آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

حضرت امام خمینی1:
هر کس از اسلام اطلاع داشته باشد، می­داند که اسلام هیچ­گاه در مورد اقلیت­های مذهبی و پیروان سایر مذاهب نظر سوء نداشته است و همیشه با آنان با احترام رفتار کرده است، تبلیغاتی که خلاف این مطلب رابرساند ازاجانب ودشمنان اسلام است.([1])
اشاره:
برای زندگی مسالمت­آمیز و پایدار در میان اهل ادیان الهی؛ اصول مشترکی چون احترام به باورهای پیروان دیگر مکاتب، ملاک قرار دادن ارزش­های معنوی و انسانی، ارج نهادن به رفاه و آسایش دیگران، دخالت ندادن منافع و تعصب­های شخصی در روابط و مبارزه با هرگونه بی­عدالتی و فساد اهمیت دارد.
دین اسلام برای ارتباط گرفتن با اهل کتاب ضوابطی دارد که رعایت آن­ها علاوه بر حفظ قدرت و عزت مسلمانان، در ایجاد هم­زیستی مسالمت­آمیز با اهل کتاب نیز مؤثر است. این نوشتار به بررسی اجمالی این ضوابط می­پردازد:
ضوابط حاکم بر روابط
از میان این ضوابط به سه مورد کلی آن که آیات قرآن به آن­ها اشاره کرده؛ می­پردازیم:
۱. عدالت؛ در اسلام مسایل اعتقادی از مسایل علمی و عملی جدا نیست. توجه به اوصاف الهی سبب می­شود که انسان چشم دل را به نقطه­ی کمال مطلق بدوزد و سعی کند در سیر درونی و برونی خود را به او نزدیک­تر سازد، تا اخلاق الهی و انعکاس صفات او در اخلاق و عمل انسان متجلّی گردد.
یکی از اصول مورد تأکید و اهتمام قرآن کریم مسأله عدل و عدالت است. این عقیده در آحاد مسلمان­ها و جوامع اسلامی اثر می­گذارد و در سایه­ی اجرای آن جامعه به سوی مدیریت صحیح در کارها، و برافراشتن پرچم عدل و داد حرکت می­کند.
اهمیت این موضوع به حدی است که هیچ چیز نباید مانع آن گردد و یا در آن اثر داشته باشد. دوستی­ها و دشمنی­ها، قرابت و خویشاوندی، دوری و نزدیکی و هرگونه انحراف از آن متابعت از هوای نفس است، همان­گونه که قرآن می­فرماید: ﴿یا داوود إنا جعلناک خلیفة فی الأرض فاحکم بین الناس بالحقّ ولاتتبع الهوی فیضلّک عن سبیل الله ... ﴾([2])؛ ای داوود، ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گرداندیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن، و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در کند...
در آیاتی دیگر به صراحت از ستم روا داشتن به دشمن ـ شخصی یا دینی ـ نهی شده است.
خدای متعال می­فرماید:
﴿یا أیها الذین ﺀامنوا کونوا قوّامین لله شهدآﺀ بالقسط ولایجر منّکم شنئان قوم علی ألاّ تعدلوا اعدلوا هو أقرب للتّقوی...﴾([3])؛ ای کسانی که ایمان آورده­اید, برای خدا به داد برخیزید [و] به عدالت شهادت دهید, و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک­تر است....
از آیه استفاده می­شود که:
ـ راه رسیدن به تقوا اجرای عدالت است.
ـ نباید دشمنی با دیگران آدمی را از عدالت دور کند.([4])
ـ باید در همه حال خدا را در نظر داشت و او را حاضر و ناظر دانست.
ائمه معصومین: نیز تأکید بسیاری بر این مطلب دارند. امیرالمؤمنین7 فرمودند: العدل أساس به قوام العالم؛ عدل زیربنایی است که نظام هستی بر آن اساس بنا نهاده شده است.([5])
حضرت علی7 اجرای عدالت را از نشانه­های عقل و دلیل بر عاقل بودن می­دانند.([6]) از ایشان درخواست می­شود که بفرمایند عاقل کیست؟ ایشان می­فرمایند: عاقل کسی است که هر چیزی را در جای مناسب خود می­نهد.([7])
انسان عاقلِ بهره­مند از خرد؛ کسی است که به اجرای عدالت بیندیشد و آن را اجرا کند.
گستره اجرای عدالت تا جایی است که حقوق اقلیت­های دینی را نیز در بر می­گیرد,([8]) و رفتار عادلانه­ی ائمه معصومین: در این زمینه شگفت­انگیز است. از آن جمله: حضرت علی7 از محلی عبور می­کردند، سالمند نابینایی در گذرگاه نشسته بود و تکدّی می­کرد. حضرت سؤال فرمودند: او کیست؟ عرض شد: مرد مسیحی نابینا. حضرت علی­7 فرمودند: تا وقتی جوان بود به این جامعه خدمت کرد، اینک که پیر و ناتوان شده باید گدایی کند؟ "انفقوه من بیت المال" در حکومت من نباید حتی یک مسیحی گدایی کند. او را از بیت­المال تأمین کنید.([9])
بنابر آیات قرآن([10]) حتی به گاه شرایط بحرانی و غیر طبیعی نباید از اجرای قسط و عدل خارج شد و حال آن­که در دنیا معمول است که براساس شرایط فوق العاده جای احقاق حق نیست و باید هرگونه نابسامانی را تحمل کرد.
این گونه احکام اسلامی نوعی اعجاز و نشانه­ی حقانیت دعوت پیامبر9 است که در سخت­ترین شرایط نیز مال و جان افراد برای یکدیگر ارزشی ندارد، و حال آن­که اسلام تا این حد به احقاق حقوق اهمیت می­دهد.
همچنین حضرت علی7 در نامه­ای به مالک اشتر می­فرمایند:
... و أشعرِ قلبَک الرحمة للرّعیة، والمحبّة لهم، واللّطف بهم، ولاتکوننّ علیهم سُبعاً ضاریاً تغتنمُ أکلَهم فإنّهم صِنفان: إمّا أخٌ لکَ فی الدّین، أو نظیرٌ لک فی الخلق؛ قلبت را برای رحمت, لطف و محبت به رعیت آشنا کن و برای آنان همانند درنده­ای نباش که خوردن گوشتشان را مغتنم بشماری, پس مردم در حوزه حکومتی تو دو قشرند: یا برادر دینی تو هستند و یا اگر مسلمان نیستند, حداقل انسانی همانند تو هستند.([11])
تعهد و دلسوزی رهبر اسلامی نسبت به همه­ی اقشار جامعه در سخنان سالار شهیدان و رهبر آزادگان حضرت حسین­بن علی7 چنین تصویر شده است:
پروردگارا! تو می­دانی مبارزه ما با این جمعیت, به خاطر علاقه به حکومت, و دست­یابی بر قدرت و مقام و یا به خاطر بهره­گیری از مال و ثروت دنیا نبوده, بلکه برای این است که نشانه­های آیین تو را در همه­جا نشان دهیم تا بندگان ستم دیده­ی تو از بند ستم, رهایی یابند و در امن و امان به سر برند و به دستورهای تو از واجبات و محرمات عمل نمایند.([12])
دولت اسلامی موظف است, نه تنها عدالت اجتماعی و رأفت و رحمت خود را برای مسلمانان تأمین کند, بلکه این زمینه را برای تمام ساکنان سرزمین اسلام فراهم سازد. البته اقلیت­های دینی با انعقاد پیمان ذمه و اکتساب تابعیت می­توانند با حمایت دولت اسلامی آزادانه، در رفاه و آسایش زندگی کنند و از حقوق اجتماعی و امنیت همچون سایر شهروندان مسلمان بهره­ گیرند. تاریخ اسلام گواهی می­دهد که چگونه اقلیت­های دینی، حکومت اسلامی را نسبت به حکومت­های خود ترجیح می­دادند و از لشگر اسلام به گرمی استقبال می­کردند و رهبری و سیادت مسلمانان را با میل و رغبت می­پذیرفتند, گویا در پناه حکومت اسلامی, رحمت ایمان و سایه­ی فرح­بخش احسان و نیکی را لمس می­کردند.([13])
پیامبر گرامی اسلام9 که نخستین گام را برای استقرار دولت نوبنیاد خود در مدینه برداشتند صلح­نامه­ی گسترده­ای را میان مسلمانان و یهود منعقد ساختند و در آن تمام حقوق انسانی را برای طرفین منظور فرمودند. بدین گونه نخستین سند سیاسی حکومت اسلامی رقم زده شد.
و بدین وسیله ضمن تأمین امنیت مدینه و حومه­ی آن از مکر و حیله­ی قوم یهود جلوگیری شد.([14])
در زمان خلافت حضرت علی7 زره جنگی حضرت نزد مردی مسیحی دیده شد. او را نزد شریح قاضی آوردند تا به محاکمه بپردازد. حضرت نیز فرمودند: این زره مال من است، آن را نه به کسی فروخته­ام و نه بخشیده­ام. شریح از مرد مسیحی پرسید: در آن­چه که حضرت علی7 می­گوید، چه نظری داری؟ مرد مسیحی گفت: این زره از آن من است و البته امیرالمؤمنین7 هم پیش من دروغگو نیست. شریح از حضرت علی7 پرسید: آیا شما شاهد و دلیل بر گفتار خود دارید؟ امام علی7 خندیدند و فرمودند: نه! بدین ترتیب قاضی به نفع مرد نصرانی رأی داد و او زره را برداشت و به راه افتاد. مرد مسیحی چند قدم پیش نرفته بود که برگشت و گفت: تصدیق می­کنم که این احکام، احکام پیامبران است. امیر مؤمنان7 مرا پیش قاضی خود می­برد تا محاکمه شوم و قاضی هم علیه وی حکم صادر می­کند. من گواهی می­دهم که خدایی جز پروردگار جهان نیست و حضرت محمد9 پیامبر و بنده­ی اوست. سپس گفت: به خدا قسم ای علی! این زره مال توست و من موقعی که شما از جنگ صفین بر می­گشتید، پشت سر سپاه شما آمدم و آن را از روی شتر شما برداشتم. حضرت علی7 فرمود: اکنون که تو اسلام آوردی، من آن را به تو بخشیدم. می­گویند آن مرد چنان به اسلام علاقه­مند شد که پس از مدتی در سپاه اسلام، صدیق­ترین مرد به شمار می­رفت. هم­چنین قوی­ترین و شدیدترین قهرمانی بود که درجنگ نهروان در رکاب حضرت علی7 با خوارج جنگید.([15])
2. برتری و سیادت؛ حفظ سیادت اسلام و جامعه­ی اسلامی از جمله وظایف عمومی است و منظور از این سیادت؛ عزت و شرافتی است که مربوط به عقیده و طراز فکر اصیل اسلامی می­شود. بدیهی است که این به معنای نژادپرستی و برتری طلبی نبوده، بلکه فرد و گروهی که خواستار رسیدن به این سیادت است، می­تواند با اسلام­آوردن آن را به دست آورد. و این عزّت برای مؤمنین به جهت پیروی از رسول خدا9 است: ﴿... ولله العزّة ولرسوله و للمؤمنین ولکنّ المنافقین لایعلمون﴾([16]) و براساس قاعده­ی نفی سبیل حتی تعهدات بین­المللی نیز نمی­تواند ناقض آن باشد.
﴿... ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً﴾([17])؛ ...خداوند هرگز بر [زیانِ] مؤمنان، برای کافران راه [تسلطی] قرار نداده است.
بنابراین هر نوع امتیاز سیاسی، اقتصادی، نظامی، قضایی و اجتماعی به غیر مسلمانان که به سیادت اسلام و جامعه مسلمین لطمه بزند، بی­ارزش و بی­اعتبار خواهد بود. قرآن کریم به مسلمان­ها هشدار می­دهد که: ﴿یا أیّها الّذین ءامنوا لاتتّخذوا بطانة مّن دونکم لایألونکم خبالاً ودّوا ما عنتّم قد بدت البغضآء من أفواههم و ما تخفی صدورهم أکبر قد بیّنّا لکم الأیات إن کنتم تعقلون﴾([18])؛ ای کسانی که ایمان آورده­اید، از غیر خودتان [دوست و] هم­راز مگیرید. [آنان] از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمی­ورزند. آرزو دارند که در رنج بیفتید. دشمنی از لحن و سخنشان آشکار است؛ و آن­چه سینه­هایشان نهان می­دارد، بزرگ­تر است. در حقیقت، ما نشانه­ها[یِ دشمنی آنان] را برای شما بیان کردیم، اگر تعقّل کنید.
در جنگ احزاب؛ کیان مسلمین از طرف لشکرِ مهاجمِ در خطر سقوط قرار گرفت و اگر تأیید و نصرت الهی نبود، پیمان شکنی یهود بنی قریظه کار اسلام و مسلمین را یک­سره می­کرد و به حیات آنان خاتمه می­داد. یهودیان بنی­قریظه، پیمان شکنی کرده و با سران کفر طرح دوستی ریختند و با آنان همکاری نمودند.([19])
از این­رو قرآن کریم، دوستی خصوصی و بی­پرده­ی مسلمین را با افراد غیر مسلمان بسیار مضر دانسته و آن را شایسته­ی جامعه اسلامی نمی­بیند و به صراحت از آن منع می­کند، با این وجود روشن است که نسبت به سپردن امور عامه­ی مسلمین به دست غیر مسلمان­ها و تفویض مقام­هایی که موجب سلب سیادت مسلمین و یا تسلط آنان بر مصالح و مقدرات جامعه اسلامی می­گردد، حساسیت و منع بیش­تر شده است.
3. حفظ احترام متقابل؛ پای بندی به اصول مورد تأکید قرآن کریم؛ عامل مهم و زیربنایی در ترقی و سربلندی امت اسلام است. مهم­ترین سرمایه­ی یک جامعه، اعتماد متقابل افراد اجتماع نسبت به یکدیگر، و پای­بندی به اصول ارزش­های انسانی است. این­گونه اعتماد پشتوانه­ی فعالیت­های هماهنگ­اجتماعی وهمکاری درسطح وسیع خواهد بودکه درروابط بین­المللی نیزصادق است.
یکی از مصادیق بارز و تعیین کننده به عنوان ضامن اجرای این اصل؛ وفای به عهد و پیمان است؛ که تأکیدی بر حفظ هم­بستگی و اعتماد متقابل می­باشد و چنان­چه عهد و پیمان­ها شکسته شود، اثری از این سرمایه­ی بزرگ ﴿اعتماد عمومی﴾ باقی نخواهد ماند.
به همین دلیل آیات قرآن و احادیث اسلامی، به طور گسترده مسأله وفای به عهد و ایستادگی در برابر سوگندها را مورد تأکید قرار داده­اند و شکستن آن­را از گناهان کبیره ­شمرده­اند.([20])
این مسأله از اساسی­ترین پایه­های زیست جمعی است که بدون آن همکاری­های اجتماعی ناهنجار می­شود و بدون آن هرج و مرج و سلب اطمینان عمومی که بزرگ­ترین بلای اجتماعی بشر است، ظاهر خواهد شد.([21])
از نظر مورخان و مفسران علت گسترش و پذیرش اسلام پای­بندی مسلمین به عهد و پیمان­ و سوگند­ است.([22])
پی­نوشت:
[1]. صحیفه­ی نور، ج 4، ص 31.
2. ص (38) : 26.
[3]. مائده ﴿5﴾ : 8 .
[4]. ابوعلی فضل­­بن حسن الطبرسی, مجمع البیان فی تفسیر القرآن, ج 2, ص 169.
[5] . محمدی ری­شهری, منتخب میزان الحکمة, ص 330.
[6] . عبدالواحدبن محمد تمیمی آمدی, غررالحکم و دررالکلم, ص 306.
[7]. نهج البلاغه, حکمت 235.
[8] . ر.ک: محمدرضا حکیمی, جامعه سازی قرآنی, مجموعه مقالات, ص 148 ـ 141.
[9]. محمدبن الحسن الحر العاملی, وسائل الشیعه, ج 2, ص 425.
[10]. ر.ک؛ تفسیر آیات 10 و 11 سوره ممتحنه.
[11]. نهج البلاغه, نامه­ی 53 .
[12]. حسن­بن شعبه حرانی, تحف العقول, ص 239.
[13]. ر.ک؛ بلاذری، احمدبن یحیی­بن جابر، فتوح البلدان، ص 157 ـ 155.
[14]. جعفر سبحانی، النظام السیاسی فی الاسلام، ص 155 و 156 و مبانی حکومت اسلامی، ص 47 و 48.
[15]. جرج جرداق، الامام علی، صوت العدالة الانسانیة، ج 1، ص 87 و 88 .
[16]. منافقون ﴿63﴾ : 8 .
[17]. نساء ﴿4﴾ : 141.
[18]. آل عمران ﴿3﴾ : 118.
[19]. محمدبن جریر طبری، تفسیر الطبری، ج 21، ص 150.
[20]. توبه ﴿9﴾ : 10 ـ 1 و انفال ﴿8﴾ : 56 و رعد ﴿13﴾ : 25 و مائده ﴿5﴾ : 1 و نحل ﴿16﴾ : 91. هم­چنین در حدیثی از پیامبر اکرم9 است که: لادین لمن لا عهد له؛ آن کس که به پیمان خود وفادار نیست، دین ندارد. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 16، ص 144.
[21]. همان، ج 4، ص 245.
[22]. همان، ج 11، ص 382 و 383 .
Y یکی از اصول مورد تأکید و اهتمام قرآن کریم مسأله عدل و عدالت است. این عقیده در آحاد مسلمان­ها و جوامع اسلامی اثر می­گذارد و در سایه­ی اجرای آن جامعه به سوی مدیریت صحیح در کارها، و برافراشتن پرچم عدل و داد حرکت می­کند.
Y حفظ سیادت اسلام و جامعه­ی اسلامی از جمله وظایف عمومی است و منظور از این سیادت؛ عزت و شرافتی است که مربوط به عقیده و طراز فکر اصیل اسلامی می­شود. بدیهی است که این به معنای نژادپرستی و برتری طلبی نبوده، بلکه فرد و گروهی که خواستار رسیدن به این سیادت است، می­تواند با اسلام­آوردن آن را به دست آورد. و این عزّت برای مؤمنین به جهت پیروی از رسول خدا9 است.

تبلیغات