آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

و حکومت اسلامی پدیده­ی الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین می­کند؛ و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستم­گری­ها و چپاولگری­ها و فسادها و تجاوزها بکشد، و انسان­ها را به کمال مطلوب خود برساند و مکتبی است که بر خلاف مکتب­های غیر توحیدی، در تمام شؤون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد؛ و از هیچ نکته و لو بسیارناچیز، که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فرو گذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آن­ها کوشیده است.
شرح:
حضرت امام(قدس سرّه) دراین فراز به توانمندی­های انقلاب اسلامی و به تعبیر دیگر به انتظار بشر از دین و کارکردهای آن اشاره می­فرماید. ایشان با نگاه توحیدی خویش، انقلاب اسلامی را پدیده­ای الهی یعنی آیه­ای از آیات خداوندی می­شمرد و طبیعی است که در تفسیر آیات الهی باید به حکمت بالغه­ی خدا و سنت­های لایتغیر و اراده­ی قاهره­ی او و نیز به عوامل دست اندرکار در تحقق آن پدیده و جنود و لشگریانی که در تجلّی و نزول آیه مؤثر بوده­اند توجه و عنایت ویژه بشود و نمی­توان با تحلیلی سطحی و عامیانه و یا نگرشی غیر توحیدی که به آیات غیب و حکمت الهی باور ندارد و جهان را کهنه کتابی بی­آغاز و انجام می­پندارد، به تفسیر و تحلیل انقلاب اسلامی پرداخت. حضرت امام پس از تأکید بر پدیده­ی الهی بودن انقلاب، توانمندی­های آن را مشروط به عمل به مقتضیات و به کار بستن اقتضائات آن می­داند و پنج محور را تصریح می­نماید:
1. تأمین سعادت و فلاح و رستگاری دنیا و آخرت در بالاترین حدّی که محدودیّت­های مادّی این دنیا تحمّل می­نماید.
2. توانایی در نفی و طرد ستم و تجاوز و فساد به منظور دسترسی به کمال مطلوب که همان سعادت دو جهانی است.
3. جامعیت انقلاب اسلامی برای پاسخ­گویی به تمامی نیازهای فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی بشر.
4. در اختیار داشتن تمامی عواملی که در تربیت انسان و جامعه­ی انسانی و رشد و شکوفایی مادی و معنوی او مؤثر است.
5 . تشخیص موانع و مشکلاتی که بر سر راه تکامل انسان وجود دارد و تلاش و کوشش در رفع و دفع آن­ها.
این­ها اصول سیاست­هایی است که بنیان­گذار جمهوری اسلامی برای آینده­ی انقلابی که توسط او و با تلاش و کوشش مداوم و خستگی ناپذیر او به ثمر رسید، اعلام می­دارد. اصولی برگرفته از سیره­ی پیامبران الهی و مستند به آیات روشن قرآن کریم که به دلیل پرهیز از تطویل، با ترجمه­ی یک آیه و یک حدیث این ادّعا را برهانی می­کنیم.
خدای متعال می­فرماید: آنان که از این فرستاده­ی درس ناخوانده که نام او را در تورات و انجیل نوشته می­یابند، پیروی می­کنند؛ همان پیامبری که آنان را به کار پسندیده فرمان می­دهد و از کار ناشایست باز می­دارد و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و پلیدی­ها را حرام می­گرداند و از دوش آنان قید و بندهایی را ـ که آنان را در بند کشیده­ است ـ بر می­دارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاری­اش کردند و از نوری که با او نازل شده است پیروی کردند، آنان همان رستگارانند.([1])
و حضرت امام باقر(علیه السلام) می­فرماید: خدای متعال همه­ی آنچه را که این امت نیازمند آن بوده­اند در قرآن نازل فرموده و برای پیامبرش بیان نموده است و برای هر چیزی حدود و مقرراتی قرار داده و برای آن حدود راهنمایی منظور نموده برای هر کسی که از این حدود پای فراتر نهد نیز حدودی در نظر گرفته است.([2])
حضرت امام(قدس سرّه) هم فقیهی آگاه و آشنای به شرایط زمان و مکان و اسلام شناسی ماهر بود که سخنانش برای مسلمانان حجت بود، و هم عارفی روشن ضمیر و وارسته بود که سال­ها در راه تهذیب و تربیت نفوس تلاش و مجاهدت نمود و هم انسان شناسی چیره دست و بینا و آشنای به دردها و بیماری­های علمی و عملی و روحی افراد بود و درمان را نیز به خوبی می­دانست و به جا به کار می­بست. او یکایک اصول فوق را در طول پنجاه سال زندگی علمی و سیاسی خود تبیین نمود و در ده سال اخیر زندگی خویش با لحظه لحظه­ی وجودش بدان اصول جامه­ی عمل پوشانید. و اکنون هر روز و ماه و سالی که می­گذرد، حقانیت گفته­های او روشن­تر و پرشکوه­تر و امیدوار کننده­تر از پیش جلوه می­کند.
عده­ای به منظور شاد نمودن دشمنان قسم خورده­ی اسلام و نیز برای عقده گشایی ناتوانی­های خود می­نشینند و طعنه می­زنند که معصومین فقط چهارده نفر بوده­اند و ما در امت اسلامی جز چهارده معصوم نداریم! در پاسخ آنان باید گفت: مگر این مردم که هنوز به خاطر امام و یاد و نام او این همه سیاستمداران و تریبون داران و قلم به دستان را با همه­ی اشتباهات و لغزش­های عمدی و غیر عمدی­شان تحمل می­کنند به پانزده معصوم معتقدند و یا مدعی عصمت حضرت امام هستند؟ آری کسی مدعی عصمت نیست اما این نیز از مروّت نیست؛ کسی که شأن و عزت و شوکت و حیثیّت و آبروی خود و دین و مملکتش را از امام گرفته امروز برای خوش­آمد عده­ای غربزده داخلی و آمریکاییان وحشی و صهیونیسم تجاوزگر بنشیند و مدعی شود که: امام نیز اشتباه کرده و به اشتباهاتش اعتراف کرده است.
به نظر ما اگر روزی تحقق همه جانبه­ی دین توسط کافران و منافقان و زورگویان و متحجران تنگ نظر غیر ممکن شد و انقلاب اسلامی برآمده از متن دین به مجموعه­ی اهداف و کارکردهای خویش دست نیافت، نمی­توان مدعی شد که چنین توانمندی­هایی در دین وجود ندارد و به تعریفی ناقص از دین پرداخته و انقلاب اسلامی را دچار بن­بست و تناقض بپنداریم که این همه در اثر ناآگاهی تحلیل گران است و:
شب پره گر آفتاب نخواهد از رونق آفتاب نکاهد
ادامه دارد...
[1]. الأعراف 7 : 157.
[2]. اصول کافی، ج 1، ص 59 .

تبلیغات