منشور ماندگار(قسمت پنجم)
آرشیو
چکیده
متن
و حکومت اسلامی پدیدهی الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین میکند؛ و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد، و انسانها را به کمال مطلوب خود برساند و مکتبی است که بر خلاف مکتبهای غیر توحیدی، در تمام شؤون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد؛ و از هیچ نکته و لو بسیارناچیز، که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فرو گذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است.
شرح:
حضرت امام(قدس سرّه) دراین فراز به توانمندیهای انقلاب اسلامی و به تعبیر دیگر به انتظار بشر از دین و کارکردهای آن اشاره میفرماید. ایشان با نگاه توحیدی خویش، انقلاب اسلامی را پدیدهای الهی یعنی آیهای از آیات خداوندی میشمرد و طبیعی است که در تفسیر آیات الهی باید به حکمت بالغهی خدا و سنتهای لایتغیر و ارادهی قاهرهی او و نیز به عوامل دست اندرکار در تحقق آن پدیده و جنود و لشگریانی که در تجلّی و نزول آیه مؤثر بودهاند توجه و عنایت ویژه بشود و نمیتوان با تحلیلی سطحی و عامیانه و یا نگرشی غیر توحیدی که به آیات غیب و حکمت الهی باور ندارد و جهان را کهنه کتابی بیآغاز و انجام میپندارد، به تفسیر و تحلیل انقلاب اسلامی پرداخت. حضرت امام پس از تأکید بر پدیدهی الهی بودن انقلاب، توانمندیهای آن را مشروط به عمل به مقتضیات و به کار بستن اقتضائات آن میداند و پنج محور را تصریح مینماید:
1. تأمین سعادت و فلاح و رستگاری دنیا و آخرت در بالاترین حدّی که محدودیّتهای مادّی این دنیا تحمّل مینماید.
2. توانایی در نفی و طرد ستم و تجاوز و فساد به منظور دسترسی به کمال مطلوب که همان سعادت دو جهانی است.
3. جامعیت انقلاب اسلامی برای پاسخگویی به تمامی نیازهای فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی بشر.
4. در اختیار داشتن تمامی عواملی که در تربیت انسان و جامعهی انسانی و رشد و شکوفایی مادی و معنوی او مؤثر است.
5 . تشخیص موانع و مشکلاتی که بر سر راه تکامل انسان وجود دارد و تلاش و کوشش در رفع و دفع آنها.
اینها اصول سیاستهایی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی برای آیندهی انقلابی که توسط او و با تلاش و کوشش مداوم و خستگی ناپذیر او به ثمر رسید، اعلام میدارد. اصولی برگرفته از سیرهی پیامبران الهی و مستند به آیات روشن قرآن کریم که به دلیل پرهیز از تطویل، با ترجمهی یک آیه و یک حدیث این ادّعا را برهانی میکنیم.
خدای متعال میفرماید: آنان که از این فرستادهی درس ناخوانده که نام او را در تورات و انجیل نوشته مییابند، پیروی میکنند؛ همان پیامبری که آنان را به کار پسندیده فرمان میدهد و از کار ناشایست باز میدارد و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و پلیدیها را حرام میگرداند و از دوش آنان قید و بندهایی را ـ که آنان را در بند کشیده است ـ بر میدارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریاش کردند و از نوری که با او نازل شده است پیروی کردند، آنان همان رستگارانند.([1])
و حضرت امام باقر(علیه السلام) میفرماید: خدای متعال همهی آنچه را که این امت نیازمند آن بودهاند در قرآن نازل فرموده و برای پیامبرش بیان نموده است و برای هر چیزی حدود و مقرراتی قرار داده و برای آن حدود راهنمایی منظور نموده برای هر کسی که از این حدود پای فراتر نهد نیز حدودی در نظر گرفته است.([2])
حضرت امام(قدس سرّه) هم فقیهی آگاه و آشنای به شرایط زمان و مکان و اسلام شناسی ماهر بود که سخنانش برای مسلمانان حجت بود، و هم عارفی روشن ضمیر و وارسته بود که سالها در راه تهذیب و تربیت نفوس تلاش و مجاهدت نمود و هم انسان شناسی چیره دست و بینا و آشنای به دردها و بیماریهای علمی و عملی و روحی افراد بود و درمان را نیز به خوبی میدانست و به جا به کار میبست. او یکایک اصول فوق را در طول پنجاه سال زندگی علمی و سیاسی خود تبیین نمود و در ده سال اخیر زندگی خویش با لحظه لحظهی وجودش بدان اصول جامهی عمل پوشانید. و اکنون هر روز و ماه و سالی که میگذرد، حقانیت گفتههای او روشنتر و پرشکوهتر و امیدوار کنندهتر از پیش جلوه میکند.
عدهای به منظور شاد نمودن دشمنان قسم خوردهی اسلام و نیز برای عقده گشایی ناتوانیهای خود مینشینند و طعنه میزنند که معصومین فقط چهارده نفر بودهاند و ما در امت اسلامی جز چهارده معصوم نداریم! در پاسخ آنان باید گفت: مگر این مردم که هنوز به خاطر امام و یاد و نام او این همه سیاستمداران و تریبون داران و قلم به دستان را با همهی اشتباهات و لغزشهای عمدی و غیر عمدیشان تحمل میکنند به پانزده معصوم معتقدند و یا مدعی عصمت حضرت امام هستند؟ آری کسی مدعی عصمت نیست اما این نیز از مروّت نیست؛ کسی که شأن و عزت و شوکت و حیثیّت و آبروی خود و دین و مملکتش را از امام گرفته امروز برای خوشآمد عدهای غربزده داخلی و آمریکاییان وحشی و صهیونیسم تجاوزگر بنشیند و مدعی شود که: امام نیز اشتباه کرده و به اشتباهاتش اعتراف کرده است.
به نظر ما اگر روزی تحقق همه جانبهی دین توسط کافران و منافقان و زورگویان و متحجران تنگ نظر غیر ممکن شد و انقلاب اسلامی برآمده از متن دین به مجموعهی اهداف و کارکردهای خویش دست نیافت، نمیتوان مدعی شد که چنین توانمندیهایی در دین وجود ندارد و به تعریفی ناقص از دین پرداخته و انقلاب اسلامی را دچار بنبست و تناقض بپنداریم که این همه در اثر ناآگاهی تحلیل گران است و:
شب پره گر آفتاب نخواهد از رونق آفتاب نکاهد
ادامه دارد...
[1]. الأعراف 7 : 157.
[2]. اصول کافی، ج 1، ص 59 .
شرح:
حضرت امام(قدس سرّه) دراین فراز به توانمندیهای انقلاب اسلامی و به تعبیر دیگر به انتظار بشر از دین و کارکردهای آن اشاره میفرماید. ایشان با نگاه توحیدی خویش، انقلاب اسلامی را پدیدهای الهی یعنی آیهای از آیات خداوندی میشمرد و طبیعی است که در تفسیر آیات الهی باید به حکمت بالغهی خدا و سنتهای لایتغیر و ارادهی قاهرهی او و نیز به عوامل دست اندرکار در تحقق آن پدیده و جنود و لشگریانی که در تجلّی و نزول آیه مؤثر بودهاند توجه و عنایت ویژه بشود و نمیتوان با تحلیلی سطحی و عامیانه و یا نگرشی غیر توحیدی که به آیات غیب و حکمت الهی باور ندارد و جهان را کهنه کتابی بیآغاز و انجام میپندارد، به تفسیر و تحلیل انقلاب اسلامی پرداخت. حضرت امام پس از تأکید بر پدیدهی الهی بودن انقلاب، توانمندیهای آن را مشروط به عمل به مقتضیات و به کار بستن اقتضائات آن میداند و پنج محور را تصریح مینماید:
1. تأمین سعادت و فلاح و رستگاری دنیا و آخرت در بالاترین حدّی که محدودیّتهای مادّی این دنیا تحمّل مینماید.
2. توانایی در نفی و طرد ستم و تجاوز و فساد به منظور دسترسی به کمال مطلوب که همان سعادت دو جهانی است.
3. جامعیت انقلاب اسلامی برای پاسخگویی به تمامی نیازهای فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی بشر.
4. در اختیار داشتن تمامی عواملی که در تربیت انسان و جامعهی انسانی و رشد و شکوفایی مادی و معنوی او مؤثر است.
5 . تشخیص موانع و مشکلاتی که بر سر راه تکامل انسان وجود دارد و تلاش و کوشش در رفع و دفع آنها.
اینها اصول سیاستهایی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی برای آیندهی انقلابی که توسط او و با تلاش و کوشش مداوم و خستگی ناپذیر او به ثمر رسید، اعلام میدارد. اصولی برگرفته از سیرهی پیامبران الهی و مستند به آیات روشن قرآن کریم که به دلیل پرهیز از تطویل، با ترجمهی یک آیه و یک حدیث این ادّعا را برهانی میکنیم.
خدای متعال میفرماید: آنان که از این فرستادهی درس ناخوانده که نام او را در تورات و انجیل نوشته مییابند، پیروی میکنند؛ همان پیامبری که آنان را به کار پسندیده فرمان میدهد و از کار ناشایست باز میدارد و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و پلیدیها را حرام میگرداند و از دوش آنان قید و بندهایی را ـ که آنان را در بند کشیده است ـ بر میدارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریاش کردند و از نوری که با او نازل شده است پیروی کردند، آنان همان رستگارانند.([1])
و حضرت امام باقر(علیه السلام) میفرماید: خدای متعال همهی آنچه را که این امت نیازمند آن بودهاند در قرآن نازل فرموده و برای پیامبرش بیان نموده است و برای هر چیزی حدود و مقرراتی قرار داده و برای آن حدود راهنمایی منظور نموده برای هر کسی که از این حدود پای فراتر نهد نیز حدودی در نظر گرفته است.([2])
حضرت امام(قدس سرّه) هم فقیهی آگاه و آشنای به شرایط زمان و مکان و اسلام شناسی ماهر بود که سخنانش برای مسلمانان حجت بود، و هم عارفی روشن ضمیر و وارسته بود که سالها در راه تهذیب و تربیت نفوس تلاش و مجاهدت نمود و هم انسان شناسی چیره دست و بینا و آشنای به دردها و بیماریهای علمی و عملی و روحی افراد بود و درمان را نیز به خوبی میدانست و به جا به کار میبست. او یکایک اصول فوق را در طول پنجاه سال زندگی علمی و سیاسی خود تبیین نمود و در ده سال اخیر زندگی خویش با لحظه لحظهی وجودش بدان اصول جامهی عمل پوشانید. و اکنون هر روز و ماه و سالی که میگذرد، حقانیت گفتههای او روشنتر و پرشکوهتر و امیدوار کنندهتر از پیش جلوه میکند.
عدهای به منظور شاد نمودن دشمنان قسم خوردهی اسلام و نیز برای عقده گشایی ناتوانیهای خود مینشینند و طعنه میزنند که معصومین فقط چهارده نفر بودهاند و ما در امت اسلامی جز چهارده معصوم نداریم! در پاسخ آنان باید گفت: مگر این مردم که هنوز به خاطر امام و یاد و نام او این همه سیاستمداران و تریبون داران و قلم به دستان را با همهی اشتباهات و لغزشهای عمدی و غیر عمدیشان تحمل میکنند به پانزده معصوم معتقدند و یا مدعی عصمت حضرت امام هستند؟ آری کسی مدعی عصمت نیست اما این نیز از مروّت نیست؛ کسی که شأن و عزت و شوکت و حیثیّت و آبروی خود و دین و مملکتش را از امام گرفته امروز برای خوشآمد عدهای غربزده داخلی و آمریکاییان وحشی و صهیونیسم تجاوزگر بنشیند و مدعی شود که: امام نیز اشتباه کرده و به اشتباهاتش اعتراف کرده است.
به نظر ما اگر روزی تحقق همه جانبهی دین توسط کافران و منافقان و زورگویان و متحجران تنگ نظر غیر ممکن شد و انقلاب اسلامی برآمده از متن دین به مجموعهی اهداف و کارکردهای خویش دست نیافت، نمیتوان مدعی شد که چنین توانمندیهایی در دین وجود ندارد و به تعریفی ناقص از دین پرداخته و انقلاب اسلامی را دچار بنبست و تناقض بپنداریم که این همه در اثر ناآگاهی تحلیل گران است و:
شب پره گر آفتاب نخواهد از رونق آفتاب نکاهد
ادامه دارد...
[1]. الأعراف 7 : 157.
[2]. اصول کافی، ج 1، ص 59 .