینی(ره) دربارهی انگیزهی الهى میفرماید:
اگر ما بندهی مخلص خداییم، چرا شیطان در ما، این قدر تصرف دارد... اگر شما، مخلصید، چرا چشمههای حکمت، از قلب شما به زبان، جاری نشده؟ ... پس بدان، اعمال ما برای خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بیدرمان، همین جاست.([22])
3. عزم و اراده؛ آنچه اکنون لازم است بیان شود، این است که انسان تا تنبّه پیدا نکند که مسافر است و لازم است از برای او سیر، و دارای مقصد است و باید به طرف آن مقصد، ناچار حرکت کند، و حصول مقصد ممکن است، "عزم" برای او حاصل نشود و دارای "اراده" نگردد.([23])
4. مراقبه و محاسبه؛ حضرت امام(ره) بر استفاده از این روش تأکید میورزید؛ همچنانکه خطاب به فرزند خویش فرمود: سعی کن در این قدم اول موفق شوی که در روزگار جوانی آسانتر و موفقیت آمیزتر است. مگذار مثل پدرت پیر شوی که یا درجا بزنى، و یا به عقب برگردى. و این محتاج مراقبه و محاسبه است.([24])
5 . عبادت و نیایش؛ دایمی کردن نام و یاد خدا در اندیشه و اعمال و احساس حضور در محضر خدا، میتواند بسیار راهگشا و مفید باشد. با نیایش و پرورش روحیهی تعبدی میتوان به تدریج، میزان احساس حضور در محضر الهی را افزایش داد و نماز بهترین روش نیایش است؛ همانگونه که امام خمینی(ره) بر اهمیت نماز و تأثیر برجستهی آن در تربیت تأکید میفرماید: در اسلام از نماز هیچ فریضهای بالاتر نیست. چهطور نماز را این قدر سستی میکنید در آن؟ از نماز همهی این مسایل پیدا میشود.([25])
و درباره نقش تربیتی روزه فرمود: این ضیافت، همهاش ترک است، ترک شهوات از قبیل خوردنیها، نوشیدنیها و جهات دیگری که شهوات انسان اقتضا میکند. خداوند دعوت کرده است ما را به این که شما باید وارد بشوید در این میهمانخانه و این ضیافت هم جز ترک، چیزی نیست؛ ترک هواها، ترک خودیها، ترک منیها، منیّتها ... تمام این مفاسدی که در عالم حاصل میشود، برای این است که در این ضیافت وارد نشدهاند....([26])
4. ذکر و دعا؛ از دیدگاه حضرت امام(ره) دعا صرفنظر از مقولهی عبادى، بعد تربیتی و اخلاقی دارد.
اینهایی که از کتب ادعیه انتقاد میکنند، برای این است که نمیدانند، جاهلند، بیچارهاند، نمیدانند که این کتب ادعیه چهطور انسان را میسازد. این دعاهایی که از ائمهی ما وارد شده است، مثل دعای کمیل، مثل مناجات شعبانیه، دعای عرفهی حضرت سیدالشهدا7 و دعای سمات اینها چه جور انسان را درست میکند.([27])
یکی از بستگان حضرت امام(ره) میگوید: یکی از مسایلی که حضرت امام(ره) روزهای آخر به من توصیه میکردند، خواندن دعای عهد است، که در آخر کتاب مفاتیح الجنان آمده است.([28])
5. تلاوت قرآن و تفکر در آن؛ امام خمینی(ره) قرآن را کتاب آدمسازی و تربیتی معرفی میفرماید:
کتاب آسمانی اسلام، که آن قرآن مجید است، کتاب تربیت انسان است، انسان را به همهی ابعادی که دارد، به بعد روحانی و به بعد جسمانى، بعدهای سیاسى، اجتماعى، فرهنگی ـ همه بعدها ـ بعد نظامى؛ این اسلام آمده است که به ما راه تربیت را نشان بدهد.([29])
6 . تعظیم شعائر مذهبى؛ به نظر حضرت امام(ره) یکی از ابعاد عزاداری و برپایی شعائر مذهبى، بعد اخلاقی و تربیتی آن است. ایشان در اینباره میفرماید: مجالسی که به نام روضه در بلاد شیعه به پا میشود ـ با همه نواقص که دارد ـ باز هرچه دستور دینی و اخلاقی است و هرچه انتشار فضایل و پخش مکارم اخلاقی است در اثر همین مجالس است.([30])
7. مبارزه عملى، یا جهاد با نفس؛ اهمیت این مجاهده چنان است که پیامبر اعظم(ص) از آن به عنوان جهاد اکبر و جهاد افضل یاد میفرماید.([31])
به نظر حضرت امام(ره) جهاد با نفس تنها از راه مخالفت عملی با عادات ناپسند امکانپذیر است. ایشان در اینباره مینویسد: بهترین علاجها که علمای اخلاق و اهل سلوک از برای این مفاسد اخلاقی فرمودهاند، این استکه هر یک از این ملکات زشت را که در خود میبینی در نظر بگیری و برخلاف آن تا چندی مردانه قیام و اقدام کنی، و همت بگماری برخلاف نفس تا مدتى، و بر ضد خواهش آن رذیله رفتار کنی و از خدای تعالی در هر حال توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده، مسلماً بعد از مدت قلیلی آن خُلق زشت رفع شده و شیطان و جندش از این سنگر فرار کرده، جنود رحمانی به جای آنها برقرار میشود.([32])
8 . ستایش و تشویق؛ این اصل مهم تربیتی، مورد توجه حضرت امام(ره) بود و در تربیت فرزندان خود از آن بهره میگرفت. یکی از بستگان معظمله میگوید: من هر موقع پیش امام میرفتم، مرا تشویق به نماز میکردند. یادم میآید که وقتی پنج ساله بودم وارد اتاق آقا شدم و دیدم که دارند نماز میخوانند، من هم پشت سر ایشان نماز خواندم. پس از نماز امام چند کتاب به من جایزه دادند.([33])
هنگامی که دفتر نقاشی کودکی تقدیم حضرت امام(ره) شد، ایشان با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه کردند؛ به ویژه آنکه با دیدن تصویر پشت جلد که شامل یک تانک بود که چرخهای آن را مدادتراش، تنه آن را کتاب و لوله آن را یک مداد و سرنشین آن را طفل دانشآموز تشکیل میداد ـ تبسم شیرینی بر لبهای معظمله نقش بست، و دستور دادند تا برای این نقاش خردسال جایزهای تهیه شود.([34])
پینوشت:
[1]. صحیفه امام، ج 14، ص 153.
[2]. همان، ص 391.
[3]. شرح چهل حدیث، حدیث ششم، ص 122.
[4]. همان، حدیث دهم، ص 172.
[5]. صحیفه امام، ج 14، ص 379.
[6]. شرح چهل حدیث، حدیث ششم، ص 122.
[7]. جهاد اکبر، ص 22.
[8]. شرح چهل حدیث، ص 175 و 176.
[9]. صحیفه امام، ج 14، ص 391.
[10]. همان، ج 13، ص 507 .
[11]. البقره (2) : 151 و آل عمران (3) : 164 و جمعه (62) : 2.
[12]. صحیفه امام، ج 14، ص 40.
[13]. همان، ج 17، ص 237.
[14]. همان، ج 10، ص 34.
[15]. همان، ج 13، ص 172.
[16]. همان، ج 8 ،ص 435.
[17]. شرح چهل حدیث، حدیث اول، فصل 2، ص 14 .
[18]. مجله پیوند، ش 248، ص 583 .
[19]. مکارم الاخلاق، ص 222.
[20]. برداشتهایی از سیرهی امام خمینی(ره)، ج 1، ص 29.
[21]. شرح چهل حدیث، ص 5 و 6 .
[22]. همان، ص 174.
[23]. همان.
[24]. نقطهی عطف، ص 17 و 18.
[25]. صحیفهی امام، ج 12، ص 392.
[26]. همان،ج 21، ص 45.
[27]. تفسیر سورهی حمد، ص 150.
[28]. برداشتهایی از سیرهی امام خمینی(ره)، ج 1، ص 57 .
[29]. صحیفه امام، ج 6 ، ص 530 .
[30]. کشف الأسرار، ص 173 و 174.
[31]. وسائل الشیعه، ج 11، ص 123 و 124.
[32]. شرح چهل حدیث، حدیث اول، فصل 6 ، ص 32.
[33]. برداشتهایی از سیرهی امام خمینی(ره)، ج 1، ص 60 و 61 .
[34]. مجله پیوند، ش 260، ص 14.
منبع: مجموعه آثار کنگره اندیشههای اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره)، ش 9، مقالات اخلاقى، ش 2
و بر همین اساس، غایت و فلسفه بعثت را تربیت بشر معرفی فرمود: انبیا هم که آمدهاند از طرف خدای تبارک و تعالی برای همین تربیت بشر و برای انسانسازی است... اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصاره همه موجودات است و فشردهی تمام عالم است و انبیا آمدهاند برای اینکه این عصارهی بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجود الهی بشود. این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در او است و جلوهگاه نور مقدس حقتعالی است.([1])
و تربیتگریزی را بسیار جدی میشمرد: گرفتاری همه ما برای این است که ما تزکیه نشدهایم، تربیت نشدیم. عالم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شدهاند، تربیت نشدهاند، تفکراتشان عمیق است، لکن تربیت نشدهاند و آن خطری که از عالمی که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد میشود، آن خطر از خطر مغول بالاتر است.([2])
یکی از دلایل تأکید امام خمینی(ره) بر تربیت و تزکیه نفس آن است که نفس تزکیه شده در راستای ارزشهای الهی قرار میگیرد و سر اطاعت در پیشگاه خداوند فرود میآورد و به قدرتهای غیر الهی بیتوجه است؛ از اینرو اهتمام بر این امر را بر همهی آحاد جامعه لازم دانسته و ضرورت آن را برای کسانی که با تربیت مردم سر و کار دارند، افزون میشمرد. و با معرفی چالشهای پیشرو؛ همچون طبیبی حاذق، راه درمان علمی و عملی را نشان میدهد تا پس از بازشناسی تهذیب نفس، موانع را حذف نموده و فرایند تسهیل گردد.
در بررسی موانع مورد نظر در راه تزکیهی نفس از نگاه امام خمینی(ره) موارد ذیل به چشم میخورد:
1. غفلت از گناه و کوچک شمردن آن؛ در روایات آمده است که خداوند هرگاه به بندهی خود عنایت فرماید، او را به یاد گناهانش میاندازد. در اندیشهی اسلامی احساس گناه و حالت توبه و بازگشت یک نعمت الهی و "فقدان احساس گناه" یک زنگ خطر است.
2. حبّ دنیا؛ در اینباره میفرماید: محبت دنیا، انسان را منتهی به هلاکت ابدی میکند و آن مادهی ابتلائات و سیئات باطنی و ظاهری است.([3])
3. حب نفس؛ امام خمینی(ره) حب نفس را ریشهی همه مشکلات انسان و بزرگترین مانع تزکیه میشمرد. به نظر حضرت امام(ره) نفس انسان به شیوههای گوناگون انسان را فریب میدهد؛ از اینرو به ذکر نمونههای بارز حبّ نفس میپردازد؛ از جمله حب جاه، مقام، همسر، فرزند، ثروت و ... است.
4. امید به سعهی وقت؛ از موانع بزرگ تیقَظ و بیدارى، که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان میمیراند، آن است که انسان گمان کند وقت برای سیر وسیع است... انسان به کلی آخرت را فراموش میکند و مقصد، از یاد انسان میرود.([4])
5 . غفلت از خود و عیب جویی از دیگران.
6 . علم بدون ایمان.
7. مجادله؛ ایجاد تفرقه و اختلاف از موانع تزکیهی نفس است:
دعواهای ما، دعوایی نیست که برای خدا باشد، ... همهی ما از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خداست، ما برای مصالح اسلام، دعوا میکنیم... دعوای خود من و شما، و همهی کسانی که دعوا میکنند، همه برای خودشان است.([5])
8 . لذتگرایى؛ در اینباره نیز هشدار میدهد: بدان که نفس در هر حظّی که از این عالم میبرد، در قلب اثری از آن واقع میشود که آن تأثر از ملک و طبیعت است و سبب تعلّق آن است به دنیا، و التذاذات هرچه بیشتر باشد، قلب از آن، بیشتر تأثر پیدا میکند، و تعلق و حبّش بیشتر میگردد، تا آنکه تمام وجههی قلب به دنیا و زخارف آن گردد. و این، منشأ مفاسد بسیاری است؛ تمام خطاهای انسان و گرفتاری به معاصی و سیئات، برای همین محبت و علاقه است. ([6])
9. خودباختگى؛ حضرت امام(ره) در عبارتی جالب توجه میفرماید: خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را میبازد، خود را گم میکند.([7])
10. نسیان آخرت؛ نسیان آخرت، از اموری است که اگر ولیالله اعظم، امیرالمؤمنین(ع) بر ما بترسد از آن و از موجب آن، که طول أمل است، حق است؛ زیرا که او میداند این چه سفر پرخطری است و انسانی که باید آنی راحتی نداشته باشد و در هر حال مشغول جمع زاد و راحله باشد و دقیقهای ننشیند، اگر نسیان کرد آن عالم را و به خواب رفت و نفهمید که چنین عالمی هم هست و چنین سیری هم در پیش است، چه به سر او خواهد آمد و به چه بدبختیهایی خواهد گرفتار شد.([8])
اصول تربیت از دیدگاه حضرت امام(ره)
نظرات تربیتی امام خمینی(ره) براصول و قواعد استوار است، که مهمترین آنها عبارت است از:
1. تکیه بر اصلاح خود؛ امام راحل1 میفرمود: کسانی که میخواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، قبلاً خودشان تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند.([9])
2. تقدم تزکیه بر تعلیم؛ امام خمینی(ره) تقدم تزکیه بر تعلیم را به عنوان یک اصل راهبردی بارها یادآور شده است: کوشش کنید که تربیت بشوید و تزکیه بشوید، قبل از اینکه تعلیم و تعلّم باشد. کوشش کنید که همدوش با درس خواندن و تعلیم، تربیت باشد، که او مقدم است به حسب رتبه بر تعلیم و بر تلاوت آیات و بر تعلیم کتاب و حکمت.([10])
این اصل اتخاذ شده از سوی حضرت امام(ره) مستفاد از آیات قرآنی است که در سه مورد تزکیه و تربیت را بر تعلیم مقدم داشته است.([11]) امام خمینی(ره) علم بدون تزکیه و تربیت را منشأ و سرآغاز بسیاری از خطرها و انحرافات میداند و میفرماید: ...مهم تربیت است. علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است. گاهی این باران که رحمت الهی است وقتی به گلها میخورد، بوی عطر بلند میشود؛ وقتی که به جای کثیف میخورد، بوی کثافت بلند میشود؛ علم هم همینطور است که اگر در یک قلب تربیت شده علم وارد بشود، عطرش عالَم را میگیرد. و اگر در یک قلب تربیت نشده یا فاسد بریزد...، این، فاسد میکند عالَم را....([12])
3. تداوم تربیت؛ امام بزرگوار همه انسانها را از بدو تولد تا آخرین روز زندگی نیازمند تعلیم و تربیت میداند و میفرماید:
همه جمعیت دنیا احتیاج به تعلیم و تربیت دارند. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که من دیگر احتیاج ندارم به این که تعلیم بشوم و تربیت بشوم. رسول خدا هم تا آخر احتیاج داشت، منتها احتیاج او را خدا رفع میکرد. ما همه احتیاج داریم.([13])
4. اصل تکرار و تلقین؛ توجه به این اصل را میتوان از نوآوریهای تربیتی حضرت امام(ره) دانست. ایشان در اینباره میفرماید: اگر بخواهید یک بچهای را تربیت بکنید، باید یک مسأله را چندین دفعه با چند زبان، با چند وضع، به او بخوانید. مطلب یکی باشد، لکن طرز بیان اینها؛ به طوری که در قلب او نقش ببندد.([14])
5 . جهتدار بودن تربیت؛ آیاتی که محور تعلیم و تربیت انبیا را اخلاص و توجه تامّ به مبدأ هستی معرفی میکند، منشأ و محور تأکید فراوان امام خمینی(ره) نسبت به جهتدار بودن امر تعلیم و تربیت است: و از همینجا میتوان گفت: تفاوت اسلام با دیگر مکاتب تربیتی آن است که آنها خود را محدود به هر یک از اهداف مورد نظر در مبانی تربیتی خویش میدانند، ولی اسلام حرکت تربیت را به سوی خدا و توجه به او معرفی میکند؛ از این رو در سازندگی فرد یا سازندگی و بالندگی اجتماع خود را محصور و محدود نمیکند.
...تمام انبیا، معلمها هستند و تمام بشر، دانشجو. انبیا مکتبی دارند که در آن مکتب میخواهند این موجود دوپایی که بدترین موجودات است و اگر رها بشود خطرناکترینِ موجودات عالم است، این را به راه مستقیم، به صراط مستقیم هدایت کنند... عالَم یک دانشگاهی است و انبیا و اولیا و تربیت شدههای آنها، معلم هستند و سایر بشر دانشجو... وظیفهی معلم، هدایت جامعه است به سوی الله و وظیفه دانشجو، تعلّم.([15])
ساحتهای تربیت
با توجه به ابعاد گسترده تربیت، به مهمترین آنها، میپردازیم:
1. تربیت معنوى؛ به نظر حضرت امام(ره) مهمترین بُعد تربیت، بُعد معنوی آن است؛ به گونهای که میتوان از آن با عنوان "هدف تربیتى" نیز یاد کرد:
آن که اسلام میخواهد تمام علوم [است]؛ چه علوم طبیعی باشد و چه علوم غیر طبیعی باشد، آن که از آن اسلام میخواهد، آن مقصدی که اسلام دارد، این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهی و برگشت به توحید بکند. هر علمی که جنبه الوهیت در آن باشد؛ یعنی انسان، طبیعت را که میبیند، خدا را در آن ببیند، ماده را که میبیند، خدا را در آن ببیند، سایر موجودات را که مشاهده بکند، خدا را در آن ببیند. آن که اسلام برای آن آمده است؛ برای برگرداندن تمام موجودات طبیعی به الاهیت و تمام علوم طبیعی به علم الهى.([16])
2. تربیت عقلانى؛ منظور از تربیت عقلانى؛ ایجاد زمینههای لازم برای پرورش قوه عاقله جهت دستیابی به قرب الهی است.
امام خمینی(ره) نیز بر این امر تأکید میفرماید: بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حقتعالى، "تفکر" است و بعضی از علمای اخلاق آن را در بَدایات، در مرتبهی پنجم قرار دادهاند و آن نیز در مقام خود صحیح است و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری ـ ولو کم هم باشد ـ فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم و قوای صحیحه ـ که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران میکند ـ به او عنایت کرده و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتابها نازل کرده و راهنماییها نموده و دعوتها کرده، آیا وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟.([17])
امام خمینی(ره) از روشهای ویژهی تربیتی بهره میجست و در گفتار و کردار از آنها پیروی میکرد. این روشها در دو بخش قابل بررسی است: 1. روش عمومی تربیت، 2. روش خاص تربیت کودکان.
تربیت کودکان از نظر امام بر دو پایه استوار است: احترام به کودک و اختیار دادن به او، همراه اعمال محدودیتهای کمتر در رفتار آنان، که به رشد و پرورش قدرت تفکر و شخصیت و خلاقیت وی منجر میگردد.
به نظر برخی دانشمندان در فرزند پروری سه روش وجود دارد:
الف. روش استبدادى؛ به معنای اجبار در اطاعت از ارزشها و باورهای والدین با محدود کردن خودمختاری کودک.
ب. روش آسانگیرى؛ در این روش، والدین در هر چیز که به کودکی مربوط میشود، به کودکِ خود آزادی میدهند.
ج. اقتدارى؛ روشی است که در آن والدین سعی میکنند فعالیتهای کودک را در مسیری منطقی و مفید هدایت کنند. در این روش از یک سو به کودک امکان دخالت در تصمیمگیریها داده میشود، و از سوی دیگر والدین محدودیتهایی را اعمال میکنند. ([18]) این روش که شیوهای دوستانه و اقتدارى است، بهترین روش فرزند پروری به نظر میآید و در سیرهی عملی حضرت امام(ره) مشاهده نیز میگردد.
البته این سخن به معنای بیتوجهی به مسایل مهم و اساسی و عدم حساسیت نسبت به تکالیف شرعی نیست. امام باقر(ع) میفرماید: کودک در سه سالگی هفت بار "لا إله إلا الله" بگوید، و چون سن او به سه سال و هفت ماه و بیست روز رسید، هفت بار "محمد رسولالله" و در چهارسالگی هفت بار "صلّی الله علی محمد و آل محمد" بگوید و در پنج سالگی رو به قبله واداشته شود و سجده کند و در شش سالگی رکوع و سجود را بیاموزد و در هفت سالگی وضو بگیرد و به نماز وادار شود و در نه سالگی، به نماز فرمانش دهند و اگر نماز را ترک کرد از او بازخواست شود.([19])
امام خمینی(ره) که میکوشید تا مسایل دینی و امور شرعی در نظر فرزندان سخت و مشقتزا جلوه نشود، امّا هرگز اجازه نمیداد که در انجام وظایف دینی کوتاهی و اهمال صورت گیرد. یکی از فرزندان حضرت امام میگوید: تازه مکلف شده و شب خوابیده بودم که آقا با اخوی وارد شدند و خیلی سرحال و خوشحال بودند. پرسیدند: نماز خواندهاى؟ من فکر کردم چون الآن آقا سرحال هستند دیگر نماز خواندن من هم برایشان مسألهای نیست. گفتم: نه، ایشان به قدری تغییر حالت دادند و عصبانی شدند که ناراحتی سراسر وجودشان را فرا گرفت و من خیلی ناراحت شدم که چرا با حرف و عملم مجلس به آن شادی را تلخ کردم.([20])
از دیدگاه امام خمینی(ره) عوامل ذیل را میتوان در جهت تربیت انسان به کار گرفت:
1. تفکر و اندیشه؛ که آن را شرط اول مجاهده و مبارزه با نفس و سیرإلی الله توصیف فرمود.([21])
2. بیدارى، آگاهى، انگیزهی الهى؛ تفکر، موجب بیدارى انسان از خواب غفلت میشود تا جایگاه خود را در جهان هستی دریابد. حضرت امام خمینی(ره) دربارهی انگیزهی الهى میفرماید:
اگر ما بندهی مخلص خداییم، چرا شیطان در ما، این قدر تصرف دارد... اگر شما، مخلصید، چرا چشمههای حکمت، از قلب شما به زبان، جاری نشده؟ ... پس بدان، اعمال ما برای خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بیدرمان، همین جاست.([22])
3. عزم و اراده؛ آنچه اکنون لازم است بیان شود، این است که انسان تا تنبّه پیدا نکند که مسافر است و لازم است از برای او سیر، و دارای مقصد است و باید به طرف آن مقصد، ناچار حرکت کند، و حصول مقصد ممکن است، "عزم" برای او حاصل نشود و دارای "اراده" نگردد.([23])
4. مراقبه و محاسبه؛ حضرت امام(ره) بر استفاده از این روش تأکید میورزید؛ همچنانکه خطاب به فرزند خویش فرمود: سعی کن در این قدم اول موفق شوی که در روزگار جوانی آسانتر و موفقیت آمیزتر است. مگذار مثل پدرت پیر شوی که یا درجا بزنى، و یا به عقب برگردى. و این محتاج مراقبه و محاسبه است.([24])
5 . عبادت و نیایش؛ دایمی کردن نام و یاد خدا در اندیشه و اعمال و احساس حضور در محضر خدا، میتواند بسیار راهگشا و مفید باشد. با نیایش و پرورش روحیهی تعبدی میتوان به تدریج، میزان احساس حضور در محضر الهی را افزایش داد و نماز بهترین روش نیایش است؛ همانگونه که امام خمینی(ره) بر اهمیت نماز و تأثیر برجستهی آن در تربیت تأکید میفرماید: در اسلام از نماز هیچ فریضهای بالاتر نیست. چهطور نماز را این قدر سستی میکنید در آن؟ از نماز همهی این مسایل پیدا میشود.([25])
و درباره نقش تربیتی روزه فرمود: این ضیافت، همهاش ترک است، ترک شهوات از قبیل خوردنیها، نوشیدنیها و جهات دیگری که شهوات انسان اقتضا میکند. خداوند دعوت کرده است ما را به این که شما باید وارد بشوید در این میهمانخانه و این ضیافت هم جز ترک، چیزی نیست؛ ترک هواها، ترک خودیها، ترک منیها، منیّتها ... تمام این مفاسدی که در عالم حاصل میشود، برای این است که در این ضیافت وارد نشدهاند....([26])
4. ذکر و دعا؛ از دیدگاه حضرت امام(ره) دعا صرفنظر از مقولهی عبادى، بعد تربیتی و اخلاقی دارد.
اینهایی که از کتب ادعیه انتقاد میکنند، برای این است که نمیدانند، جاهلند، بیچارهاند، نمیدانند که این کتب ادعیه چهطور انسان را میسازد. این دعاهایی که از ائمهی ما وارد شده است، مثل دعای کمیل، مثل مناجات شعبانیه، دعای عرفهی حضرت سیدالشهدا7 و دعای سمات اینها چه جور انسان را درست میکند.([27])
یکی از بستگان حضرت امام(ره) میگوید: یکی از مسایلی که حضرت امام(ره) روزهای آخر به من توصیه میکردند، خواندن دعای عهد است، که در آخر کتاب مفاتیح الجنان آمده است.([28])
5. تلاوت قرآن و تفکر در آن؛ امام خمینی(ره) قرآن را کتاب آدمسازی و تربیتی معرفی میفرماید:
کتاب آسمانی اسلام، که آن قرآن مجید است، کتاب تربیت انسان است، انسان را به همهی ابعادی که دارد، به بعد روحانی و به بعد جسمانى، بعدهای سیاسى، اجتماعى، فرهنگی ـ همه بعدها ـ بعد نظامى؛ این اسلام آمده است که به ما راه تربیت را نشان بدهد.([29])
6 . تعظیم شعائر مذهبى؛ به نظر حضرت امام(ره) یکی از ابعاد عزاداری و برپایی شعائر مذهبى، بعد اخلاقی و تربیتی آن است. ایشان در اینباره میفرماید: مجالسی که به نام روضه در بلاد شیعه به پا میشود ـ با همه نواقص که دارد ـ باز هرچه دستور دینی و اخلاقی است و هرچه انتشار فضایل و پخش مکارم اخلاقی است در اثر همین مجالس است.([30])
7. مبارزه عملى، یا جهاد با نفس؛ اهمیت این مجاهده چنان است که پیامبر اعظم(ص) از آن به عنوان جهاد اکبر و جهاد افضل یاد میفرماید.([31])
به نظر حضرت امام(ره) جهاد با نفس تنها از راه مخالفت عملی با عادات ناپسند امکانپذیر است. ایشان در اینباره مینویسد: بهترین علاجها که علمای اخلاق و اهل سلوک از برای این مفاسد اخلاقی فرمودهاند، این استکه هر یک از این ملکات زشت را که در خود میبینی در نظر بگیری و برخلاف آن تا چندی مردانه قیام و اقدام کنی، و همت بگماری برخلاف نفس تا مدتى، و بر ضد خواهش آن رذیله رفتار کنی و از خدای تعالی در هر حال توفیق طلب کنی که با تو اعانت کند در این مجاهده، مسلماً بعد از مدت قلیلی آن خُلق زشت رفع شده و شیطان و جندش از این سنگر فرار کرده، جنود رحمانی به جای آنها برقرار میشود.([32])
8 . ستایش و تشویق؛ این اصل مهم تربیتی، مورد توجه حضرت امام(ره) بود و در تربیت فرزندان خود از آن بهره میگرفت. یکی از بستگان معظمله میگوید: من هر موقع پیش امام میرفتم، مرا تشویق به نماز میکردند. یادم میآید که وقتی پنج ساله بودم وارد اتاق آقا شدم و دیدم که دارند نماز میخوانند، من هم پشت سر ایشان نماز خواندم. پس از نماز امام چند کتاب به من جایزه دادند.([33])
هنگامی که دفتر نقاشی کودکی تقدیم حضرت امام(ره) شد، ایشان با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه کردند؛ به ویژه آنکه با دیدن تصویر پشت جلد که شامل یک تانک بود که چرخهای آن را مدادتراش، تنه آن را کتاب و لوله آن را یک مداد و سرنشین آن را طفل دانشآموز تشکیل میداد ـ تبسم شیرینی بر لبهای معظمله نقش بست، و دستور دادند تا برای این نقاش خردسال جایزهای تهیه شود.([34])
پینوشت:
[1]. صحیفه امام، ج 14، ص 153.
[2]. همان، ص 391.
[3]. شرح چهل حدیث، حدیث ششم، ص 122.
[4]. همان، حدیث دهم، ص 172.
[5]. صحیفه امام، ج 14، ص 379.
[6]. شرح چهل حدیث، حدیث ششم، ص 122.
[7]. جهاد اکبر، ص 22.
[8]. شرح چهل حدیث، ص 175 و 176.
[9]. صحیفه امام، ج 14، ص 391.
[10]. همان، ج 13، ص 507 .
[11]. البقره (2) : 151 و آل عمران (3) : 164 و جمعه (62) : 2.
[12]. صحیفه امام، ج 14، ص 40.
[13]. همان، ج 17، ص 237.
[14]. همان، ج 10، ص 34.
[15]. همان، ج 13، ص 172.
[16]. همان، ج 8 ،ص 435.
[17]. شرح چهل حدیث، حدیث اول، فصل 2، ص 14 .
[18]. مجله پیوند، ش 248، ص 583 .
[19]. مکارم الاخلاق، ص 222.
[20]. برداشتهایی از سیرهی امام خمینی(ره)، ج 1، ص 29.
[21]. شرح چهل حدیث، ص 5 و 6 .
[22]. همان، ص 174.
[23]. همان.
[24]. نقطهی عطف، ص 17 و 18.
[25]. صحیفهی امام، ج 12، ص 392.
[26]. همان،ج 21، ص 45.
[27]. تفسیر سورهی حمد، ص 150.
[28]. برداشتهایی از سیرهی امام خمینی(ره)، ج 1، ص 57 .
[29]. صحیفه امام، ج 6 ، ص 530 .
[30]. کشف الأسرار، ص 173 و 174.
[31]. وسائل الشیعه، ج 11، ص 123 و 124.
[32]. شرح چهل حدیث، حدیث اول، فصل 6 ، ص 32.
[33]. برداشتهایی از سیرهی امام خمینی(ره)، ج 1، ص 60 و 61 .
[34]. مجله پیوند، ش 260، ص 14.
منبع: مجموعه آثار کنگره اندیشههای اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره)، ش 9، مقالات اخلاقى، ش 2