نقش امام خمینی(ره) در احیای اندیشهی انتظار
آرشیو
چکیده
متن
اعتقاد به وجود حضرت مهدی و ظهور او برای اصلاح زمین و گسترش عدالت در پهنای آن، نورانیترین نقطهی امید بندگان صالح خدا است؛ و چنین امر مهمی بیالتزام عملی به "انتظار فرج" تأثیر بایستهی خویش را در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان نخواهد داشت.
از مصیبتهای عظیم عصر غیبت این است که اگرچه مردمان این زمان، معاصر آن عزیز الهیاند، امّا از حکومت عدل جهانی او و هدایتها و ارشادهای پیوسته و مستقیم او (در اثر عواملی که تمامی آنها به خود آنان راجع است) محروماند. در پی همین محرومیت اسفبار و جانکاه، بسیاری از حقایق دین مخفی مانده و برخی نیز در اثر دسایس و نیرنگهای شیاطین و دستهای پیدا و پنهان دشمنان دین چهرهی ناب و اصلی خود را در پس غبار خرافه، یا سوء فهم و تحریف عدهای جاهل و مغرض پنهان کرده است، و از این راه امت بزرگ اسلامی گرفتار خسارتها و صدمههای فراوان گشته و قدرت جهاد و مبارزه در جهت حرکت به سوی هدفهای بلند و متعالى، از او سلب گردیده است.
در این میان تنها عالمان دین؛ بنا بر تعیین و تأیید امامان معصوم:؛ به ویژه حضرت مهدى، قلعهبانان و حافظان میراث انبیا هستند،([1]) که با تحمل رنج فراوان و طاقتشکن و شنیدن زخم زبانها و کشیدن مرارتها به غبار روبی و زدودن لکههای تحریف و سوء فهمهای جاهلانه از چهرهی پر فروغ مفاهیم بلند دینی قیام نموده، تا آثار دسیسههای نیرنگبازان و بدعت مبدعان را کنار زده و مردم را در مسیر هدایت الهی قرار دهند.([2])
از میان ابرمردان عرصهی علم و تقوا و جهاد، امام خمینی(ره) نمود و جلوهای برجسته دارد. کاری که خداوند به دست او عملی کرد به وسیلهی دیگران محقق نگشت و توفیقی که در این جهت نصیب او گردید، برای غیر او پیش نیامد.
او با شجاعت و شهامتی بیبدیل و کمنظیر به دو کار اساسی و متعالی اقدام نمود، که تا حدود زیادی به ثمر نشست. قیام برای زدودن خرافه و کجفهمی از چهرهی دین و مفاهیم آن، که از سوی استکبار جهانی و سیاستهای شیطانی آنها و نیز مقدسنماهای بیمزد استعمار تحمیل شده بود، و دیگری تلاش در جهت ایجاد حکومت اسلامی و اجرای احکام دین که هر یک از دیگری مشکلتر بود.
انتظار از نگاه حضرت امام خمینی(ره)
رهبر کبیر انقلاب اسلامی1 در بیانات خود برداشتهای متفاوت از موضوع "انتظار فرج" را دستهبندی و مورد نقد و بررسی قرار میداد:
1. دیدگاه کسانی که تکلیف مردم در زمان غیبت را تنها دعا برای تعجیل فرج حضرت حجت میدانند:
بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچون اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب7 بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و فکر این هم که یک کاری بکنند، نبودند.([3])
2. این دسته مشابه گروه اول هستند، با این تفاوت که اینها به کلی وظیفهی هر فرد مسلمان را در قبال جامعه به فراموشی سپرده و حتی از امر به معروف و نهی از منکر هم غافلند:
یک دستهی دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند این است، که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند إنشاءالله درست میکنند. دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد، یا در مملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم. اینها هم یک دستهاى، مردمی بودند که صالح بودند.([4])
امام راحل1 در ادامه بیاناتشان به نقد و بررسی دو دیدگاه یاد شده پرداخته و میفرمایند:
ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم، تکلیف شرعی ما است؛ منتها ما نمیتوانیم، این که هست، این است که حضرت عالم را پر میکند از عدالت، نه [اینکه] شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید.([5])
3. سومین برداشت از مفهوم انتظار فرج را که حضرت امام(ره) بدان اشاره میفرماید؛ آن است، که به استناد برخی روایات حضرت قائم زمانی ظهور میکنند که دنیا پر از فساد و تباهی شده باشد. به نظر آنان، نباید در زمان غیبت با انحرافها و مفاسدی که در جامعه وجود دارد، کاری داشته باشیم، بلکه باید جامعه را به حال خود بگذاریم تا بهخودی خود زمینهی ظهور حضرت فراهم شود:
یک دستهای میگفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.([6])
4. افراطیتر از برداشت یاد شده آن است، که ما نه تنها نباید جلوی معاصی و گناهان موجود در جامعه را بگیریم، بلکه باید به آنها دامن بزنیم تا زمینهی ظهور حضرت حجت هرچه بیشتر فراهم شود:
یک دستهای از این بالاتر بودند و میگفتند: باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه، تا دنیا پر از جور و ظلم شود و حضرت7 تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند، که البته در بین این دسته منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند.([7])
حضرت امام(ره) دو دیدگاه اخیر را به شدت مورد انتقاد قرار داده و میفرماید:
یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، حضرت صاحب بیاید؟! حضرت صاحب که تشریف میآورند، برای چه میآیند؟! برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند. حضرت بیایند چه بکنند؟ حضرت میآیند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟! دیگر بشر تکلیفی ندارد؟، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأی این جمعیت که بعضیهاشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این استکه ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام. هرکسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است، برای این که حضرت دیر میآیند... ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم. و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها، تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم، حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند، همان کاری که ما میکنیم و ما دعا میکنیم که ظلم و جور باشد، حضرت میخواهند همین را برش دارند.([8])
5 . آخرین دیدگاهی که حضرت امام(ره) در بیانات خود بدان میپردازند؛ تصور کسانی است، که هر اقدامی را برای تشکیل حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع دانسته و عقیده دارند که این عمل با نصوص روایات مغایر است:
یک دستهی دیگری بودند که میگفتند: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند شود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدى، به عنوان "مهدویت" بلند کند، [باطل است]. حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که ما تکلیفمان دیگر ساقط است؟.([9])
ایشان در ادامه کلامشان نتایج چنین دیدگاهی را بررسی کرده و میفرماید:
اینکه میگوید حکومت لازم نیست؛ معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر میکند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنکه میگوید حکومت نباشد؛ معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه، هم را بکشند؛ همه به هم ظلم کنند برای اینکه حضرت بیاید، حضرت بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را. این یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد، که بازی بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری بخواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد.([10])
و در ادامه نیز میفرماید:
اینهایی که میگویند که هر عَلَمی بلند بشود و هر حکومتى، خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف انتظار فرج است، اینها نمیفهمند چی دارند میگویند. اینها تزریق کردند بهشان که این حرفها را بزنند، نمیدانند، دارند چی چی میگویند، حکومت نبودن؛ یعنی اینکه همهی مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض میکردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم برای اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست، و این نفهمها نمیدانند دارند چی میگویند.([11])
حضرت امام(ره) در پایان دیدگاه خود را در باب مفهوم انتظار فرج به صراحت مطرح میفرماید:
البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمیتوانیم [پر] بکنیم،اگر میتوانستیم میکردیم، اما چون نمیتوانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است]، تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، اما نمیتوانیم بکنیم، چون نمیتوانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت ـ سلام الله علیه .([12])
فرمایش امام راحل یادآور این حدیث نبوی(ص) است که: یخرج النّاس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه([13])؛ مردمی از مشرق زمین به پا میخیزند و زمینه را برای برپایی حکومت مهدی آماده میسازند.
آری انتظار در قاموس امام خمینی(ره) مفهومی جز آمادگی فردی و اجتماعی برای برپایی دولت کریمه حضرت ولی عصر ندارد و این همان است که در فرهنگ شیعی بدان اشاره شده و در روایات معصومین: از آن سخن به میان آمده است.
اینجاست که هر پژوهشگر منصف بر نقش عظیم حضرت امام(ره) در احیای اندیشه انتظار اقرار نموده، که هیچ حرکتی در طول قرون گذشته به اندازهی حرکت رهایی بخش امام راحل در زمینهسازی ظهور حضرت حجت تأثیر نداشته است.
پینوشت:
[1]. وسائل الشیعه، ج 18، ص 101.
[2]. بحارالأنوار، ج 2، ص 92 و 93.
[3]. صحیفه امام، ج 21، ص 113.
[4]. همان.
[5]. همان، ص 15.
[6]. همان، ص 14.
[7]. همان.
[8]. همان، ص 14 و 15.
[9]. همان، ص 14.
[10]. همان، ص 15.
[11]. همان، ص 16.
[12]. همان، ص 16 و 17.
[13]. بحارالأنوار، ج 51، ص 87 و سنن ابن ماجه، ج 2، ح 4088 و منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر ، ص 304.
منبع: اقتباس از مجموعه مقالات، ج 1، ص 292 ـ 288 و ج 2، ص 402.
از مصیبتهای عظیم عصر غیبت این است که اگرچه مردمان این زمان، معاصر آن عزیز الهیاند، امّا از حکومت عدل جهانی او و هدایتها و ارشادهای پیوسته و مستقیم او (در اثر عواملی که تمامی آنها به خود آنان راجع است) محروماند. در پی همین محرومیت اسفبار و جانکاه، بسیاری از حقایق دین مخفی مانده و برخی نیز در اثر دسایس و نیرنگهای شیاطین و دستهای پیدا و پنهان دشمنان دین چهرهی ناب و اصلی خود را در پس غبار خرافه، یا سوء فهم و تحریف عدهای جاهل و مغرض پنهان کرده است، و از این راه امت بزرگ اسلامی گرفتار خسارتها و صدمههای فراوان گشته و قدرت جهاد و مبارزه در جهت حرکت به سوی هدفهای بلند و متعالى، از او سلب گردیده است.
در این میان تنها عالمان دین؛ بنا بر تعیین و تأیید امامان معصوم:؛ به ویژه حضرت مهدى، قلعهبانان و حافظان میراث انبیا هستند،([1]) که با تحمل رنج فراوان و طاقتشکن و شنیدن زخم زبانها و کشیدن مرارتها به غبار روبی و زدودن لکههای تحریف و سوء فهمهای جاهلانه از چهرهی پر فروغ مفاهیم بلند دینی قیام نموده، تا آثار دسیسههای نیرنگبازان و بدعت مبدعان را کنار زده و مردم را در مسیر هدایت الهی قرار دهند.([2])
از میان ابرمردان عرصهی علم و تقوا و جهاد، امام خمینی(ره) نمود و جلوهای برجسته دارد. کاری که خداوند به دست او عملی کرد به وسیلهی دیگران محقق نگشت و توفیقی که در این جهت نصیب او گردید، برای غیر او پیش نیامد.
او با شجاعت و شهامتی بیبدیل و کمنظیر به دو کار اساسی و متعالی اقدام نمود، که تا حدود زیادی به ثمر نشست. قیام برای زدودن خرافه و کجفهمی از چهرهی دین و مفاهیم آن، که از سوی استکبار جهانی و سیاستهای شیطانی آنها و نیز مقدسنماهای بیمزد استعمار تحمیل شده بود، و دیگری تلاش در جهت ایجاد حکومت اسلامی و اجرای احکام دین که هر یک از دیگری مشکلتر بود.
انتظار از نگاه حضرت امام خمینی(ره)
رهبر کبیر انقلاب اسلامی1 در بیانات خود برداشتهای متفاوت از موضوع "انتظار فرج" را دستهبندی و مورد نقد و بررسی قرار میداد:
1. دیدگاه کسانی که تکلیف مردم در زمان غیبت را تنها دعا برای تعجیل فرج حضرت حجت میدانند:
بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچون اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب7 بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و فکر این هم که یک کاری بکنند، نبودند.([3])
2. این دسته مشابه گروه اول هستند، با این تفاوت که اینها به کلی وظیفهی هر فرد مسلمان را در قبال جامعه به فراموشی سپرده و حتی از امر به معروف و نهی از منکر هم غافلند:
یک دستهی دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند این است، که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند إنشاءالله درست میکنند. دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد، یا در مملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم. اینها هم یک دستهاى، مردمی بودند که صالح بودند.([4])
امام راحل1 در ادامه بیاناتشان به نقد و بررسی دو دیدگاه یاد شده پرداخته و میفرمایند:
ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم، تکلیف شرعی ما است؛ منتها ما نمیتوانیم، این که هست، این است که حضرت عالم را پر میکند از عدالت، نه [اینکه] شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید.([5])
3. سومین برداشت از مفهوم انتظار فرج را که حضرت امام(ره) بدان اشاره میفرماید؛ آن است، که به استناد برخی روایات حضرت قائم زمانی ظهور میکنند که دنیا پر از فساد و تباهی شده باشد. به نظر آنان، نباید در زمان غیبت با انحرافها و مفاسدی که در جامعه وجود دارد، کاری داشته باشیم، بلکه باید جامعه را به حال خود بگذاریم تا بهخودی خود زمینهی ظهور حضرت فراهم شود:
یک دستهای میگفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.([6])
4. افراطیتر از برداشت یاد شده آن است، که ما نه تنها نباید جلوی معاصی و گناهان موجود در جامعه را بگیریم، بلکه باید به آنها دامن بزنیم تا زمینهی ظهور حضرت حجت هرچه بیشتر فراهم شود:
یک دستهای از این بالاتر بودند و میگفتند: باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه، تا دنیا پر از جور و ظلم شود و حضرت7 تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند، که البته در بین این دسته منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند.([7])
حضرت امام(ره) دو دیدگاه اخیر را به شدت مورد انتقاد قرار داده و میفرماید:
یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، حضرت صاحب بیاید؟! حضرت صاحب که تشریف میآورند، برای چه میآیند؟! برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند. حضرت بیایند چه بکنند؟ حضرت میآیند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟! دیگر بشر تکلیفی ندارد؟، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأی این جمعیت که بعضیهاشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این استکه ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام. هرکسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است، برای این که حضرت دیر میآیند... ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم. و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها، تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم، حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند، همان کاری که ما میکنیم و ما دعا میکنیم که ظلم و جور باشد، حضرت میخواهند همین را برش دارند.([8])
5 . آخرین دیدگاهی که حضرت امام(ره) در بیانات خود بدان میپردازند؛ تصور کسانی است، که هر اقدامی را برای تشکیل حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع دانسته و عقیده دارند که این عمل با نصوص روایات مغایر است:
یک دستهی دیگری بودند که میگفتند: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند شود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدى، به عنوان "مهدویت" بلند کند، [باطل است]. حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که ما تکلیفمان دیگر ساقط است؟.([9])
ایشان در ادامه کلامشان نتایج چنین دیدگاهی را بررسی کرده و میفرماید:
اینکه میگوید حکومت لازم نیست؛ معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر میکند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنکه میگوید حکومت نباشد؛ معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه، هم را بکشند؛ همه به هم ظلم کنند برای اینکه حضرت بیاید، حضرت بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را. این یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد، که بازی بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری بخواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد.([10])
و در ادامه نیز میفرماید:
اینهایی که میگویند که هر عَلَمی بلند بشود و هر حکومتى، خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف انتظار فرج است، اینها نمیفهمند چی دارند میگویند. اینها تزریق کردند بهشان که این حرفها را بزنند، نمیدانند، دارند چی چی میگویند، حکومت نبودن؛ یعنی اینکه همهی مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض میکردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم برای اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست، و این نفهمها نمیدانند دارند چی میگویند.([11])
حضرت امام(ره) در پایان دیدگاه خود را در باب مفهوم انتظار فرج به صراحت مطرح میفرماید:
البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمیتوانیم [پر] بکنیم،اگر میتوانستیم میکردیم، اما چون نمیتوانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است]، تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، اما نمیتوانیم بکنیم، چون نمیتوانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت ـ سلام الله علیه .([12])
فرمایش امام راحل یادآور این حدیث نبوی(ص) است که: یخرج النّاس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه([13])؛ مردمی از مشرق زمین به پا میخیزند و زمینه را برای برپایی حکومت مهدی آماده میسازند.
آری انتظار در قاموس امام خمینی(ره) مفهومی جز آمادگی فردی و اجتماعی برای برپایی دولت کریمه حضرت ولی عصر ندارد و این همان است که در فرهنگ شیعی بدان اشاره شده و در روایات معصومین: از آن سخن به میان آمده است.
اینجاست که هر پژوهشگر منصف بر نقش عظیم حضرت امام(ره) در احیای اندیشه انتظار اقرار نموده، که هیچ حرکتی در طول قرون گذشته به اندازهی حرکت رهایی بخش امام راحل در زمینهسازی ظهور حضرت حجت تأثیر نداشته است.
پینوشت:
[1]. وسائل الشیعه، ج 18، ص 101.
[2]. بحارالأنوار، ج 2، ص 92 و 93.
[3]. صحیفه امام، ج 21، ص 113.
[4]. همان.
[5]. همان، ص 15.
[6]. همان، ص 14.
[7]. همان.
[8]. همان، ص 14 و 15.
[9]. همان، ص 14.
[10]. همان، ص 15.
[11]. همان، ص 16.
[12]. همان، ص 16 و 17.
[13]. بحارالأنوار، ج 51، ص 87 و سنن ابن ماجه، ج 2، ح 4088 و منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر ، ص 304.
منبع: اقتباس از مجموعه مقالات، ج 1، ص 292 ـ 288 و ج 2، ص 402.