نــماز4
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پیشتر گفته شد در جست و جویی ـ هرچند نافراگیر ـ تنها محدّث بحرانی صاحب حدائق را یافتیم که میگوید: این دیدگاه که "نمازگزاری که نافله نمیخواند یا در سفر است یا در روز جمعه نماز عصر را زود و پس از نماز ظهر بخواند خوب و مستحب است" از شهرت بیشتری برخوردار است. و گفتیم جز او کسی را در این جست و جو نیافتیم که با هم خوانی نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشا را مطلوب و مستحب بداند.
اکنون هنگام آن است که ببینیم مفاد ادلّه در این مسأله چیست و میدانیم که اینجا چیزی جز قرآن و حدیث نمیتواند دلیل باشد؛ زیرا در این مسأله عقل حکم و قضاوتی ندارد و اجماع نیز منعقد نیست.
قرآن چه میگوید؟
قرآن مجید از وقت نمازها اینگونه یاد میکند:
1. وَ أقِم الصّلوة طرفیِ النّهارِ وزُلفاً مّن الّیلِ إنّ الْحَسَناتِ یُذهِبنَ السّیِّئاتِ ذلکَ ذِکری للذّ اکِرینَ([1]): نماز را در دو نیمهی روز صبح، ظهر و عصر و شب هنگام مغرب و عش([2]) برپا دار، بیشک خوبیها، بدیها را از میان میبرد. این پندی است برای پندگیران.
2. أقِم الصّلوة لدُلوکِ الشّمسِ إلَی غَسَقِ الّیْلِ وَقُرءانَ الْفَجرِ إنّ قَُرءانَ الْفَجرِ کانَ مَشهود([3]): نماز را از نیمهی روز تا نیمهی شب ظهر و عصر و مغرب و عش به جای آور، همچنین خواندنی سپیده دم نماز صبح را. خواندنی سپیده دم دیده میشود.([4])
3. یأیُّها الّذینَ ءامَنُوا لِیستئْذِنکُم الّذین ملکَت أیْمانُکُم والّذینَ لَمْ یبلُغوا الْحُلُمَ مِنکم ثلث مَرّ تٍ مّن قَبْلِ صَلَوة الْفجرِوحینَ تضعُون ثِیابَکُم مِّن الظّهیرةِ ومِن بَعدِ صَلَوة العِشاءِ ثَلثُ عوراتٍ لّکُم لیسَ عَلیکُم ولاَ عَلیهِم جُناحُ بعدَ هُنّ طوّافون عَلیکُم بعضُکُم علی بعضٍ کذلکَ یُبیِّنُ اللهُ لَکُم الأیاتِ واللهُ علیمٌ حکیم([5]): ای مؤمنان! بردگانتان و کسانی از شما که بالغ نشدهاند هرگاه بخواهند به شما سر بزنند در سه هنگام باید برای سرزدن اذن بگیرند: پیش از نماز بامداد، در نیمروز که [برای زدودن خستگی] جامه از تن بر میگیرید و پس از نماز عشا. این وقتها ویژهی خود شماست. در وقتهای دیگر نه بر شما و نه بر آنها گناهی نیست که با هم رفت و آمد داشته باشید....
توضیح: در آیههای یکم و دوم از سه آیهی بالا، رهنمود روشنی به باهم خوانی یا جدا خوانی نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا به چشم نمیخورد. اما از آیهی سوّم که میگوید بردگان و کودکان چنانچه پس از نماز عشا بخواهند نزد شما بیایند باید اذن بگیرند، به خوبی میفهمیم که آن هنگام، از وقتهای خصوصی انسانهاست که آنها معمولاً در آن وقت جامهی کامل از تن در میآورند و آهنگ خوابیدن میکنند. این هنگام، هنگامی است که پاسی از شب گذشته است و مردم کارهای سرشب خود را انجام دادهاند و کم کم آمادهی خوابیدن میشوند. نماز عشا چنانچه دیر خوانده شود چنین است، اما اگر زود هنگام و بیدرنگ پس از نماز مغرب خوانده شود که مردم پس از آن نمیخوابند!
پیشوایان معصوم ما(علیهم السلام) ـ از قضا ـ هم با گفتار و هم با رفتار خود همین معنا را تأیید کردهاند:
1. از پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) گزارش میشود که فرموده است: إنّ الله کره لکم أیّتها الأُمّة أربعاً و عشرین خصلة و نهاکم عنها ... و کره النوم قبل العشاء الإخرة و کره الحدیث بعد العشاء الإخرة([6]): خداوند 24 خوی و رویه را برای شما خوش نداشته و شما را از آنها باز داشته است. یکی از آنها خوابیدن پیش از نماز عشاست و دیگری شب نشینی و گفت و شنید پس از نماز عش.
2. امام صادق(علیه السلام) در روایت صحیحهای فرموده است: .... کان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یصلّی العتمة ثم ینام([7]): پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز عشا را میخواند و میخوابید.
از آیهی سورهی نور با کمک گرفتن از دو حدیث بالا، به خوبی در مییابیم که وقت نماز عشا، اندکی پیش از خوابیدن و پس از انجام کارهای سرِ شب است و نه در آغاز شب و چسبیدهی به نماز مغرب.
روایات چه میگویند؟
قرآن را اکنون بر سر مینهیم و به حدیث که روشنگر قرآن است، میپردازیم.
دربارهی جداخوانی نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا، حدیثهایی از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به دست ما رسیده است که خواندنی و شنیدنی است. ما این حدیثها را به ده دسته تقسیم میکنیم و مورد کنکاش قرار میدهیم و از خدای بزرگ برای درستنگری به آنها یاری میجوییم.
دسته یکم: روایاتی است که سربسته از پنج نماز واجب در هر شبانه روز روز و وقتهای آنها یاد میکند، مانند:
1. امام صادق(علیه السلام) از پدرانش از پیامبر(صلی الله علیه و آله) گزارش میکند که فرموده است:
لایزال الشیطان هائباً لإبن آدم ذعِراً منه ما صلّی الصّلوات الخمس لوقتهنّ، فإذا ضیّعهنّ اجترءعلیه فأدخله فی العظائم([8]): آدمی تا وقتی که هر یک از نمازهای پنجگانهی خود را در وقت خودش بخواند شیطان از او ترسان و هراسان است و آنگاه که آن نمازها را تباه سازد، شیطان بر او چیره و او را به گناه بزرگ رهنمون میشود.
2. ابانبن تغلب در روایتی که صحیحه است میگوید: کنتُ صلیتُ خلف أبی عبدالله(علیه السلام) بالمزدلفة، فلمّا انصرف التفت إلیّ فقال یا أبان الصّلوات الخمس المفروضات من أقام حدودهنّ و حافظ علی مواقیتهنّ لقی الله یوم القیامة و له عنده عهد یدخله الجنّة، و من لم یُقم حدودهنّ و لم یحافظ علی مواقیتهنّ لقی الله ولاعهد له إن شاء عذّبه و إن شاء غفرله([9]): در سرزمین مزدلفه([10]) پشت سر امام صادق(علیه السلام) نماز خواندم، امام(علیه السلام) نماز را که به جای آورد رو به من کرد و فرمود: ابان، کسی که نمازهای واجب پنجگانه را پاس دارد و هر یک را در وقت خود بخواند خدا را در روز واپسین دیدار کند در حالی که بر عهده گرفته است که او را به بهشت ببرد و کسی که اوقات نمازهای پنجگانه را پاس ندارد خدا را دیدار کند در حالی که بهشت بردن او را بر عهده نگرفته است، او را اگر خواست عذاب میکند و اگر خواست میآمرزد.
3. همانند حدیث 1 را امام رضا(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) گزارش فرموده است.([11])
دسته دوم: روایاتی است که چند و چون نافلههای شبانه روزی را آموزش میدهد و از لا به لای آنها گرایش به جداخوانی نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا به دست میآید، مانند:
4. از احمدبن محمدبن أبی نظر با سند صحیح روایت شده است که میگوید: قلت لأبی الحسن(علیه السلام) إنّ أصحابنا یختلفون فی صلاة التطوّع ... فأخبرنی بالّذی تعمل به أنت کیف هو حتی أعمل بمثله. فقال أصلّی واحدة و خمسین رکعة، ثم قال أمسک ـ و عقد بیده ـ الزّوال ثمانیة، و أربعاً بعد الظهر، و أربعاً قبل العصر، و رکعتین بعد المغرب و رکعتین قبل العشاء الإخرة و رکعتین بعد العشاء من قعود تعدّان برکعة من قیام، و ثمان صلاة اللیل، و الوتر ثلاثاً، و رکعتی الفجر؛ والفرائض سبع عشرة؛ فذلک إحدی و خمسون([12]): به امام کاظم(علیه السلام) گفتم همکیشان ما دربارهی نمازهای نافله با هم اختلاف دارند... خوب است بگویید شما آنها را چگونه میخوانید تا من هم همان را برنامهی خود قرار دهم. امام(علیه السلام) فرمود: من در شبانه روز 51 رکعت نماز میخوانم، بشمار ـ و خود با انگشتانش میشمرد ـ سر ظهر 8 رکعت، پس از نماز ظهر 4 رکعت، پیش از نماز عصر 4 رکعت،([13]) دو رکعت پس از نماز مغرب، دو رکعت پیش از نماز عشا،([14]) دو رکعت نشسته پس از نماز عشا که یک رکعت به شمار میآید، 8 رکعت نماز شب، [شفع و] وتر 3 رکعت، نافلهی صبح 2 رکعت و نمازهای واجب 17 رکعت، این شد 51 رکعت.
5 . سلیمانبن خالد هم حدیثی مانند حدیث بالا را از امام صادق(علیه السلام) گزارش میکند([15])؛ و همچنین است چند حدیث دیگر.
دسته سوم: روایاتی است که به مؤمنان سفارش میکند که پس از به جای آوردن نمازی چشم به راه رسیدن وقت نماز دیگر که وقت آن فرا خواهد رسید باشند، مانند:
6 . پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرموده است: من حبس نفسه علی صلاة فریضةٍ ینتظر وقتها فصلاّها فی أول وقتها فأتمّ رکوعها و سجودها و خشوعها ثم مجدّ الله عزّوجلّ و عظّمه و حمده حتی یدخل وقت صلاةٍ أُخری لم یلغُ بینهما، کتب الله له کأجرا لحاجّ المعتمر و کان من أهل علّییّن([16]): کسی که دلبستهی نمازی که واجب است باشد، وقت آن را انتظار کشد و در نخستین هنگام رسیدن وقت، آن را با رکوع و سجود نیکو و دل آرامی به جای آورد و سپس به ستایش خدای بزرگ بپردازد تا آنگاه که وقت نمازی دیگر برسد و در میان دو نماز، خود را به کارهای بیهوده نیالاید، خدا پاداش کسی که حج و عمره به جای میآورد برای او خواهد نوشت و از بلند جایگاهان خواهد بود.
این معنا، در چند حدیث دیگر نیز دیده میشود.([17])
دستهی چهارم: حدیثهایی است که به گونهای جدایی اوقات نمازها از یکدیگر را میرساند، مانند:
7. علی(علیه السلام) میفرماید: تعاهدوا أمر الصّلاة ... و شبّهها رسول الله(صلی الله علیه و آله) بالحمّة تکون علی باب الرّجل فهو یغتسل منها فی الیوم و اللّیلة خمس مرّات، فما عسی أن یبقی علیه من الدّرن([18]): نماز را پاس بدارید ... پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن را به حمّامی مانند دانسته است که جلو خانه کسی باشد و او در هر شبانه روز پنج بار در آن خود را بشوید که با این کار چرکی بر بدن او نخواهد ماند.
8 و 9. همانند حدیث بالا حدیث موثق دیگری است که از امام باقر(علیه السلام) گزارش شده است([19])، و حدیث سوّمی که صدوق1 آن را گزارش کرده است.([20])
10. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: آنگاه که آدم از بهشت به زمین آمد هالهای سیاه سراپای او را پوشاند. آدم از این رخداد اندوهگین شد و میگریست. جبرئیل فرود آمد و به او گفت: چرا گریه میکنی؟ آدم گفت: از این سیاهیای که بدن مرا در بر گرفته است. جبرئیل گفت: هم اکنون هنگام نخستین نماز است، برخیز نماز به جای آور، آدم نماز خواند و سیاهی تا گردنش فرو کش کرد. وقت دومین نماز که شد جبرئیل فرود آمد و گفت: وقت نماز دیگر است، برخیز نماز بخوان. آدم نماز خواند و سیاهی تا ناف او پایین آمد. جبرئیل در وقت نماز سوّم فرود آمد و او را به نماز یادآور شد، آدم نماز خواند و سیاهی تا زانوانش فرو افتاد. وقت نماز چهارم باز جبرئیل پایین آمد و آدم را به نماز یادآور شد و با خواندن چهارمین نماز روزانه آن سیاهی تا [مچ] پای او پایین آمد. سخن کوتاه، با نماز پنجم که جبرئیل در وقت آن فرود آمد و آدم را به نماز رهنمون شد، سیاهی یکسره از بدنش زدوده شد و آدم از این رهایی خدا را سپاس گفت و ستایش کرد. جبرئیل گفت: آدم، نماز با فرزندان تو نیز همان میکند که با تو کرد، هر یک از آنها که در شبانه روز پنج بار نماز بخواند از گناهان پاک میشود، همانگونه که تو از سیاهیای که گرفتار آن بودی رها گشتی.([21])
11. امام حسن مجتبی(علیه السلام) در روایتی که صحیحه است، میفرماید: کسانی از یهودیان نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمدند و داناترین آنها از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چیزهایی پرسید. یکی از پرسشهای او این بود که چرا خدا نمازهای پنجگانه را در پنج وقت بر پیروان شما واجب کرده است؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) پاسخ داد: ظهر هنگام، همهی آفریدگان به ستایش خدا میپردازند و خدا از اینرو نماز ظهر را بر من و پیروان من واجب کرد... عصر، هنگامی است که آدم(علیه السلام) به درختی که نباید به آن دست زند؛ دست زد و از میوهی آن خورد و خدا او را از بهشت بیرون کرد، خدا از اینرو نماز عصر را واجب کرد... مغرب وقتی است که خدا توبهی آدم را پذیرفت و نماز مغرب از اینرو واجب گردید. نماز عشا برای یاد کرد گور و تاریکی روز باز پسین است، این نماز مایهی روشنی گور آدمی و روشنی راه او هنگام گذشتن از پل صراط خواهد شد. و نماز صبح ... نمازی است که هم فرشتههای شب و هم فرشتههای صبح آن را میبینند.([22])
12. امام رضا(علیه السلام) در روایتی صحیحه میفرماید: نمازهای پنجگانه از اینرو در پنج وقت نهادینه شده و زودتر و دیرتر نهاده نشده است لم تُقدّم و لم تُؤخّر که ... خدای عالمیان میخواست مردم کار روزانهی خود را با ستایش و پرستش او آغاز کنند [و از آن نیرو بگیرند]. در میانهی روز که دست از کار میکشند، پیش از آن که به خوردن وآشامیدن بپردازند از آنان خواسته است که با خواندن نماز ظهر او را یاد کنند و به نیایش او بپردازند. سپس بیاسایند و پیش از آنکه دوباره دست به کار شوند نماز بخوانند. شب که فرا میرسد و هر کس راه خانه را پیش میگیرد باید پیش از تن آسایی نماز بخواند و بالأخره در پایان برنامههای روزانه باید پیش از رفتن به بستر و خفتن، باز به نماز ایستاد. چنین که باشد مردم خدا را فراموش نخواهند کرد. و دلهایشان سخت و سنگواره نخواهد شد. خدای مهربان نمازی را نه در دل شب واجب کرده است و نه در نیمهی نخست روز؛ زیرا او میداند که شب هنگام وقت آسایش بندگان است و نیمهی نخست روز هنگام کار و تلاش و داد و ستد آنها، همه که نمیتوانند شب زندهداری کنند، او خود فرموده است: یرید الله بکم الیسر ولایرید بکم العسر([23]): خدا آسانگیر است و نه سختگیر.([24])
13. علی(علیه السلام) در فرمانی که هنگام گماردن محمدبن أبی بکر به استانداری مصر به او داده است، مینویسد: صلّ الصلاة لوقتها المؤقّت لها ولاتُعجّل وقتها لفراغ ولاتؤخّرها عن وقتها لاشتغال. و اعلم أنّ کلّ شیءٍ من عملک تبعٌ لصلاتک([25]): هرنمازی را در وقت آن بخوان، نه نمازی را از اینرو که اکنون بیکاری جلو بینداز و نه نمازی را به این بهانه که کارداری دیر بخوان. بدان که همهی اعمال تو در گرو نماز تو است.
14. هم او(علیه السلام) در فرمان دیگری که به کارگزاران خود در شهرها نوشته است، میفرماید: نماز ظهر را با مردم تا وقتی بخوانید که خورشید به اندازهی خوابیدن یک بز از میان آسمان گذشته باشد و نماز عصر را تا آنگاه که خورشید هنوز فروزان است و از روز هنوز به اندازه رفتن دو فرسنگ باقی است. نماز مغرب را آنگاه با مردم بخوانید که روزهدار افطار میکند و حاجیان از عرفات آهنگ منی میکنند و نماز عشا را از وقتی که سرخی [پدیدار شدهی در باختر] ناپدید میشود تا آنگاه که یک سوم شب بگذرد. نماز صبح را وقتی بخوانید که آدمی چهرهی همراه خود را میبیند.... ([26])
15. امام صادق(علیه السلام) بنابر حدیثی به سماعه میفرماید: سایهی شاخص در نیمروز آنگاه که رو به افزایش گذاشت نماز ظهر را بخوان و سپس درنگ کن تا بر آن به اندازهی یک ذراع افزوده شود آنگاه به نماز عصر بایست.([27])
16. هم او(علیه السلام) به عمرانبن علی حلبی میفرماید: وقت نماز عشا آنگاه است که سرخی آسمان ـ که از غروب خورشید به جا مانده است ـ ناپدید شود.([28])
17. حدیثی دیگر نیز از آن حضرت همین معنا را در بر دارد و این حدیث صحیحه است.([29])
18. باز از همین امام(علیه السلام) در روایت صحیحهای گزارش شده است که فرموده است: وقت نماز عشا از هنگامی است که سرخی آسمان ناپدید شود تا آنگاه که یک سوم شب بگذرد.([30])
19. هم او(علیه السلام) میفرماید: سرآغاز وقت نماز عشا ناپدید شدن سرخی آسمان و پایان آن نیمه شب است.([31])
20. ابوبصیر در روایت صحیحهای از امام باقر(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) گزارش میکند که فرموده است: چنانچه از دشواری کار بر پیروانم بیم نداشتم، نماز عشا را بر پیروانم تا گذشت یک سوم شب تأخیر میانداختم.([32])
21 و 22. همین معنا را ابوبصیر در روایت دیگری از امام باقر(علیه السلام) و ذریح از امام صادق(علیه السلام) گزارش نمودهاند.([33])
23. ابوبصیر در روایت موثقهای از امام صادق(علیه السلام) گزارش میکند که گفته است: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: "اگر نبود خواب بچهها و دشواری کار بر رنجوران، نماز عشا را تا گذشت یک سوم شب تأخیر میانداختم".([34])
24. هم او ابوبصیر در موثقه دیگری میگوید: امام باقر(علیه السلام) پس از بازگو کردن این سخن از پیامبر(صلی الله علیه و آله) که اگر نمیترسیدم کار بر پیروانم سخت شود، نماز عشا را تا یک سوم شب تأخیر میانداختم، میگوید: امام(علیه السلام) سپس به من فرمود: تو میتوانی این نماز را تا نیمه شب تأخیر بیندازی.([35])
25. بنابر حدیثی از امام صادق(علیه السلام)، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: ای پیروان من، خداوند خو گرفتن شما به 24 چیز را خوش ندارد: یکی خوابیدن پیش از نماز عشا و دیگری [شب نشینی] و گفت و شنید پس از نماز عش.([36])
روشن است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) با این سخن نمیخواهد بگوید گفت و شنید در شب، ناپسند است؛ بلکه ـ ظاهراً ـ مراد این است که نماز مغرب و عشا را در آغاز شب با هم خواندن و سپس به گفت و گو نشستن پسندیده نیست. پس خوب است مسلمان پس از نماز مغرب به کارهای شبانگاهی خود بپردازد و سپس نماز عشا را بخواند و بخوابد. گواه بر این برداشت، حدیث زیر است:
26. امام صادق(علیه السلام) در روایت صحیحهای میفرماید: کان رسولالله(صلی الله علیه و آله) یصلّی العتمة ثم ینام([37]): پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز عشا را که میخواند، میخوابید.
معنای حدیث بالا آنگاه درست فهمیده میشود که بدانیم پیامبر(صلی الله علیه و آله) ـ معمولاً ـ میان نمازهای مغرب و عشا فاصله میانداخت، مردم پس از نماز مغرب پراکنده میشدند و به هنگام نماز عشا به مسجد بر میگشتند.
دستهی پنجم: حدیثهایی است که میگوید برنامهی پیشوایان معصوم(علیه السلام) بیشتر چنین بوده است که میان نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا فاصله میانداختهاند، مانند:
27. امام باقر(علیه السلام) برنامهی نماز خوانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را چنین بازگو میکند:
پیامبر(صلی الله علیه و آله) روز که میشد [پس از نماز صبح] تا ظهر، نمازی نمیخواند. ظهر که میشد 8 رکعت نافلهی ظهر را میخواند و سپس نماز ظهر را و ... و پس از نماز عصر تا غروب نمازی نمیخواند. مغرب که میشد نماز مغرب را میخواند و پس از آن 4 رکعت نافلهی مغرب را و سپس نمازی نمیخواند تا سرخی آسمان زدوده شود، آنگاه نماز عشا را میخواند و میخوابید.([38])
28. خثعمی در روایت صحیحهای برنامهی نماز خوانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را از زبان امام صادق(علیه السلام) چنین گزارش میکند: کان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یصلّی المغرب و یصلّی معه حیٌّ من الأنصار یقال لهم بنو سلمة منازلهم علی نصف میل فیصلّون معه ثم ینصرفون إلی منازلهم و هم یرون مواضع سهامهم([39]): پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز مغرب را که میخواند، نمازگزاران پراکنده میشدند و به خانههای خود که میرسیدند هنوز جای تیرها را ـ از روشنی هوا ـ میدیدند.
29. عبداللهبن سنان در روایت صحیحهای میگوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: پیامبر(علیه السلام) یک شب نماز عشا را بیش از اندازهی همیشگی تأخیر انداخت. عمر آمد در زد و گفت: ای رسول خدا زنها خواب رفتند، بچهها خواب رفتند [چرا برای نماز نمیآیید؟] پیامبر(صلی الله علیه و آله) از خانه بیرون آمد و گفت: شما نباید مرا بیازارید و نباید به من دستور بدهید، این شما هستید که باید از من دستور بگیرید و فرمان بردار باشید.([40])
30. در گزارش حدیث غدیر آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز ظهر را که خواند به سخنرانی پرداخت و در آن علی(علیه السلام) را به جانشینی خود و پیشوایی مردم به همگان شناساند: قال زیدبن أرقم أقبل النبی(صلی الله علیه و آله) فی حجة الوداع حتی نزل بغدیر الجحفة بین مکّة والمدینة فأمر بالدّوحات ... ثم نادی الصّلاة جامعة ... فصلّی بنا الظهر ثم انصرف إلینا فقال...([41])
31. صدوق(قدس سرّه) حدیثی را بازگو میکند که در آن برنامه امام رضا(علیه السلام) در خواندن نمازهای پنجگانه و نافلههای آنها اینچنین شرح داده شده است: امام رضا(علیه السلام) ظهر که میشد از نو وضو میگرفت و به نماز میایستاد ... پیش از نماز عصر نافله میخواند... خورشید که فرو میرفت وضو میساخت و نماز مغرب را میخواند ... پس از آن افطار میکرد و پس از افطار درنگ میکرد تا نزدیک به یک سوم شب بگذرد، آنگاه نماز عشا را میخواند ... سپس به رختخواب میرفت و هنوز یک سوم شب مانده بود که با نام و یاد خدا از بستر بلند میشد، مسواک میکرد، وضو میساخت و به نماز شب میایستاد....([42])
32. شیخ مفید و دیگران گزارش کردهاند که امام جواد(علیه السلام) آنگاه که از بغداد و از نزد مأمون، آهنگ مدینه کرد و أمّ الفضل نیز با او بود و مردم آن حضرت را بدرقه میکردند در خیابان باب الکوفه آفتاب غروب کرد. امام(علیه السلام) به مسجدی درآمد و وضو گرفت و به نماز ایستاد و مردم نیز به او اقتدا کردند. امام(علیه السلام) در رکعت نخست، پس از سورهی حمد سورهی نصر را خواند و در رکعت دوم پس از حمد سورهی توحید را. سپس قنوت خواند و رکوع کرد و رکعت سوّم را خواند و تشهد خواند و سپس مقداری به ذکر و یاد خدا پرداخت و بی آنکه تعقیب بخواند به پاخاست و 4 رکعت نافلهی مغرب را خواند و پس از آن تعقیب خواند. سپس سجدهی شکر به جای آورد و از مسجد بیرون رفت.([43])
ادامه دارد....
پینوشت:
[1]. هود 11 : 114.
[2]. علاّمهی طباطبایی(قدس سرّه) پس از بازگویی حدیثی از امام باقر(علیه السلام) که بخشی از آیهی شریفهی بالا را در بر دارد، میفرماید: الحدیث لایخلو من ظهورٍ فی تفسیر طرفی النهار بما قبل الظهر و ما بعدها لیشمل أوقات الخمس؛ این حدیث گویا طرفی النهار را قبل از ظهر و بعد از ظهر دانسته است تا آیه را در بر دارندهی اشاره به اوقات همهی نمازهای پنجگانه بداند. المیزان، ذیل آیهی بال.
[3]. الاسراء 17 : 78.
[4]. یعنی آن را هم فرشتگان شب و هم فرشتگان روز میبینند المیزان.
[5] . النّور 24 : 58.
[6] . وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 29، ح 4.
[7]. همان، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 15.
[8] . همان، أبواب المواقیت، ب 1، ح 12.
[9]. همان، ح 1.
[10]. مزدلفه که به آن مشعر نیز میگویند سرزمینی میان عرفات و مکه است.
[11]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 1، ح 14.
[12]. همان، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 7.
[13]. همهی این 8 رکعت، نافلهی عصر است که امام(علیه السلام) آنها را دوبار و هر بار 4 رکعت میخوانده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) برخی از نافلههای عصر 2 یا 4 یا 6 رکعت از آنه را بیدرنگ پس از نماز ظهر و ماندهی آن را آنگاه که میخواست نماز عصر بخواند پیش از نماز عصر میخواند. تحریر شرح اللمعة، ج 1، ص 50.
[14]. امام(علیه السلام) ـ بنابر این روایت ـ دو رکعت از 4 رکعت نافلهی مغرب را پس از نماز مغرب و دو رکعت دیگر را هنگام خواندن نماز عشا، پیش از نماز عشا میخوانده است.
[15]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 16.
[16]. همان، أبواب المواقیت، ب 2، ح 2.
[17]. همان، ح 1 و 3.
[18]. نهج البلاغه، خطبهی 199.
[19]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب أعداد الفرائض، ب 2، ح 3.
[20]. همان، ح 8 .
[21]. همان، ح 9.
[22]. همان، ح 7.
[23]. البقرة 2 : 185.
[24]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 10، ح 11.
[25]. نهج البلاغه، نامهی 27.
[26]. همان، نامهی 52.
[27]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 11، ح 1.
[28]. همان، ب 23، ح 1.
[29]. همان، ح 3.
[30]. همان، ب 10، ح 2.
[31]. همان، ب 16، ح 6 .
[32]. همان، ب 17، ح 12.
[33]. همان، ب 21، ح 5 و ب 17، ح 10.
[34]. همان، ب 21، ح 6 .
[35]. همان، ح 2.
[36]. همان، باب 29، ح 4.
[37]. همان، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 15.
[38]. همان، ب 14، ح 6 .
[39]. همان، أبواب المواقیت، ب 18، ح 5 .
[40]. همان، ب 21، ح 1.
[41]. علامه امینی(قدس سرّه)، الغدیر، ج 1، ص 10، 26، 36 و ...
[42]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 24.
[43]. بحارالأنوار، ج 50 ، ص 89 .
اکنون هنگام آن است که ببینیم مفاد ادلّه در این مسأله چیست و میدانیم که اینجا چیزی جز قرآن و حدیث نمیتواند دلیل باشد؛ زیرا در این مسأله عقل حکم و قضاوتی ندارد و اجماع نیز منعقد نیست.
قرآن چه میگوید؟
قرآن مجید از وقت نمازها اینگونه یاد میکند:
1. وَ أقِم الصّلوة طرفیِ النّهارِ وزُلفاً مّن الّیلِ إنّ الْحَسَناتِ یُذهِبنَ السّیِّئاتِ ذلکَ ذِکری للذّ اکِرینَ([1]): نماز را در دو نیمهی روز صبح، ظهر و عصر و شب هنگام مغرب و عش([2]) برپا دار، بیشک خوبیها، بدیها را از میان میبرد. این پندی است برای پندگیران.
2. أقِم الصّلوة لدُلوکِ الشّمسِ إلَی غَسَقِ الّیْلِ وَقُرءانَ الْفَجرِ إنّ قَُرءانَ الْفَجرِ کانَ مَشهود([3]): نماز را از نیمهی روز تا نیمهی شب ظهر و عصر و مغرب و عش به جای آور، همچنین خواندنی سپیده دم نماز صبح را. خواندنی سپیده دم دیده میشود.([4])
3. یأیُّها الّذینَ ءامَنُوا لِیستئْذِنکُم الّذین ملکَت أیْمانُکُم والّذینَ لَمْ یبلُغوا الْحُلُمَ مِنکم ثلث مَرّ تٍ مّن قَبْلِ صَلَوة الْفجرِوحینَ تضعُون ثِیابَکُم مِّن الظّهیرةِ ومِن بَعدِ صَلَوة العِشاءِ ثَلثُ عوراتٍ لّکُم لیسَ عَلیکُم ولاَ عَلیهِم جُناحُ بعدَ هُنّ طوّافون عَلیکُم بعضُکُم علی بعضٍ کذلکَ یُبیِّنُ اللهُ لَکُم الأیاتِ واللهُ علیمٌ حکیم([5]): ای مؤمنان! بردگانتان و کسانی از شما که بالغ نشدهاند هرگاه بخواهند به شما سر بزنند در سه هنگام باید برای سرزدن اذن بگیرند: پیش از نماز بامداد، در نیمروز که [برای زدودن خستگی] جامه از تن بر میگیرید و پس از نماز عشا. این وقتها ویژهی خود شماست. در وقتهای دیگر نه بر شما و نه بر آنها گناهی نیست که با هم رفت و آمد داشته باشید....
توضیح: در آیههای یکم و دوم از سه آیهی بالا، رهنمود روشنی به باهم خوانی یا جدا خوانی نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا به چشم نمیخورد. اما از آیهی سوّم که میگوید بردگان و کودکان چنانچه پس از نماز عشا بخواهند نزد شما بیایند باید اذن بگیرند، به خوبی میفهمیم که آن هنگام، از وقتهای خصوصی انسانهاست که آنها معمولاً در آن وقت جامهی کامل از تن در میآورند و آهنگ خوابیدن میکنند. این هنگام، هنگامی است که پاسی از شب گذشته است و مردم کارهای سرشب خود را انجام دادهاند و کم کم آمادهی خوابیدن میشوند. نماز عشا چنانچه دیر خوانده شود چنین است، اما اگر زود هنگام و بیدرنگ پس از نماز مغرب خوانده شود که مردم پس از آن نمیخوابند!
پیشوایان معصوم ما(علیهم السلام) ـ از قضا ـ هم با گفتار و هم با رفتار خود همین معنا را تأیید کردهاند:
1. از پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) گزارش میشود که فرموده است: إنّ الله کره لکم أیّتها الأُمّة أربعاً و عشرین خصلة و نهاکم عنها ... و کره النوم قبل العشاء الإخرة و کره الحدیث بعد العشاء الإخرة([6]): خداوند 24 خوی و رویه را برای شما خوش نداشته و شما را از آنها باز داشته است. یکی از آنها خوابیدن پیش از نماز عشاست و دیگری شب نشینی و گفت و شنید پس از نماز عش.
2. امام صادق(علیه السلام) در روایت صحیحهای فرموده است: .... کان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یصلّی العتمة ثم ینام([7]): پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز عشا را میخواند و میخوابید.
از آیهی سورهی نور با کمک گرفتن از دو حدیث بالا، به خوبی در مییابیم که وقت نماز عشا، اندکی پیش از خوابیدن و پس از انجام کارهای سرِ شب است و نه در آغاز شب و چسبیدهی به نماز مغرب.
روایات چه میگویند؟
قرآن را اکنون بر سر مینهیم و به حدیث که روشنگر قرآن است، میپردازیم.
دربارهی جداخوانی نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا، حدیثهایی از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به دست ما رسیده است که خواندنی و شنیدنی است. ما این حدیثها را به ده دسته تقسیم میکنیم و مورد کنکاش قرار میدهیم و از خدای بزرگ برای درستنگری به آنها یاری میجوییم.
دسته یکم: روایاتی است که سربسته از پنج نماز واجب در هر شبانه روز روز و وقتهای آنها یاد میکند، مانند:
1. امام صادق(علیه السلام) از پدرانش از پیامبر(صلی الله علیه و آله) گزارش میکند که فرموده است:
لایزال الشیطان هائباً لإبن آدم ذعِراً منه ما صلّی الصّلوات الخمس لوقتهنّ، فإذا ضیّعهنّ اجترءعلیه فأدخله فی العظائم([8]): آدمی تا وقتی که هر یک از نمازهای پنجگانهی خود را در وقت خودش بخواند شیطان از او ترسان و هراسان است و آنگاه که آن نمازها را تباه سازد، شیطان بر او چیره و او را به گناه بزرگ رهنمون میشود.
2. ابانبن تغلب در روایتی که صحیحه است میگوید: کنتُ صلیتُ خلف أبی عبدالله(علیه السلام) بالمزدلفة، فلمّا انصرف التفت إلیّ فقال یا أبان الصّلوات الخمس المفروضات من أقام حدودهنّ و حافظ علی مواقیتهنّ لقی الله یوم القیامة و له عنده عهد یدخله الجنّة، و من لم یُقم حدودهنّ و لم یحافظ علی مواقیتهنّ لقی الله ولاعهد له إن شاء عذّبه و إن شاء غفرله([9]): در سرزمین مزدلفه([10]) پشت سر امام صادق(علیه السلام) نماز خواندم، امام(علیه السلام) نماز را که به جای آورد رو به من کرد و فرمود: ابان، کسی که نمازهای واجب پنجگانه را پاس دارد و هر یک را در وقت خود بخواند خدا را در روز واپسین دیدار کند در حالی که بر عهده گرفته است که او را به بهشت ببرد و کسی که اوقات نمازهای پنجگانه را پاس ندارد خدا را دیدار کند در حالی که بهشت بردن او را بر عهده نگرفته است، او را اگر خواست عذاب میکند و اگر خواست میآمرزد.
3. همانند حدیث 1 را امام رضا(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) گزارش فرموده است.([11])
دسته دوم: روایاتی است که چند و چون نافلههای شبانه روزی را آموزش میدهد و از لا به لای آنها گرایش به جداخوانی نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا به دست میآید، مانند:
4. از احمدبن محمدبن أبی نظر با سند صحیح روایت شده است که میگوید: قلت لأبی الحسن(علیه السلام) إنّ أصحابنا یختلفون فی صلاة التطوّع ... فأخبرنی بالّذی تعمل به أنت کیف هو حتی أعمل بمثله. فقال أصلّی واحدة و خمسین رکعة، ثم قال أمسک ـ و عقد بیده ـ الزّوال ثمانیة، و أربعاً بعد الظهر، و أربعاً قبل العصر، و رکعتین بعد المغرب و رکعتین قبل العشاء الإخرة و رکعتین بعد العشاء من قعود تعدّان برکعة من قیام، و ثمان صلاة اللیل، و الوتر ثلاثاً، و رکعتی الفجر؛ والفرائض سبع عشرة؛ فذلک إحدی و خمسون([12]): به امام کاظم(علیه السلام) گفتم همکیشان ما دربارهی نمازهای نافله با هم اختلاف دارند... خوب است بگویید شما آنها را چگونه میخوانید تا من هم همان را برنامهی خود قرار دهم. امام(علیه السلام) فرمود: من در شبانه روز 51 رکعت نماز میخوانم، بشمار ـ و خود با انگشتانش میشمرد ـ سر ظهر 8 رکعت، پس از نماز ظهر 4 رکعت، پیش از نماز عصر 4 رکعت،([13]) دو رکعت پس از نماز مغرب، دو رکعت پیش از نماز عشا،([14]) دو رکعت نشسته پس از نماز عشا که یک رکعت به شمار میآید، 8 رکعت نماز شب، [شفع و] وتر 3 رکعت، نافلهی صبح 2 رکعت و نمازهای واجب 17 رکعت، این شد 51 رکعت.
5 . سلیمانبن خالد هم حدیثی مانند حدیث بالا را از امام صادق(علیه السلام) گزارش میکند([15])؛ و همچنین است چند حدیث دیگر.
دسته سوم: روایاتی است که به مؤمنان سفارش میکند که پس از به جای آوردن نمازی چشم به راه رسیدن وقت نماز دیگر که وقت آن فرا خواهد رسید باشند، مانند:
6 . پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرموده است: من حبس نفسه علی صلاة فریضةٍ ینتظر وقتها فصلاّها فی أول وقتها فأتمّ رکوعها و سجودها و خشوعها ثم مجدّ الله عزّوجلّ و عظّمه و حمده حتی یدخل وقت صلاةٍ أُخری لم یلغُ بینهما، کتب الله له کأجرا لحاجّ المعتمر و کان من أهل علّییّن([16]): کسی که دلبستهی نمازی که واجب است باشد، وقت آن را انتظار کشد و در نخستین هنگام رسیدن وقت، آن را با رکوع و سجود نیکو و دل آرامی به جای آورد و سپس به ستایش خدای بزرگ بپردازد تا آنگاه که وقت نمازی دیگر برسد و در میان دو نماز، خود را به کارهای بیهوده نیالاید، خدا پاداش کسی که حج و عمره به جای میآورد برای او خواهد نوشت و از بلند جایگاهان خواهد بود.
این معنا، در چند حدیث دیگر نیز دیده میشود.([17])
دستهی چهارم: حدیثهایی است که به گونهای جدایی اوقات نمازها از یکدیگر را میرساند، مانند:
7. علی(علیه السلام) میفرماید: تعاهدوا أمر الصّلاة ... و شبّهها رسول الله(صلی الله علیه و آله) بالحمّة تکون علی باب الرّجل فهو یغتسل منها فی الیوم و اللّیلة خمس مرّات، فما عسی أن یبقی علیه من الدّرن([18]): نماز را پاس بدارید ... پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن را به حمّامی مانند دانسته است که جلو خانه کسی باشد و او در هر شبانه روز پنج بار در آن خود را بشوید که با این کار چرکی بر بدن او نخواهد ماند.
8 و 9. همانند حدیث بالا حدیث موثق دیگری است که از امام باقر(علیه السلام) گزارش شده است([19])، و حدیث سوّمی که صدوق1 آن را گزارش کرده است.([20])
10. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: آنگاه که آدم از بهشت به زمین آمد هالهای سیاه سراپای او را پوشاند. آدم از این رخداد اندوهگین شد و میگریست. جبرئیل فرود آمد و به او گفت: چرا گریه میکنی؟ آدم گفت: از این سیاهیای که بدن مرا در بر گرفته است. جبرئیل گفت: هم اکنون هنگام نخستین نماز است، برخیز نماز به جای آور، آدم نماز خواند و سیاهی تا گردنش فرو کش کرد. وقت دومین نماز که شد جبرئیل فرود آمد و گفت: وقت نماز دیگر است، برخیز نماز بخوان. آدم نماز خواند و سیاهی تا ناف او پایین آمد. جبرئیل در وقت نماز سوّم فرود آمد و او را به نماز یادآور شد، آدم نماز خواند و سیاهی تا زانوانش فرو افتاد. وقت نماز چهارم باز جبرئیل پایین آمد و آدم را به نماز یادآور شد و با خواندن چهارمین نماز روزانه آن سیاهی تا [مچ] پای او پایین آمد. سخن کوتاه، با نماز پنجم که جبرئیل در وقت آن فرود آمد و آدم را به نماز رهنمون شد، سیاهی یکسره از بدنش زدوده شد و آدم از این رهایی خدا را سپاس گفت و ستایش کرد. جبرئیل گفت: آدم، نماز با فرزندان تو نیز همان میکند که با تو کرد، هر یک از آنها که در شبانه روز پنج بار نماز بخواند از گناهان پاک میشود، همانگونه که تو از سیاهیای که گرفتار آن بودی رها گشتی.([21])
11. امام حسن مجتبی(علیه السلام) در روایتی که صحیحه است، میفرماید: کسانی از یهودیان نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمدند و داناترین آنها از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چیزهایی پرسید. یکی از پرسشهای او این بود که چرا خدا نمازهای پنجگانه را در پنج وقت بر پیروان شما واجب کرده است؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) پاسخ داد: ظهر هنگام، همهی آفریدگان به ستایش خدا میپردازند و خدا از اینرو نماز ظهر را بر من و پیروان من واجب کرد... عصر، هنگامی است که آدم(علیه السلام) به درختی که نباید به آن دست زند؛ دست زد و از میوهی آن خورد و خدا او را از بهشت بیرون کرد، خدا از اینرو نماز عصر را واجب کرد... مغرب وقتی است که خدا توبهی آدم را پذیرفت و نماز مغرب از اینرو واجب گردید. نماز عشا برای یاد کرد گور و تاریکی روز باز پسین است، این نماز مایهی روشنی گور آدمی و روشنی راه او هنگام گذشتن از پل صراط خواهد شد. و نماز صبح ... نمازی است که هم فرشتههای شب و هم فرشتههای صبح آن را میبینند.([22])
12. امام رضا(علیه السلام) در روایتی صحیحه میفرماید: نمازهای پنجگانه از اینرو در پنج وقت نهادینه شده و زودتر و دیرتر نهاده نشده است لم تُقدّم و لم تُؤخّر که ... خدای عالمیان میخواست مردم کار روزانهی خود را با ستایش و پرستش او آغاز کنند [و از آن نیرو بگیرند]. در میانهی روز که دست از کار میکشند، پیش از آن که به خوردن وآشامیدن بپردازند از آنان خواسته است که با خواندن نماز ظهر او را یاد کنند و به نیایش او بپردازند. سپس بیاسایند و پیش از آنکه دوباره دست به کار شوند نماز بخوانند. شب که فرا میرسد و هر کس راه خانه را پیش میگیرد باید پیش از تن آسایی نماز بخواند و بالأخره در پایان برنامههای روزانه باید پیش از رفتن به بستر و خفتن، باز به نماز ایستاد. چنین که باشد مردم خدا را فراموش نخواهند کرد. و دلهایشان سخت و سنگواره نخواهد شد. خدای مهربان نمازی را نه در دل شب واجب کرده است و نه در نیمهی نخست روز؛ زیرا او میداند که شب هنگام وقت آسایش بندگان است و نیمهی نخست روز هنگام کار و تلاش و داد و ستد آنها، همه که نمیتوانند شب زندهداری کنند، او خود فرموده است: یرید الله بکم الیسر ولایرید بکم العسر([23]): خدا آسانگیر است و نه سختگیر.([24])
13. علی(علیه السلام) در فرمانی که هنگام گماردن محمدبن أبی بکر به استانداری مصر به او داده است، مینویسد: صلّ الصلاة لوقتها المؤقّت لها ولاتُعجّل وقتها لفراغ ولاتؤخّرها عن وقتها لاشتغال. و اعلم أنّ کلّ شیءٍ من عملک تبعٌ لصلاتک([25]): هرنمازی را در وقت آن بخوان، نه نمازی را از اینرو که اکنون بیکاری جلو بینداز و نه نمازی را به این بهانه که کارداری دیر بخوان. بدان که همهی اعمال تو در گرو نماز تو است.
14. هم او(علیه السلام) در فرمان دیگری که به کارگزاران خود در شهرها نوشته است، میفرماید: نماز ظهر را با مردم تا وقتی بخوانید که خورشید به اندازهی خوابیدن یک بز از میان آسمان گذشته باشد و نماز عصر را تا آنگاه که خورشید هنوز فروزان است و از روز هنوز به اندازه رفتن دو فرسنگ باقی است. نماز مغرب را آنگاه با مردم بخوانید که روزهدار افطار میکند و حاجیان از عرفات آهنگ منی میکنند و نماز عشا را از وقتی که سرخی [پدیدار شدهی در باختر] ناپدید میشود تا آنگاه که یک سوم شب بگذرد. نماز صبح را وقتی بخوانید که آدمی چهرهی همراه خود را میبیند.... ([26])
15. امام صادق(علیه السلام) بنابر حدیثی به سماعه میفرماید: سایهی شاخص در نیمروز آنگاه که رو به افزایش گذاشت نماز ظهر را بخوان و سپس درنگ کن تا بر آن به اندازهی یک ذراع افزوده شود آنگاه به نماز عصر بایست.([27])
16. هم او(علیه السلام) به عمرانبن علی حلبی میفرماید: وقت نماز عشا آنگاه است که سرخی آسمان ـ که از غروب خورشید به جا مانده است ـ ناپدید شود.([28])
17. حدیثی دیگر نیز از آن حضرت همین معنا را در بر دارد و این حدیث صحیحه است.([29])
18. باز از همین امام(علیه السلام) در روایت صحیحهای گزارش شده است که فرموده است: وقت نماز عشا از هنگامی است که سرخی آسمان ناپدید شود تا آنگاه که یک سوم شب بگذرد.([30])
19. هم او(علیه السلام) میفرماید: سرآغاز وقت نماز عشا ناپدید شدن سرخی آسمان و پایان آن نیمه شب است.([31])
20. ابوبصیر در روایت صحیحهای از امام باقر(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) گزارش میکند که فرموده است: چنانچه از دشواری کار بر پیروانم بیم نداشتم، نماز عشا را بر پیروانم تا گذشت یک سوم شب تأخیر میانداختم.([32])
21 و 22. همین معنا را ابوبصیر در روایت دیگری از امام باقر(علیه السلام) و ذریح از امام صادق(علیه السلام) گزارش نمودهاند.([33])
23. ابوبصیر در روایت موثقهای از امام صادق(علیه السلام) گزارش میکند که گفته است: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: "اگر نبود خواب بچهها و دشواری کار بر رنجوران، نماز عشا را تا گذشت یک سوم شب تأخیر میانداختم".([34])
24. هم او ابوبصیر در موثقه دیگری میگوید: امام باقر(علیه السلام) پس از بازگو کردن این سخن از پیامبر(صلی الله علیه و آله) که اگر نمیترسیدم کار بر پیروانم سخت شود، نماز عشا را تا یک سوم شب تأخیر میانداختم، میگوید: امام(علیه السلام) سپس به من فرمود: تو میتوانی این نماز را تا نیمه شب تأخیر بیندازی.([35])
25. بنابر حدیثی از امام صادق(علیه السلام)، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: ای پیروان من، خداوند خو گرفتن شما به 24 چیز را خوش ندارد: یکی خوابیدن پیش از نماز عشا و دیگری [شب نشینی] و گفت و شنید پس از نماز عش.([36])
روشن است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) با این سخن نمیخواهد بگوید گفت و شنید در شب، ناپسند است؛ بلکه ـ ظاهراً ـ مراد این است که نماز مغرب و عشا را در آغاز شب با هم خواندن و سپس به گفت و گو نشستن پسندیده نیست. پس خوب است مسلمان پس از نماز مغرب به کارهای شبانگاهی خود بپردازد و سپس نماز عشا را بخواند و بخوابد. گواه بر این برداشت، حدیث زیر است:
26. امام صادق(علیه السلام) در روایت صحیحهای میفرماید: کان رسولالله(صلی الله علیه و آله) یصلّی العتمة ثم ینام([37]): پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز عشا را که میخواند، میخوابید.
معنای حدیث بالا آنگاه درست فهمیده میشود که بدانیم پیامبر(صلی الله علیه و آله) ـ معمولاً ـ میان نمازهای مغرب و عشا فاصله میانداخت، مردم پس از نماز مغرب پراکنده میشدند و به هنگام نماز عشا به مسجد بر میگشتند.
دستهی پنجم: حدیثهایی است که میگوید برنامهی پیشوایان معصوم(علیه السلام) بیشتر چنین بوده است که میان نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا فاصله میانداختهاند، مانند:
27. امام باقر(علیه السلام) برنامهی نماز خوانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را چنین بازگو میکند:
پیامبر(صلی الله علیه و آله) روز که میشد [پس از نماز صبح] تا ظهر، نمازی نمیخواند. ظهر که میشد 8 رکعت نافلهی ظهر را میخواند و سپس نماز ظهر را و ... و پس از نماز عصر تا غروب نمازی نمیخواند. مغرب که میشد نماز مغرب را میخواند و پس از آن 4 رکعت نافلهی مغرب را و سپس نمازی نمیخواند تا سرخی آسمان زدوده شود، آنگاه نماز عشا را میخواند و میخوابید.([38])
28. خثعمی در روایت صحیحهای برنامهی نماز خوانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را از زبان امام صادق(علیه السلام) چنین گزارش میکند: کان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یصلّی المغرب و یصلّی معه حیٌّ من الأنصار یقال لهم بنو سلمة منازلهم علی نصف میل فیصلّون معه ثم ینصرفون إلی منازلهم و هم یرون مواضع سهامهم([39]): پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز مغرب را که میخواند، نمازگزاران پراکنده میشدند و به خانههای خود که میرسیدند هنوز جای تیرها را ـ از روشنی هوا ـ میدیدند.
29. عبداللهبن سنان در روایت صحیحهای میگوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: پیامبر(علیه السلام) یک شب نماز عشا را بیش از اندازهی همیشگی تأخیر انداخت. عمر آمد در زد و گفت: ای رسول خدا زنها خواب رفتند، بچهها خواب رفتند [چرا برای نماز نمیآیید؟] پیامبر(صلی الله علیه و آله) از خانه بیرون آمد و گفت: شما نباید مرا بیازارید و نباید به من دستور بدهید، این شما هستید که باید از من دستور بگیرید و فرمان بردار باشید.([40])
30. در گزارش حدیث غدیر آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز ظهر را که خواند به سخنرانی پرداخت و در آن علی(علیه السلام) را به جانشینی خود و پیشوایی مردم به همگان شناساند: قال زیدبن أرقم أقبل النبی(صلی الله علیه و آله) فی حجة الوداع حتی نزل بغدیر الجحفة بین مکّة والمدینة فأمر بالدّوحات ... ثم نادی الصّلاة جامعة ... فصلّی بنا الظهر ثم انصرف إلینا فقال...([41])
31. صدوق(قدس سرّه) حدیثی را بازگو میکند که در آن برنامه امام رضا(علیه السلام) در خواندن نمازهای پنجگانه و نافلههای آنها اینچنین شرح داده شده است: امام رضا(علیه السلام) ظهر که میشد از نو وضو میگرفت و به نماز میایستاد ... پیش از نماز عصر نافله میخواند... خورشید که فرو میرفت وضو میساخت و نماز مغرب را میخواند ... پس از آن افطار میکرد و پس از افطار درنگ میکرد تا نزدیک به یک سوم شب بگذرد، آنگاه نماز عشا را میخواند ... سپس به رختخواب میرفت و هنوز یک سوم شب مانده بود که با نام و یاد خدا از بستر بلند میشد، مسواک میکرد، وضو میساخت و به نماز شب میایستاد....([42])
32. شیخ مفید و دیگران گزارش کردهاند که امام جواد(علیه السلام) آنگاه که از بغداد و از نزد مأمون، آهنگ مدینه کرد و أمّ الفضل نیز با او بود و مردم آن حضرت را بدرقه میکردند در خیابان باب الکوفه آفتاب غروب کرد. امام(علیه السلام) به مسجدی درآمد و وضو گرفت و به نماز ایستاد و مردم نیز به او اقتدا کردند. امام(علیه السلام) در رکعت نخست، پس از سورهی حمد سورهی نصر را خواند و در رکعت دوم پس از حمد سورهی توحید را. سپس قنوت خواند و رکوع کرد و رکعت سوّم را خواند و تشهد خواند و سپس مقداری به ذکر و یاد خدا پرداخت و بی آنکه تعقیب بخواند به پاخاست و 4 رکعت نافلهی مغرب را خواند و پس از آن تعقیب خواند. سپس سجدهی شکر به جای آورد و از مسجد بیرون رفت.([43])
ادامه دارد....
پینوشت:
[1]. هود 11 : 114.
[2]. علاّمهی طباطبایی(قدس سرّه) پس از بازگویی حدیثی از امام باقر(علیه السلام) که بخشی از آیهی شریفهی بالا را در بر دارد، میفرماید: الحدیث لایخلو من ظهورٍ فی تفسیر طرفی النهار بما قبل الظهر و ما بعدها لیشمل أوقات الخمس؛ این حدیث گویا طرفی النهار را قبل از ظهر و بعد از ظهر دانسته است تا آیه را در بر دارندهی اشاره به اوقات همهی نمازهای پنجگانه بداند. المیزان، ذیل آیهی بال.
[3]. الاسراء 17 : 78.
[4]. یعنی آن را هم فرشتگان شب و هم فرشتگان روز میبینند المیزان.
[5] . النّور 24 : 58.
[6] . وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 29، ح 4.
[7]. همان، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 15.
[8] . همان، أبواب المواقیت، ب 1، ح 12.
[9]. همان، ح 1.
[10]. مزدلفه که به آن مشعر نیز میگویند سرزمینی میان عرفات و مکه است.
[11]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 1، ح 14.
[12]. همان، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 7.
[13]. همهی این 8 رکعت، نافلهی عصر است که امام(علیه السلام) آنها را دوبار و هر بار 4 رکعت میخوانده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) برخی از نافلههای عصر 2 یا 4 یا 6 رکعت از آنه را بیدرنگ پس از نماز ظهر و ماندهی آن را آنگاه که میخواست نماز عصر بخواند پیش از نماز عصر میخواند. تحریر شرح اللمعة، ج 1، ص 50.
[14]. امام(علیه السلام) ـ بنابر این روایت ـ دو رکعت از 4 رکعت نافلهی مغرب را پس از نماز مغرب و دو رکعت دیگر را هنگام خواندن نماز عشا، پیش از نماز عشا میخوانده است.
[15]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 16.
[16]. همان، أبواب المواقیت، ب 2، ح 2.
[17]. همان، ح 1 و 3.
[18]. نهج البلاغه، خطبهی 199.
[19]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب أعداد الفرائض، ب 2، ح 3.
[20]. همان، ح 8 .
[21]. همان، ح 9.
[22]. همان، ح 7.
[23]. البقرة 2 : 185.
[24]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 10، ح 11.
[25]. نهج البلاغه، نامهی 27.
[26]. همان، نامهی 52.
[27]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 11، ح 1.
[28]. همان، ب 23، ح 1.
[29]. همان، ح 3.
[30]. همان، ب 10، ح 2.
[31]. همان، ب 16، ح 6 .
[32]. همان، ب 17، ح 12.
[33]. همان، ب 21، ح 5 و ب 17، ح 10.
[34]. همان، ب 21، ح 6 .
[35]. همان، ح 2.
[36]. همان، باب 29، ح 4.
[37]. همان، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 15.
[38]. همان، ب 14، ح 6 .
[39]. همان، أبواب المواقیت، ب 18، ح 5 .
[40]. همان، ب 21، ح 1.
[41]. علامه امینی(قدس سرّه)، الغدیر، ج 1، ص 10، 26، 36 و ...
[42]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 24.
[43]. بحارالأنوار، ج 50 ، ص 89 .