آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

پیش­تر گفته شد در جست و جویی ـ هرچند نافراگیر ـ تنها محدّث بحرانی صاحب حدائق را یافتیم که می­گوید: این دیدگاه که "نمازگزاری که نافله نمی­خواند یا در سفر است یا در روز جمعه نماز عصر را زود و پس از نماز ظهر بخواند خوب و مستحب است" از شهرت بیشتری برخوردار است. و گفتیم جز او کسی را در این جست و جو نیافتیم که با هم خوانی نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشا را مطلوب و مستحب بداند.

اکنون هنگام آن است که ببینیم مفاد ادلّه در این مسأله چیست و می­دانیم که این­جا چیزی جز قرآن و حدیث نمی­تواند دلیل باشد؛ زیرا در این مسأله عقل حکم و قضاوتی ندارد و اجماع نیز منعقد نیست.

قرآن چه می­گوید؟

قرآن مجید از وقت نمازها این­گونه یاد می­کند:

1. وَ أقِم الصّلوة طرفیِ النّهارِ وزُلفاً مّن الّیلِ إنّ الْحَسَناتِ یُذهِبنَ السّیِّئاتِ ذلکَ ذِکری للذّ اکِرینَ([1]): نماز را در دو نیمه­ی روز صبح، ظهر و عصر و شب هنگام مغرب و عش([2]) برپا دار، بی­شک خوبی­ها، بدی­ها را از میان می­برد. این پندی است برای پندگیران.

2. أقِم الصّلوة لدُلوکِ الشّمسِ إلَی غَسَقِ الّیْلِ وَقُرءانَ الْفَجرِ إنّ قَُرءانَ الْفَجرِ کانَ مَشهود([3]): نماز را از نیمه­ی روز تا نیمه­ی شب ظهر و عصر و مغرب و عش به جای آور، همچنین خواندنی سپیده دم نماز صبح را. خواندنی سپیده دم دیده می­شود.([4])

3. یأیُّها الّذینَ ءامَنُوا لِیستئْذِنکُم الّذین ملکَت أیْمانُکُم والّذینَ لَمْ یبلُغوا الْحُلُمَ مِنکم ثلث مَرّ تٍ مّن قَبْلِ صَلَوة الْفجرِوحینَ تضعُون ثِیابَکُم مِّن الظّهیرةِ ومِن بَعدِ صَلَوة العِشاءِ ثَلثُ عوراتٍ لّکُم لیسَ عَلیکُم ولاَ عَلیهِم جُناحُ بعدَ هُنّ طوّافون عَلیکُم بعضُکُم علی بعضٍ کذلکَ یُبیِّنُ اللهُ لَکُم الأیاتِ واللهُ علیمٌ حکیم([5]): ای مؤمنان! بردگانتان و کسانی از شما که بالغ نشده­اند هرگاه بخواهند به شما سر بزنند در سه هنگام باید برای سرزدن اذن بگیرند: پیش از نماز بامداد، در نیمروز که [برای زدودن خستگی] جامه از تن بر می­گیرید و پس از نماز عشا. این وقت­ها ویژه­ی خود شماست. در وقت­های دیگر نه بر شما و نه بر آن­ها گناهی نیست که با هم رفت و آمد داشته باشید....

توضیح: در آیه­های یکم و دوم از سه آیه­ی بالا، رهنمود روشنی به باهم خوانی یا جدا خوانی نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا به چشم نمی­خورد. اما از آیه­ی سوّم که می­گوید بردگان و کودکان چنانچه پس از نماز عشا بخواهند نزد شما بیایند باید اذن بگیرند، به خوبی می­فهمیم که آن هنگام، از وقت­های خصوصی انسان­هاست که آن­ها معمولاً در آن وقت جامه­ی کامل از تن در می­آورند و آهنگ خوابیدن می­کنند. این هنگام، هنگامی است که پاسی از شب گذشته است و مردم کارهای سرشب خود را انجام داده­اند و کم کم آماده­ی خوابیدن می­شوند. نماز عشا چنانچه دیر خوانده شود چنین است، اما اگر زود هنگام و بی­درنگ پس از نماز مغرب خوانده شود که مردم پس از آن نمی­خوابند!

پیشوایان معصوم ما(علیهم السلام) ـ از قضا ـ هم با گفتار و هم با رفتار خود همین معنا را تأیید کرده­اند:

1. از پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) گزارش می­شود که فرموده است: إنّ الله کره لکم أیّتها الأُمّة أربعاً و عشرین خصلة و نهاکم عنها ... و کره النوم قبل العشاء الإخرة و کره الحدیث بعد العشاء الإخرة([6]): خداوند 24 خوی و رویه را برای شما خوش نداشته و شما را از آن­ها باز داشته است. یکی از آن­ها خوابیدن پیش از نماز عشاست و دیگری شب نشینی و گفت و شنید پس از نماز عش.

2. امام صادق(علیه السلام) در روایت صحیحه­ای فرموده است: .... کان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یصلّی العتمة ثم ینام([7]): پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز عشا را می­خواند و می­خوابید.

از آیه­ی سوره­ی نور با کمک گرفتن از دو حدیث بالا، به خوبی در می­یابیم که وقت نماز عشا، اندکی پیش از خوابیدن و پس از انجام کارهای سرِ شب است و نه در آغاز شب و چسبیده­ی به نماز مغرب.

روایات چه می­گویند؟

قرآن را اکنون بر سر می­نهیم و به حدیث که روشن­گر قرآن است، می­پردازیم.

درباره­ی جداخوانی نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا، حدیث­هایی از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به دست ما رسیده است که خواندنی و شنیدنی است. ما این حدیث­ها را به ده دسته تقسیم می­کنیم و مورد کنکاش قرار می­دهیم و از خدای بزرگ برای درست­نگری به آن­ها یاری می­جوییم.

دسته یکم: روایاتی است که سربسته از پنج نماز واجب در هر شبانه روز روز و وقت­های آن­ها یاد می­کند، مانند:

1. امام صادق(علیه السلام) از پدرانش از پیامبر(صلی الله علیه و آله) گزارش می­کند که فرموده است:

لایزال الشیطان هائباً لإبن آدم ذعِراً منه ما صلّی الصّلوات الخمس لوقتهنّ، فإذا ضیّعهنّ اجترءعلیه فأدخله فی العظائم([8]): آدمی تا وقتی که هر یک از نمازهای پنج­گانه­ی خود را در وقت خودش بخواند شیطان از او ترسان و هراسان است و آن­گاه که آن نمازها را تباه سازد، شیطان بر او چیره و او را به گناه بزرگ رهنمون می­شود.

2. ابان­بن تغلب در روایتی که صحیحه است می­گوید: کنتُ صلیتُ خلف أبی عبدالله(علیه السلام) بالمزدلفة، فلمّا انصرف التفت إلیّ فقال یا أبان الصّلوات الخمس المفروضات من أقام حدودهنّ و حافظ علی مواقیتهنّ لقی الله یوم القیامة و له عنده عهد یدخله الجنّة، و من لم یُقم حدودهنّ و لم یحافظ علی مواقیتهنّ لقی الله ولاعهد له إن شاء عذّبه و إن شاء غفرله([9]): در سرزمین مزدلفه([10]) پشت سر امام صادق(علیه السلام) نماز خواندم، امام(علیه السلام) نماز را که به جای آورد رو به من کرد و فرمود: ابان، کسی که نمازهای واجب پنج­گانه را پاس دارد و هر یک را در وقت خود بخواند خدا را در روز واپسین دیدار کند در حالی که بر عهده گرفته است که او را به بهشت ببرد و کسی که اوقات نمازهای پنج­گانه را پاس ندارد خدا را دیدار کند در حالی که بهشت بردن او را بر عهده نگرفته است، او را اگر خواست عذاب می­کند و اگر خواست می­آمرزد.

3. همانند حدیث 1 را امام رضا(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) گزارش فرموده است.([11])

دسته دوم: روایاتی است که چند و چون نافله­های شبانه روزی را آموزش می­دهد و از لا به لای آن­ها گرایش به جداخوانی نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا به دست می­آید، مانند:

4. از احمدبن محمدبن أبی نظر با سند صحیح روایت شده است که می­گوید: قلت لأبی الحسن(علیه السلام) إنّ أصحابنا یختلفون فی صلاة التطوّع ... فأخبرنی بالّذی تعمل به أنت کیف هو حتی أعمل بمثله. فقال أصلّی واحدة و خمسین رکعة، ثم قال أمسک ـ و عقد بیده ـ الزّوال ثمانیة، و أربعاً بعد الظهر، و أربعاً قبل العصر، و رکعتین بعد المغرب و رکعتین قبل العشاء الإخرة و رکعتین بعد العشاء من قعود تعدّان برکعة من قیام، و ثمان صلاة اللیل، و الوتر ثلاثاً، و رکعتی الفجر؛ والفرائض سبع عشرة؛ فذلک إحدی و خمسون([12]): به امام کاظم(علیه السلام) گفتم هم­کیشان ما درباره­ی نمازهای نافله با هم اختلاف دارند... خوب است بگویید شما آن­ها را چگونه می­خوانید تا من هم همان را برنامه­ی خود قرار دهم. امام(علیه السلام) فرمود: من در شبانه روز 51 رکعت نماز می­خوانم، بشمار ـ و خود با انگشتانش می­شمرد ـ سر ظهر 8 رکعت، پس از نماز ظهر 4 رکعت، پیش از نماز عصر 4 رکعت،([13]) دو رکعت پس از نماز مغرب، دو رکعت پیش از نماز عشا،([14]) دو رکعت نشسته پس از نماز عشا که یک رکعت به شمار می­آید، 8 رکعت نماز شب، [شفع و] وتر 3 رکعت، نافله­ی صبح 2 رکعت و نمازهای واجب 17 رکعت، این شد 51 رکعت.

5 . سلیمان­بن خالد هم حدیثی مانند حدیث بالا را از امام صادق(علیه السلام) گزارش می­کند([15])؛ و هم­چنین است چند حدیث دیگر.

دسته سوم: روایاتی است که به مؤمنان سفارش می­کند که پس از به جای آوردن نمازی چشم به راه رسیدن وقت نماز دیگر که وقت آن فرا خواهد رسید باشند، مانند:

6 . پیامبر(صلی الله علیه و آله) می­فرموده است: من حبس نفسه علی صلاة فریضةٍ ینتظر وقتها فصلاّها فی أول وقتها فأتمّ رکوعها و سجودها و خشوعها ثم مجدّ الله عزّوجلّ و عظّمه و حمده حتی یدخل وقت صلاةٍ أُخری لم یلغُ بینهما، کتب الله له کأجرا لحاجّ المعتمر و کان من أهل علّییّن([16]): کسی که دلبسته­ی نمازی که واجب است باشد، وقت آن را انتظار کشد و در نخستین هنگام رسیدن وقت، آن را با رکوع و سجود نیکو و دل آرامی به جای آورد و سپس به ستایش خدای بزرگ بپردازد تا آن­گاه که وقت نمازی دیگر برسد و در میان دو نماز، خود را به کارهای بیهوده نیالاید، خدا پاداش کسی که حج و عمره به جای می­آورد برای او خواهد نوشت و از بلند جایگاهان خواهد بود.

این معنا، در چند حدیث دیگر نیز دیده می­شود.([17])

دسته­ی چهارم: حدیث­هایی است که به گونه­ای جدایی اوقات نمازها از یکدیگر را می­رساند، مانند:

7. علی(علیه السلام) می­فرماید: تعاهدوا أمر الصّلاة ... و شبّهها رسول الله(صلی الله علیه و آله) بالحمّة تکون علی باب الرّجل فهو یغتسل منها فی الیوم و اللّیلة خمس مرّات، فما عسی أن یبقی علیه من الدّرن([18]): نماز را پاس بدارید ... پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن را به حمّامی مانند دانسته است که جلو خانه کسی باشد و او در هر شبانه روز پنج بار در آن خود را بشوید که با این کار چرکی بر بدن او نخواهد ماند.

8 و 9. همانند حدیث بالا حدیث موثق دیگری است که از امام باقر(علیه السلام) گزارش شده است([19])، و حدیث سوّمی که صدوق1 آن را گزارش کرده است.([20])

10. امام صادق(علیه السلام) می­فرماید: آن­گاه که آدم از بهشت به زمین آمد هاله­ای سیاه سراپای او را پوشاند. آدم از این رخداد اندوهگین شد و می­گریست. جبرئیل فرود آمد و به او گفت: چرا گریه می­کنی؟ آدم گفت: از این سیاهی­ای که بدن مرا در بر گرفته است. جبرئیل گفت: هم اکنون هنگام نخستین نماز است، برخیز نماز به جای آور، آدم نماز خواند و سیاهی تا گردنش فرو کش کرد. وقت دومین نماز که شد جبرئیل فرود آمد و گفت: وقت نماز دیگر است، برخیز نماز بخوان. آدم نماز خواند و سیاهی تا ناف او پایین آمد. جبرئیل در وقت نماز سوّم فرود آمد و او را به نماز یادآور شد، آدم نماز خواند و سیاهی تا زانوانش فرو افتاد. وقت نماز چهارم باز جبرئیل پایین آمد و آدم را به نماز یادآور شد و با خواندن چهارمین نماز روزانه آن سیاهی تا [مچ] پای او پایین آمد. سخن کوتاه، با نماز پنجم که جبرئیل در وقت آن فرود آمد و آدم را به نماز رهنمون شد، سیاهی یکسره از بدنش زدوده شد و آدم از این رهایی خدا را سپاس گفت و ستایش کرد. جبرئیل گفت: آدم، نماز با فرزندان تو نیز همان می­کند که با تو کرد، هر یک از آن­ها که در شبانه روز پنج بار نماز بخواند از گناهان پاک می­شود، همان­گونه که تو از سیاهی­ای که گرفتار آن بودی رها گشتی.([21])

11. امام حسن مجتبی(علیه السلام) در روایتی که صحیحه است، می­فرماید: کسانی از یهودیان نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمدند و داناترین آن­ها از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چیزهایی پرسید. یکی از پرسش­های او این بود که چرا خدا نمازهای پنج­گانه را در پنج وقت بر پیروان شما واجب کرده است؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) پاسخ داد: ظهر هنگام، همه­ی آفریدگان به ستایش خدا می­پردازند و خدا از این­رو نماز ظهر را بر من و پیروان من واجب کرد... عصر، هنگامی است که آدم(علیه السلام) به درختی که نباید به آن دست زند؛ دست زد و از میوه­ی آن خورد و خدا او را از بهشت بیرون کرد، خدا از این­رو نماز عصر را واجب کرد... مغرب وقتی است که خدا توبه­ی آدم را پذیرفت و نماز مغرب از این­رو واجب گردید. نماز عشا برای یاد کرد گور و تاریکی روز باز پسین است، این نماز مایه­ی روشنی گور آدمی و روشنی راه او هنگام گذشتن از پل صراط خواهد شد. و نماز صبح ... نمازی است که هم فرشته­های شب و هم فرشته­های صبح آن را می­بینند.([22])

12. امام رضا(علیه السلام) در روایتی صحیحه می­فرماید: نمازهای پنج­گانه از این­رو در پنج وقت نهادینه شده و زودتر و دیرتر نهاده نشده است لم تُقدّم و لم تُؤخّر که ... خدای عالمیان می­خواست مردم کار روزانه­ی خود را با ستایش و پرستش او آغاز کنند [و از آن نیرو بگیرند]. در میانه­ی روز که دست از کار می­کشند، پیش از آن که به خوردن وآشامیدن بپردازند از آنان خواسته است که با خواندن نماز ظهر او را یاد کنند و به نیایش او بپردازند. سپس بیاسایند و پیش از آن­که دوباره دست به کار شوند نماز بخوانند. شب که فرا می­رسد و هر کس راه خانه را پیش می­گیرد باید پیش از تن آسایی نماز بخواند و بالأخره در پایان برنامه­های روزانه باید پیش از رفتن به بستر و خفتن، باز به نماز ایستاد. چنین که باشد مردم خدا را فراموش نخواهند کرد. و دل­هایشان سخت و سنگواره نخواهد شد. خدای مهربان نمازی را نه در دل شب واجب کرده است و نه در نیمه­ی نخست روز؛ زیرا او می­داند که شب هنگام وقت آسایش بندگان است و نیمه­ی نخست روز هنگام کار و تلاش و داد و ستد آن­ها، همه که نمی­توانند شب زنده­داری کنند، او خود فرموده است: یرید الله بکم الیسر ولایرید بکم العسر([23]): خدا آسان­گیر است و نه سخت­گیر.([24])

13. علی(علیه السلام) در فرمانی که هنگام گماردن محمدبن أبی بکر به استانداری مصر به او داده است، می­نویسد: صلّ الصلاة لوقتها المؤقّت لها ولاتُعجّل وقتها لفراغ ولاتؤخّرها عن وقتها لاشتغال. و اعلم أنّ کلّ شیءٍ من عملک تبعٌ لصلاتک([25]): هرنمازی را در وقت آن بخوان، نه نمازی را از این­رو که اکنون بی­کاری جلو بینداز و نه نمازی را به این بهانه که کارداری دیر بخوان. بدان که همه­ی اعمال تو در گرو نماز تو است.

14. هم او(علیه السلام) در فرمان دیگری که به کارگزاران خود در شهرها نوشته است، می­فرماید: نماز ظهر را با مردم تا وقتی بخوانید که خورشید به اندازه­ی خوابیدن یک بز از میان آسمان گذشته باشد و نماز عصر را تا آن­گاه که خورشید هنوز فروزان است و از روز هنوز به اندازه رفتن دو فرسنگ باقی است. نماز مغرب را آن­گاه با مردم بخوانید که روزه­دار افطار می­کند و حاجیان از عرفات آهنگ منی می­کنند و نماز عشا را از وقتی که سرخی [پدیدار شده­ی در باختر] ناپدید می­شود تا آن­گاه که یک سوم شب بگذرد. نماز صبح را وقتی بخوانید که آدمی چهره­ی همراه خود را می­بیند.... ([26])

15. امام صادق(علیه السلام) بنابر حدیثی به سماعه می­فرماید: سایه­ی شاخص در نیم­روز آن­گاه که رو به افزایش گذاشت نماز ظهر را بخوان و سپس درنگ کن تا بر آن به اندازه­ی یک ذراع افزوده شود آن­گاه به نماز عصر بایست.([27])

16. هم او(علیه السلام) به عمران­بن علی حلبی می­فرماید: وقت نماز عشا آن­گاه است که سرخی آسمان ـ که از غروب خورشید به جا مانده است ـ ناپدید شود.([28])

17. حدیثی دیگر نیز از آن حضرت همین معنا را در بر دارد و این حدیث صحیحه است.([29])

18. باز از همین امام(علیه السلام) در روایت صحیحه­ای گزارش شده است که فرموده است: وقت نماز عشا از هنگامی است که سرخی آسمان ناپدید شود تا آن­گاه که یک سوم شب بگذرد.([30])

19. هم او(علیه السلام) می­فرماید: سرآغاز وقت نماز عشا ناپدید شدن سرخی آسمان و پایان آن نیمه شب است.([31])

20. ابوبصیر در روایت صحیحه­ای از امام باقر(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) گزارش می­کند که فرموده است: چنانچه از دشواری کار بر پیروانم بیم نداشتم، نماز عشا را بر پیروانم تا گذشت یک سوم شب تأخیر می­انداختم.([32])

21 و 22. همین معنا را ابوبصیر در روایت دیگری از امام باقر(علیه السلام) و ذریح از امام صادق(علیه السلام) گزارش نموده­اند.([33])

23. ابوبصیر در روایت موثقه­ای از امام صادق(علیه السلام) گزارش می­کند که گفته است: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: "اگر نبود خواب بچه­ها و دشواری کار بر رنجوران، نماز عشا را تا گذشت یک سوم شب تأخیر می­انداختم".([34])

24. هم او ابوبصیر در موثقه دیگری می­گوید: امام باقر(علیه السلام) پس از بازگو کردن این سخن از پیامبر(صلی الله علیه و آله) که اگر نمی­ترسیدم کار بر پیروانم سخت شود، نماز عشا را تا یک سوم شب تأخیر می­انداختم، می­گوید: امام(علیه السلام) سپس به من فرمود: تو می­توانی این نماز را تا نیمه شب تأخیر بیندازی.([35])

25. بنابر حدیثی از امام صادق(علیه السلام)، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: ای پیروان من، خداوند خو گرفتن شما به 24 چیز را خوش ندارد: یکی خوابیدن پیش از نماز عشا و دیگری [شب نشینی] و گفت و شنید پس از نماز عش.([36])

روشن است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) با این سخن نمی­خواهد بگوید گفت و شنید در شب، ناپسند است؛ بلکه ـ ظاهراً ـ مراد این است که نماز مغرب و عشا را در آغاز شب با هم خواندن و سپس به گفت و گو نشستن پسندیده نیست. پس خوب است مسلمان پس از نماز مغرب به کارهای شبانگاهی خود بپردازد و سپس نماز عشا را بخواند و بخوابد. گواه بر این برداشت، حدیث زیر است:

26. امام صادق(علیه السلام) در روایت صحیحه­ای می­فرماید: کان رسول­الله(صلی الله علیه و آله) یصلّی العتمة ثم ینام([37]): پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز عشا را که می­خواند، می­خوابید.

معنای حدیث بالا آن­گاه درست فهمیده می­شود که بدانیم پیامبر(صلی الله علیه و آله) ـ معمولاً ـ میان نمازهای مغرب و عشا فاصله می­انداخت، مردم پس از نماز مغرب پراکنده می­شدند و به هنگام نماز عشا به مسجد بر می­گشتند.

دسته­ی پنجم: حدیث­هایی است که می­گوید برنامه­ی پیشوایان معصوم(علیه السلام) بیشتر چنین بوده است که میان نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا فاصله می­انداخته­اند، مانند:

27. امام باقر(علیه السلام) برنامه­ی نماز خوانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را چنین بازگو می­کند:

پیامبر(صلی الله علیه و آله) روز که می­شد [پس از نماز صبح] تا ظهر، نمازی نمی­خواند. ظهر که می­شد 8 رکعت نافله­ی ظهر را می­خواند و سپس نماز ظهر را و ... و پس از نماز عصر تا غروب نمازی نمی­خواند. مغرب که می­شد نماز مغرب را می­خواند و پس از آن 4 رکعت نافله­ی مغرب را و سپس نمازی نمی­خواند تا سرخی آسمان زدوده شود، آن­گاه نماز عشا را می­خواند و می­خوابید.([38])

28. خثعمی در روایت صحیحه­ای برنامه­ی نماز خوانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را از زبان امام صادق(علیه السلام) چنین گزارش می­کند: کان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یصلّی المغرب و یصلّی معه حیٌّ من الأنصار یقال لهم بنو سلمة منازلهم علی نصف میل فیصلّون معه ثم ینصرفون إلی منازلهم و هم یرون مواضع سهامهم([39]): پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز مغرب را که می­خواند، نمازگزاران پراکنده می­شدند و به خانه­های خود که می­رسیدند هنوز جای تیرها را ـ از روشنی هوا ـ می­دیدند.

29. عبدالله­بن سنان در روایت صحیحه­ای می­گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: پیامبر(علیه السلام) یک شب نماز عشا را بیش از اندازه­ی همیشگی تأخیر انداخت. عمر آمد در زد و گفت: ای رسول خدا زن­ها خواب رفتند، بچه­ها خواب رفتند [چرا برای نماز نمی­آیید؟] پیامبر(صلی الله علیه و آله) از خانه بیرون آمد و گفت: شما نباید مرا بیازارید و نباید به من دستور بدهید، این شما هستید که باید از من دستور بگیرید و فرمان بردار باشید.([40])

30. در گزارش حدیث غدیر آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز ظهر را که خواند به سخنرانی پرداخت و در آن علی(علیه السلام) را به جانشینی خود و پیشوایی مردم به همگان شناساند: قال زیدبن أرقم أقبل النبی(صلی الله علیه و آله) فی حجة الوداع حتی نزل بغدیر الجحفة بین مکّة والمدینة فأمر بالدّوحات ... ثم نادی الصّلاة جامعة ... فصلّی بنا الظهر ثم انصرف إلینا فقال...([41])

31. صدوق(قدس سرّه) حدیثی را بازگو می­کند که در آن برنامه امام رضا(علیه السلام) در خواندن نمازهای پنج­گانه و نافله­های آن­ها این­چنین شرح داده شده است: امام رضا(علیه السلام) ظهر که می­شد از نو وضو می­گرفت و به نماز می­ایستاد ... پیش از نماز عصر نافله­ می­خواند... خورشید که فرو می­رفت وضو می­ساخت و نماز مغرب را می­خواند ... پس از آن افطار می­کرد و پس از افطار درنگ می­کرد تا نزدیک به یک سوم شب بگذرد، آن­گاه نماز عشا را می­خواند ... سپس به رختخواب می­رفت و هنوز یک سوم شب مانده بود که با نام و یاد خدا از بستر بلند می­شد، مسواک می­کرد، وضو می­ساخت و به نماز شب می­ایستاد....([42])

32. شیخ مفید و دیگران گزارش کرده­اند که امام جواد(علیه السلام) آن­گاه که از بغداد و از نزد مأمون، آهنگ مدینه کرد و أمّ الفضل نیز با او بود و مردم آن حضرت را بدرقه می­کردند در خیابان باب الکوفه آفتاب غروب کرد. امام(علیه السلام) به مسجدی درآمد و وضو گرفت و به نماز ایستاد و مردم نیز به او اقتدا کردند. امام(علیه السلام) در رکعت نخست، پس از سوره­ی حمد سوره­ی نصر را خواند و در رکعت دوم پس از حمد سوره­ی توحید را. سپس قنوت خواند و رکوع کرد و رکعت سوّم را خواند و تشهد خواند و سپس مقداری به ذکر و یاد خدا پرداخت و بی آن­که تعقیب بخواند به پاخاست و 4 رکعت نافله­ی مغرب را خواند و پس از آن تعقیب خواند. سپس سجده­ی شکر به جای آورد و از مسجد بیرون رفت.([43])

ادامه دارد....

پی­نوشت:

[1]. هود 11 : 114.
[2]. علاّمه­ی طباطبایی(قدس سرّه) پس از بازگویی حدیثی از امام باقر(علیه السلام) که بخشی از آیه­ی شریفه­ی بالا را در بر دارد، می­فرماید: الحدیث لایخلو من ظهورٍ فی تفسیر طرفی النهار بما قبل الظهر و ما بعدها لیشمل أوقات الخمس؛ این حدیث گویا طرفی النهار را قبل از ظهر و بعد از ظهر دانسته است تا آیه را در بر دارنده­ی اشاره به اوقات همه­ی نمازهای پنج­گانه بداند. المیزان، ذیل آیه­ی بال.
[3]. الاسراء 17 : 78.
[4]. یعنی آن را هم فرشتگان شب و هم فرشتگان روز می­بینند المیزان.
[5] . النّور 24 : 58.
[6] . وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 29، ح 4.
[7]. همان، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 15.
[8] . همان، أبواب المواقیت، ب 1، ح 12.
[9]. همان، ح 1.
[10]. مزدلفه که به آن مشعر نیز می­گویند سرزمینی میان عرفات و مکه است.
[11]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 1، ح 14.
[12]. همان، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 7.
[13]. همه­ی این 8 رکعت، نافله­­ی عصر است که امام(علیه السلام) آن­ها را دوبار و هر بار 4 رکعت می­خوانده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) برخی از نافله­های عصر 2 یا 4 یا 6 رکعت از آن­ه را بی­درنگ پس از نماز ظهر و مانده­ی آن را آن­گاه که می­خواست نماز عصر بخواند پیش از نماز عصر می­خواند. تحریر شرح اللمعة، ج 1، ص 50.
[14]. امام(علیه السلام) ـ بنابر این روایت ـ دو رکعت از 4 رکعت نافله­ی مغرب را پس از نماز مغرب و دو رکعت دیگر را هنگام خواندن نماز عشا، پیش از نماز عشا می­خوانده است.
[15]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 16.
[16]. همان، أبواب المواقیت، ب 2، ح 2.
[17]. همان، ح 1 و 3.
[18]. نهج البلاغه، خطبه­ی 199.
[19]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب أعداد الفرائض، ب 2، ح 3.
[20]. همان، ح 8 .
[21]. همان، ح 9.
[22]. همان، ح 7.
[23]. البقرة 2 : 185.
[24]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 10، ح 11.
[25]. نهج البلاغه، نامه­ی 27.
[26]. همان، نامه­ی 52.
[27]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب المواقیت، ب 11، ح 1.
[28]. همان، ب 23، ح 1.
[29]. همان، ح 3.
[30]. همان، ب 10، ح 2.
[31]. همان، ب 16، ح 6 .
[32]. همان، ب 17، ح 12.
[33]. همان، ب 21، ح 5 و ب 17، ح 10.
[34]. همان، ب 21، ح 6 .
[35]. همان، ح 2.
[36]. همان، باب 29، ح 4.
[37]. همان، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 15.
[38]. همان، ب 14، ح 6 .
[39]. همان، أبواب المواقیت، ب 18، ح 5 .
[40]. همان، ب 21، ح 1.
[41]. علامه امینی(قدس سرّه)، الغدیر، ج 1، ص 10، 26، 36 و ...
[42]. وسائل الشیعه، کتاب الصلاة، أبواب أعداد الفرائض، ب 13، ح 24.
[43]. بحارالأنوار، ج 50 ، ص 89 .

تبلیغات