اقتصاد سالم و راه های مبارزه با آفات آن
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
جامعهی پویا، پرتلاش و سالم مرهون رسیدگی و توجه به تمام ابعاد و زوایای زندگی افراد آن است. اقتصاد نیز یکی از شالودههای اساسی اجتماع است. مروری گذرا بر سیرهی عملی معصومین(علیهم السلام) به ویژه دوره حکومتی حضرت علی(علیه السلام) راهکارهای اساسی و تأثیرگذار بر زندگی فردی و اجتماعی است. هشدارهای آن حضرت که در قالب نامه به کارگزاران صادر شده است، برای تحقق جامعهی سالم، زنده و متحرّک که شریانهای اقتصاد آن موجب رونقِ لازم است؛ توجه فرد فرد جامعه را به مضامین بلند آن میطلبد تا با عمل نمودن به آنها، در تحقق جامعه سالم قدمها برداشته شود.
یکی از مسایل مهم هر کشور، اقتصاد آن است. به دنبال اقتصاد ناسالم فقر عدهی بیشماری از افراد اجتماع و انباشته شدن ثروت نزد عدهی قلیل را باید انتظار داشت که زمینهای برای ایجاد ناامنیهای بسیار در جامعه است. از نظر اسلام ثروت و مال در حیات مادی و معنوی انسانها، نقش اساسی دارد و در برخی روایات، از تنگدستی به روسیاهی دردنیا و آخرت([1]) و مرگ بزرگ([2]) تعبیر شده است.
حکومت علوی که برای ایجاد اصلاحات و مبارزه با مفاسد در جامعهی اسلامی، پدید آمده بود، به اصلاحات همه جانبه به ویژه در بُعد اقتصادی راهکارهای اساسی دارد و موضوعاتی چون: فقر، تورم، ربا، رشوه، اسراف و اختلاس کارگزاران حکومتی را سرلوحهی اهداف و برنامههای تنظیمی خود قرار داده است.
مقام معظم رهبری(مدظلّه العالی) در فرمان هشت مادهای به سران سه قوهی نظام جمهوری اسلامی مبارزهی جدی با فساد مالی را به عنوان یکی از وظایف اصلی دست اندرکاران برشمردند و برای رسیدن به نظام آرمانی علوی و اسلامی تکیه بر کمکهای الهی و حمایتهای مردمی را یادآور شدند:
امروز کشور ما تشنهی فعالیّت اقتصادی سالم و ایجاد اشتغال برای جوانان و سرمایهگذاری مطمئن است. و این همه به فضایی نیازمند است که در آن، سرمایهگذار و صنعتگر و عنصر فعال در کشاورزی و مبتکر علمی و جویندهی کار و همهی قشرها، از صحّت و سلامت ارتباط حکومتی و امانت و صداقت متصدیان امور مالی و اقتصادی مطمئن بوده و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوء استفاده کنندگان از امکانات حکومتی، قطع نشود، و اگر امتیاز طلبان و زیاده خواهان پر مدّعا و انحصارجو، طرد نشوند، سرمایهگذار و تولید کننده و اشتغال طلب، همه احساس ناامنی و نومیدی خواهند کرد و کسانی از آنان به استفاده از راههای نامشروع و غیرقانونی تشویق خواهند شد.
... مبارزه با مفسدان و سوء استفاده کنندگان از ثروتهای ملّی، موجب ناامنی اقتصادی و فرار سرمایهها است. به این اشخاص تفهیم کنید که به عکس، این مبارزه موجب امنیت فضای اقتصادی و اطمینان کسانی است که میخواهند فعالیت سالم اقتصادی داشته باشند. تولید کنندگان این کشور، خود نخستین قربانیان فساد مالی و اقتصاد ناسالماند.
در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچ کس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادی نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسؤولان کشور، خود را از حساب کشی معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد.
با این امر مهم و حیاتی نباید به گونهی شعاری و تبلیغاتی و تظاهرگونه رفتار شود. به جای تبلیغات باید آثار و برکات عمل، مشهود گردد. به دست اندرکاران این مهم تأکید کنید که به جای پرداختن به ریشهها و امّ الفسادها به سراغ ضعفا و خطاهای کوچک نروند و نقاط اصلی را رها نکنند. هرگونه اطلاع رسانی به افکار عمومی که البته در جای خود لازم است، باید به دور از اظهارات نسنجیده و تبلیغات گونه بوده و حفظ آرامش و اطمینان افکار عمومی را در نظر داشته باشد.([3])
مبارزه با فقر
از متون دینی، به خوبی استفاده میشود که، فقر در تکامل پارهای از انسانها مؤثر است؛ چرا که آنها با تهذیب نفس و تصفیه اخلاق از این زمینه بهرهی مفید و سازنده را میبرند. چنانکه در روایت آمده است: خداوند وقتی بندهای را دوست بدارد، او را در شداید غرق میکند.([4]) البته ناگفته نماند که فقر برای بسیاری از انسانها، میتواند به عاملی بزه آفرین، تبدیل گردد. حضرت علی(علیه السلام) خطاب به محمدبن حنفیه میفرماید: پسرم! از فقر بر تو میترسم پس از آن به خدا، پناه ببر که، فقر موجب زیان دین و سرگردانی عقل و به وجود آمدن دشمنی است.([5])
آثار شوم فقر، نه تنها در زندگی شخصی بلکه در سطح جامعه نیز تأثیرات خود را بر جای میگذارد. وقتی فقر به سرقت میانجامد، آنگاه که دام فحشا را میگستراند، زمانی که موجب گسیختن پیوندهای مشروع نکاح و در نتیجه بر جای گزاردن فرزندانی میشود که از مهر پدر و مادر یا یکی از آنها محرومند، هرگز نمیتوان آن را پدیدهای ساده انگاشت؛ چرا که مانع تعلیم و تربیت صحیح میشود، که نتیجه فقدان پرورش فکری و اخلاقی صحیح ارتکاب جرایم در جامعه فراگیر میشود.
از سیرهی امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای رفع فقر و مبارزه با آن سه شیوه را میتوان آموخت:
الف. دستگیری از مستمندان و فقیران؛ حمایت و دستگیری از مستضعفان و محرومان از جمله اصول اساسی اسلام است. برخلاف آن که برخی مُجریان در طول تاریخ بر خلافِ قانون اسلام عمل کردند و فقر فقرا را نه تنها مرتفع نساختند، بلکه تشدید نمودند، حکومت کوتاه امیرالمؤمنان(علیه السلام) ترسیمی واضح و روشن از حمایت واقعی و راستین آن حضرت از محرومین جامعه در قول و عمل است. همچنان که در راستای تحقق عدالت اجتماعی در بُعد اقتصادی، کارگزاران خویش را موظّف به رسیدگی و حل مشکلات فقرا و مساکین میداند:
پس از خدا بترس، از خدا بترس، دربارهی دستهی زیردستان درماندهی بیچاره و بیچیز و نیازمند و گرفتار در سختی و رنجوری و ناتوانی، زیرا در این طبقه هم خواهنده است که ذلّت و بیچارگیاش را اظهار میکند و هم کسی است که به عطا و بخشش نیازمند است، ولی از عفّت نفس اظهار نمینماید، و برای رضای خدا آنچه را که از حقّ خود دربارهی ایشان به تو امر فرموده به جا آور، و قسمتی از بیت المال که در دست داری و قسمتی از غلاّت و بهرههایی که از زمینهای غنیمت اسلام به دست آمده را در هر شهری برای ایشان مقرّر دار، زیرا دورترین ایشان را همان نصیب و بهرهای است که نزدیکترین آنها دارد همهی ایشان از بیت المال و غلاّت زمینهایی که از جنگ کنندهی با مسلمانها گرفته شده بهره میبرند خواه دور و خواه نزدیک، و چون توانایی ندارند که خود را به شهر تو برسانند و سهم خود را بگیرند پس در شهر خودشان مأموری بگمار که حقّ آنها را بپردازد تا کسی محروم و نومید نماند....([6])
حضرت در عمل نیز اهتمام زیاد به فقرا داشت. آیههای ولایت([7]) و اطعام([8]) این مطلب را به خوبی نشان میدهد. در روایتی از غلام امیر مؤمنان است که: روزی هنگام ظهر، حضرت از کندن قناتی فارغ شد و به نماز پرداخت. من بعد از نماز، کدوی پخته برای او آوردم. ایشان دستهای مبارک را شستند و با وقار خاصّی، کدوی پخته را تناول کردند و بعد از حمد خداوند، فرمودند: "لعنت خدا بر کسی که برای شکم به جهنّم رود" بعد از خوردن ناهار، دوباره مشغول کندن قنات شدند. کلنگ به سنگی خورد و آب فوران نمود. حضرت از قنات بیرون آمد و چون دید بعضی از اولادش از فوران آب خوشحال هستند فرمود: "فرزندانم! به این بستان و به این قنات، چشمداشتی نداشته باشید". و دستور داد تا قلم و دوات آوردند و بُستان و قنات را برای فقرا وقف نمود.([9])
این رفتار و روش حضرت نه تنها وظیفهی دولتهای اسلامی را مشخص میسازد، بلکه مسؤولیت رسیدگی و دستگیری از ضعیفان جامعه را به متمکّنین نیز یادآور میشود. انسانها به خاطر تفاوتهای طبیعی و دیگر عوامل با امکانات نابرابر زندگی میکنند. در این میان، افراد فقیر و محتاج، گرفتار مشکلات میشوند که برای رفع این معضل باید اغنیا و پولداران بخشی از درآمد خود را در اختیار دولت یا مؤسسهی مسؤول این کار قرار دهند تا به مصرف صاحبان حق برسد.
حضرت امیر(علیه السلام) در این مورد میفرماید: إنّ الله سُبحانَهُ فَرَضَ فِی أموالِ الأغنِیآء أقْواتَ الفُقَرآء، فَما جاعَ فَقیرٌ إلاّ بِما مَنعَ غَنیٌّ، وَّاللهُ تعالی جَدُّهُ سآئلُهُم عَن ذلکَ؛ خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای بیچیزان را واجب گردانیده؛ پس بیچیز گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است، و در روز رستخیز خداوندی که بزرگ است بینیازی او ایشانرا از این کار مؤاخذه و بازپرسی مینماید. ([10])
یتیم گرفتاری را نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) آوردند، آن حضرت دستور داد که نزدیکترین فامیلهای وی مخارجش را تأمین کنند، همانگونه که میراث او به آنان میرسد.([11]) این شیوه بیانگر مسؤولیت سنگین ما نسبت به افراد ضعیف فامیل و آشنایان است که با عمل به آن بخشی از مشکلات جامعه حل میشود.
ب. همدردی و همراهی عملی با فقرا؛ در نظام سیاسی حق محور و مبتنی بر اصول اخلاقی و انسانی که اندیشهی سیاسی اسلام آن را تصویر میکند، حاکمان جامعه که در اوج اخلاق و شرافت انسانی قرار دارند، همچون پدران امّت هستند که تحمّل گرسنگی فرزندان خویش را ندارند، تا چه رسد به این که خود بهرهمند باشند و خانوادههایشان در مضیقه و سختی به سر برند. اگر حاکم از نظر معنویت و تهذیب نفس در مراتب بالا باشد، با پیشه ساختن زندگی زاهدانه، همانند مقتدایش حضرت علی(علیه السلام) در سطح فقیرترین مردم جامعه، زندگی میکند. امیری که شمشیر خویش را به فروش گذاشت و فرمود: به خدا سوگند، اگر بهای تن پوشی داشتم، شمشیر را نمیفروختم.([12])
حضرت در نامهای به عثمانبن حنیف حاکم حضرت در بصره چنین مینویسد:
آیا قناعت میکنم که به من بگویند زمامدار و سردار مؤمنین در حالی که به سختیهای روزگار با آنان همدرد نبوده یا در تلخکامی جلو ایشان نباشم؟ پس مرا نیافریدهاند که خوردن طعامهای نیکو از نیکبختی جاوید بازم دارد مانند چهارپای بسته شده که اندیشهاش علف آن است، یا مانند چهارپای رها گشته که خاکروبهها را به هم زند تا چیزی یافته بخورد، پُر میکند شکنبه را از علفی که به دست آورده، و غفلت دارد از آنچه برایش در نظر دارند نمیداند که صاحبش میخواهد فربه شود تا به کشتارگاهش فرستد یا برایش بارکشی نموده کارش را انجام دهد یا مرا نیافریدهاند که بیکار مانده و بیهوده رها شوم، یا ریسمان گمراهی را کشیده بیاندیشه در راه سرگردانی رهسپار گردم.([13])
ج. تشویق به کار و تلاش؛ در آیین مقدس اسلام، ارزش و اهمیت و کار و تلاش در زمینهی اقتصاد زندگی فردی و اجتماعی کمتر از پرداختن به مسایل معنوی و تزکیهی نفس نیست. خدای متعال که جهان طبیعت را در اختیار بشر قرار داده است، میفرماید: اللهُ الّذی سَخّرَ لَکُم البَحر لِتجریَ الفُلکُ فیهِ بِأمرهِ وَلِتبتَغُوا مِن فَضلهِ وَلَعلَّکُم تَشکُرونَ ([14]) ؛ خدا همان کسی است که دریا را به سود شما رام گردانید تا کشتیها در آن به فرمانش روان شوند، و تا از فزون بخشیِ او [روزیِ خویش را] طلب نمایید، و باشد که سپاس دارید.
انسان تنبل و سست و بیکار باعث عقب افتادگی خود و به خطر انداختن رفاه خانوادهاش میگردد، و بدون تردید در پیشگاه خدا مسؤول و پاسخ گو است. امام علی(علیه السلام) در این مورد میفرماید: هر کس آب و زمین در اختیار داشته باشد و با وجود این فقیر باشد، خداوند او را از رحمتش دور میدارد.([15])
آن حضرت امور زندگی را به گونهای تنظیم فرموده بود که بخشی از روز را به عبادت و نیایش میپرداخت، امّا وقت قابل توجه خود را به امور اجتماعی و سیاسی اختصاص میداد. کار و تلاش و تأمین نیازهای شخصی و فراهم ساختن نیازهای خانواده و مستمندان و مساکین جامعه در رأس امور بود. احداث باغ، زراعت، آبیاری و حفر قنات از جمله فعالیتهای امیرالمؤمنین(علیه السلام) به شمار میآید.
یک روز بارِ هستههای خرما را به دوش گرفت و راهی صحرا شد. از او سؤال کردند: یا امیرالمؤمنین! این بار چیست؟ فرمود: إنشاءالله درختانی است. آنگاه هستهها را در زمین کاشت و همگی سبز شد و به بار نشست.([16])
سامان دهی امور کلان و کلیدی مملکت و در دست داشتن پروژههای عظیم، توجیه منطقی و اصولی برای نادیده گرفتن موارد خُرد و جزیی ندارد. همچنان که حضرت علی(علیه السلام) به مالک اشتر در این زمینه چنین سفارش فرمود:
... فإنّک لاتُعذَرُ بتَضعیفکَ التّافه لأحکامک الکثیر المهمّ...؛ هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذری برای ترک مسؤولیتهای کوچکتر نخواهد بود.([17])
و این درس مهمی برای همه مردم جامعه به ویژه مسؤولین و سیاستمداران نظام است که هر امری در جای خود مهم و دارای ارزش است و باید به آن پرداخته شود.
مبارزه با تورّم
تورم ریشهی بسیاری از انحرافها و کجرویهای فردی و اجتماعی است. همچنانکه عامل مهمی در ایجاد و ثبات روابط اجتماعی به خصوص نزدیکان و بستگان افراد به شمار میرود؛ چرا که هرگاه افراد فقط به فکر حل مشکلات زندگی خویش باشند فرصتی برای دیدار آشنایان و با خبر شدن از احوال آنان و نیز برطرف کردن مشکلات یکدیگر ندارند و این نتیجهای چون تنها شدن افراد و از بین رفتن نشاط و شادابی و امید را به دنبال دارد، از اینرو مقابله با تورم یکی از وظایف اصلی حاکمان است.
شاید بتوان سه عامل را در رفع این مشکل اقتصادی نام برد:
الف. کنترل قیمتها؛ گران فروشی و بالا بردن قیمتها از سوی فروشندگان، قدرت خرید بسیاری از افراد را کم میکند. کنترل قیمتها و متعادل کردن آنها از سوی مسؤولان امر، رضایتِ بخش وسیعی از افراد جامعه را از نظام اسلامی در پی دارد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این زمینه به مالک اشتر هشدار میدهد: ... وَلیَکُن البیعُ بیعاً سمحاً: بموازین عدلٍ، و أسعارٍ لا تُحْجِفُ بالفریقین من البائع والمبتاع... ؛ باید خرید و فروش در جامعه اسلامی به سادگی و با موازین عدالت انجام گیرد، با نرخهایی که بر فروشنده و خریدار زیانی نرساند.([18])
امام(علیه السلام) به هنگام نظارت بر بازار، از قیمتها میپرسید: ابی الصهبا میگوید: علی(علیه السلام) را دیدم که در شط الکلاء، از قیمتها پرسش میکرد.([19]) علاوه بر این فردی را به عنوان ناظر بر بازار معین کرده بود،([20]) که در بازار رفت و آمد مینمود و بازاریان را از اجحاف به مردم و غلّ و غش و کلاهبرداری در معامله، بر حذر میداشت.([21])
ب. برخورد با محتکرین؛ احتکار از جمله آفتهای جدّی اقتصاد جامعه و از عوامل سایش و کاهش قدرت خرید و تأمین مایحتاج مردم است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) با محتکران برخورد مینمود و در صورت اصلاح نشدن، آنها را تنبیه میکرد و اجناس احتکارشده به دست آنها را کشف و ضبط مینمود.([22])
کارگزاران خویش را نیز در مقابله با این عمل ناپسند تشویق میفرمود: بدان که در میان بازرگانان، کسانی هم هستند که تنگ نظر و بد معامله و بخیل و احتکار کنندهاند که تنها با زورگویی به سود خود میاندیشند و کالا را به هر قیمتی که میخواهند میفروشند که این سودجویی و گران فروشی برای همهی افراد جامعه زیانبار، و عیب بزرگی بر زمامدار است. پس از احتکار کالا جلوگیری کن که رسول خدا(صلیالله علیه و آله) از آن جلوگیری میکرد... کسی که پس از منع تو احتکار کند، او را کیفر ده تا عبرت دیگران شود، امّا در کیفر او اسراف نکن.([23])
ج. حمایت از تجار و صاحبان صنایع و تولید کنندگان و نظارت بر آنها؛ اگر این قشر از اجتماع تحت نظارت و حمایت نظام نباشند، ممکن است موجب بالا رفتن قیمتها بشوند. امام باقر(علیه السلام) میفرماید: به درستی که علی(علیه السلام) به فرماندهان لشکرها مینوشت: شما را به خدا سوگند، مبادا کشاورزان از جانب شما، مورد ستم واقع شوند.([24])
و نیز خطاب به مالک اشتر فرمود: سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنایع بپذیر و آنها را به نیکوکاری سفارش کن. بازرگانانی که در شهر ساکنند، یا آنان که همواره در سیر و کوچ کردن میباشند و بازرگانانی که با نیروی جسمانی کار میکنند، چرا که آنان منابع اصلی منفعت، و پدید آورندگان وسایل زندگی و آسایش، و آورندگان وسایل زندگی از نقاط دور دست و دشوار میباشند، از بیابانها و دریاها، و دشتها و کوهستانها، جاهای سختی که مردم در آن اجتماع نمیکنند، یا برای رفتن به آن جاها شجاعت ندارند.([25])
حذف واسطهها و دلالها در رسیدن محصولات تولیدی به دست مصرف کنندگان یکی از راههای مهم کاهش تورم است. دست به دست شدن محصولات از تولید کننده به مصرف کننده باعث بالا رفتن قیمتها میشود و سود بیشتر نصیب دلاّلها میگردد، و ضرر این فرایند برای تولید کننده و مصرف کننده است.
تذکر این نکته ضروری است که تورم یکی از مباحث دقیق علمی اقتصادی است که پرداختن به آن از عهدهی این مقال خارج است.
مبارزه با ربا
ربا، مبادلهی جنسی به مثل همان جنس با مقدار زیادتر از همان جنس یا همراه با شیء یا ... دیگر است. این عمل دربردارندهی مفاسد زیادی است و دین مقدس اسلام آن را منع و مذمّت کرده است. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در این زمینه میفرماید: هنگامی که به معراج رفتم، گروهی را دیدم که شکمهایشان بزرگ بود و هرچه تلاش میکردند تا برخیزند و راه روند، نمیتوانستند و پی در پی به زمین میخوردند، از جبرئیل سؤال کردم اینها چه افرادی هستند و جرمشان چیست؟ جواب داد: اینها ربا خواران هستند.([26])
حضرت علی(علیه السلام) نیز فرمود: رسول خدا در مورد ربا پنج نفر را لعنت کرد: خورندهی آن، خورانندهاش، دو شاهد آن و نیز نویسندهاش ر.([27]) در بیان آثار بسیار منفی و سوء ربا، آمده است: وقتی خدا بخواهد، اهل قریهای را هلاک گرداند، ربا در آن شایع میشود.([28])
توجه به این نکته لازم است که: در معاملات ربوی، رباخوار زیان نمیبیند، بلکه شانههای ربا دهنده را خُرد میکند؛ چرا که در این نوع معامله، مال دو طرف در یک طرف جمع میشود و طرف دیگر بدون مال میماند. به همین دلیل مؤسسات ربوی، روز به روز وسیعتر و فربهتر و سرمایه دارتر میشوند، در حالی که قدرت طبقههای ضعیف و نیازمند جامعه رو به نقصان و تحلیل میرود.
با گسترش و فراگیری رباخواری، سرمایهها در مسیرهای ناسالم قرار میگیرد و پایههای اقتصاد که اساس جامعه است متزلزل میگردد. رباخواری عواطف و پیوندها را سست میکند و بذر کینه و دشمنی را در دلها مینشاند.([29])
مبارزه با رشوه
یکی از با سابقهترین بلاهای اقتصادی جامعه پدیده شوم رشوه است. این آفت، از بزرگترین موانع اجرای عدالت به شمار میرود، و موجب نتیجهی معکوس قوانین میگردد؛ زیرا قوانین، بازیچهی تازهای در دستِ اقویا ـ که قدرت بر پرداختن رشوه دارند ـ برای ادامهی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ضعفا میشود، و حال آنکه قانون باید حامی و حافظ منافع و حقوق محرومان باشد.
رشوهخواری در فرهنگ دینی به شدّت، تقبیح شده است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: اما رشوه در قضاوت، کفر به خداوند است.([30])
از آنجا که این ناهنجار را جوامع مختلف ناپسند و شوم میدانند، عدهای برای فرار و گریز از نکوهش، آن را لابه لای عبارات و عناوین فریبنده پنهان میکنند و حال آنکه تعبیراتی چون: هدیه، پاداش، تعارف، حق و حساب، انعام یا حق الزحمة تغییری در ماهیت این عمل ناپسند و غیر مشروع، به وجود نمیآورد.
حضرت علی(علیه السلام) نظر خود را در قالب یک حکایت این گونه بیان میفرماید:
شب هنگام، کسی به دیدار ما آمد و ظرفی سرپوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود، چنان از آن متنفّر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمّی یا قی کردهی آن مخلوط کردهاند. به او گفتم: هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که این دو بر ما، اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) حرام است. گفت: نه زکات است نه صدقه؛ بلکه هدیه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگریند. آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده یا جن زده شدی؟ یا هذیان میگویی؟ به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاست به من بدهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچهای به ناروا بگیرم چنین نخواهم کرد!.([31])
برخورد با اسراف کارگزاران
شریحبن الحارث در دوران خلافت امیرمؤمنان(علیه السلام)، خانهای به هشتاد دینار خرید. چون این خبر به امام(علیه السلام) رسید، او را طلبید و فرمود: به من خبر دادند که خانهای به هشتاد دینار خریدهای، و سندی برای آن نوشتهای و گواهانی آن را امضا کردهاند... ای شُریح! به زودی کسی به سراغت میآید که به نوشتهات نگاه نمیکند و از گواهانت نمیپرسد تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. ای شریح! اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی که آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست دادهای....([32])
و نیز در نامهای به زیادبن ابیه ـ جانشین عبداللهبن عباس فرماندار بصر ـ نوشت: از اسراف بپرهیز و میانه روی را برگزین، از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنیا به اندازهی کفاف خویش نگهدار و زیادی را برای روز نیازمندیات در آخرت پیش فرست....([33])
مبارزه با اختلاس کارگزاران
یکی از عوامل نگهدارندهی سلامت اقتصاد جامعه و استحکام نظام، قاطعیّت در برابر کسانی است که از بیت المالِ مسلمین سوء استفاده میکنند. حضرت علی(علیه السلام) با اختلاس کنندگان مقابلهی جدّی میکرد. در نامه به مالک اشتر سفارش فرمود: از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن، و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش مأموران تو همه آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او بازپس گیر، پس او را خواردار، و خیانتکار بشمار، و طوق بدنامی به گردنش بیفکن.([34])
یکی از راههای مهم برای جلوگیری کارگزاران از دست بردن و خیانت به بیت المال برآوردن نیازهای مالی آنان است. چنانچه برخی کارگزاران در تنگنا قرار گیرند و حقوق ماهیانهی آنان چرخ زندگیشان را به درستی و روان، نچرخاند، چه بسا به مرداب گناه، گرفتار شوند و به بیت المال دست یازند. برای داشتن ادارهها و نهادهای سالم باید کارگزاران و کارکنانی داشت که دور از دغدغهها و تشویشها و هراس از آینده به کار بپردازند.
حضرت علی(علیه السلام) به این نکتهی دقیق عنایت داشت، چنانکه به مالک اشتر فرمود: روزیِ فراوان بر آنان ارزانی دار که با گرفتن حقوق کافی، در اصلاح خود بیشتر میکوشند و با بینیازی، دست به اموال بیت المال نمیزنند و اتمام حجتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو، خیانت کنند.([35])
خاتمه
در پایان باید گفت:
مفاسد اجتماعی موجود در جامعه، واقعیّتی است که در زندگی مردم، تأثیر میگذارد. مبارزه با این مفاسد فقط با نوشتن و گفتن میسّر نیست، بلکه باید در عمل اصلاح امور انجام شود. باید نامههای اصلاحی حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) به کارگزاران و کارفرمایان را به عنوان منشور حقوقی حکومت در سرلوحه کار قرار داد.
به امید آنکه روزی، با عملی ساختن فرامین و سخنان ائمه اطهار(علیهم السلام)، مدینهی فاضله در جامعهی ما محقق شود و روزی برسد که حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) از پسِ پردهی غیبت بیرون آید و رضایت خود را از نظام جمهوری اسلامی ایران و عملکرد مسؤولین نظام و مردم با لبخند شیرین اعلام نماید.
پینوشت:
[1]. بحارالانوار، ج 2، مادهی فقر.
[2]. نهج البلاغه، حکمت 163.
[3]. 10/2/1380.
[4]. بحارالانوار، ج 81 ، ص 196.
[5] . نهج البلاغه، حکمت 319.
[6]. نهج البلاغه، نامهی 58 .
[7] . المائده 5 : 55 .
[8]. الانسان 76 : 8 .
[9]. مستدرک الوسایل، ج 16، ص 330 و مناقب کوفی، ج 2، ص 82 .
[10]. نهج البلاغه، حدیث 320.
[11]. وسائل الشیعه، ج 15، ص 237، ح 4.
[12]. بحارالانوار، ج 41، ص 136.
[13]. نهج البلاغه، نامهی 45.
[14]. جاثیه 45 : 12.
[15]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 204، ح 13.
[16]. فروع کافی، ج 5 ، ص 75، ح 6 .
[17]. نهج البلاغه، نامه 53 .
[18]. همان.
[19]. قاضی نورالله، احقاق الحق، ج 8 ، ص 563 .
[20]. اسوق فی ظل الدولة، ص 120.
[21]. مستدرک الوسایل، ج 13، ص 295.
[22]. دعائم الاسلام، ج 2، ص 36.
[23]. نهج البلاغه، نامهی 53 .
[24]. بحارالانوار، ج 100، ص 33، ح 10.
[25]. نهج البلاغه، نامهی 53 .
[26]. نورالثقلین، ج 1، ص 291.
[27]. تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 390.
[28]. همان.
[29]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 2، ص 273.
[30]. وسائل الشیعه، ج 12، باب 5 .
[31]. نهج البلاغه، خطبهی 224.
[32]. همان، نامهی 3.
[33]. همان، نامهی 21.
[34]. همان، نامهی 53 .
[35]. همان.
ص 74
یکی از مسایل مهم هر کشور، اقتصاد آن است. به دنبال اقتصاد ناسالم فقر عدهی بیشماری از افراد اجتماع و انباشته شدن ثروت نزد عدهی قلیل را باید انتظار داشت که زمینهای برای ایجاد ناامنیهای بسیار در جامعه است. از نظر اسلام ثروت و مال در حیات مادی و معنوی انسانها، نقش اساسی دارد و در برخی روایات، از تنگدستی به روسیاهی دردنیا و آخرت([1]) و مرگ بزرگ([2]) تعبیر شده است.
حکومت علوی که برای ایجاد اصلاحات و مبارزه با مفاسد در جامعهی اسلامی، پدید آمده بود، به اصلاحات همه جانبه به ویژه در بُعد اقتصادی راهکارهای اساسی دارد و موضوعاتی چون: فقر، تورم، ربا، رشوه، اسراف و اختلاس کارگزاران حکومتی را سرلوحهی اهداف و برنامههای تنظیمی خود قرار داده است.
مقام معظم رهبری(مدظلّه العالی) در فرمان هشت مادهای به سران سه قوهی نظام جمهوری اسلامی مبارزهی جدی با فساد مالی را به عنوان یکی از وظایف اصلی دست اندرکاران برشمردند و برای رسیدن به نظام آرمانی علوی و اسلامی تکیه بر کمکهای الهی و حمایتهای مردمی را یادآور شدند:
امروز کشور ما تشنهی فعالیّت اقتصادی سالم و ایجاد اشتغال برای جوانان و سرمایهگذاری مطمئن است. و این همه به فضایی نیازمند است که در آن، سرمایهگذار و صنعتگر و عنصر فعال در کشاورزی و مبتکر علمی و جویندهی کار و همهی قشرها، از صحّت و سلامت ارتباط حکومتی و امانت و صداقت متصدیان امور مالی و اقتصادی مطمئن بوده و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوء استفاده کنندگان از امکانات حکومتی، قطع نشود، و اگر امتیاز طلبان و زیاده خواهان پر مدّعا و انحصارجو، طرد نشوند، سرمایهگذار و تولید کننده و اشتغال طلب، همه احساس ناامنی و نومیدی خواهند کرد و کسانی از آنان به استفاده از راههای نامشروع و غیرقانونی تشویق خواهند شد.
... مبارزه با مفسدان و سوء استفاده کنندگان از ثروتهای ملّی، موجب ناامنی اقتصادی و فرار سرمایهها است. به این اشخاص تفهیم کنید که به عکس، این مبارزه موجب امنیت فضای اقتصادی و اطمینان کسانی است که میخواهند فعالیت سالم اقتصادی داشته باشند. تولید کنندگان این کشور، خود نخستین قربانیان فساد مالی و اقتصاد ناسالماند.
در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچ کس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادی نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسؤولان کشور، خود را از حساب کشی معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد.
با این امر مهم و حیاتی نباید به گونهی شعاری و تبلیغاتی و تظاهرگونه رفتار شود. به جای تبلیغات باید آثار و برکات عمل، مشهود گردد. به دست اندرکاران این مهم تأکید کنید که به جای پرداختن به ریشهها و امّ الفسادها به سراغ ضعفا و خطاهای کوچک نروند و نقاط اصلی را رها نکنند. هرگونه اطلاع رسانی به افکار عمومی که البته در جای خود لازم است، باید به دور از اظهارات نسنجیده و تبلیغات گونه بوده و حفظ آرامش و اطمینان افکار عمومی را در نظر داشته باشد.([3])
مبارزه با فقر
از متون دینی، به خوبی استفاده میشود که، فقر در تکامل پارهای از انسانها مؤثر است؛ چرا که آنها با تهذیب نفس و تصفیه اخلاق از این زمینه بهرهی مفید و سازنده را میبرند. چنانکه در روایت آمده است: خداوند وقتی بندهای را دوست بدارد، او را در شداید غرق میکند.([4]) البته ناگفته نماند که فقر برای بسیاری از انسانها، میتواند به عاملی بزه آفرین، تبدیل گردد. حضرت علی(علیه السلام) خطاب به محمدبن حنفیه میفرماید: پسرم! از فقر بر تو میترسم پس از آن به خدا، پناه ببر که، فقر موجب زیان دین و سرگردانی عقل و به وجود آمدن دشمنی است.([5])
آثار شوم فقر، نه تنها در زندگی شخصی بلکه در سطح جامعه نیز تأثیرات خود را بر جای میگذارد. وقتی فقر به سرقت میانجامد، آنگاه که دام فحشا را میگستراند، زمانی که موجب گسیختن پیوندهای مشروع نکاح و در نتیجه بر جای گزاردن فرزندانی میشود که از مهر پدر و مادر یا یکی از آنها محرومند، هرگز نمیتوان آن را پدیدهای ساده انگاشت؛ چرا که مانع تعلیم و تربیت صحیح میشود، که نتیجه فقدان پرورش فکری و اخلاقی صحیح ارتکاب جرایم در جامعه فراگیر میشود.
از سیرهی امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای رفع فقر و مبارزه با آن سه شیوه را میتوان آموخت:
الف. دستگیری از مستمندان و فقیران؛ حمایت و دستگیری از مستضعفان و محرومان از جمله اصول اساسی اسلام است. برخلاف آن که برخی مُجریان در طول تاریخ بر خلافِ قانون اسلام عمل کردند و فقر فقرا را نه تنها مرتفع نساختند، بلکه تشدید نمودند، حکومت کوتاه امیرالمؤمنان(علیه السلام) ترسیمی واضح و روشن از حمایت واقعی و راستین آن حضرت از محرومین جامعه در قول و عمل است. همچنان که در راستای تحقق عدالت اجتماعی در بُعد اقتصادی، کارگزاران خویش را موظّف به رسیدگی و حل مشکلات فقرا و مساکین میداند:
پس از خدا بترس، از خدا بترس، دربارهی دستهی زیردستان درماندهی بیچاره و بیچیز و نیازمند و گرفتار در سختی و رنجوری و ناتوانی، زیرا در این طبقه هم خواهنده است که ذلّت و بیچارگیاش را اظهار میکند و هم کسی است که به عطا و بخشش نیازمند است، ولی از عفّت نفس اظهار نمینماید، و برای رضای خدا آنچه را که از حقّ خود دربارهی ایشان به تو امر فرموده به جا آور، و قسمتی از بیت المال که در دست داری و قسمتی از غلاّت و بهرههایی که از زمینهای غنیمت اسلام به دست آمده را در هر شهری برای ایشان مقرّر دار، زیرا دورترین ایشان را همان نصیب و بهرهای است که نزدیکترین آنها دارد همهی ایشان از بیت المال و غلاّت زمینهایی که از جنگ کنندهی با مسلمانها گرفته شده بهره میبرند خواه دور و خواه نزدیک، و چون توانایی ندارند که خود را به شهر تو برسانند و سهم خود را بگیرند پس در شهر خودشان مأموری بگمار که حقّ آنها را بپردازد تا کسی محروم و نومید نماند....([6])
حضرت در عمل نیز اهتمام زیاد به فقرا داشت. آیههای ولایت([7]) و اطعام([8]) این مطلب را به خوبی نشان میدهد. در روایتی از غلام امیر مؤمنان است که: روزی هنگام ظهر، حضرت از کندن قناتی فارغ شد و به نماز پرداخت. من بعد از نماز، کدوی پخته برای او آوردم. ایشان دستهای مبارک را شستند و با وقار خاصّی، کدوی پخته را تناول کردند و بعد از حمد خداوند، فرمودند: "لعنت خدا بر کسی که برای شکم به جهنّم رود" بعد از خوردن ناهار، دوباره مشغول کندن قنات شدند. کلنگ به سنگی خورد و آب فوران نمود. حضرت از قنات بیرون آمد و چون دید بعضی از اولادش از فوران آب خوشحال هستند فرمود: "فرزندانم! به این بستان و به این قنات، چشمداشتی نداشته باشید". و دستور داد تا قلم و دوات آوردند و بُستان و قنات را برای فقرا وقف نمود.([9])
این رفتار و روش حضرت نه تنها وظیفهی دولتهای اسلامی را مشخص میسازد، بلکه مسؤولیت رسیدگی و دستگیری از ضعیفان جامعه را به متمکّنین نیز یادآور میشود. انسانها به خاطر تفاوتهای طبیعی و دیگر عوامل با امکانات نابرابر زندگی میکنند. در این میان، افراد فقیر و محتاج، گرفتار مشکلات میشوند که برای رفع این معضل باید اغنیا و پولداران بخشی از درآمد خود را در اختیار دولت یا مؤسسهی مسؤول این کار قرار دهند تا به مصرف صاحبان حق برسد.
حضرت امیر(علیه السلام) در این مورد میفرماید: إنّ الله سُبحانَهُ فَرَضَ فِی أموالِ الأغنِیآء أقْواتَ الفُقَرآء، فَما جاعَ فَقیرٌ إلاّ بِما مَنعَ غَنیٌّ، وَّاللهُ تعالی جَدُّهُ سآئلُهُم عَن ذلکَ؛ خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای بیچیزان را واجب گردانیده؛ پس بیچیز گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است، و در روز رستخیز خداوندی که بزرگ است بینیازی او ایشانرا از این کار مؤاخذه و بازپرسی مینماید. ([10])
یتیم گرفتاری را نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) آوردند، آن حضرت دستور داد که نزدیکترین فامیلهای وی مخارجش را تأمین کنند، همانگونه که میراث او به آنان میرسد.([11]) این شیوه بیانگر مسؤولیت سنگین ما نسبت به افراد ضعیف فامیل و آشنایان است که با عمل به آن بخشی از مشکلات جامعه حل میشود.
ب. همدردی و همراهی عملی با فقرا؛ در نظام سیاسی حق محور و مبتنی بر اصول اخلاقی و انسانی که اندیشهی سیاسی اسلام آن را تصویر میکند، حاکمان جامعه که در اوج اخلاق و شرافت انسانی قرار دارند، همچون پدران امّت هستند که تحمّل گرسنگی فرزندان خویش را ندارند، تا چه رسد به این که خود بهرهمند باشند و خانوادههایشان در مضیقه و سختی به سر برند. اگر حاکم از نظر معنویت و تهذیب نفس در مراتب بالا باشد، با پیشه ساختن زندگی زاهدانه، همانند مقتدایش حضرت علی(علیه السلام) در سطح فقیرترین مردم جامعه، زندگی میکند. امیری که شمشیر خویش را به فروش گذاشت و فرمود: به خدا سوگند، اگر بهای تن پوشی داشتم، شمشیر را نمیفروختم.([12])
حضرت در نامهای به عثمانبن حنیف حاکم حضرت در بصره چنین مینویسد:
آیا قناعت میکنم که به من بگویند زمامدار و سردار مؤمنین در حالی که به سختیهای روزگار با آنان همدرد نبوده یا در تلخکامی جلو ایشان نباشم؟ پس مرا نیافریدهاند که خوردن طعامهای نیکو از نیکبختی جاوید بازم دارد مانند چهارپای بسته شده که اندیشهاش علف آن است، یا مانند چهارپای رها گشته که خاکروبهها را به هم زند تا چیزی یافته بخورد، پُر میکند شکنبه را از علفی که به دست آورده، و غفلت دارد از آنچه برایش در نظر دارند نمیداند که صاحبش میخواهد فربه شود تا به کشتارگاهش فرستد یا برایش بارکشی نموده کارش را انجام دهد یا مرا نیافریدهاند که بیکار مانده و بیهوده رها شوم، یا ریسمان گمراهی را کشیده بیاندیشه در راه سرگردانی رهسپار گردم.([13])
ج. تشویق به کار و تلاش؛ در آیین مقدس اسلام، ارزش و اهمیت و کار و تلاش در زمینهی اقتصاد زندگی فردی و اجتماعی کمتر از پرداختن به مسایل معنوی و تزکیهی نفس نیست. خدای متعال که جهان طبیعت را در اختیار بشر قرار داده است، میفرماید: اللهُ الّذی سَخّرَ لَکُم البَحر لِتجریَ الفُلکُ فیهِ بِأمرهِ وَلِتبتَغُوا مِن فَضلهِ وَلَعلَّکُم تَشکُرونَ ([14]) ؛ خدا همان کسی است که دریا را به سود شما رام گردانید تا کشتیها در آن به فرمانش روان شوند، و تا از فزون بخشیِ او [روزیِ خویش را] طلب نمایید، و باشد که سپاس دارید.
انسان تنبل و سست و بیکار باعث عقب افتادگی خود و به خطر انداختن رفاه خانوادهاش میگردد، و بدون تردید در پیشگاه خدا مسؤول و پاسخ گو است. امام علی(علیه السلام) در این مورد میفرماید: هر کس آب و زمین در اختیار داشته باشد و با وجود این فقیر باشد، خداوند او را از رحمتش دور میدارد.([15])
آن حضرت امور زندگی را به گونهای تنظیم فرموده بود که بخشی از روز را به عبادت و نیایش میپرداخت، امّا وقت قابل توجه خود را به امور اجتماعی و سیاسی اختصاص میداد. کار و تلاش و تأمین نیازهای شخصی و فراهم ساختن نیازهای خانواده و مستمندان و مساکین جامعه در رأس امور بود. احداث باغ، زراعت، آبیاری و حفر قنات از جمله فعالیتهای امیرالمؤمنین(علیه السلام) به شمار میآید.
یک روز بارِ هستههای خرما را به دوش گرفت و راهی صحرا شد. از او سؤال کردند: یا امیرالمؤمنین! این بار چیست؟ فرمود: إنشاءالله درختانی است. آنگاه هستهها را در زمین کاشت و همگی سبز شد و به بار نشست.([16])
سامان دهی امور کلان و کلیدی مملکت و در دست داشتن پروژههای عظیم، توجیه منطقی و اصولی برای نادیده گرفتن موارد خُرد و جزیی ندارد. همچنان که حضرت علی(علیه السلام) به مالک اشتر در این زمینه چنین سفارش فرمود:
... فإنّک لاتُعذَرُ بتَضعیفکَ التّافه لأحکامک الکثیر المهمّ...؛ هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذری برای ترک مسؤولیتهای کوچکتر نخواهد بود.([17])
و این درس مهمی برای همه مردم جامعه به ویژه مسؤولین و سیاستمداران نظام است که هر امری در جای خود مهم و دارای ارزش است و باید به آن پرداخته شود.
مبارزه با تورّم
تورم ریشهی بسیاری از انحرافها و کجرویهای فردی و اجتماعی است. همچنانکه عامل مهمی در ایجاد و ثبات روابط اجتماعی به خصوص نزدیکان و بستگان افراد به شمار میرود؛ چرا که هرگاه افراد فقط به فکر حل مشکلات زندگی خویش باشند فرصتی برای دیدار آشنایان و با خبر شدن از احوال آنان و نیز برطرف کردن مشکلات یکدیگر ندارند و این نتیجهای چون تنها شدن افراد و از بین رفتن نشاط و شادابی و امید را به دنبال دارد، از اینرو مقابله با تورم یکی از وظایف اصلی حاکمان است.
شاید بتوان سه عامل را در رفع این مشکل اقتصادی نام برد:
الف. کنترل قیمتها؛ گران فروشی و بالا بردن قیمتها از سوی فروشندگان، قدرت خرید بسیاری از افراد را کم میکند. کنترل قیمتها و متعادل کردن آنها از سوی مسؤولان امر، رضایتِ بخش وسیعی از افراد جامعه را از نظام اسلامی در پی دارد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این زمینه به مالک اشتر هشدار میدهد: ... وَلیَکُن البیعُ بیعاً سمحاً: بموازین عدلٍ، و أسعارٍ لا تُحْجِفُ بالفریقین من البائع والمبتاع... ؛ باید خرید و فروش در جامعه اسلامی به سادگی و با موازین عدالت انجام گیرد، با نرخهایی که بر فروشنده و خریدار زیانی نرساند.([18])
امام(علیه السلام) به هنگام نظارت بر بازار، از قیمتها میپرسید: ابی الصهبا میگوید: علی(علیه السلام) را دیدم که در شط الکلاء، از قیمتها پرسش میکرد.([19]) علاوه بر این فردی را به عنوان ناظر بر بازار معین کرده بود،([20]) که در بازار رفت و آمد مینمود و بازاریان را از اجحاف به مردم و غلّ و غش و کلاهبرداری در معامله، بر حذر میداشت.([21])
ب. برخورد با محتکرین؛ احتکار از جمله آفتهای جدّی اقتصاد جامعه و از عوامل سایش و کاهش قدرت خرید و تأمین مایحتاج مردم است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) با محتکران برخورد مینمود و در صورت اصلاح نشدن، آنها را تنبیه میکرد و اجناس احتکارشده به دست آنها را کشف و ضبط مینمود.([22])
کارگزاران خویش را نیز در مقابله با این عمل ناپسند تشویق میفرمود: بدان که در میان بازرگانان، کسانی هم هستند که تنگ نظر و بد معامله و بخیل و احتکار کنندهاند که تنها با زورگویی به سود خود میاندیشند و کالا را به هر قیمتی که میخواهند میفروشند که این سودجویی و گران فروشی برای همهی افراد جامعه زیانبار، و عیب بزرگی بر زمامدار است. پس از احتکار کالا جلوگیری کن که رسول خدا(صلیالله علیه و آله) از آن جلوگیری میکرد... کسی که پس از منع تو احتکار کند، او را کیفر ده تا عبرت دیگران شود، امّا در کیفر او اسراف نکن.([23])
ج. حمایت از تجار و صاحبان صنایع و تولید کنندگان و نظارت بر آنها؛ اگر این قشر از اجتماع تحت نظارت و حمایت نظام نباشند، ممکن است موجب بالا رفتن قیمتها بشوند. امام باقر(علیه السلام) میفرماید: به درستی که علی(علیه السلام) به فرماندهان لشکرها مینوشت: شما را به خدا سوگند، مبادا کشاورزان از جانب شما، مورد ستم واقع شوند.([24])
و نیز خطاب به مالک اشتر فرمود: سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنایع بپذیر و آنها را به نیکوکاری سفارش کن. بازرگانانی که در شهر ساکنند، یا آنان که همواره در سیر و کوچ کردن میباشند و بازرگانانی که با نیروی جسمانی کار میکنند، چرا که آنان منابع اصلی منفعت، و پدید آورندگان وسایل زندگی و آسایش، و آورندگان وسایل زندگی از نقاط دور دست و دشوار میباشند، از بیابانها و دریاها، و دشتها و کوهستانها، جاهای سختی که مردم در آن اجتماع نمیکنند، یا برای رفتن به آن جاها شجاعت ندارند.([25])
حذف واسطهها و دلالها در رسیدن محصولات تولیدی به دست مصرف کنندگان یکی از راههای مهم کاهش تورم است. دست به دست شدن محصولات از تولید کننده به مصرف کننده باعث بالا رفتن قیمتها میشود و سود بیشتر نصیب دلاّلها میگردد، و ضرر این فرایند برای تولید کننده و مصرف کننده است.
تذکر این نکته ضروری است که تورم یکی از مباحث دقیق علمی اقتصادی است که پرداختن به آن از عهدهی این مقال خارج است.
مبارزه با ربا
ربا، مبادلهی جنسی به مثل همان جنس با مقدار زیادتر از همان جنس یا همراه با شیء یا ... دیگر است. این عمل دربردارندهی مفاسد زیادی است و دین مقدس اسلام آن را منع و مذمّت کرده است. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در این زمینه میفرماید: هنگامی که به معراج رفتم، گروهی را دیدم که شکمهایشان بزرگ بود و هرچه تلاش میکردند تا برخیزند و راه روند، نمیتوانستند و پی در پی به زمین میخوردند، از جبرئیل سؤال کردم اینها چه افرادی هستند و جرمشان چیست؟ جواب داد: اینها ربا خواران هستند.([26])
حضرت علی(علیه السلام) نیز فرمود: رسول خدا در مورد ربا پنج نفر را لعنت کرد: خورندهی آن، خورانندهاش، دو شاهد آن و نیز نویسندهاش ر.([27]) در بیان آثار بسیار منفی و سوء ربا، آمده است: وقتی خدا بخواهد، اهل قریهای را هلاک گرداند، ربا در آن شایع میشود.([28])
توجه به این نکته لازم است که: در معاملات ربوی، رباخوار زیان نمیبیند، بلکه شانههای ربا دهنده را خُرد میکند؛ چرا که در این نوع معامله، مال دو طرف در یک طرف جمع میشود و طرف دیگر بدون مال میماند. به همین دلیل مؤسسات ربوی، روز به روز وسیعتر و فربهتر و سرمایه دارتر میشوند، در حالی که قدرت طبقههای ضعیف و نیازمند جامعه رو به نقصان و تحلیل میرود.
با گسترش و فراگیری رباخواری، سرمایهها در مسیرهای ناسالم قرار میگیرد و پایههای اقتصاد که اساس جامعه است متزلزل میگردد. رباخواری عواطف و پیوندها را سست میکند و بذر کینه و دشمنی را در دلها مینشاند.([29])
مبارزه با رشوه
یکی از با سابقهترین بلاهای اقتصادی جامعه پدیده شوم رشوه است. این آفت، از بزرگترین موانع اجرای عدالت به شمار میرود، و موجب نتیجهی معکوس قوانین میگردد؛ زیرا قوانین، بازیچهی تازهای در دستِ اقویا ـ که قدرت بر پرداختن رشوه دارند ـ برای ادامهی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ضعفا میشود، و حال آنکه قانون باید حامی و حافظ منافع و حقوق محرومان باشد.
رشوهخواری در فرهنگ دینی به شدّت، تقبیح شده است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: اما رشوه در قضاوت، کفر به خداوند است.([30])
از آنجا که این ناهنجار را جوامع مختلف ناپسند و شوم میدانند، عدهای برای فرار و گریز از نکوهش، آن را لابه لای عبارات و عناوین فریبنده پنهان میکنند و حال آنکه تعبیراتی چون: هدیه، پاداش، تعارف، حق و حساب، انعام یا حق الزحمة تغییری در ماهیت این عمل ناپسند و غیر مشروع، به وجود نمیآورد.
حضرت علی(علیه السلام) نظر خود را در قالب یک حکایت این گونه بیان میفرماید:
شب هنگام، کسی به دیدار ما آمد و ظرفی سرپوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود، چنان از آن متنفّر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمّی یا قی کردهی آن مخلوط کردهاند. به او گفتم: هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که این دو بر ما، اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) حرام است. گفت: نه زکات است نه صدقه؛ بلکه هدیه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگریند. آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده یا جن زده شدی؟ یا هذیان میگویی؟ به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاست به من بدهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچهای به ناروا بگیرم چنین نخواهم کرد!.([31])
برخورد با اسراف کارگزاران
شریحبن الحارث در دوران خلافت امیرمؤمنان(علیه السلام)، خانهای به هشتاد دینار خرید. چون این خبر به امام(علیه السلام) رسید، او را طلبید و فرمود: به من خبر دادند که خانهای به هشتاد دینار خریدهای، و سندی برای آن نوشتهای و گواهانی آن را امضا کردهاند... ای شُریح! به زودی کسی به سراغت میآید که به نوشتهات نگاه نمیکند و از گواهانت نمیپرسد تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. ای شریح! اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی که آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست دادهای....([32])
و نیز در نامهای به زیادبن ابیه ـ جانشین عبداللهبن عباس فرماندار بصر ـ نوشت: از اسراف بپرهیز و میانه روی را برگزین، از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنیا به اندازهی کفاف خویش نگهدار و زیادی را برای روز نیازمندیات در آخرت پیش فرست....([33])
مبارزه با اختلاس کارگزاران
یکی از عوامل نگهدارندهی سلامت اقتصاد جامعه و استحکام نظام، قاطعیّت در برابر کسانی است که از بیت المالِ مسلمین سوء استفاده میکنند. حضرت علی(علیه السلام) با اختلاس کنندگان مقابلهی جدّی میکرد. در نامه به مالک اشتر سفارش فرمود: از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن، و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش مأموران تو همه آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او بازپس گیر، پس او را خواردار، و خیانتکار بشمار، و طوق بدنامی به گردنش بیفکن.([34])
یکی از راههای مهم برای جلوگیری کارگزاران از دست بردن و خیانت به بیت المال برآوردن نیازهای مالی آنان است. چنانچه برخی کارگزاران در تنگنا قرار گیرند و حقوق ماهیانهی آنان چرخ زندگیشان را به درستی و روان، نچرخاند، چه بسا به مرداب گناه، گرفتار شوند و به بیت المال دست یازند. برای داشتن ادارهها و نهادهای سالم باید کارگزاران و کارکنانی داشت که دور از دغدغهها و تشویشها و هراس از آینده به کار بپردازند.
حضرت علی(علیه السلام) به این نکتهی دقیق عنایت داشت، چنانکه به مالک اشتر فرمود: روزیِ فراوان بر آنان ارزانی دار که با گرفتن حقوق کافی، در اصلاح خود بیشتر میکوشند و با بینیازی، دست به اموال بیت المال نمیزنند و اتمام حجتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو، خیانت کنند.([35])
خاتمه
در پایان باید گفت:
مفاسد اجتماعی موجود در جامعه، واقعیّتی است که در زندگی مردم، تأثیر میگذارد. مبارزه با این مفاسد فقط با نوشتن و گفتن میسّر نیست، بلکه باید در عمل اصلاح امور انجام شود. باید نامههای اصلاحی حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) به کارگزاران و کارفرمایان را به عنوان منشور حقوقی حکومت در سرلوحه کار قرار داد.
به امید آنکه روزی، با عملی ساختن فرامین و سخنان ائمه اطهار(علیهم السلام)، مدینهی فاضله در جامعهی ما محقق شود و روزی برسد که حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) از پسِ پردهی غیبت بیرون آید و رضایت خود را از نظام جمهوری اسلامی ایران و عملکرد مسؤولین نظام و مردم با لبخند شیرین اعلام نماید.
پینوشت:
[1]. بحارالانوار، ج 2، مادهی فقر.
[2]. نهج البلاغه، حکمت 163.
[3]. 10/2/1380.
[4]. بحارالانوار، ج 81 ، ص 196.
[5] . نهج البلاغه، حکمت 319.
[6]. نهج البلاغه، نامهی 58 .
[7] . المائده 5 : 55 .
[8]. الانسان 76 : 8 .
[9]. مستدرک الوسایل، ج 16، ص 330 و مناقب کوفی، ج 2، ص 82 .
[10]. نهج البلاغه، حدیث 320.
[11]. وسائل الشیعه، ج 15، ص 237، ح 4.
[12]. بحارالانوار، ج 41، ص 136.
[13]. نهج البلاغه، نامهی 45.
[14]. جاثیه 45 : 12.
[15]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 204، ح 13.
[16]. فروع کافی، ج 5 ، ص 75، ح 6 .
[17]. نهج البلاغه، نامه 53 .
[18]. همان.
[19]. قاضی نورالله، احقاق الحق، ج 8 ، ص 563 .
[20]. اسوق فی ظل الدولة، ص 120.
[21]. مستدرک الوسایل، ج 13، ص 295.
[22]. دعائم الاسلام، ج 2، ص 36.
[23]. نهج البلاغه، نامهی 53 .
[24]. بحارالانوار، ج 100، ص 33، ح 10.
[25]. نهج البلاغه، نامهی 53 .
[26]. نورالثقلین، ج 1، ص 291.
[27]. تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 390.
[28]. همان.
[29]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 2، ص 273.
[30]. وسائل الشیعه، ج 12، باب 5 .
[31]. نهج البلاغه، خطبهی 224.
[32]. همان، نامهی 3.
[33]. همان، نامهی 21.
[34]. همان، نامهی 53 .
[35]. همان.
ص 74