الگودهی زن از منظر قرآن کریم (قسمت دوم)
آرشیو
چکیده
متن
در نوشتار پیشین بیان کردیم که الگوها در قرآن یا به شکل عینی و مجسّم معرفی شده یا به بیان ویژگیها به منظور عبرتگیری الگوهای علمی پرداخته شده است. به همین منظور از الگودهی زن در حوزهی اخلاق و فرهنگ و اعتقادات سخن گفتیم و از زبان قرآن، حضرت آسیه و حضرت مریم8 را به عنوان الگوی ایمان راسخ، و توکّل مادر حضرت موسی7 را الگوی عطوفت و مهربانی، و دختران حضرت شعیب7 و حضرت مریم3 را به عنوان الگوهای عفاف و پاکدامنی معرفی کردیم. حضرت خدیجه3 را به عنوان الگوی زهد و ایثار، و ملکهی سبأ را الگوی حق پذیری، و از آسیه در مسأله امر به معروف و نهی از منکر یاد نمودیم.
و اینک؛
الگودهی زن در حوزهی مسایل اجتماعی و اقتصادی
بنا به ضرورت؛ حضور زن در جامعه و خدمت رسانی در امور لازم و مقتضی ملازم با رعایت شؤون دینی و اجتماعی سفارش اکید قرآن شریف است که در همین راستا نمونههایی را بیان میفرماید:
الف. الگوی معاشرت با نامحرم:
قرآن کریم در اینباره، دختران حضرت شعیب7 را معرفی مینماید: ولمّا وَرَدَ مآء مدین وجد علیه أمّة مّن النّاس یَسقُون ووجد من دونهم امرأتینِ تَذودانِ قال ما خـَطبُکُما قالتا لاَنـَسِقی حتّی یُصدِرَ الرّعآء و أبونا شیخٌ کبیرٌ([1]) علامه طباطبایی1 میفرماید: معنای آیه این است که وقتی موسی7 به آب مدین رسید، در آنجا جماعتی را دید که به گوسفندان خود آب میدادند و در نزدیکی آنها دو زن را دید که از نزدیک شدن گوسفندان به آب جلوگیری میکردند. حضرت موسی7 از راه استفسار سؤال کرد که چرا مردی همپای گوسفندان آنها نیست؟ و آنان جواب دادند: ما عادتمان این است که گوسفندان را آب نمیدهیم تا دیگران فارغ شوند و پدرمان پیرمردی سالخورده است و خود نمیتواند متصدی این کار باشد، از همینرو ما این کار را میکنیم..([2])
نکات آموزندهی آیهی مورد نظر:
1. کم و گزیده سخن گفتن؛ بهتر آن است که کلمات به گونهای انتخاب شود که حاوی مطالب مناسب و برخاسته از فرهنگ و بینش باشد. دختران حضرت شعیب7 با سخن خود بیرغبتی و پرهیز از برخورد با مردان اجنبی و نیز علت حضورشان را برای این کار بیان نمودند و بدون سخن پردازی و درد دل و سخن گفتن از مشکلات روزگار پاسخ کافی را دادند.
2. اجتناب از جست و جو در احوال نامحرم؛ شناسایی حضرت موسی7 را بر عهدهی پدر گذاشتند و خود در این زمینه تحقیق و سؤال ننمودند.
3. دخالت نکردن در امور سرپرستی پدر؛ هنگامی که حضرت موسی7 را برای چوپانی صالح تشخیص دادند؛ فقط به پدر پیشنهاد نمودند تا اگر او صلاح میداند، اقدام کند.
4. پرهیز از برخورد و نزدیک شدن به نامحرم؛ دختران حضرت شعیب7 سعی داشتند که از اختلاط با نامحرم دوری کنند و کار و مسؤولیتهای خارج از خانه، بهانهای برای این ارتباط نشود: ... وجد من دونهم امرأتین تذودان...
5 . مراقبت بر نحوهی رفتار ؛ آنگاه که ناگزیر به اجرای دستور پیامبر شدند و موسی7 را به سوی پدر فراخواندند، نیز با حیای کامل قدم بر داشتند.
6 . رعایت احتیاط؛ در روایت آمده است که حضرت موسی7 از جلو حرکت میکرد و دختران شعیب از پی او میرفتند و این کار به تقوا نزدیکتر است.
ب. الگوی در مشورت:
قرآن کریم از ملکهی سبأ که پس از مشورت با بزرگان و صاحبان اندیشه و رأی نیکو راه صحیح را انتخاب نمود، یاد میکند. او که براساس شیوه متداول خویش پس از دریافت نامهی حضرت سلیمان7 محتوا و عظمت نامه را بیان کرد تا اعضای شورا کار را جدّی بگیرند و نظر پخته و قابل قبول ارایه دهند: إنّی أُلقی إلیّ کتابٌ کریم و آنگاه که رأی مشاوران را صلاح ندید، با دلیل کلامشان را رد کرد و راه حل خودش را ارایه نمود: و إنّی مرسلة إلیهم بهدیّة او نه تنها از رخداد جدید مرعوب نشد، بلکه از قوهی تعقل خویش کمک گرفت و راه را برای هرگونه اقدام عجولانه بست و خود نیز دست به جنگ و اسلحه با حضرت سلیمان7 نبرد.
ج. الگوی در مشاغل اجتماعی:
از دیدگاه قرآن، زنان همانند مردان میتوانند در امور مختلف جامعه مگر در موارد خاص از جمله در مسایل اقتصادی شرکت کنند، همچنان که دختران حضرت شعیب7 مخارج زندگی خود را از راه شبانی ـ شغل رایج آن زمان ـ تأمین میکردند و از این نظر ایرادی به آنها گرفته نمیشد. امروز نیز حضور در جامعه و به عهده گرفتن مشاغل اقتصادی برای زنان نه تنها ایراد ندارد، بلکه به هنگام ضرورت لازم به نظر میرسد. آنچه مورد اهمیّت است اول این که؛ آن کار موافق شأن و جایگاه خانوادگی و اجتماعی زن باشد و دوم نیز متناسب با قدرت و توانایی او باشد و محیط کار و فعالیت به گونهای نباشد که زمینه را برای گناه و فساد در جامعه فراهم نماید.
الگودهی زن در حوزهی مسایل عبادی
1. الگوی اخلاص و تقوا؛ آنگاه که حنّه مادر حضرت مریم3 برای به اجابت رسیدن دعایش فرزند را برای خدمت در خانهی خدا نذر کرد: ... ربّ إنّی نذرت لک ما فی بطنی محرّراً...([3]) منظورش این بود که فرزند تحت ولایت خداوند داخل شود و تنها او را بپرستد.([4]) از این رو پس از تولد فرزند، او را مریم نام نهاد. کلمهی مریم در لغت آن شهر به معنای زن عابد و خدمتکار است و این از باب محرّر نمودن دختر و ادای نذر خویش میباشد. و حکایت نمودن این عمل از جانب خدای متعال نشان از قبول نمودن نذر مادر مریم را دارد: فتقبلّها ربّها بقبول حسن... همچنان که آیات شریفهی قرآن بدان اشاره دارد؛ زمانی عمل مورد پذیرش حضرت حق قرار میگیرد که براساس تقوا و اخلاص باشد: ...إنّما یتقبّل الله من المتقّین([5]) اعطای مریم و پرورش او به نیکوترین صورت، نشانگر مناجات خالصانهی مادر مریم است. گذشته از این علامه طباطبایی1 تطهیر و گزینش مریم3 را از میان زنان و الگو قرار دادن وی را بر زنان و مردان عالم عبارت از استجابت دعای مادر میداند.([6])
نکته دیگر این است که مادر به خدای متعال عرض مینماید: و إنّی اُعیذها بک و ذریّتها من الشّیطان الرجیم او از خداوند میخواهد که فرزند و نوادگانش به واسطهی گوهر ناب اخلاص در پناه خدا از شر شیطان در امان بمانند و این تقاضا اشاره به اخلاص حقیقی او میکند. زیرا شیطان قسم خوردهی اغوای بنی آدم است مگر کسانی که به اخلاص رسیدهاند: قال فبعزّتک لأُغوینّهم أجمعین ? إلاّ عبادک منهم المخلصین.([7])
از نمونههای تام و تمام تقوا و اخلاص وجود ذی جود حضرت مریم3 آن است که وقتی حضرت زکریا7 سرپرست مریم شد، هر زمان که به او سر میزد، غذای حضرت مریم3 آماده بود و چون از وی سؤال میکرد، قانع نمیشد، زیرا آن رزق معمول همهی مردم نبود، بلکه به جهت کرامت خدای متعال بر بندهاش روزی شده بود:([8]) فتقبّلها ربّها بقبول حسن و أنبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریّا کلّما دخل علیها زکریّا المحرابَ وجد عندها رزقاً قال یا مریم أنّی لک هذا قالت هو من عندالله إنّ الله یرزق من یشآء بغیر حساب.([9])
2. الگو در گزینش مکان عبادت؛ رعایت یک سلسله آداب و شرایط در انجام عبادات ارزش ویژهای بدانها میبخشد و سبب قرب بیشتر انسان به خدا میشود.
برخی از این آداب مشترک بین زن و مرد و برخی ویژهی هر کدام است. عبادت در مکانی که از دید نامحرمان مستور و پوشیده باشد و حریم بین زن و مرد رعایت شود، از آن جمله است. خداوند مریم برگزیده را در این جهت نیز به عنوان الگوی جامع الاطراف معرفی فرموده است: واذکر فی الکتاب مریم إذ انتبذت من أهلها مکاناً شرقیاًّ ? فاتّخذت من دونهم حجاباً...([10]) بنابر نظر علامه طباطبایی1 کلمهی حجاب بدان منظور است که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قلبش برای اعتکاف و عبادت فارغتر باشد.([11]) و این معنا از کلمهی دخل در آیات گذشته نیز استفاده میشود، چون حضرت مریم3 در جایی قرار داشت که دیگران او را نمیدیدند و حضرت زکریا7 نزد ایشان میرفت.
3. الگو در مناجات و دعا و عبادت؛ خداوند در پاسخ به تقاضای حضرت زکریا برای فرزنددار شدن فرمود: فاستجبنا له و وهبنا له یحییٰ و أصلحنا له زوجَهُ إنّهم کانوا یُسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغباً و رهباً و کانوا لنا خاشعین([12])
به کار بردن ضمیر جمع، به خاندان حضرت زکریا7 بر میگردد و گویا تعلیلی است برای جملهی مقدر که از سابقهی کلام فهمیده میشود. و تقدیر کلام این است که انعام ما به ایشان به جهت آن بوده است که به سوی خیرات میشتافتند و ما را به خاطر رغبت در رحمت و یا به خاطر ثواب و رهبت و ترس از غضب و یا عقاب میخواندند و دلهایشان در برابر ما خضوع داشت.([13]) شاهد بر ادّعای ما نحوهی دعا، مناجات و تضرع به درگاه الهی است که نشانهی اوج ارتباط صادقانه و خالصانه توأم با بیم و امید به خداست. به هر تقدیر خداوند این بانو را در کنار حضرت زکریای پیامبر7 با این ویژگیها ستود و او را به عنوان الگویی کامل معرفی نمود، همچنان که مادر حضرت مریم3 مورد نظر قرآن است.
از دیگر نمونههای قرآنی در این زمینه دعای حضرت آسیه است: ... ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة و نجّنی من فرعون و عمله و نجّنی من القوم الظّالمین([14]) که در سختترین شرایط راه نجات را میجوید و در جنگ و تزاحم عوامل مختلف در جست و جوی راهی برای دستیابی به کمالات معنوی خویش است.
4. الگو در توبه و استغفار؛ ملکهی سبأ از جملهی این راه یافتگان است: قالت ربّ إنّی ظلمت نفسی و أسلمت مع سلیمان لله ربّ العالمین([15]) آن بانو وقتی نشانههای نبوّت حضرت سلیمان را مشاهده کرد، پردههای کفر را کنار زد و به فطرتش بازگشت و با وجود شخصیت و موقعیت خاص سیاسی و حکومتی، ایمان و هدایت را ارزندهتر از ظواهر مادّی و طبیعی شمرد و دست از انحراف برداشت و توبه کرد. ابتدا به خطای خویش اقرار کرد و سپس اظهار ایمان نمود و به صورتی شیوا و زیبا خدای رحمان را دریافت و اطاعت خود را از پیامبر خدا ابراز نمود: أسلمت مع سلیمان لله ربّ العالمین و در برابر حاکمیت حق تعالی حکومت طلبی را به فراموشی سپرد.
الگودهی در حوزهی مسایل سیاسی
قرآن حضور زنان را در طول تاریخ نسبت به مسایل سیاسی نیز مورد تأیید و تأکید قرارداده است و این حضور در حوزهی مبارزه با کفر و کافران، در حوزهی مسایل اطلاعاتی، بیعت با رهبری و ... نموداری آشکار است.
1. الگوی مبارزه با کفر؛ حضرت آسیه از جمله زنانی است که شجاعانه و قاطعانه در برابر سران کفر ایستاد. مقاومت او آموزش عملی به تمام بشر در ستیز با کفر و ظلم است: و ضرب الله مثلاً للّذین ءامنوا امرأت فرعون إذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة و نجّنی من فرعون و عمله ونجّنی من القوم الظّالمین([16]) هنگامی که آسیه شاهد معجزهی حضرت موسی7 و غلبهاش بر ساحران شد، ایمان آورد و به همین دلیل فرعون او را از این امر بازداشت و چون با اصرار و تأکید آسیه بر حقانیت حضرت موسی7 رو به رو شد، دستور داد تا دست و پای او را با چهارمیخ به زمین بکوبند و پیکرش را در مقابل تابش خورشید قراردهند و سنگی بزرگ را بر سینهی او بگذارند. با این وجود باز هم آسیه دست از ایمانش بر نداشت و خدای بزرگ را چنین یاد کرد: ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة([17]) با این جملهی زیبا تمام آرزوهای یک بندهی شایسته در مسیر عبودیت قرار گرفت. او از تمامی لذتهای قابل دسترس دنیا چشم پوشید و تنها به قرب خدا و کرامات او امید بست و عاقبت به لقای حق نایل شد.
مادر حضرت موسی7 نیز که یکی از الگوهای مبارزه با سران کفر است، در واقع زمینهساز تحقق وعدهی الهی و بعثت پیامبر خداست.
الگودهی در حوزهی اطلاعات و تحقیقات
یکی از زنانی که نقش اطلاعاتی خویش را به نحو زیبا و با متانتی خاص ایفا کرد و جان مولود مبارک را از چنگال فرعونیان رهانید؛ خواهر حضرت موسی7 است. قرآن کریم دربارهی این مأموریت اطّلاعاتی میفرماید: و قالت لأخته قُصِّیه...([18]) وضع حال او را پیگیری کن. و او نیز این مأموریت را انجام داد: ... فبصُرَت به عن جُنُب و هُم لا یَشعُرون([19]) موسی را از دور دید، در حالی که فرعونیان متوجّه او نشدند. این آیه از هوش و ذکاوت خواهر موسی حکایت میکند، که با وجود مشاهدهی همهی جریانات آنچنان بر خود مسلط میشود که عاقلانهترین تصمیم را میگیرد. حتی خود را بیتفاوت نشان میدهد و به قدری با طمأنینه و آرامش رفتار میکند و برای سرپرستی حضرت موسی7 پیشنهاد خود را به راحتی بیان میکند که نقشهاش آشکار نمیشود و اطرافیان فرعون متوجه خویشاوندی او با حضرت موسی7 نمیگردند. خدای سبحان از این قسمت ماجرا به عنوان یکی از الطاف خود بر حضرت موسی یاد میکند: إذ تمشی أُختک فتقول هل أَدلّکم علی مَن یکفله...([20])
قید لکم در آیهی شریفهیهل أدُلّکُم علی أهل بیت و یکفلونه لکم و هم له ناصحون اشاره به دقت کامل و برخورد منطقی خواهر موسی7 با این قضیه دارد. در واقع این خواهر فداکار مأموریت حساس و ظریف خود را در برگرداندن حضرت موسی7 به آغوش مادر به نحو شایسته انجام داد و صیانت از جان پیامبر خدا را بر عهده گرفت.
در نوشتهی پایانی ـ به قدر کفایت و توان خود ـ به زوایای الگودهی مظهر اتم و اکمل حضرت صدیقه طاهره3 خواهیم پرداخت. ادامه دارد...
پینوشت:
[1]. القصص 28 : 23.
[2]. علامه طباطبایی1، تفسیر المیزان، ج 16، ص 23.
[3]. آل عمران 3 : 35.
[4]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 184.
[5]. المائده 5 : 27.
[6]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 188.
[7]. ص 38 : 82 و 83 .
[8]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 274 ـ 270.
[9]. آل عمران 3 : 37.
[10]. مریم 19 : 16 و 17.
[11]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 14، ص 33.
[12]. الأنبیا 21 : 90.
[13]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 14، ص 346.
[14]. التحریم 66 : 11.
[15]. النمل 27 : 44.
[16]. التحریم 66 : 11.
[17]. طبرسی، مجمع البیان، ج 10، ص 405.
[18]. القصص 28 : 11.
[19]. القصص 28 : 11.
[20]. طه 20 : 40.
و اینک؛
الگودهی زن در حوزهی مسایل اجتماعی و اقتصادی
بنا به ضرورت؛ حضور زن در جامعه و خدمت رسانی در امور لازم و مقتضی ملازم با رعایت شؤون دینی و اجتماعی سفارش اکید قرآن شریف است که در همین راستا نمونههایی را بیان میفرماید:
الف. الگوی معاشرت با نامحرم:
قرآن کریم در اینباره، دختران حضرت شعیب7 را معرفی مینماید: ولمّا وَرَدَ مآء مدین وجد علیه أمّة مّن النّاس یَسقُون ووجد من دونهم امرأتینِ تَذودانِ قال ما خـَطبُکُما قالتا لاَنـَسِقی حتّی یُصدِرَ الرّعآء و أبونا شیخٌ کبیرٌ([1]) علامه طباطبایی1 میفرماید: معنای آیه این است که وقتی موسی7 به آب مدین رسید، در آنجا جماعتی را دید که به گوسفندان خود آب میدادند و در نزدیکی آنها دو زن را دید که از نزدیک شدن گوسفندان به آب جلوگیری میکردند. حضرت موسی7 از راه استفسار سؤال کرد که چرا مردی همپای گوسفندان آنها نیست؟ و آنان جواب دادند: ما عادتمان این است که گوسفندان را آب نمیدهیم تا دیگران فارغ شوند و پدرمان پیرمردی سالخورده است و خود نمیتواند متصدی این کار باشد، از همینرو ما این کار را میکنیم..([2])
نکات آموزندهی آیهی مورد نظر:
1. کم و گزیده سخن گفتن؛ بهتر آن است که کلمات به گونهای انتخاب شود که حاوی مطالب مناسب و برخاسته از فرهنگ و بینش باشد. دختران حضرت شعیب7 با سخن خود بیرغبتی و پرهیز از برخورد با مردان اجنبی و نیز علت حضورشان را برای این کار بیان نمودند و بدون سخن پردازی و درد دل و سخن گفتن از مشکلات روزگار پاسخ کافی را دادند.
2. اجتناب از جست و جو در احوال نامحرم؛ شناسایی حضرت موسی7 را بر عهدهی پدر گذاشتند و خود در این زمینه تحقیق و سؤال ننمودند.
3. دخالت نکردن در امور سرپرستی پدر؛ هنگامی که حضرت موسی7 را برای چوپانی صالح تشخیص دادند؛ فقط به پدر پیشنهاد نمودند تا اگر او صلاح میداند، اقدام کند.
4. پرهیز از برخورد و نزدیک شدن به نامحرم؛ دختران حضرت شعیب7 سعی داشتند که از اختلاط با نامحرم دوری کنند و کار و مسؤولیتهای خارج از خانه، بهانهای برای این ارتباط نشود: ... وجد من دونهم امرأتین تذودان...
5 . مراقبت بر نحوهی رفتار ؛ آنگاه که ناگزیر به اجرای دستور پیامبر شدند و موسی7 را به سوی پدر فراخواندند، نیز با حیای کامل قدم بر داشتند.
6 . رعایت احتیاط؛ در روایت آمده است که حضرت موسی7 از جلو حرکت میکرد و دختران شعیب از پی او میرفتند و این کار به تقوا نزدیکتر است.
ب. الگوی در مشورت:
قرآن کریم از ملکهی سبأ که پس از مشورت با بزرگان و صاحبان اندیشه و رأی نیکو راه صحیح را انتخاب نمود، یاد میکند. او که براساس شیوه متداول خویش پس از دریافت نامهی حضرت سلیمان7 محتوا و عظمت نامه را بیان کرد تا اعضای شورا کار را جدّی بگیرند و نظر پخته و قابل قبول ارایه دهند: إنّی أُلقی إلیّ کتابٌ کریم و آنگاه که رأی مشاوران را صلاح ندید، با دلیل کلامشان را رد کرد و راه حل خودش را ارایه نمود: و إنّی مرسلة إلیهم بهدیّة او نه تنها از رخداد جدید مرعوب نشد، بلکه از قوهی تعقل خویش کمک گرفت و راه را برای هرگونه اقدام عجولانه بست و خود نیز دست به جنگ و اسلحه با حضرت سلیمان7 نبرد.
ج. الگوی در مشاغل اجتماعی:
از دیدگاه قرآن، زنان همانند مردان میتوانند در امور مختلف جامعه مگر در موارد خاص از جمله در مسایل اقتصادی شرکت کنند، همچنان که دختران حضرت شعیب7 مخارج زندگی خود را از راه شبانی ـ شغل رایج آن زمان ـ تأمین میکردند و از این نظر ایرادی به آنها گرفته نمیشد. امروز نیز حضور در جامعه و به عهده گرفتن مشاغل اقتصادی برای زنان نه تنها ایراد ندارد، بلکه به هنگام ضرورت لازم به نظر میرسد. آنچه مورد اهمیّت است اول این که؛ آن کار موافق شأن و جایگاه خانوادگی و اجتماعی زن باشد و دوم نیز متناسب با قدرت و توانایی او باشد و محیط کار و فعالیت به گونهای نباشد که زمینه را برای گناه و فساد در جامعه فراهم نماید.
الگودهی زن در حوزهی مسایل عبادی
1. الگوی اخلاص و تقوا؛ آنگاه که حنّه مادر حضرت مریم3 برای به اجابت رسیدن دعایش فرزند را برای خدمت در خانهی خدا نذر کرد: ... ربّ إنّی نذرت لک ما فی بطنی محرّراً...([3]) منظورش این بود که فرزند تحت ولایت خداوند داخل شود و تنها او را بپرستد.([4]) از این رو پس از تولد فرزند، او را مریم نام نهاد. کلمهی مریم در لغت آن شهر به معنای زن عابد و خدمتکار است و این از باب محرّر نمودن دختر و ادای نذر خویش میباشد. و حکایت نمودن این عمل از جانب خدای متعال نشان از قبول نمودن نذر مادر مریم را دارد: فتقبلّها ربّها بقبول حسن... همچنان که آیات شریفهی قرآن بدان اشاره دارد؛ زمانی عمل مورد پذیرش حضرت حق قرار میگیرد که براساس تقوا و اخلاص باشد: ...إنّما یتقبّل الله من المتقّین([5]) اعطای مریم و پرورش او به نیکوترین صورت، نشانگر مناجات خالصانهی مادر مریم است. گذشته از این علامه طباطبایی1 تطهیر و گزینش مریم3 را از میان زنان و الگو قرار دادن وی را بر زنان و مردان عالم عبارت از استجابت دعای مادر میداند.([6])
نکته دیگر این است که مادر به خدای متعال عرض مینماید: و إنّی اُعیذها بک و ذریّتها من الشّیطان الرجیم او از خداوند میخواهد که فرزند و نوادگانش به واسطهی گوهر ناب اخلاص در پناه خدا از شر شیطان در امان بمانند و این تقاضا اشاره به اخلاص حقیقی او میکند. زیرا شیطان قسم خوردهی اغوای بنی آدم است مگر کسانی که به اخلاص رسیدهاند: قال فبعزّتک لأُغوینّهم أجمعین ? إلاّ عبادک منهم المخلصین.([7])
از نمونههای تام و تمام تقوا و اخلاص وجود ذی جود حضرت مریم3 آن است که وقتی حضرت زکریا7 سرپرست مریم شد، هر زمان که به او سر میزد، غذای حضرت مریم3 آماده بود و چون از وی سؤال میکرد، قانع نمیشد، زیرا آن رزق معمول همهی مردم نبود، بلکه به جهت کرامت خدای متعال بر بندهاش روزی شده بود:([8]) فتقبّلها ربّها بقبول حسن و أنبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریّا کلّما دخل علیها زکریّا المحرابَ وجد عندها رزقاً قال یا مریم أنّی لک هذا قالت هو من عندالله إنّ الله یرزق من یشآء بغیر حساب.([9])
2. الگو در گزینش مکان عبادت؛ رعایت یک سلسله آداب و شرایط در انجام عبادات ارزش ویژهای بدانها میبخشد و سبب قرب بیشتر انسان به خدا میشود.
برخی از این آداب مشترک بین زن و مرد و برخی ویژهی هر کدام است. عبادت در مکانی که از دید نامحرمان مستور و پوشیده باشد و حریم بین زن و مرد رعایت شود، از آن جمله است. خداوند مریم برگزیده را در این جهت نیز به عنوان الگوی جامع الاطراف معرفی فرموده است: واذکر فی الکتاب مریم إذ انتبذت من أهلها مکاناً شرقیاًّ ? فاتّخذت من دونهم حجاباً...([10]) بنابر نظر علامه طباطبایی1 کلمهی حجاب بدان منظور است که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قلبش برای اعتکاف و عبادت فارغتر باشد.([11]) و این معنا از کلمهی دخل در آیات گذشته نیز استفاده میشود، چون حضرت مریم3 در جایی قرار داشت که دیگران او را نمیدیدند و حضرت زکریا7 نزد ایشان میرفت.
3. الگو در مناجات و دعا و عبادت؛ خداوند در پاسخ به تقاضای حضرت زکریا برای فرزنددار شدن فرمود: فاستجبنا له و وهبنا له یحییٰ و أصلحنا له زوجَهُ إنّهم کانوا یُسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغباً و رهباً و کانوا لنا خاشعین([12])
به کار بردن ضمیر جمع، به خاندان حضرت زکریا7 بر میگردد و گویا تعلیلی است برای جملهی مقدر که از سابقهی کلام فهمیده میشود. و تقدیر کلام این است که انعام ما به ایشان به جهت آن بوده است که به سوی خیرات میشتافتند و ما را به خاطر رغبت در رحمت و یا به خاطر ثواب و رهبت و ترس از غضب و یا عقاب میخواندند و دلهایشان در برابر ما خضوع داشت.([13]) شاهد بر ادّعای ما نحوهی دعا، مناجات و تضرع به درگاه الهی است که نشانهی اوج ارتباط صادقانه و خالصانه توأم با بیم و امید به خداست. به هر تقدیر خداوند این بانو را در کنار حضرت زکریای پیامبر7 با این ویژگیها ستود و او را به عنوان الگویی کامل معرفی نمود، همچنان که مادر حضرت مریم3 مورد نظر قرآن است.
از دیگر نمونههای قرآنی در این زمینه دعای حضرت آسیه است: ... ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة و نجّنی من فرعون و عمله و نجّنی من القوم الظّالمین([14]) که در سختترین شرایط راه نجات را میجوید و در جنگ و تزاحم عوامل مختلف در جست و جوی راهی برای دستیابی به کمالات معنوی خویش است.
4. الگو در توبه و استغفار؛ ملکهی سبأ از جملهی این راه یافتگان است: قالت ربّ إنّی ظلمت نفسی و أسلمت مع سلیمان لله ربّ العالمین([15]) آن بانو وقتی نشانههای نبوّت حضرت سلیمان را مشاهده کرد، پردههای کفر را کنار زد و به فطرتش بازگشت و با وجود شخصیت و موقعیت خاص سیاسی و حکومتی، ایمان و هدایت را ارزندهتر از ظواهر مادّی و طبیعی شمرد و دست از انحراف برداشت و توبه کرد. ابتدا به خطای خویش اقرار کرد و سپس اظهار ایمان نمود و به صورتی شیوا و زیبا خدای رحمان را دریافت و اطاعت خود را از پیامبر خدا ابراز نمود: أسلمت مع سلیمان لله ربّ العالمین و در برابر حاکمیت حق تعالی حکومت طلبی را به فراموشی سپرد.
الگودهی در حوزهی مسایل سیاسی
قرآن حضور زنان را در طول تاریخ نسبت به مسایل سیاسی نیز مورد تأیید و تأکید قرارداده است و این حضور در حوزهی مبارزه با کفر و کافران، در حوزهی مسایل اطلاعاتی، بیعت با رهبری و ... نموداری آشکار است.
1. الگوی مبارزه با کفر؛ حضرت آسیه از جمله زنانی است که شجاعانه و قاطعانه در برابر سران کفر ایستاد. مقاومت او آموزش عملی به تمام بشر در ستیز با کفر و ظلم است: و ضرب الله مثلاً للّذین ءامنوا امرأت فرعون إذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة و نجّنی من فرعون و عمله ونجّنی من القوم الظّالمین([16]) هنگامی که آسیه شاهد معجزهی حضرت موسی7 و غلبهاش بر ساحران شد، ایمان آورد و به همین دلیل فرعون او را از این امر بازداشت و چون با اصرار و تأکید آسیه بر حقانیت حضرت موسی7 رو به رو شد، دستور داد تا دست و پای او را با چهارمیخ به زمین بکوبند و پیکرش را در مقابل تابش خورشید قراردهند و سنگی بزرگ را بر سینهی او بگذارند. با این وجود باز هم آسیه دست از ایمانش بر نداشت و خدای بزرگ را چنین یاد کرد: ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة([17]) با این جملهی زیبا تمام آرزوهای یک بندهی شایسته در مسیر عبودیت قرار گرفت. او از تمامی لذتهای قابل دسترس دنیا چشم پوشید و تنها به قرب خدا و کرامات او امید بست و عاقبت به لقای حق نایل شد.
مادر حضرت موسی7 نیز که یکی از الگوهای مبارزه با سران کفر است، در واقع زمینهساز تحقق وعدهی الهی و بعثت پیامبر خداست.
الگودهی در حوزهی اطلاعات و تحقیقات
یکی از زنانی که نقش اطلاعاتی خویش را به نحو زیبا و با متانتی خاص ایفا کرد و جان مولود مبارک را از چنگال فرعونیان رهانید؛ خواهر حضرت موسی7 است. قرآن کریم دربارهی این مأموریت اطّلاعاتی میفرماید: و قالت لأخته قُصِّیه...([18]) وضع حال او را پیگیری کن. و او نیز این مأموریت را انجام داد: ... فبصُرَت به عن جُنُب و هُم لا یَشعُرون([19]) موسی را از دور دید، در حالی که فرعونیان متوجّه او نشدند. این آیه از هوش و ذکاوت خواهر موسی حکایت میکند، که با وجود مشاهدهی همهی جریانات آنچنان بر خود مسلط میشود که عاقلانهترین تصمیم را میگیرد. حتی خود را بیتفاوت نشان میدهد و به قدری با طمأنینه و آرامش رفتار میکند و برای سرپرستی حضرت موسی7 پیشنهاد خود را به راحتی بیان میکند که نقشهاش آشکار نمیشود و اطرافیان فرعون متوجه خویشاوندی او با حضرت موسی7 نمیگردند. خدای سبحان از این قسمت ماجرا به عنوان یکی از الطاف خود بر حضرت موسی یاد میکند: إذ تمشی أُختک فتقول هل أَدلّکم علی مَن یکفله...([20])
قید لکم در آیهی شریفهیهل أدُلّکُم علی أهل بیت و یکفلونه لکم و هم له ناصحون اشاره به دقت کامل و برخورد منطقی خواهر موسی7 با این قضیه دارد. در واقع این خواهر فداکار مأموریت حساس و ظریف خود را در برگرداندن حضرت موسی7 به آغوش مادر به نحو شایسته انجام داد و صیانت از جان پیامبر خدا را بر عهده گرفت.
در نوشتهی پایانی ـ به قدر کفایت و توان خود ـ به زوایای الگودهی مظهر اتم و اکمل حضرت صدیقه طاهره3 خواهیم پرداخت. ادامه دارد...
پینوشت:
[1]. القصص 28 : 23.
[2]. علامه طباطبایی1، تفسیر المیزان، ج 16، ص 23.
[3]. آل عمران 3 : 35.
[4]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 184.
[5]. المائده 5 : 27.
[6]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 188.
[7]. ص 38 : 82 و 83 .
[8]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 274 ـ 270.
[9]. آل عمران 3 : 37.
[10]. مریم 19 : 16 و 17.
[11]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 14، ص 33.
[12]. الأنبیا 21 : 90.
[13]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 14، ص 346.
[14]. التحریم 66 : 11.
[15]. النمل 27 : 44.
[16]. التحریم 66 : 11.
[17]. طبرسی، مجمع البیان، ج 10، ص 405.
[18]. القصص 28 : 11.
[19]. القصص 28 : 11.
[20]. طه 20 : 40.