منشور ماندگار /شرح وصیتنامه حضرت امام خمینی (ره)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
امروز و در آتیه نیز، آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر بگیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه افکن خانه برانداز است. توصیهی اینجانب به مسلمین، و خصوص ایرانیان، به ویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئهها عکسالعمل نشان داده، و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن، افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند.
شرح:
حضرت امام1 در اولین بند از وصایای خود خط مقدم حملهی دشمن و اولین نقطه نفوذ او را مشخص نمود، و مسلمانان را به توجه بر این نقطهی خطر فرا خواند و در مورد جنگ تبلیغاتی روانی دشمن برای از هم پاشیدن وحدت و یکپارچگی و به فراموشی سپردن انگیزهی دینی ـ که رمز پیروزی بودند و راه دوام و پایداری انقلاب اسلامی ـ هشدار داد.
برای خنثی نمودن تبلیغات دشمن نخست باید خط تبلیغاتی او و هدفهای او را شناخت. حضرت امام1 خط تبلیغاتی دشمن را در بند اول وصیتنامه دو نکته میداند:
1. انحراف مقصد و انگیزه و هدف در انقلاب؛ دشمن مصمم است تا ایمان تزلزل ناپذیر مردم را از آنان بگیرد، و ارادهی خدایی آنان را سست کند، و چشمانداز وسیع و الهی آنان را در محدوده مرزهای ملّی و جغرافیایی و قومی و نیز در قالبهای مادی و حیوانی کنترل کند. او تصمیم دارد تا به گمان خود وصیتنامهی همه شهیدان را که تأکید بر تکلیف الهی و اسلام و ایمان و انقلاب اسلامی داشتهاند، تا به مرز دفاع از خاک و زبان و ملیت تنزل دهد و انقلاب را درون مرزهای ایران ـ و آن هم نه ایران اسلامی، بلکه ایرانی که رقیب اعراب است ـ زندانی و سپس خفه کند و این خطری است که متأسفانه بسیاری از کوته نظران خفته در تالاب راکد ملّیگرایی و تحجّر مذهبی، قدرت تشخیص آن را ندارند یا دراثر ضعف همت به آن قانعاند.
اینکه در برخی مجموعهها به جای تأکید بر اسلام و انقلاب اسلامی و امت اسلامی بر تمدنهای منطقهای و ملّی و قومی تکیه میشود، بخشی از نیرنگ تبلیغاتی دشمن است تا هویت اسلامی و دینی را از انقلاب ما بگیرد و ما را از جامعهی اسلامی جدا نماید و انقلاب اسلامی را در حد یک حرکت منطقهای و ملّی وانمود سازد.
حضرت امام1 در این بند از دو آیهی قرآن کریم الهام گرفته است:
خداوند در آیهی اول برای زمینه سازی طرح مباحث مربوط به نبرد احد میفرماید: (یَا أیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا اتَّقُوالله حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إلاَّ وَأنتُم مُّسْلِموُنَ)([1])؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا آنگونه که حقّ پروا کردن از اوست، پروا کنید؛ و زینهار، جز مسلمان نمیرید. این آیه بر انگیزهی الهی و اخلاص و تقوای دینی مسلمانان و حفظ این انگیزه تا لحظهی مرگ توصیه میکند.
2. تفرقه و اختلاف؛ رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله ) با هجرت به مدینه و نوشتن اولین منشور شهروندی میان اقشار متخاصم و متعارض وحدت کلمه ایجاد نمود و میخواست تمام دنیا را در سایهی کلمهی توصیه قرار دهد، منتها دنیا طلبان جاهلی و دانشمندان سوداگر یهود راه وحدت و اتحاد را بر مسلمانان بستند. و در سدههای اخیر نیز آتش افروز این معرکهی خطرناک قدرتهای جهانی جهانخوارند که از وحدت بیش از یک میلیاد مسلمان وحشت دارند و با تمام قوا به صورت مستقیم و یا به واسطهی مزدوران آگاه و ناآگاه خود را به اختلاف دامن میزنند تا بر مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حکومت نموده و ذخایر بیپایان آنان را چپاول نمایند.([2])
خدای سبحان پس از آیاتی که به تفرقه افکنی دشمن اشاره میکند، به مؤمنان هشدار داده و برانگیزهی الهی آنان تأکید نموده و میفرماید: (وَاعْتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا واذْکُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَیْکُمْ إذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَألَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُم فأصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إخْواناً ... )([3])؛ و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهای شما الفت انداخت، تا به لطف او برادرانِ هم شدید؛ ....
این دو پایه برای پایداری جامعهی اسلامی واجب است و با فرو ریختن هر یک، چیزی به نام امت اسلامی وجود خارجی نخواهد داشت.
تأکید حضرت امام1 بر حفظ انگیزهی الهی و وحدت از هر راه ممکن با استفاده از جملهی حق تقاته در آیهی نخست و یا جملهی: (فَاتَّقُوا اللهَ مَااسْتَطَعْتُمْ...) ([4])؛ میباشد که به تقوای خداپسند و فراخور توانایی جامعه اسلامی توصیه میکند.
آموزههای وحدت آفرین
1. مرور تاریخ پر فراز و نشیب اسلام و ضربههایی که در اثر تفرقه و تشتت بر مسلمانان وارد آمده کلاسی عبرتآموز برای تمامی کسانی است که گاهی فارغ از دغدغههای حضرت امام1 و با محدود نمودن دید و نگرش خود، برخی از اختلافات جزیی یا سلیقهای را بهانه کرده و گمان میکنند که با تجزیهی نیروها و خطکشیهای تخیّلی و موهوم دقت، تدین و صداقت درونی خود را نشان میدهند.
2. تأکید بر شعارهای وحدت بخش و تقویت نقطههای وفاق و وحدت از شیوههای بسیار والای حضرت امام1 بود. معظم له در سخنی میفرماید: ما همه باید توجه کنیم و همین تابلو بزرگی که سرتا سر ایران هست و منعکس است در آن: الله اکبر و آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی، همان در نظر ما باشد و سرمشق ما باشد... ـ دولتمردان ـ توجه داشته باشند که سند پیروزی ما همین وحدت کلمه و همین توحید کلمه بوده است.([5])
3. از میان بردن زمینههای تشنج و تفرقه و پرهیز از:
الف. تقسیم مردم و مقامات و شخصیتهای مورد توجه مردم به گرایشهای متضاد و جبههها و چپ و راست و ... و به راستی در کجای قرآن و سنت چنین مجوزی آمده و در کجای تاریخ سالهای پیروزی، حضرت امام1 چنین تقسیمی را تأیید و یا زمینهسازی نمود و تجویز کرد؟!
ب. تبلیغات ملّیگرایی و مرزبندیهای جاهلی و استعماری و دشمن پسند. جای شگفتی است. که انسان ستمگر و ناآگاه([6]) امروز هزاران تفاوت و مرز و دسته و جبهه و جنوب و شمال و صنعتی و در حال توسعه و ... ایجاد میکند و تحزّب و تشکّل و دستهبندی و سمپاتی را نشانه بلوغ سیاسی و اجتماعی میشمرد، اما وقتی مسألهی تدین و تعهد دینی به میان میآید و یک انسان غیرتمند دینی به مرزهای توحید و شرک و کفر اشاره میکند، فریاد برمیآورند که این موضعگیریها، خلاف خرد جمعی و ناقض وحدت جامعه بشری و دهکده جهانی است!
ج. یکی دیگر از زمینههای مهم تشنج و تفرقه، هوا و هوس مقامات سیاسی و اجتماعی و دنیاگرایی آنان است که باید مردم مسلمان به این خطر بزرگ توجه کنند و خود را در دام هوسهای دنیا پرستان گرفتار نکنند و دین خود را به دنیای هوسبازان نفروشند.
4. حضرت امام1 در فرازی از سخنانش میفرماید: یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دستهای از مسلمانان سنی، یک دسته حنفی و یک دستهای حنبلی و دستهای اخباری هستند؛ اصلاً طرح این معنا از اول درست نبود. در یک جامعهای که همه میخواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسایل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم؛ و با هم هستیم منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شُدید حنفی، یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دستهی دیگر فتوای حضرت صادق(علیه السلام) را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم. ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق، آنها میخواهند نه این باشد و نه آن. راه را اینطور میدانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند.([7])
5 . باور گویندهی سخن فوق این است که: یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای عظام: که علاوه بر آنکه خود مقصود مستقل است، وسیلهی پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینهی فاضله میباشد، توحید کلمه و توحید عقیده و اجتماع در مهامّ امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ارباب تعدی است که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینهی فاضله است و این مقصد بزرگ که مصلح اجتماعی و فردی است انجام نگیرد؛ مگر در سایهی وحدت نفوس و اتحاد همم و الفت و اخوت و صداقت قلبی و .... ([8])
و من امیدوارم که با نظر کردن به این حکم اسلامی که همهی مردم، همهی مسلمانها برادر هستند، این مملکت مصالح خودش را به دست بیاورد و همهی ممالک اسلامی برابر قدرتها غلبه کنند و موفق به این بشوند که احکام اسلام را تا آخر اجرا کنند.([9])
--------------------------------------------------------------------------------
پینوشت:
[1]. آل عمران (3) : 102.
[2]. صحیفه امام، ج 19، ص 321 ، 28/4/1364.
[3]. آل عمران (3) : 103.
[4]. التّغابن (64) : 16.
[5] . صحیفه امام، ج 14، ص 156.
[6] . دو صفتی که خداوند در پایان آیه امانت ـ سورهی احزاب، آیه 72 ـ به انسان داده است.
[7] . صحیفه امام، ج 13، ص 54 ، 30/4/59 ، در جمع فرهنگیان و پاسداران نوسود و پاوه.
[8] . امام خمینی (ره)، چهل حدیث، ص 309 ـ شرح حدیث 19ـ .
[9]. صحیفه امام، ج 13، ص 136، 27/5/1359.
شرح:
حضرت امام1 در اولین بند از وصایای خود خط مقدم حملهی دشمن و اولین نقطه نفوذ او را مشخص نمود، و مسلمانان را به توجه بر این نقطهی خطر فرا خواند و در مورد جنگ تبلیغاتی روانی دشمن برای از هم پاشیدن وحدت و یکپارچگی و به فراموشی سپردن انگیزهی دینی ـ که رمز پیروزی بودند و راه دوام و پایداری انقلاب اسلامی ـ هشدار داد.
برای خنثی نمودن تبلیغات دشمن نخست باید خط تبلیغاتی او و هدفهای او را شناخت. حضرت امام1 خط تبلیغاتی دشمن را در بند اول وصیتنامه دو نکته میداند:
1. انحراف مقصد و انگیزه و هدف در انقلاب؛ دشمن مصمم است تا ایمان تزلزل ناپذیر مردم را از آنان بگیرد، و ارادهی خدایی آنان را سست کند، و چشمانداز وسیع و الهی آنان را در محدوده مرزهای ملّی و جغرافیایی و قومی و نیز در قالبهای مادی و حیوانی کنترل کند. او تصمیم دارد تا به گمان خود وصیتنامهی همه شهیدان را که تأکید بر تکلیف الهی و اسلام و ایمان و انقلاب اسلامی داشتهاند، تا به مرز دفاع از خاک و زبان و ملیت تنزل دهد و انقلاب را درون مرزهای ایران ـ و آن هم نه ایران اسلامی، بلکه ایرانی که رقیب اعراب است ـ زندانی و سپس خفه کند و این خطری است که متأسفانه بسیاری از کوته نظران خفته در تالاب راکد ملّیگرایی و تحجّر مذهبی، قدرت تشخیص آن را ندارند یا دراثر ضعف همت به آن قانعاند.
اینکه در برخی مجموعهها به جای تأکید بر اسلام و انقلاب اسلامی و امت اسلامی بر تمدنهای منطقهای و ملّی و قومی تکیه میشود، بخشی از نیرنگ تبلیغاتی دشمن است تا هویت اسلامی و دینی را از انقلاب ما بگیرد و ما را از جامعهی اسلامی جدا نماید و انقلاب اسلامی را در حد یک حرکت منطقهای و ملّی وانمود سازد.
حضرت امام1 در این بند از دو آیهی قرآن کریم الهام گرفته است:
خداوند در آیهی اول برای زمینه سازی طرح مباحث مربوط به نبرد احد میفرماید: (یَا أیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا اتَّقُوالله حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إلاَّ وَأنتُم مُّسْلِموُنَ)([1])؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا آنگونه که حقّ پروا کردن از اوست، پروا کنید؛ و زینهار، جز مسلمان نمیرید. این آیه بر انگیزهی الهی و اخلاص و تقوای دینی مسلمانان و حفظ این انگیزه تا لحظهی مرگ توصیه میکند.
2. تفرقه و اختلاف؛ رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله ) با هجرت به مدینه و نوشتن اولین منشور شهروندی میان اقشار متخاصم و متعارض وحدت کلمه ایجاد نمود و میخواست تمام دنیا را در سایهی کلمهی توصیه قرار دهد، منتها دنیا طلبان جاهلی و دانشمندان سوداگر یهود راه وحدت و اتحاد را بر مسلمانان بستند. و در سدههای اخیر نیز آتش افروز این معرکهی خطرناک قدرتهای جهانی جهانخوارند که از وحدت بیش از یک میلیاد مسلمان وحشت دارند و با تمام قوا به صورت مستقیم و یا به واسطهی مزدوران آگاه و ناآگاه خود را به اختلاف دامن میزنند تا بر مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حکومت نموده و ذخایر بیپایان آنان را چپاول نمایند.([2])
خدای سبحان پس از آیاتی که به تفرقه افکنی دشمن اشاره میکند، به مؤمنان هشدار داده و برانگیزهی الهی آنان تأکید نموده و میفرماید: (وَاعْتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا واذْکُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَیْکُمْ إذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَألَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُم فأصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إخْواناً ... )([3])؛ و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهای شما الفت انداخت، تا به لطف او برادرانِ هم شدید؛ ....
این دو پایه برای پایداری جامعهی اسلامی واجب است و با فرو ریختن هر یک، چیزی به نام امت اسلامی وجود خارجی نخواهد داشت.
تأکید حضرت امام1 بر حفظ انگیزهی الهی و وحدت از هر راه ممکن با استفاده از جملهی حق تقاته در آیهی نخست و یا جملهی: (فَاتَّقُوا اللهَ مَااسْتَطَعْتُمْ...) ([4])؛ میباشد که به تقوای خداپسند و فراخور توانایی جامعه اسلامی توصیه میکند.
آموزههای وحدت آفرین
1. مرور تاریخ پر فراز و نشیب اسلام و ضربههایی که در اثر تفرقه و تشتت بر مسلمانان وارد آمده کلاسی عبرتآموز برای تمامی کسانی است که گاهی فارغ از دغدغههای حضرت امام1 و با محدود نمودن دید و نگرش خود، برخی از اختلافات جزیی یا سلیقهای را بهانه کرده و گمان میکنند که با تجزیهی نیروها و خطکشیهای تخیّلی و موهوم دقت، تدین و صداقت درونی خود را نشان میدهند.
2. تأکید بر شعارهای وحدت بخش و تقویت نقطههای وفاق و وحدت از شیوههای بسیار والای حضرت امام1 بود. معظم له در سخنی میفرماید: ما همه باید توجه کنیم و همین تابلو بزرگی که سرتا سر ایران هست و منعکس است در آن: الله اکبر و آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی، همان در نظر ما باشد و سرمشق ما باشد... ـ دولتمردان ـ توجه داشته باشند که سند پیروزی ما همین وحدت کلمه و همین توحید کلمه بوده است.([5])
3. از میان بردن زمینههای تشنج و تفرقه و پرهیز از:
الف. تقسیم مردم و مقامات و شخصیتهای مورد توجه مردم به گرایشهای متضاد و جبههها و چپ و راست و ... و به راستی در کجای قرآن و سنت چنین مجوزی آمده و در کجای تاریخ سالهای پیروزی، حضرت امام1 چنین تقسیمی را تأیید و یا زمینهسازی نمود و تجویز کرد؟!
ب. تبلیغات ملّیگرایی و مرزبندیهای جاهلی و استعماری و دشمن پسند. جای شگفتی است. که انسان ستمگر و ناآگاه([6]) امروز هزاران تفاوت و مرز و دسته و جبهه و جنوب و شمال و صنعتی و در حال توسعه و ... ایجاد میکند و تحزّب و تشکّل و دستهبندی و سمپاتی را نشانه بلوغ سیاسی و اجتماعی میشمرد، اما وقتی مسألهی تدین و تعهد دینی به میان میآید و یک انسان غیرتمند دینی به مرزهای توحید و شرک و کفر اشاره میکند، فریاد برمیآورند که این موضعگیریها، خلاف خرد جمعی و ناقض وحدت جامعه بشری و دهکده جهانی است!
ج. یکی دیگر از زمینههای مهم تشنج و تفرقه، هوا و هوس مقامات سیاسی و اجتماعی و دنیاگرایی آنان است که باید مردم مسلمان به این خطر بزرگ توجه کنند و خود را در دام هوسهای دنیا پرستان گرفتار نکنند و دین خود را به دنیای هوسبازان نفروشند.
4. حضرت امام1 در فرازی از سخنانش میفرماید: یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دستهای از مسلمانان سنی، یک دسته حنفی و یک دستهای حنبلی و دستهای اخباری هستند؛ اصلاً طرح این معنا از اول درست نبود. در یک جامعهای که همه میخواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسایل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم؛ و با هم هستیم منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شُدید حنفی، یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دستهی دیگر فتوای حضرت صادق(علیه السلام) را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم. ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق، آنها میخواهند نه این باشد و نه آن. راه را اینطور میدانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند.([7])
5 . باور گویندهی سخن فوق این است که: یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای عظام: که علاوه بر آنکه خود مقصود مستقل است، وسیلهی پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینهی فاضله میباشد، توحید کلمه و توحید عقیده و اجتماع در مهامّ امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ارباب تعدی است که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینهی فاضله است و این مقصد بزرگ که مصلح اجتماعی و فردی است انجام نگیرد؛ مگر در سایهی وحدت نفوس و اتحاد همم و الفت و اخوت و صداقت قلبی و .... ([8])
و من امیدوارم که با نظر کردن به این حکم اسلامی که همهی مردم، همهی مسلمانها برادر هستند، این مملکت مصالح خودش را به دست بیاورد و همهی ممالک اسلامی برابر قدرتها غلبه کنند و موفق به این بشوند که احکام اسلام را تا آخر اجرا کنند.([9])
--------------------------------------------------------------------------------
پینوشت:
[1]. آل عمران (3) : 102.
[2]. صحیفه امام، ج 19، ص 321 ، 28/4/1364.
[3]. آل عمران (3) : 103.
[4]. التّغابن (64) : 16.
[5] . صحیفه امام، ج 14، ص 156.
[6] . دو صفتی که خداوند در پایان آیه امانت ـ سورهی احزاب، آیه 72 ـ به انسان داده است.
[7] . صحیفه امام، ج 13، ص 54 ، 30/4/59 ، در جمع فرهنگیان و پاسداران نوسود و پاوه.
[8] . امام خمینی (ره)، چهل حدیث، ص 309 ـ شرح حدیث 19ـ .
[9]. صحیفه امام، ج 13، ص 136، 27/5/1359.