آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

در نوشتار پیشین بیان کردیم که الگوها در قرآن یا به شکل عینی و مجسّم معرفی شده یا به بیان ویژگی­ها به منظور عبرت­گیری الگوهای علمی پرداخته شده است. به همین منظور از الگودهی زن در حوزه­ی اخلاق و فرهنگ و اعتقادات سخن گفتیم و از زبان قرآن، حضرت آسیه و حضرت مریم8 را به عنوان الگوی ایمان راسخ، و توکّل مادر حضرت موسی7 را الگوی عطوفت و مهربانی، و دختران حضرت شعیب7 و حضرت مریم3 را به عنوان الگوهای عفاف و پاکدامنی معرفی ­کردیم. حضرت خدیجه3 را به عنوان الگوی زهد و ایثار، و ملکه­ی سبأ را الگوی حق پذیری، و از آسیه در مسأله امر به معروف و نهی از منکر یاد نمودیم.
و اینک؛
الگودهی زن در حوزه­ی مسایل اجتماعی و اقتصادی
بنا به ضرورت؛ حضور زن در جامعه و خدمت رسانی در امور لازم و مقتضی ملازم با رعایت شؤون دینی و اجتماعی سفارش اکید قرآن شریف است که در همین راستا نمونه­هایی را بیان می­فرماید:
الف. الگوی معاشرت با نامحرم:
قرآن کریم در این­باره، دختران حضرت شعیب7 را معرفی می­نماید: ولمّا وَرَدَ مآء مدین وجد علیه أمّة مّن النّاس یَسقُون ووجد من دونهم امرأتینِ تَذودانِ قال ما خـَطبُکُما قالتا لاَنـَسِقی حتّی یُصدِرَ الرّعآء و أبونا شیخٌ کبیرٌ([1]) علامه طباطبایی1 می­فرماید: معنای آیه این است که وقتی موسی7 به آب مدین رسید، در آن­جا جماعتی را دید که به گوسفندان خود آب می­دادند و در نزدیکی آن­ها دو زن را دید که از نزدیک شدن گوسفندان به آب جلوگیری می­کردند. حضرت موسی7 از راه استفسار سؤال کرد که چرا مردی همپای گوسفندان آن­ها نیست؟ و آنان جواب دادند: ما عادتمان این است که گوسفندان را آب نمی­دهیم تا دیگران فارغ شوند و پدرمان پیرمردی سالخورده است و خود نمی­تواند متصدی این کار باشد، از همین­رو ما این کار را می­کنیم..([2])
نکات آموزنده­ی آیه­ی مورد نظر:
1. کم و گزیده سخن گفتن؛ بهتر آن است که کلمات به گونه­ای انتخاب شود که حاوی مطالب مناسب و برخاسته از فرهنگ و بینش باشد. دختران حضرت شعیب7 با سخن خود بی­رغبتی و پرهیز از برخورد با مردان اجنبی و نیز علت حضورشان را برای این کار بیان نمودند و بدون سخن پردازی و درد دل و سخن گفتن از مشکلات روزگار پاسخ کافی را دادند.
2. اجتناب از جست و جو در احوال نامحرم؛ شناسایی حضرت موسی7 را بر عهده­ی پدر گذاشتند و خود در این زمینه تحقیق و سؤال ننمودند.
3. دخالت نکردن در امور سرپرستی پدر؛ هنگامی که حضرت موسی7 را برای چوپانی صالح تشخیص دادند؛ فقط به پدر پیشنهاد نمودند تا اگر او صلاح می­داند، اقدام کند.
4. پرهیز از برخورد و نزدیک شدن به نامحرم؛ دختران حضرت شعیب7 سعی داشتند که از اختلاط با نامحرم دوری کنند و کار و مسؤولیت­های خارج از خانه، بهانه­ای برای این ارتباط نشود: ... وجد من دونهم امرأتین تذودان...
5 . مراقبت بر نحوه­ی رفتار ؛ آن­گاه که ناگزیر به اجرای دستور پیامبر ­شدند و موسی7 را به سوی پدر فراخواندند، نیز با حیای کامل قدم بر داشتند.
6 . رعایت احتیاط؛ در روایت آمده است که حضرت موسی7 از جلو حرکت می­کرد و دختران شعیب از پی او می­رفتند و این کار به تقوا نزدیک­تر است.
ب. الگوی در مشورت:
قرآن کریم از ملکه­ی سبأ که پس از مشورت با بزرگان و صاحبان اندیشه و رأی نیکو راه صحیح را انتخاب نمود، یاد می­کند. او که براساس شیوه متداول خویش پس از دریافت نامه­ی حضرت سلیمان7 محتوا و عظمت نامه را بیان کرد تا اعضای شورا کار را جدّی بگیرند و نظر پخته و قابل قبول ارایه دهند: ­إنّی أُلقی إلیّ کتابٌ کریم و آن­گاه که رأی مشاوران را صلاح ندید، با دلیل کلامشان را رد کرد و راه حل خودش را ارایه نمود: و إنّی مرسلة إلیهم بهدیّة او نه تنها از رخداد جدید مرعوب نشد، بلکه از قوه­ی تعقل خویش کمک گرفت و راه را برای هرگونه اقدام عجولانه بست و خود نیز دست به جنگ و اسلحه با حضرت سلیمان7 نبرد.
ج. الگوی در مشاغل اجتماعی:
از دیدگاه قرآن، زنان همانند مردان می­توانند در امور مختلف جامعه مگر در موارد خاص از جمله در مسایل اقتصادی شرکت کنند، همچنان که دختران حضرت شعیب7 مخارج زندگی خود را از راه شبانی ـ شغل­ رایج آن زمان ـ تأمین می­کردند و از این نظر ایرادی به آن­ها گرفته نمی­شد. امروز نیز حضور در جامعه و به عهده گرفتن مشاغل اقتصادی برای زنان نه تنها ایراد ندارد، بلکه به هنگام ضرورت لازم به نظر می­رسد. آن­چه مورد اهمیّت است اول این که؛ آن کار موافق شأن و جایگاه خانوادگی و اجتماعی زن باشد و دوم نیز متناسب با قدرت و توانایی او باشد و محیط کار و فعالیت به گونه­ای نباشد که زمینه را برای گناه و فساد در جامعه فراهم نماید.
الگودهی زن در حوزه­ی مسایل عبادی
1. الگوی اخلاص و تقوا؛ آن­گاه که حنّه مادر حضرت مریم3 برای به اجابت رسیدن دعایش فرزند را برای خدمت در خانه­ی خدا نذر کرد: ... ربّ إنّی نذرت لک ما فی بطنی محرّراً...([3]) منظورش این بود که فرزند تحت ولایت خداوند داخل شود و تنها او را بپرستد.([4]) از این رو پس از تولد فرزند، او را مریم نام نهاد. کلمه­ی مریم در لغت آن شهر به معنای زن عابد و خدمت­کار است و این از باب محرّر نمودن دختر و ادای نذر خویش می­باشد. و حکایت نمودن این عمل از جانب خدای متعال نشان از قبول نمودن نذر مادر مریم را دارد: فتقبلّها ربّها بقبول حسن... همچنان که آیات شریفه­ی قرآن بدان اشاره دارد؛ زمانی عمل مورد پذیرش حضرت حق قرار می­گیرد که براساس تقوا و اخلاص باشد: ...إنّما یتقبّل الله من المتقّین([5]) اعطای مریم و پرورش او به نیکوترین صورت، نشانگر مناجات خالصانه­ی مادر مریم است. گذشته از این علامه طباطبایی1 تطهیر و گزینش مریم3 را از میان زنان و الگو قرار دادن وی را بر زنان و مردان عالم عبارت از استجابت دعای مادر می­داند.([6])
نکته دیگر این است که مادر به خدای متعال عرض می­نماید: و إنّی اُعیذها بک و ذریّتها من الشّیطان الرجیم او از خداوند می­خواهد که فرزند و نوادگانش به واسطه­ی گوهر ناب اخلاص در پناه خدا از شر شیطان در امان بمانند و این تقاضا اشاره به اخلاص حقیقی او می­کند. زیرا شیطان قسم خورده­ی اغوای بنی آدم است مگر کسانی که به اخلاص رسیده­اند: قال فبعزّتک لأُغوینّهم أجمعین ? إلاّ عبادک منهم المخلصین.([7])
از نمونه­های تام و تمام تقوا و اخلاص وجود ذی جود حضرت مریم3 آن است که وقتی حضرت زکریا7 سرپرست مریم شد، هر زمان که به او سر می­زد، غذای حضرت مریم3 آماده بود و چون از وی سؤال می­کرد، قانع نمی­شد، زیرا آن رزق معمول همه­ی مردم نبود، بلکه به جهت کرامت خدای متعال بر بنده­اش روزی شده بود:([8]) فتقبّلها ربّها بقبول حسن و أنبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریّا کلّما دخل علیها زکریّا المحرابَ وجد عندها رزقاً قال یا مریم أنّی لک هذا قالت هو من عندالله إنّ الله یرزق من یشآء بغیر حساب.([9])
2. الگو در گزینش مکان عبادت؛ رعایت یک سلسله آداب و شرایط در انجام عبادات ارزش ویژه­ای بدان­ها می­بخشد و سبب قرب بیشتر انسان به خدا می­شود.
برخی از این آداب مشترک بین زن و مرد و برخی ویژه­ی هر کدام است. عبادت در مکانی که از دید نامحرمان مستور و پوشیده باشد و حریم بین زن و مرد رعایت شود، از آن جمله است. خداوند مریم برگزیده را در این جهت نیز به عنوان الگوی جامع الاطراف معرفی فرموده است: واذکر فی الکتاب مریم إذ انتبذت من أهلها مکاناً شرقیاًّ ? فاتّخذت من دونهم حجاباً...([10]) بنابر نظر علامه طباطبایی1 کلمه­ی حجاب بدان منظور است که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قلبش برای اعتکاف و عبادت فارغ­تر باشد.([11]) و این معنا از کلمه­ی دخل در آیات گذشته نیز استفاده می­شود، چون حضرت مریم3 در جایی قرار داشت که دیگران او را نمی­دیدند و حضرت زکریا7 نزد ایشان می­رفت.
3. الگو در مناجات و دعا و عبادت؛ خداوند در پاسخ به تقاضای حضرت زکریا برای فرزنددار شدن فرمود: فاستجبنا له و وهبنا له یحییٰ و أصلحنا له زوجَهُ إنّهم کانوا یُسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغباً و رهباً و کانوا لنا خاشعین([12])
به کار بردن ضمیر جمع، به خاندان حضرت زکریا7 بر می­گردد و گویا تعلیلی است برای جمله­ی مقدر که از سابقه­ی کلام فهمیده می­شود. و تقدیر کلام این است که انعام ما به ایشان به جهت آن بوده است که به سوی خیرات می­شتافتند و ما را به خاطر رغبت در رحمت و یا به خاطر ثواب و رهبت و ترس از غضب و یا عقاب می­خواندند و دل­هایشان در برابر ما خضوع داشت.([13]) شاهد بر ادّعای ما نحوه­ی دعا، مناجات و تضرع به درگاه الهی است که نشانه­ی اوج ارتباط صادقانه و خالصانه­ توأم با بیم و امید به خداست. به هر تقدیر خداوند این بانو را در کنار حضرت زکریای پیامبر7 با این ویژگی­ها ستود و او را به عنوان الگویی کامل معرفی نمود، همچنان که مادر حضرت مریم3 مورد نظر قرآن است.
از دیگر نمونه­های قرآنی در این زمینه دعای حضرت آسیه است: ... ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة و نجّنی من فرعون و عمله و نجّنی من القوم الظّالمین([14]) که در سخت­ترین شرایط راه نجات را می­جوید و در جنگ و تزاحم عوامل مختلف در جست و جوی راهی برای دست­یابی به کمالات معنوی خویش است.
4. الگو در توبه و استغفار؛ ملکه­ی سبأ از جمله­ی این راه یافتگان است: قالت ربّ إنّی ظلمت نفسی و أسلمت مع سلیمان لله ربّ العالمین([15]) آن بانو وقتی نشانه­های نبوّت حضرت سلیمان را مشاهده کرد، پرده­های کفر را کنار زد و به فطرتش بازگشت و با وجود شخصیت و موقعیت خاص سیاسی و حکومتی، ایمان و هدایت را ارزنده­تر از ظواهر مادّی و طبیعی ­شمرد و دست از انحراف برداشت و توبه کرد. ابتدا به خطای خویش اقرار کرد و سپس اظهار ایمان نمود و به صورتی شیوا و زیبا خدای رحمان را دریافت و اطاعت خود را از پیامبر خدا ابراز نمود: أسلمت مع سلیمان لله ربّ العالمین و در برابر حاکمیت حق تعالی حکومت طلبی را به فراموشی سپرد.
الگودهی در حوزه­ی مسایل سیاسی
قرآن حضور زنان را در طول تاریخ نسبت به مسایل سیاسی نیز مورد تأیید و تأکید قرارداده است و این حضور در حوزه­ی مبارزه با کفر و کافران، در حوزه­ی مسایل اطلاعاتی، بیعت با رهبری و ... نموداری آشکار است.
1. الگوی مبارزه با کفر؛ حضرت آسیه از جمله زنانی است که شجاعانه و قاطعانه در برابر سران کفر ایستاد. مقاومت او آموزش عملی به تمام بشر در ستیز با کفر و ظلم است: و ضرب الله مثلاً للّذین ءامنوا امرأت فرعون إذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة و نجّنی من فرعون و عمله ونجّنی من القوم الظّالمین([16]) هنگامی که آسیه شاهد معجزه­ی حضرت موسی7 و غلبه­اش بر ساحران شد، ایمان آورد و به همین دلیل فرعون او را از این امر بازداشت و چون با اصرار و تأکید آسیه بر حقانیت حضرت موسی7 رو به رو شد، دستور داد تا دست و پای او را با چهارمیخ به زمین بکوبند و پیکرش را در مقابل تابش خورشید قراردهند و سنگی بزرگ را بر سینه­ی او بگذارند. با این وجود باز هم آسیه دست از ایمانش بر نداشت و خدای بزرگ را چنین یاد کرد: ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة([17]) با این جمله­ی زیبا تمام آرزوهای یک بنده­ی شایسته در مسیر عبودیت قرار گرفت. او از تمامی لذت­های قابل دسترس دنیا چشم پوشید و تنها به قرب خدا و کرامات او امید بست و عاقبت به لقای حق نایل شد.
مادر حضرت موسی7 نیز که یکی از الگوهای مبارزه با سران کفر است، در واقع زمینه­ساز تحقق وعده­ی الهی و بعثت پیامبر خداست.
الگودهی در حوزه­ی اطلاعات و تحقیقات
یکی از زنانی که نقش اطلاعاتی خویش را به نحو زیبا و با متانتی خاص ایفا کرد و جان مولود مبارک را از چنگال فرعونیان رهانید؛ خواهر حضرت موسی7 است. قرآن کریم درباره­ی این مأموریت اطّلاعاتی می­فرماید: و قالت لأخته قُصِّیه...([18]) وضع حال او را پی­گیری کن. و او نیز این مأموریت را انجام ­داد: ... فبصُرَت به عن جُنُب و هُم لا یَشعُرون([19]) موسی را از دور دید، در حالی که فرعونیان متوجّه او نشدند. این آیه از هوش و ذکاوت خواهر موسی حکایت می­کند، که با وجود مشاهده­ی همه­ی جریانات آنچنان بر خود مسلط می­شود که عاقلانه­ترین تصمیم را می­گیرد. حتی خود را بی­تفاوت نشان می­دهد و به قدری با طمأنینه و آرامش رفتار می­کند و برای سرپرستی حضرت موسی7 پیشنهاد خود را به راحتی بیان می­کند که نقشه­اش آشکار نمی­شود و اطرافیان فرعون متوجه خویشاوندی او با حضرت موسی7 نمی­گردند. خدای سبحان از این قسمت ماجرا به عنوان یکی از الطاف خود بر حضرت موسی یاد می­کند: إذ تمشی أُختک فتقول هل أَدلّکم علی مَن یکفله...([20])
قید لکم در آیه­ی شریفه­یهل أدُلّکُم علی أهل بیت و یکفلونه لکم و هم له ناصحون اشاره به دقت کامل و برخورد منطقی خواهر موسی7 با این قضیه دارد. در واقع این خواهر فداکار مأموریت حساس و ظریف خود را در برگرداندن حضرت موسی7 به آغوش مادر به نحو شایسته انجام داد و صیانت از جان پیامبر خدا را بر عهده گرفت.
در نوشته­ی پایانی ـ به قدر کفایت و توان خود ـ به زوایای الگودهی مظهر اتم و اکمل حضرت صدیقه طاهره3 خواهیم پرداخت. ادامه دارد...

پی­نوشت:
[1]. القصص 28 : 23.
[2]. علامه طباطبایی1، تفسیر المیزان، ج 16، ص 23.
[3]. آل عمران 3 : 35.
[4]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 184.
[5]. المائده 5 : 27.
[6]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 188.
[7]. ص 38 : 82 و 83 .
[8]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 3، ص 274 ـ 270.
[9]. آل عمران 3 : 37.
[10]. مریم 19 : 16 و 17.
[11]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 14، ص 33.
[12]. الأنبیا 21 : 90.
[13]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، ج 14، ص 346.
[14]. التحریم 66 : 11.
[15]. النمل 27 : 44.
[16]. التحریم 66 : 11.
[17]. طبرسی، مجمع البیان، ج 10، ص 405.
[18]. القصص 28 : 11.
[19]. القصص 28 : 11.
[20]. طه 20 : 40.

تبلیغات