آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

نگاه اجمالی به تاریخچه­ی این موضوع نشان می­دهد که زنان برای دست­یابی به حقوق از دست رفته­ی خود در پی آنند تا با موانع موجود مبارزه کرده و معادلات اجتماعی و حقوقی را بر هم زنند.
از آن­جا که رشته­ی اصلی مدعیان این برنامه در دست کسانی است که در طول تاریخ پیچیده­ترین و هول­ناک­ترین نقشه­های ظالمانه را برای عالم بشریت کشیده و اجرا کرده­اند، نمی­توان امید داشت که این بار دلسوزانی برای احقاق حقوق زنان باشند، بلکه نیرنگ­های آشکار و پنهان در گستره­ی بین­الملل نشان می­دهد که بازی خطرناک­تری را دنبال می­کنند و در این میدان زنان را دچار افراط و تفریط­هایی کرده­اند که نه تنها دستشان به حقوق واقعی نخواهد رسید بلکه منجر به تباهی و از هم­گسیختگی رشته­ی زندگی شرافت­مندانه خواهد شد.
امّا آیا چشم بینا و گوش شنوایی هست تا ببیند و بشنود و عبرت بگیرد؟! یا ...
نقش عوامل پشت صحنه؛
در فرآیند جهانی­سازی عوامل و انگیزه­ها به همکاری تنگاتنگ دعوت شده و به­سان زنجیرهای به هم پیوسته در کنار هم سرنوشت جهان را رقم می­زنند. یکی از گردانندگان پشت صحنه­ی "پروژه جهانی سازی"؛ صهیونیسم است. هم­چنان که قرآن شریف می­فرماید: ... دشمن­ترین مردم نسبت به اهل ایمان، یهود و مشرکان است.
در عصر حاضر بیشترین و شدیدترین هجمه­های فرهنگی بر علیه ملت­ها از سوی صهیونیست­ها سازمان­دهی و طراحی شده و به طور پنهان و آشکار در حال پیش­روی و گسترش است. در پرتکل­ حکمای یهود چنین آمده است: مردم غیر یهود از آغاز جوانی به وسیله عوامل ما بی­بند و بار و بدون اخلاق بار می­آیند. عوامل ما عبارت­اند از، معلمان سرخانه، خدمت­کاران، منشی­ها و زنانی که در خانه­های ثروتمندان بچه­داری می­کنند.([1])؛ به کمک زنان یهودی، مردان غیر یهودی را در عشرت­کده­ها و ... به فساد اخلاقی می­کشانیم... و منحرف می­سازیم. من این جامعه را که به دست زن­ها به فساد کشانده می­شود "جامعه زنان" نام می­نهم، زیرا در فساد و تجمل­ پرستی دنباله­رو دیگرانند.([2])
تجمل و میل درونی به سوی تجمل­پرستی یکی از عوامل پیروزی برای سردمداران جهانی سازی است که غالباً زنان شکار و قربانی این پدیده شوم شده و به دست خود زنجیرهای وابستگی و خودباختگی را با افتخار بر گردن نهاده و دشمن قسم خورده­ی سعادت و سلامت­شان را از راه میان­بُر به مقصد نهایی نزدیک می­کنند، و به جای شرکت در مسابقات علمی، هنری در مسابقه تضعیف تولیدات داخلی به نفع دشمن خود شرکت می­نمایند و بدون آن­که از اسرار پشت پرده مطلع باشند، عامل بیکاری در کشور خود می­شوند.
برای این­که بتوانیم صنعت غیر یهود را به کلی نابود کنیم، علاوه بر انحصار طلبی، تجمل پرستی را رایج می­کنیم و نیازهای کاذب مردم را افزایش می­دهیم.([3]) بنابه نقل سالمندان بزرگوار برای اولین بار یهودیان داخل کشور تجمل­گرایی و به دنبال آن مصرف­گرایی را که با روح جامعه سالم هیچ­گونه سازشی ندارد، ترویج می­کردند و آن­گاه دولت­ها مدیون بانک­های بزرگ جهانی که به دست صهیونیسم در حال چرخش است، شدند. در جریان چنین تحولاتی سکس نیز به عنوان عامل یاری دهنده­ی این پروژه شوم جهانی به صورت فیلم، عکس، مانکن­های لباس و مد؛ جاده صاف کن استعمار جدید شد و زن­ها برجسته­ترین نقش را در این سناریوی شوم داشتند، و بدین­گونه ارزش انسانی زن به کالای کم ارزشی تبدیل شد که به راحتی پس از گذشت تاریخ مصرف دور انداخته خواهد شد.
بنیان­گذاران پروژه جهانی سازی با شعار "آزادی" برای زنان، آن­ها را در قید و بند ده­ها زنجیر شهوانی اسیر کردند. ارمغان آزادی و حمایت؛ بی­بند و باری است که حجب و حیا را به عنوان عامل مهم کنترل، فرسایش می­دهد و همه­ی کسانی­که حیای اجتماعی­شان، مانع ارتکاب علنی فساد اخلاقی آنان می­گردد، را به صحنه می­کشاند.([4]) این­گونه آزادی، آشفتگی در روابط اجتماعی را در پی خواهد داشت که تنها خسارت دید­گان این معامله زنان خواهند بود.
آیا باز هم خواستار جهانی شدن هستیم؟!
ره­آورد جهانی سازی:
الف. حراج عفت و حیا؛
بازتاب جهانی شدن روز به روز رو به گسترش نهاده و از میان جوانان جوامع قربانی­های بیشتری می­گیرد. این­ها کسانی هستند که از روی غفلت و تساهل اغفال شده و فریب شعارهای «آزادی» و رفع تبعیض و امثال آن­ را می­خورند. این­ها قربانی­هایی هستند که نه تنها هیچ کس اشکی برایشان نمی­ریزد، بلکه از سوی خانواده­های خود نیز طرد می­گردند و اگر ازمنجلابی که گرفتارش شده­اند، جان سالم به در ببرند؛ با نگرانی و اضطراب به آینده­ای مبهم می­نگرند.
خانم «سوزان فالودی» در کتاب «بک لش» می­نویسد: «در پشت این شادی و سرور و بزرگ­داشت پیروزی زنان در امریکا و در ورای اخباری که همواره و بی­وقفه تکرار می­شود، که؛ مبارزه برای حقوق زن به ثمر نشست، پیام دیگری خودنمایی می­کند. این پیام به زنان می­گوید: اکنون شما آزاد و برابر هستید، ولی هیچ وقت بدبخت­تر از این نبوده­اید.»([5]) محققان دانشکده­ی «ولسی» پس از انتشار مطلب آزار آشکار دختران توسط پسران دانش­آموز دریافتند که حدود دو پنجم دختران هر روز، و 29% به طور هفتگی مورد آزار و ... قرار می­گیرند که بیش از دو سوم این مزاحمت­ها در ملأ عام صورت می­گیرد [اما] مسؤولان مدرسه در این راستا اقدام خاصی انجام نمی­دهند.([6])
خانم «وندی شلیت» ضمن بررسی مسایل دختران امریکا راز دل خود را چنین بازگو می­کند: «... این امر نشان می­دهد که برخی مرزها، توسط خود انسان و یا دیگران تهدید شده­ است. بدون شرم و حیا بچه­ها ضعیف­ترند و ... داشتن حیا امری است ضروری ... همه از ما می­خواهند به جنسیت خود توجه نکنیم، اما ما همیشه متوجه این امر هستیم. انکار تمام حیای موجود در جهان، نسل به نسل از ما به دختران عبور می­کند.» ([7])
آثار این پرده­دری تا آن­جا پیش رفته که در خوابگاه دانشجویی به سبب اختلاط دختر و پسر عده­ای از دانشجویان درخواست­ خارج شدن از خوابگاه مشترک را کردند، اما این درخواست رد شد.»([8])
شلیت با اشاره به مشکلات جامعه امروز می­گوید: بدیهی است که وقتی اجازه دادیم هر کاری آزاد باشد، آزار ... و مزاحمت­ها و تجاوز به عنف هم افزایش پیدا می­کند. جامعه­ای که علیه شرم و حیا اعلام جنگ کرده، دشمن زنان است. وی در جای دیگر اظهار می­دارد: محترم شمردن عفت، به زنان نیرو می­بخشد... ([9])
ب. افول صداقت و وفا؛
خانم شلیت در ادامه­ی مشکلات زنان امریکا از عدم صداقت و عدم وفای به دوستی­ها نیز اظهار نارضایتی می­کند. او می­گوید: دیگر نباید با اخلاق بودن او (مرد) برایمان مهم باشد. ... مهم­تر از همه این­که دیگر اجازه نداریم بپرسیم آیا می­داند مرد بودن یعنی چه؟ ... در عوض زنان باید پیش از ارتباط مرد از او راجع به میزان سرزدن­هایش به دوست دخترهای قبلی بپرسد. و این­که اگر او را هم رها کرد، در چه فواصل زمانی به او سر می­زند. نویسنده دیدگاه دختران مبنی بر لزوم ارتباط با تعداد زیادی از مردان را مورد انتقاد جدی قرار می­دهد. او معتقد است بسیاری از دختران صرفاً به علت فرار از قضاوت منفی دیگران به چنین کاری دست می­زنند. زیرا در غیر این صورت، جامعه ­آن­ها را زشت، غیرطبیعی و نابالغ قلمداد می­کند. ([10])
شاید آنچه منظور خانم شلیت است همان چیزی باشد که امروز در جامعه انقلابی ما با واژه­ی اُمّل، متحجر و ... تحریک احساسات کاذب می­نماید و جوانان پر نشاط و فعال مسلمان را از فرهنگ دینی جدا می­سازد.
ج. فشارهای روانی و پی­آمدهای آن؛
خانم شلیت می­افزاید: «درصد بالایی از کسانی که از سوﺀ تغذیه رنج می­برند، زنان هستند که بیشتر در آغاز سن بلوغ و یا شروع ارتباط با مردان دچار این مشکل می­شوند.»([11]) فشارهای روانی ناشی از پیدا شدن رقیب تازه همواره یکی از عوامل فشار روانی بر جسم و روان دختران امریکاست. بر اساس نظرسنجی نشریه «یو. اس. نیوز» در فوریه 1996، 88% امریکایی­ها معتقدند که رفتار نامناسب (گستاخی) یک مشکل جدی است که در طول 10 سال گذشته شدت یافته­ است. این نظرسنجی نشان می­دهد که اکثر زنان از این­که همسرانشان مجلات مستهجن را می­خوانند، ناراحتند.([12])
د. سرگردانی، سرخوردگی و تنهایی؛
در آرمان شهر غرب، انسان­های زندگی باخته، جوانی را فنا کرده و با نگاه حسرت­آلود به گذشته­ی تباه شده و آینده­ی غبار آلود، دل­تنگ و تنها در میان هزاران انسان کنار پارک­ها و خیابان­ها شب را به صبح می­رسانند و در واقع از منتظران مرگ تدریجی­اند و این نتیجه­ای نیست؛ جز به دست دشمن باده­ی جوانی را سرکشیدن. و آن­گاه که از مستی به در آمده­اند؛ خود را با دنیایی از غم و حسرت تنها می­بینند. نه اندوخته­ای از گذشته و نه آینده­ای روشن و امیدوار دارند. مهم­تر این­که قدرت انتقام از متهمان اصلی را هم ندارند، مگر تن به مرگ اسفبار داده تا در گوشه­ای از پارک­ها و خیابان­ها و زباله­دان­ها زندگی نکبت­بارشان خاتمه یابد.
قرآن کریم فرجام چنین کسانی را در روز قیامت انتخاب غلط راه، شیوه، دوست و هم­نشین می­داند که از شدت عصبانیت و خشم از خودشان انتقام می­گیرند )ویَوم یعضُّ الظّالمُ علی یَدَیه یقول یالیتنی اتخذتُ مع الرّسول سبیلاً یا ویلتی لیتنی لم أتخذ فُلاناً خلیلاً(([13]) ؛ «و روزی است که ستمکار دست­های خود را می­گزد [و] می­گوید: ای کاش با پیامبر راهی بر می­گرفتم ای وای، کاش فلانی را دوست [خود] نگرفته بودم.»
«الن بلوم» در سال 1987 نقل می­کند: «در دنیای نوین [زنان] منزوی شده­اند، آن­ها به مردان احتیاج دارند، اما نمی­توانند به آن­ها اعتماد کنند. رشد آزادانه­ی شخصیتی زن­ها دچار اختلال شده است. وعده­ی مدرنیته ابداً برای زن­ها محقق نشده است.» ([14]) «امروز تنهایی زنان مستقل سلامت روانی آن­ها را تهدید می­کند.» ([15]) خانم شلیت می­نویسد: «ما در عمق وجودمان عفیف هستیم، چون انسانیم، من این مطالب را می­نویسم، چون اندوه فراوانی را در اطرافم مشاهده می­کنم. و چون بسیاری از زن­ها را می­بینم که به حداقل­ها راضی شده­اند و من نمی­خواهم به حداقل­ها تن دهم و فکر نمی­کنم شما هم مجبور باشید، چنین کنید.» او در ادامه می­نویسد: «من به قبیح­ترین روش از عفت دفاع کرده­ام، اما به گمانم این تنها روشی است که باعث می­شود فرهنگ ما در این مورد تجدید نظر کند ... از دست دادن معصومیت یقیناً چیز جدیدی نیست، اما آن­چه مرا ناراحت می­کند، این است که اکنون فکر می­کنم اصلاً معصومیتی نداریم که بخواهیم آن­را از دست بدهیم.»([16])
ایجاد تزلزل در ارکان خانواده؛
اومانیسم یکی از مبانی اصیل فمینیسم است که بر اساس آن انسان­، مدار خلقت و مرجع کلیه مطالبات، حقوق و قوانین است. فردگرایی به عنوان مولود اومانیسم، وظیفه­ی انسان را در این عالم، حداکثر بهره­وری از منفعت و لذت فردی دانسته و در حقوق فمینیستی هیچ­گاه حقوق کودک و مرد بر حقوق زن ترجیح داده نمی­شود و مادری و خانه­داری نوعی جبر تلقی می­گردد. ایام بارداری، شیردهی، تربیت فرزند کاستی دسترسی به رفاه را برای زن­ها موجب می­گردد. از این­رو جهت مبارزه با این جبر طبیعی باید از مسؤولیت­های یادشده اجتناب نمود و از راه­های دیگر، چون خرید و فروش نطفه، بارداری خارج از رحم، مهد کودک­های دولتی و ... استفاده نمود.([17])
در نظام جهانی شدن؛ زنان از قید و بند خانه و خانه­داری، شوهرداری و بچه­داری رسته و به خدمت شبانه­روزی هوا و هوس خود و دیگران درآمده­اند. زنی که حاضر نیست مهر و صفا و عاطفه­ی مادری را خرج فرزند بی­پناه و نیازمند خود کند، ولی این کیمیای نایاب را به طور رایگان یا به اندکی دستمزد در اختیار سرمایه­داران دون قرار می­دهد. روی­کرد جهانی سازی، زن را بهترین و سهل الوصول­ترین راه میان­بر، برای رسیدن به اهداف پلید سلطه­گری خود می­داند. «مستر همفر» یکی از سفیران اسبق دولت انگلیس که برای تحقیق (جاسوسی) به کشورهای اسلامی سفر کرده بود، در خاطرات سیاسی خود چنین می­گوید:
«اگر بخواهید به کشورهای اسلامی دست پیدا کنید؛ اول باید این عبا را از سر زنان مسلمان برگیرید. پس از عریان شدن بدن، می­توان جوان­ها را به راحتی تحریک کرد...»
بدین ترتیب اولین گامِ ویرانی زیربنای خانواده گذاشته می­شود. خانه­ای که اسلام آن­ را مأمن امن برای تربیت و رشد انسان­ها معرفی می­نماید، و این آرامش را مرهون زن می­داند، آن­جا که می­فرماید: )هو الذی خلقکم من نفس واحدة وجعل منها زوجها لیسکن إلیها ...(؛ «اوست آن­کس که شما را از نفس واحدی آفرید، و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد...»([18])
تمام جنجال­های به ظاهر حقوقی و در نهان سیاسی استعماری، با این پیش­فرض شروع شد که مرد برتر از زن معرفی و تبلیغ شد، و چون صحنه­گردانان جهانی سازی از حساسیت بانوان شناخت کافی داشتند و آن­را در عصر رنسانس تجربه کرده بودند، این بار با همان ترفند، امّا به شکل گسترده­تر، اکثر زنان دنیا را به استخدام خود در آوردند. اگر دیروز دنیای پست مدرن زنان را گرداننده کارخانجات و صنایع غرب نمود، امروز نیروی تبلیغ سراسری، آن­ها را سوار بر واگن «نهیلیسم » و «شیطان پرستی» کرده و در یک کمپانی تجاری به صورت برده­های مدرن که نه جسمشان آزاد است و نه روحشان؛ بلکه در حقیقت بی­کار روحی و جسمی و فکری­ شده که به راحتی تن به بیگاری داده و تحقّق این امر، با وجود خانواده امکان­پذیر نیست. پس اولین و اصولی­ترین گام تخریب خانواده است.
آن­چه در مفاد لایحه کنوانسیون بزرگ­نمایی می­کند، گرفتن حقوق باقی­مانده­ی زنان است و به هیچ وجه اعطای حقوق از آن برنمی­تابد. دایگان دروغینی که از نقش والای مادری و همسری زنان به عنوان ظلم یاد می­کنند؛ چگونه خود راضی می­شوند این روح لطیف را در تعمیرگاه ماشین­های سنگین یا برای پاکیزه نگه داشتن سطح شهر در خیابان­ها حیران و سرگردان نمایند و یا به صورت­های دیگری تمام وقت و شبانه­روزی او را به خدمت گیرند؟! نتیجه­ی رویکرد پژوهشگرانه به عمق و باطن این لایحه هدفی جز خشکاندن ریشه سرسبز نهال خانواده را نشان نمی­دهد، هم­چنان که از این به بعد جهان، مردان بزرگ را هم نخواهد داشت. چرا که حضور مردان نامی در سطح جهان که مسؤول امور مهم­ و مایه­ افتخار جوامع­اند؛ مدیون دامن مادرانی است که تحت نظام تربیتی صحیح و سالم زندگی کرده­اند. سخن­ «ناپلئون» را نباید دست کم گرفت که؛ زنان با یک دست گهواره و با دست دیگر جهان را تکان می­دهند.([19])
توصیه­ی خانم شلیت به زنان همنوع خود چنین است: «پیام من به تمام زنان مسیحی، اعم از این­که خانه­دار هستند یا شغلی دارند، فرزند دارند یا ندارند؛ این است که کاستی­های یکدیگر را برطرف کنید، اولویت­های زندگی ما با کمی دقت مشخص می­شوند. ما قبل از هر چیز بنده­ی خدا هستیم و می­باید او را ستایش کنیم و سپس به خانواده­هایمان عشق بورزیم و در تربیت فرزندانمان بکوشیم و این وظیفه­ی اصلی ماست ... بدبختانه نهضت فمینیسم خلاف این موضوع را تبلیغ کرده است و ما اینک با نسلی رو به رو هستیم که وقتی می­خواهد خانه­داری را به شغل بیرون از خانه ترجیح بدهد، احساس ناراحتی می­کند، در نتیجه زنان ما همه­ی مهارت­های خانه­داری را از دست داده­اند.»([20])
پی­نوشت:
[1] . بهرام محسن پور، پرتکل­های رهبران یهودی برای تسخیر جهان، ص 22.
[2] . همان.
[3] . همان، ص 53 .
[4] . کتاب زنان، زنان و خشونت، فصل­نامه شورای فرهنگی، اجتماعی زنان، سال 6 ، ش 23.
[5] . همان، ص 21.
[6] . فمینیسم در امریکا تا سال 2003، دبیرخانه همایش سراسری (مسایل زنان) سال 83 .
[7] . همان، ص 4.
[8] . همان، ص 13.
[9] . همان، ص 126.
[10] . همان، ص 18.
[11] . همان، ص 17.
[12] . همان، ص 25.
[13] . فرقان (25): 27 و 28.
[14] . فمینیسم در امریکا تا سال 2003، ص 57 .
[15] . همان، ص 4.
[16] . همان، ص 61 .
[17] . مسایل زنان، ص 96.
[18] . اعراف (7): 189.
[19] . مجتبی هاشمی کاوندی، روانشناس زنان، مقدمه.
[20] .فمینیسم در امریکا تا سال 2003، ص 78.

تبلیغات