منشور ماندگار شرح وصیت نامه ی امام خمینی(ره)
آرشیو
چکیده
متن
من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده ی میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی:، می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله(ص)، مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند ـ که خداوند تعالی در سوره ی توبه با آیاتی آن ها را توبیخ فرموده و وعده ی عذاب داده است. و آن قدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آنان اهل عراق و کوفه با امیرالمؤمنین آن قدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سرباز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه ـ که با سیدالشهداء(ع)، آن شد که شد. و آنان که در شهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه، و یا نشستند تا آن جنایت واقع شد.
شرح:
حضرت امام در فراز پیش دو ویژگی آگاهی و هوشیاری مردم و حضور آنان در صحنه را شرط تأثیر نبخشیدن و بی اثر ماندن کارشکنی ها و شایعات اشکال تراشان ذکر فرمود. در این فراز با توجه به همان دو ویژگی مهم که خدای متعال به یمن وجود حضرت امام، آن ها را به مردم مسلمان ایران عنایت کرده است، زیباترین تمجید و ستایش را از مردم، اظهار نمود.
سخنان حضرت امام در این فراز یادآور ستایش های روح نوازی است که برخی معصومین: نسبت به تعدادی انگشت شمار از یاران خود داشتند. به ویژه سخنان حضرت سیدالشهدا در شب عاشورا که جملاتی با همین مضامین است. آن حضرت در شب عاشورا و پس از قطعی شدن برخورد نظامی، جلسه ای با یاران خود تشکیل داد و فرمود: أمّا بعد فإنّی لا أعلم أصحاباً أوفی ولا خیراً مِنْ أصحابی ولا أهل بیت أبرّ ولا أوصل من أهل بیتی فجزاکم الله عنّی خیر؛ این سخن امام حسین(ع) ناظر به 72 نفر است که بارها در معرض امتحان قرار گرفته و با آگاهی تمام در صحنه ی عاشورا حضور یافتند، اما حضرت امام(ره) این ستایش را نثار همه ی مردم ایران اسلامی می نماید؛ یعنی اکثریت قریب به اتفاق کسانی که جز پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی دغدغه ای ندارند و به تعبیر حضرت امام: از ابتدای نهضت تا انقلاب عظیم اسلامی و از انقلاب تا پیروزی و از روز پیروزی تا امروز، دلیرانه و سخاوتمندانه در تمام صحنه های انقلاب با جان و دل حاضر بوده و هستند، و از حریم اسلام عزیز و کشور خویش دفاع نموده، ملتی که جوان های او در جبهه ها نماز شب می خواند و جهاد فی سبیل الله می کند و این جهاد را برای خودش فخر می داند و زندگی ننگین فرصت طلبی و راحت طلبی را به کنار زده است....
در رابطه با مقایسه ای که حضرت امام(ره) با اشاره به تاریخ صدر اسلام متذکر می شود، تنها به چند خاطره ی کوچک از دوران رسول خد(ص) که آغاز راه بود و همه با وحی مرتبط بودند و هنوز شبهات و تردیدها رخ ننموده بود، می پردازیم:
همه می دانیم که بسیاری از مسلمانان، تمامی کسانی را که حتی یک لحظه حضور در محضر پیامبر خدا را درک کرده اند صحابی و در نتیجه مجتهد عادل ـ مفهومی در حد عصمت ـ می شمارند. نووی می نویسد: کلّ مسلم رأی رسول الله ولو للحظة ـ فهو صحابی ـ و هذا هوالصحیح فی حدّه و هو مذهب ابن حنبل والبخاری والمحدثین کافة و ابن حجر می نویسد: اتفق أهل السنة علی أنّ الجمیع عدول و لم یخالف فی ذلک إلاّ شذوذ من المبتدعه. و این را نیز می دانیم که در جریان جنگ احد از مجموع هزارنفری که برای جنگ حرکت کردند، سیصد نفر از میانه ی راه برگشتند ـ راستی اینان چه کسانی بودند و چه نام داشتند؟! ـ و در جنگ نیز حدود چهل نفر از فرمان پیامبر رسماً سرپیچی کرده و باعث شکست مسلمانان و شهادت شخصیت هایی چون حمزه شدند و بالاخره جز تعدادی اندک ـ حدود دوازده نفر ـ باقی مسلمانان رزمنده گناه کبیره مرتکب شده و از میدان جنگ گریختند و به دعوت و ندای پیامبر نیز اعتنا نکردند؛ همچنان که قرآن می فرماید: (إذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَی أحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أخْرکُمْ...) و این حادثه نه آغاز ماجرا بود، و نه انجام آن. صحابه ی عادل و مجتهد همان هایی بودند که قرآن می گوید: (وَإذَا رَأوْاتِجَارَةً أوْلَهْواً انفَضُّوا إلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَآئِماً ...) وقتی یک کاروان تجاری یا کارناوالی فرهنگی وارد شهر می شد، نماز جمعه را ترک نموده و پیامبر را تنها می گذاشتند، جابربن عبدالله می گوید: در حال نماز بودیم که کاروان تجاری آمد، همه رفتند جز دوازده نفر. و عده ای دیگر از مسلمانان در مقابل دعوت پیامبر برای شرکت در جهاد عذر می آوردند: (سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الأعْرَابِ شَغَلَتْنَا أمْوَالُنَا وَأهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْلَنَا یَقُولُونَ بِألْسِنَتِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ...) ، بهانه برای پیامبر می آوردند و ادای مؤمنان را درآورده، از پیامبر درخواست دعا می نمودند و نیز در میان صحابه کسانی بودند که حکم صریح پیامبر را در جریان صلح حدیبیه نپذیرفتند و در رسالت پیامبر شک نمودند. و عده ای دیگر وقتی زمینه را مناسب دیدند، پایگاه نفاق و مقابله با پیامبر ساختند و از راه مسجد وارد مبارزه با او شدند: (والَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَکُفْراً وَتَفْرِیقَا بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ و...) ؛ و وقتی برای حرکت به سمت تبوک یا غزوه های دیگر دعوت می شدند، گوش هایشان سنگین می شد: (یَاأیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مَالَکُمْ إذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُوا فِی سَبِیلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إلَی الأرْضِ أرَضِیتُم بِالْحَیَوةِ الدُّنـْیا فِی الآخِرَةِ...) ؛ چرا وقتی به جهاد در راه خدا دعوت می شوید، سنگین بر زمین می مانید؟! و شاید اگر اعتراضاتی را که به پیامبر شده و یا مخالفت هایی که با نظر صریح ایشان شده است شمارش نماییم از صد مورد بگذرد. اینان حتی از دروغ بستن به پیامبر ابا نداشتند؛ تا جایی که پیامبر هشدار داد که: لا تکذّبوا علیّ فإنّه من کذب علیّ فلیلج النّار و عده ای برای توجیه و تبرئه آنان گفتند: انّما الکذب علی من تعمّد؛ یعنی اگر کسی به سهو یا اشتباه احادیثی را جعل نماید، دروغ شمرده نمی شود. نیز گفتند: نحن نکذب له لا علیه؛ یعنی اگر کسی حدیثی را برای مصلحت پیامبر ـ به خیال خودش ـ جعل نماید، دروغ شمرده نمی شود!.
این حوادث و صدها حادثه مشابه موجب آن شده است تا حضرت امام(ره) مردم مؤمن و خداجوی ایران را از مسلمانان زمان پیامبر(ص) برتر شمارد و در تبیین این تفاوت بفرماید:
متن:
اما امروز می بینیم که ملت ایران، از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاری ها می کنند و چه حماسه ها می آفرینند. و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمک های ارزنده می کنند. و می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش، با ما و شما روبه رو می شوند. و این ها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان؛ در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم(ص)، هستند و نه در محضر امام معصوم(ع)، و انگیزه ی آنان ایمان و اطمینان به غیب است، و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می باشیم.
شرح:
حضرت امام(ره) در این فراز نکات بسیاری را به تصریح و اشاره بیان می فرماید. ویژگی های ممتاز مردم ایران و انگیزه فداکاری های آنان و افتخار به چنین عصر و ملت و ... از مهم ترین این نکات است. او در برابر نافرمانی ها و سستی ها و آزارهایی که مسلمانان صدر اسلام نسبت به پیامبر و فرزندان معصومش روا داشتند، به تعدادی از ویژگی های مردم ایران؛ همچون: وحدت و همدلی، ایثار و فداکاری، تعاون و هم دردی و کم توقعی اشاره می کند. به راستی وحدت و همدلی که در سال های نخستین انقلاب اسلامی و هشت ساله ی جنگ تحمیلی در میان مردم مسلمان و اقشار مختلف و در خط مقدم و پشت جبهه بروز و ظهور داشت تنها یک معجزه ی الهی بود. به ویژه این که این همدلی در شرایطی بود که دشمنان خارجی و مزدوران داخلی آن ها با تمام قوا برای شکستن این وحدت تلاش می کردند و متأسفانه امروز نه هنرمندان ما و نه نویسندگان ما و نه حوزه های علمیه و دانشگاه ها، نه تنها در پی تصویر و تحریر و تبیین این حماسه ها نیستند، بلکه با قلم ها و آفرینش های هنری شیطانی در پی انکار و سیاه نمایی و تصویر خردستیزانه از آن ها می باشند.
در زمینه ی ایثار و فداکاری ـ همان که امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه دردمندانه به انتظار یک پیام کوچک و یک نشانه ی اندک از آن افسوس می خورد ـ شما بنگرید به نامه ها و وصیت نامه های عاشقانه ی مردم و شهدا با امامشان که نسبت به اسلام و دین چه جمله هایی به کار برده اند؛ شهیدی در وصیت نامه اش نوشته است: تنها حرفم این است که به جای گریه بر سر قبرم روحم را شاد کنید و روح من زمانی شاد می شود که همه ی شما از رهبر عزیزمان روح خدا پیروی کنید و من به خاطر هیچ کس و هیچ چیز به جبهه نیامدم جز به خاطر اسلام و همه ی اسلام را در خمینی یافتم و هدف او اسلام است و اسلام؛ یعنی پیاده شدن احکام قرآن و قرآن کلام خداست.
و آن دیگری می نویسد: مادر جان و پدرجان! ما باید برای اسلام و رضای خدا و رضای رهبر عزیزمان جان فدا کنیم. این رهبر عزیز را باید جان ها نثارش کنیم، برای این رییس جمهور آقای رجایی باید جان فدا کرد، برای تمامی کسانی که می خواهند به اسلام خدمت کنند، باید جان فدا کرد! این خداوند بود که ما را یاری کرد.
به راستی این ادبیات آسمانی که همه چیز را فدای خدا می کرد و رضای خدا را می طلبید چه نقصی داشت که امروز به تقلید از دشمنان دین و منکران حاکمیت دینی حتی وقتی که یادی از این گل های پرپر می شود، شعار قهرمان ملی و شهید راه وطن سر داده می شود؟! فداکاری مردم ما برای حفظ ارزش های انقلاب و در دفاع از وطن اسلامی و انقلاب اسلامی بود، و گرنه بارها و بارها به این کشور حمله شده است و چنین فداکاری و ایثارگری در تاریخ آن ثبت نشده است.
در مورد تعاون و هم دردی نسبت به یکدیگر نیز خاطرات بسیاری بر جای مانده است و دیدیم که جوان های همسایه برای تهیه سوخت زمستانی و نفت افراد فقیر و خانواده های بی سرپرست ساعت ها در صف می ایستادند و حضرت امام (ره) خاطره آن پیر زن را همیشه نقل می کرد که نشسته بود و برای راحتی تظاهرات کنندگان جهت اطلاع به خانواده هایشان دو ریالی تلفن در اختیار آنان می گذاشت.
و از همه ی این ها زیباتر و با نشاط تر طلبکار نبودن و مدعی نبودن و کم توقعی و منت نداشتن ملت مسلمان ایران بود. آنان با همه ی دردها و رنج ها که در راه پیروزی اسلام و انقلاب تحمل کردند و آن همه جوان ها که تقدیم انقلاب اسلامی نمودند، حتی یک مورد و یک لحظه با چشم طمع کار و منت گذار به امام و اسلام نگاه نکردند، و بلکه همواره خود را بدهکار به اسلام و انقلاب شمردند و امروز نیز این چنین است. سخن مردم مسلمان سخن آن شهید است که نوشت: ما با امام خمینی میثاق خون بسته ایم؛ اگر چندین بار مرا بکشند و دوباره زنده کنند، دست از او بر نخواهم داشت. دیگری نیز نوشته است: این جانب از آن جا که خود را یک فرد مسؤول دانستم که دفاع از اسلام و میهن عزیز را یک وظیفه شرعی و اسلامی است به جبهه های جنگ آمدم تا دست غارتگران را از سرزمین مسلمین کوتاه کنم و ما باید از رهبر عزیزمان امام خمینی(ره) تشکر کنیم که ما را از منجلاب فساد نجات داده و هدایتمان نموده و لازم نیست کسی از ما تشکر کند؛ چرا که جنگیدن در راه خدا وظیفه ی شرعی می باشد.
حضرت امام(ره) در ادامه این فراز انگیزه ی اصلی این همه فداکاری و ایثار و وحدت و همدلی و تعاون و رفتار شاکرانه را معرفت الهی و ایمان به غیب که خدای یکتا و معاد است، می شمرد. حضرت امام صادق(ع) در بیان بسیار زیبایی می فرماید: نحن صبّر و شیعتنا أصبر منّا، لأنـّا نصبر علی ما نعلم و شیعتنا یصبرون علی مالا یعلمون.
ما شکیبا هستیم و شیعیان ما شکیباتر از ما هستند؛ زیرا ما به آنچه می دانیم شکیبایی می ورزیم و شیعیان ما با این که از آینده خبر ندارند و از حکمت مصیبت ها ناآگاهند و از پاداش و نتیجه تربیتی مشکلات بی خبرند، بردباری می ورزند؛ در صورتی که ما از این همه آگاهیم و از پایان مشکلات و پیامد آن ها با خبریم و این همه، در تخفیف و آسانی تحمل تأثیر دارد. آری در این جا آن چنان باوری باید داشت که ندیده خریدار شد! در قرآن کریم می فرماید: (فَأمَّا الَّذِینَ ءَامَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إلَیْهِ صِرَاطاً مُّسْتَقِیم) و در آیه ی دیگری می فرماید: (الَّذِینَ ءَامَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَهَدُوا فِی سَبِیلِ اللهِ بِأمْوَالِهِمْ وَأنفُسِهِمْ أعْظَمُ دَرَجَةً عِندَاللهِ وَأوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ). حضرت امام(ره) بارها و بارها به نقش ایمان و به ویژه ایمان به غیب در پیروزی مردم مسلمان و مشروط بودن تداوم این پیروزی به تداوم و تکمیل این ایمان تأکید نموده است.
و آخرین نکته ای که در این بخش از وصیت نامه آمده؛ مباهات اسلام و رهبری آن به وجود چنین مؤمنان فداکار و ایثارگر و دلسوز است. قدرشناسی از تلاش ها و ایثارها شیوه ی قرآن کریم و نشانه حق شناسی و باعث تشویق همگان به نیکی و خیر و صلاح می گردد. خداوند متعال پس از یادآوری حیات ویژه شهدا و حضور آنان بر سفره ی کرامت الهی می فرماید: (أوْلَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبـِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأوْلَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ) و نیز به هنگام ادای زکات از سوی مسلمانان، به پیامبر خدا فرمان می دهد تا بر آنان درود فرستد و از آنان سپاسگزاری نماید... (... وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ ...) و یکی از شیوه های تربیتی حضرت امام همین تشویق های به جا و حیات بخش و هدایتگر بود. او توانست با این رفتار الهی خود از مردمی بی هویت و غفلت زده و گرفتار یأس و ناامیدی و بی تفاوتی، امتی مسؤول و دلسوز و هوشیار و تلاش گر و پیشرو و با هویتی الهی و اسلامی پرورش دهد و روح ایمان و تلاش اندیشه را در آنان زنده نماید و آنان را برای صعود به مقام و جایگاه واقعی و تاریخی خود ترغیب و از غفلت و رکود و رخوت نجات دهد و مردم ایران نیز این همه افتخار و سربلندی را در سایه ی ایمان به خدا و تلاش و کوشش به دست آوردند. و امروز پیشاهنگ قافله عزت و کرامت و پاکی در جهان به شمار می آیند و البته باید برای حفظ این رتبه ی آسمانی شبانه روز همچنان پرشور و شکیبا استقامت ورزند.
شرح:
حضرت امام در فراز پیش دو ویژگی آگاهی و هوشیاری مردم و حضور آنان در صحنه را شرط تأثیر نبخشیدن و بی اثر ماندن کارشکنی ها و شایعات اشکال تراشان ذکر فرمود. در این فراز با توجه به همان دو ویژگی مهم که خدای متعال به یمن وجود حضرت امام، آن ها را به مردم مسلمان ایران عنایت کرده است، زیباترین تمجید و ستایش را از مردم، اظهار نمود.
سخنان حضرت امام در این فراز یادآور ستایش های روح نوازی است که برخی معصومین: نسبت به تعدادی انگشت شمار از یاران خود داشتند. به ویژه سخنان حضرت سیدالشهدا در شب عاشورا که جملاتی با همین مضامین است. آن حضرت در شب عاشورا و پس از قطعی شدن برخورد نظامی، جلسه ای با یاران خود تشکیل داد و فرمود: أمّا بعد فإنّی لا أعلم أصحاباً أوفی ولا خیراً مِنْ أصحابی ولا أهل بیت أبرّ ولا أوصل من أهل بیتی فجزاکم الله عنّی خیر؛ این سخن امام حسین(ع) ناظر به 72 نفر است که بارها در معرض امتحان قرار گرفته و با آگاهی تمام در صحنه ی عاشورا حضور یافتند، اما حضرت امام(ره) این ستایش را نثار همه ی مردم ایران اسلامی می نماید؛ یعنی اکثریت قریب به اتفاق کسانی که جز پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی دغدغه ای ندارند و به تعبیر حضرت امام: از ابتدای نهضت تا انقلاب عظیم اسلامی و از انقلاب تا پیروزی و از روز پیروزی تا امروز، دلیرانه و سخاوتمندانه در تمام صحنه های انقلاب با جان و دل حاضر بوده و هستند، و از حریم اسلام عزیز و کشور خویش دفاع نموده، ملتی که جوان های او در جبهه ها نماز شب می خواند و جهاد فی سبیل الله می کند و این جهاد را برای خودش فخر می داند و زندگی ننگین فرصت طلبی و راحت طلبی را به کنار زده است....
در رابطه با مقایسه ای که حضرت امام(ره) با اشاره به تاریخ صدر اسلام متذکر می شود، تنها به چند خاطره ی کوچک از دوران رسول خد(ص) که آغاز راه بود و همه با وحی مرتبط بودند و هنوز شبهات و تردیدها رخ ننموده بود، می پردازیم:
همه می دانیم که بسیاری از مسلمانان، تمامی کسانی را که حتی یک لحظه حضور در محضر پیامبر خدا را درک کرده اند صحابی و در نتیجه مجتهد عادل ـ مفهومی در حد عصمت ـ می شمارند. نووی می نویسد: کلّ مسلم رأی رسول الله ولو للحظة ـ فهو صحابی ـ و هذا هوالصحیح فی حدّه و هو مذهب ابن حنبل والبخاری والمحدثین کافة و ابن حجر می نویسد: اتفق أهل السنة علی أنّ الجمیع عدول و لم یخالف فی ذلک إلاّ شذوذ من المبتدعه. و این را نیز می دانیم که در جریان جنگ احد از مجموع هزارنفری که برای جنگ حرکت کردند، سیصد نفر از میانه ی راه برگشتند ـ راستی اینان چه کسانی بودند و چه نام داشتند؟! ـ و در جنگ نیز حدود چهل نفر از فرمان پیامبر رسماً سرپیچی کرده و باعث شکست مسلمانان و شهادت شخصیت هایی چون حمزه شدند و بالاخره جز تعدادی اندک ـ حدود دوازده نفر ـ باقی مسلمانان رزمنده گناه کبیره مرتکب شده و از میدان جنگ گریختند و به دعوت و ندای پیامبر نیز اعتنا نکردند؛ همچنان که قرآن می فرماید: (إذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَی أحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أخْرکُمْ...) و این حادثه نه آغاز ماجرا بود، و نه انجام آن. صحابه ی عادل و مجتهد همان هایی بودند که قرآن می گوید: (وَإذَا رَأوْاتِجَارَةً أوْلَهْواً انفَضُّوا إلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَآئِماً ...) وقتی یک کاروان تجاری یا کارناوالی فرهنگی وارد شهر می شد، نماز جمعه را ترک نموده و پیامبر را تنها می گذاشتند، جابربن عبدالله می گوید: در حال نماز بودیم که کاروان تجاری آمد، همه رفتند جز دوازده نفر. و عده ای دیگر از مسلمانان در مقابل دعوت پیامبر برای شرکت در جهاد عذر می آوردند: (سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الأعْرَابِ شَغَلَتْنَا أمْوَالُنَا وَأهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْلَنَا یَقُولُونَ بِألْسِنَتِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ...) ، بهانه برای پیامبر می آوردند و ادای مؤمنان را درآورده، از پیامبر درخواست دعا می نمودند و نیز در میان صحابه کسانی بودند که حکم صریح پیامبر را در جریان صلح حدیبیه نپذیرفتند و در رسالت پیامبر شک نمودند. و عده ای دیگر وقتی زمینه را مناسب دیدند، پایگاه نفاق و مقابله با پیامبر ساختند و از راه مسجد وارد مبارزه با او شدند: (والَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَکُفْراً وَتَفْرِیقَا بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ و...) ؛ و وقتی برای حرکت به سمت تبوک یا غزوه های دیگر دعوت می شدند، گوش هایشان سنگین می شد: (یَاأیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مَالَکُمْ إذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُوا فِی سَبِیلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إلَی الأرْضِ أرَضِیتُم بِالْحَیَوةِ الدُّنـْیا فِی الآخِرَةِ...) ؛ چرا وقتی به جهاد در راه خدا دعوت می شوید، سنگین بر زمین می مانید؟! و شاید اگر اعتراضاتی را که به پیامبر شده و یا مخالفت هایی که با نظر صریح ایشان شده است شمارش نماییم از صد مورد بگذرد. اینان حتی از دروغ بستن به پیامبر ابا نداشتند؛ تا جایی که پیامبر هشدار داد که: لا تکذّبوا علیّ فإنّه من کذب علیّ فلیلج النّار و عده ای برای توجیه و تبرئه آنان گفتند: انّما الکذب علی من تعمّد؛ یعنی اگر کسی به سهو یا اشتباه احادیثی را جعل نماید، دروغ شمرده نمی شود. نیز گفتند: نحن نکذب له لا علیه؛ یعنی اگر کسی حدیثی را برای مصلحت پیامبر ـ به خیال خودش ـ جعل نماید، دروغ شمرده نمی شود!.
این حوادث و صدها حادثه مشابه موجب آن شده است تا حضرت امام(ره) مردم مؤمن و خداجوی ایران را از مسلمانان زمان پیامبر(ص) برتر شمارد و در تبیین این تفاوت بفرماید:
متن:
اما امروز می بینیم که ملت ایران، از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاری ها می کنند و چه حماسه ها می آفرینند. و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمک های ارزنده می کنند. و می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش، با ما و شما روبه رو می شوند. و این ها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان؛ در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم(ص)، هستند و نه در محضر امام معصوم(ع)، و انگیزه ی آنان ایمان و اطمینان به غیب است، و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می باشیم.
شرح:
حضرت امام(ره) در این فراز نکات بسیاری را به تصریح و اشاره بیان می فرماید. ویژگی های ممتاز مردم ایران و انگیزه فداکاری های آنان و افتخار به چنین عصر و ملت و ... از مهم ترین این نکات است. او در برابر نافرمانی ها و سستی ها و آزارهایی که مسلمانان صدر اسلام نسبت به پیامبر و فرزندان معصومش روا داشتند، به تعدادی از ویژگی های مردم ایران؛ همچون: وحدت و همدلی، ایثار و فداکاری، تعاون و هم دردی و کم توقعی اشاره می کند. به راستی وحدت و همدلی که در سال های نخستین انقلاب اسلامی و هشت ساله ی جنگ تحمیلی در میان مردم مسلمان و اقشار مختلف و در خط مقدم و پشت جبهه بروز و ظهور داشت تنها یک معجزه ی الهی بود. به ویژه این که این همدلی در شرایطی بود که دشمنان خارجی و مزدوران داخلی آن ها با تمام قوا برای شکستن این وحدت تلاش می کردند و متأسفانه امروز نه هنرمندان ما و نه نویسندگان ما و نه حوزه های علمیه و دانشگاه ها، نه تنها در پی تصویر و تحریر و تبیین این حماسه ها نیستند، بلکه با قلم ها و آفرینش های هنری شیطانی در پی انکار و سیاه نمایی و تصویر خردستیزانه از آن ها می باشند.
در زمینه ی ایثار و فداکاری ـ همان که امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه دردمندانه به انتظار یک پیام کوچک و یک نشانه ی اندک از آن افسوس می خورد ـ شما بنگرید به نامه ها و وصیت نامه های عاشقانه ی مردم و شهدا با امامشان که نسبت به اسلام و دین چه جمله هایی به کار برده اند؛ شهیدی در وصیت نامه اش نوشته است: تنها حرفم این است که به جای گریه بر سر قبرم روحم را شاد کنید و روح من زمانی شاد می شود که همه ی شما از رهبر عزیزمان روح خدا پیروی کنید و من به خاطر هیچ کس و هیچ چیز به جبهه نیامدم جز به خاطر اسلام و همه ی اسلام را در خمینی یافتم و هدف او اسلام است و اسلام؛ یعنی پیاده شدن احکام قرآن و قرآن کلام خداست.
و آن دیگری می نویسد: مادر جان و پدرجان! ما باید برای اسلام و رضای خدا و رضای رهبر عزیزمان جان فدا کنیم. این رهبر عزیز را باید جان ها نثارش کنیم، برای این رییس جمهور آقای رجایی باید جان فدا کرد، برای تمامی کسانی که می خواهند به اسلام خدمت کنند، باید جان فدا کرد! این خداوند بود که ما را یاری کرد.
به راستی این ادبیات آسمانی که همه چیز را فدای خدا می کرد و رضای خدا را می طلبید چه نقصی داشت که امروز به تقلید از دشمنان دین و منکران حاکمیت دینی حتی وقتی که یادی از این گل های پرپر می شود، شعار قهرمان ملی و شهید راه وطن سر داده می شود؟! فداکاری مردم ما برای حفظ ارزش های انقلاب و در دفاع از وطن اسلامی و انقلاب اسلامی بود، و گرنه بارها و بارها به این کشور حمله شده است و چنین فداکاری و ایثارگری در تاریخ آن ثبت نشده است.
در مورد تعاون و هم دردی نسبت به یکدیگر نیز خاطرات بسیاری بر جای مانده است و دیدیم که جوان های همسایه برای تهیه سوخت زمستانی و نفت افراد فقیر و خانواده های بی سرپرست ساعت ها در صف می ایستادند و حضرت امام (ره) خاطره آن پیر زن را همیشه نقل می کرد که نشسته بود و برای راحتی تظاهرات کنندگان جهت اطلاع به خانواده هایشان دو ریالی تلفن در اختیار آنان می گذاشت.
و از همه ی این ها زیباتر و با نشاط تر طلبکار نبودن و مدعی نبودن و کم توقعی و منت نداشتن ملت مسلمان ایران بود. آنان با همه ی دردها و رنج ها که در راه پیروزی اسلام و انقلاب تحمل کردند و آن همه جوان ها که تقدیم انقلاب اسلامی نمودند، حتی یک مورد و یک لحظه با چشم طمع کار و منت گذار به امام و اسلام نگاه نکردند، و بلکه همواره خود را بدهکار به اسلام و انقلاب شمردند و امروز نیز این چنین است. سخن مردم مسلمان سخن آن شهید است که نوشت: ما با امام خمینی میثاق خون بسته ایم؛ اگر چندین بار مرا بکشند و دوباره زنده کنند، دست از او بر نخواهم داشت. دیگری نیز نوشته است: این جانب از آن جا که خود را یک فرد مسؤول دانستم که دفاع از اسلام و میهن عزیز را یک وظیفه شرعی و اسلامی است به جبهه های جنگ آمدم تا دست غارتگران را از سرزمین مسلمین کوتاه کنم و ما باید از رهبر عزیزمان امام خمینی(ره) تشکر کنیم که ما را از منجلاب فساد نجات داده و هدایتمان نموده و لازم نیست کسی از ما تشکر کند؛ چرا که جنگیدن در راه خدا وظیفه ی شرعی می باشد.
حضرت امام(ره) در ادامه این فراز انگیزه ی اصلی این همه فداکاری و ایثار و وحدت و همدلی و تعاون و رفتار شاکرانه را معرفت الهی و ایمان به غیب که خدای یکتا و معاد است، می شمرد. حضرت امام صادق(ع) در بیان بسیار زیبایی می فرماید: نحن صبّر و شیعتنا أصبر منّا، لأنـّا نصبر علی ما نعلم و شیعتنا یصبرون علی مالا یعلمون.
ما شکیبا هستیم و شیعیان ما شکیباتر از ما هستند؛ زیرا ما به آنچه می دانیم شکیبایی می ورزیم و شیعیان ما با این که از آینده خبر ندارند و از حکمت مصیبت ها ناآگاهند و از پاداش و نتیجه تربیتی مشکلات بی خبرند، بردباری می ورزند؛ در صورتی که ما از این همه آگاهیم و از پایان مشکلات و پیامد آن ها با خبریم و این همه، در تخفیف و آسانی تحمل تأثیر دارد. آری در این جا آن چنان باوری باید داشت که ندیده خریدار شد! در قرآن کریم می فرماید: (فَأمَّا الَّذِینَ ءَامَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إلَیْهِ صِرَاطاً مُّسْتَقِیم) و در آیه ی دیگری می فرماید: (الَّذِینَ ءَامَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَهَدُوا فِی سَبِیلِ اللهِ بِأمْوَالِهِمْ وَأنفُسِهِمْ أعْظَمُ دَرَجَةً عِندَاللهِ وَأوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ). حضرت امام(ره) بارها و بارها به نقش ایمان و به ویژه ایمان به غیب در پیروزی مردم مسلمان و مشروط بودن تداوم این پیروزی به تداوم و تکمیل این ایمان تأکید نموده است.
و آخرین نکته ای که در این بخش از وصیت نامه آمده؛ مباهات اسلام و رهبری آن به وجود چنین مؤمنان فداکار و ایثارگر و دلسوز است. قدرشناسی از تلاش ها و ایثارها شیوه ی قرآن کریم و نشانه حق شناسی و باعث تشویق همگان به نیکی و خیر و صلاح می گردد. خداوند متعال پس از یادآوری حیات ویژه شهدا و حضور آنان بر سفره ی کرامت الهی می فرماید: (أوْلَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبـِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأوْلَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ) و نیز به هنگام ادای زکات از سوی مسلمانان، به پیامبر خدا فرمان می دهد تا بر آنان درود فرستد و از آنان سپاسگزاری نماید... (... وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ ...) و یکی از شیوه های تربیتی حضرت امام همین تشویق های به جا و حیات بخش و هدایتگر بود. او توانست با این رفتار الهی خود از مردمی بی هویت و غفلت زده و گرفتار یأس و ناامیدی و بی تفاوتی، امتی مسؤول و دلسوز و هوشیار و تلاش گر و پیشرو و با هویتی الهی و اسلامی پرورش دهد و روح ایمان و تلاش اندیشه را در آنان زنده نماید و آنان را برای صعود به مقام و جایگاه واقعی و تاریخی خود ترغیب و از غفلت و رکود و رخوت نجات دهد و مردم ایران نیز این همه افتخار و سربلندی را در سایه ی ایمان به خدا و تلاش و کوشش به دست آوردند. و امروز پیشاهنگ قافله عزت و کرامت و پاکی در جهان به شمار می آیند و البته باید برای حفظ این رتبه ی آسمانی شبانه روز همچنان پرشور و شکیبا استقامت ورزند.