نگرشی دوباره بر جایگاه زنان در گذر جهانی سازی
آرشیو
چکیده
متن
نگاه اجمالی به تاریخچهی این موضوع نشان میدهد که زنان برای دستیابی به حقوق از دست رفتهی خود در پی آنند تا با موانع موجود مبارزه کرده و معادلات اجتماعی و حقوقی را بر هم زنند.
از آنجا که رشتهی اصلی مدعیان این برنامه در دست کسانی است که در طول تاریخ پیچیدهترین و هولناکترین نقشههای ظالمانه را برای عالم بشریت کشیده و اجرا کردهاند، نمیتوان امید داشت که این بار دلسوزانی برای احقاق حقوق زنان باشند، بلکه نیرنگهای آشکار و پنهان در گسترهی بینالملل نشان میدهد که بازی خطرناکتری را دنبال میکنند و در این میدان زنان را دچار افراط و تفریطهایی کردهاند که نه تنها دستشان به حقوق واقعی نخواهد رسید بلکه منجر به تباهی و از همگسیختگی رشتهی زندگی شرافتمندانه خواهد شد.
امّا آیا چشم بینا و گوش شنوایی هست تا ببیند و بشنود و عبرت بگیرد؟! یا ...
نقش عوامل پشت صحنه؛
در فرآیند جهانیسازی عوامل و انگیزهها به همکاری تنگاتنگ دعوت شده و بهسان زنجیرهای به هم پیوسته در کنار هم سرنوشت جهان را رقم میزنند. یکی از گردانندگان پشت صحنهی "پروژه جهانی سازی"؛ صهیونیسم است. همچنان که قرآن شریف میفرماید: ... دشمنترین مردم نسبت به اهل ایمان، یهود و مشرکان است.
در عصر حاضر بیشترین و شدیدترین هجمههای فرهنگی بر علیه ملتها از سوی صهیونیستها سازماندهی و طراحی شده و به طور پنهان و آشکار در حال پیشروی و گسترش است. در پرتکل حکمای یهود چنین آمده است: مردم غیر یهود از آغاز جوانی به وسیله عوامل ما بیبند و بار و بدون اخلاق بار میآیند. عوامل ما عبارتاند از، معلمان سرخانه، خدمتکاران، منشیها و زنانی که در خانههای ثروتمندان بچهداری میکنند.([1])؛ به کمک زنان یهودی، مردان غیر یهودی را در عشرتکدهها و ... به فساد اخلاقی میکشانیم... و منحرف میسازیم. من این جامعه را که به دست زنها به فساد کشانده میشود "جامعه زنان" نام مینهم، زیرا در فساد و تجمل پرستی دنبالهرو دیگرانند.([2])
تجمل و میل درونی به سوی تجملپرستی یکی از عوامل پیروزی برای سردمداران جهانی سازی است که غالباً زنان شکار و قربانی این پدیده شوم شده و به دست خود زنجیرهای وابستگی و خودباختگی را با افتخار بر گردن نهاده و دشمن قسم خوردهی سعادت و سلامتشان را از راه میانبُر به مقصد نهایی نزدیک میکنند، و به جای شرکت در مسابقات علمی، هنری در مسابقه تضعیف تولیدات داخلی به نفع دشمن خود شرکت مینمایند و بدون آنکه از اسرار پشت پرده مطلع باشند، عامل بیکاری در کشور خود میشوند.
برای اینکه بتوانیم صنعت غیر یهود را به کلی نابود کنیم، علاوه بر انحصار طلبی، تجمل پرستی را رایج میکنیم و نیازهای کاذب مردم را افزایش میدهیم.([3]) بنابه نقل سالمندان بزرگوار برای اولین بار یهودیان داخل کشور تجملگرایی و به دنبال آن مصرفگرایی را که با روح جامعه سالم هیچگونه سازشی ندارد، ترویج میکردند و آنگاه دولتها مدیون بانکهای بزرگ جهانی که به دست صهیونیسم در حال چرخش است، شدند. در جریان چنین تحولاتی سکس نیز به عنوان عامل یاری دهندهی این پروژه شوم جهانی به صورت فیلم، عکس، مانکنهای لباس و مد؛ جاده صاف کن استعمار جدید شد و زنها برجستهترین نقش را در این سناریوی شوم داشتند، و بدینگونه ارزش انسانی زن به کالای کم ارزشی تبدیل شد که به راحتی پس از گذشت تاریخ مصرف دور انداخته خواهد شد.
بنیانگذاران پروژه جهانی سازی با شعار "آزادی" برای زنان، آنها را در قید و بند دهها زنجیر شهوانی اسیر کردند. ارمغان آزادی و حمایت؛ بیبند و باری است که حجب و حیا را به عنوان عامل مهم کنترل، فرسایش میدهد و همهی کسانیکه حیای اجتماعیشان، مانع ارتکاب علنی فساد اخلاقی آنان میگردد، را به صحنه میکشاند.([4]) اینگونه آزادی، آشفتگی در روابط اجتماعی را در پی خواهد داشت که تنها خسارت دیدگان این معامله زنان خواهند بود.
آیا باز هم خواستار جهانی شدن هستیم؟!
رهآورد جهانی سازی:
الف. حراج عفت و حیا؛
بازتاب جهانی شدن روز به روز رو به گسترش نهاده و از میان جوانان جوامع قربانیهای بیشتری میگیرد. اینها کسانی هستند که از روی غفلت و تساهل اغفال شده و فریب شعارهای «آزادی» و رفع تبعیض و امثال آن را میخورند. اینها قربانیهایی هستند که نه تنها هیچ کس اشکی برایشان نمیریزد، بلکه از سوی خانوادههای خود نیز طرد میگردند و اگر ازمنجلابی که گرفتارش شدهاند، جان سالم به در ببرند؛ با نگرانی و اضطراب به آیندهای مبهم مینگرند.
خانم «سوزان فالودی» در کتاب «بک لش» مینویسد: «در پشت این شادی و سرور و بزرگداشت پیروزی زنان در امریکا و در ورای اخباری که همواره و بیوقفه تکرار میشود، که؛ مبارزه برای حقوق زن به ثمر نشست، پیام دیگری خودنمایی میکند. این پیام به زنان میگوید: اکنون شما آزاد و برابر هستید، ولی هیچ وقت بدبختتر از این نبودهاید.»([5]) محققان دانشکدهی «ولسی» پس از انتشار مطلب آزار آشکار دختران توسط پسران دانشآموز دریافتند که حدود دو پنجم دختران هر روز، و 29% به طور هفتگی مورد آزار و ... قرار میگیرند که بیش از دو سوم این مزاحمتها در ملأ عام صورت میگیرد [اما] مسؤولان مدرسه در این راستا اقدام خاصی انجام نمیدهند.([6])
خانم «وندی شلیت» ضمن بررسی مسایل دختران امریکا راز دل خود را چنین بازگو میکند: «... این امر نشان میدهد که برخی مرزها، توسط خود انسان و یا دیگران تهدید شده است. بدون شرم و حیا بچهها ضعیفترند و ... داشتن حیا امری است ضروری ... همه از ما میخواهند به جنسیت خود توجه نکنیم، اما ما همیشه متوجه این امر هستیم. انکار تمام حیای موجود در جهان، نسل به نسل از ما به دختران عبور میکند.» ([7])
آثار این پردهدری تا آنجا پیش رفته که در خوابگاه دانشجویی به سبب اختلاط دختر و پسر عدهای از دانشجویان درخواست خارج شدن از خوابگاه مشترک را کردند، اما این درخواست رد شد.»([8])
شلیت با اشاره به مشکلات جامعه امروز میگوید: بدیهی است که وقتی اجازه دادیم هر کاری آزاد باشد، آزار ... و مزاحمتها و تجاوز به عنف هم افزایش پیدا میکند. جامعهای که علیه شرم و حیا اعلام جنگ کرده، دشمن زنان است. وی در جای دیگر اظهار میدارد: محترم شمردن عفت، به زنان نیرو میبخشد... ([9])
ب. افول صداقت و وفا؛
خانم شلیت در ادامهی مشکلات زنان امریکا از عدم صداقت و عدم وفای به دوستیها نیز اظهار نارضایتی میکند. او میگوید: دیگر نباید با اخلاق بودن او (مرد) برایمان مهم باشد. ... مهمتر از همه اینکه دیگر اجازه نداریم بپرسیم آیا میداند مرد بودن یعنی چه؟ ... در عوض زنان باید پیش از ارتباط مرد از او راجع به میزان سرزدنهایش به دوست دخترهای قبلی بپرسد. و اینکه اگر او را هم رها کرد، در چه فواصل زمانی به او سر میزند. نویسنده دیدگاه دختران مبنی بر لزوم ارتباط با تعداد زیادی از مردان را مورد انتقاد جدی قرار میدهد. او معتقد است بسیاری از دختران صرفاً به علت فرار از قضاوت منفی دیگران به چنین کاری دست میزنند. زیرا در غیر این صورت، جامعه آنها را زشت، غیرطبیعی و نابالغ قلمداد میکند. ([10])
شاید آنچه منظور خانم شلیت است همان چیزی باشد که امروز در جامعه انقلابی ما با واژهی اُمّل، متحجر و ... تحریک احساسات کاذب مینماید و جوانان پر نشاط و فعال مسلمان را از فرهنگ دینی جدا میسازد.
ج. فشارهای روانی و پیآمدهای آن؛
خانم شلیت میافزاید: «درصد بالایی از کسانی که از سوﺀ تغذیه رنج میبرند، زنان هستند که بیشتر در آغاز سن بلوغ و یا شروع ارتباط با مردان دچار این مشکل میشوند.»([11]) فشارهای روانی ناشی از پیدا شدن رقیب تازه همواره یکی از عوامل فشار روانی بر جسم و روان دختران امریکاست. بر اساس نظرسنجی نشریه «یو. اس. نیوز» در فوریه 1996، 88% امریکاییها معتقدند که رفتار نامناسب (گستاخی) یک مشکل جدی است که در طول 10 سال گذشته شدت یافته است. این نظرسنجی نشان میدهد که اکثر زنان از اینکه همسرانشان مجلات مستهجن را میخوانند، ناراحتند.([12])
د. سرگردانی، سرخوردگی و تنهایی؛
در آرمان شهر غرب، انسانهای زندگی باخته، جوانی را فنا کرده و با نگاه حسرتآلود به گذشتهی تباه شده و آیندهی غبار آلود، دلتنگ و تنها در میان هزاران انسان کنار پارکها و خیابانها شب را به صبح میرسانند و در واقع از منتظران مرگ تدریجیاند و این نتیجهای نیست؛ جز به دست دشمن بادهی جوانی را سرکشیدن. و آنگاه که از مستی به در آمدهاند؛ خود را با دنیایی از غم و حسرت تنها میبینند. نه اندوختهای از گذشته و نه آیندهای روشن و امیدوار دارند. مهمتر اینکه قدرت انتقام از متهمان اصلی را هم ندارند، مگر تن به مرگ اسفبار داده تا در گوشهای از پارکها و خیابانها و زبالهدانها زندگی نکبتبارشان خاتمه یابد.
قرآن کریم فرجام چنین کسانی را در روز قیامت انتخاب غلط راه، شیوه، دوست و همنشین میداند که از شدت عصبانیت و خشم از خودشان انتقام میگیرند )ویَوم یعضُّ الظّالمُ علی یَدَیه یقول یالیتنی اتخذتُ مع الرّسول سبیلاً یا ویلتی لیتنی لم أتخذ فُلاناً خلیلاً(([13]) ؛ «و روزی است که ستمکار دستهای خود را میگزد [و] میگوید: ای کاش با پیامبر راهی بر میگرفتم ای وای، کاش فلانی را دوست [خود] نگرفته بودم.»
«الن بلوم» در سال 1987 نقل میکند: «در دنیای نوین [زنان] منزوی شدهاند، آنها به مردان احتیاج دارند، اما نمیتوانند به آنها اعتماد کنند. رشد آزادانهی شخصیتی زنها دچار اختلال شده است. وعدهی مدرنیته ابداً برای زنها محقق نشده است.» ([14]) «امروز تنهایی زنان مستقل سلامت روانی آنها را تهدید میکند.» ([15]) خانم شلیت مینویسد: «ما در عمق وجودمان عفیف هستیم، چون انسانیم، من این مطالب را مینویسم، چون اندوه فراوانی را در اطرافم مشاهده میکنم. و چون بسیاری از زنها را میبینم که به حداقلها راضی شدهاند و من نمیخواهم به حداقلها تن دهم و فکر نمیکنم شما هم مجبور باشید، چنین کنید.» او در ادامه مینویسد: «من به قبیحترین روش از عفت دفاع کردهام، اما به گمانم این تنها روشی است که باعث میشود فرهنگ ما در این مورد تجدید نظر کند ... از دست دادن معصومیت یقیناً چیز جدیدی نیست، اما آنچه مرا ناراحت میکند، این است که اکنون فکر میکنم اصلاً معصومیتی نداریم که بخواهیم آنرا از دست بدهیم.»([16])
ایجاد تزلزل در ارکان خانواده؛
اومانیسم یکی از مبانی اصیل فمینیسم است که بر اساس آن انسان، مدار خلقت و مرجع کلیه مطالبات، حقوق و قوانین است. فردگرایی به عنوان مولود اومانیسم، وظیفهی انسان را در این عالم، حداکثر بهرهوری از منفعت و لذت فردی دانسته و در حقوق فمینیستی هیچگاه حقوق کودک و مرد بر حقوق زن ترجیح داده نمیشود و مادری و خانهداری نوعی جبر تلقی میگردد. ایام بارداری، شیردهی، تربیت فرزند کاستی دسترسی به رفاه را برای زنها موجب میگردد. از اینرو جهت مبارزه با این جبر طبیعی باید از مسؤولیتهای یادشده اجتناب نمود و از راههای دیگر، چون خرید و فروش نطفه، بارداری خارج از رحم، مهد کودکهای دولتی و ... استفاده نمود.([17])
در نظام جهانی شدن؛ زنان از قید و بند خانه و خانهداری، شوهرداری و بچهداری رسته و به خدمت شبانهروزی هوا و هوس خود و دیگران درآمدهاند. زنی که حاضر نیست مهر و صفا و عاطفهی مادری را خرج فرزند بیپناه و نیازمند خود کند، ولی این کیمیای نایاب را به طور رایگان یا به اندکی دستمزد در اختیار سرمایهداران دون قرار میدهد. رویکرد جهانی سازی، زن را بهترین و سهل الوصولترین راه میانبر، برای رسیدن به اهداف پلید سلطهگری خود میداند. «مستر همفر» یکی از سفیران اسبق دولت انگلیس که برای تحقیق (جاسوسی) به کشورهای اسلامی سفر کرده بود، در خاطرات سیاسی خود چنین میگوید:
«اگر بخواهید به کشورهای اسلامی دست پیدا کنید؛ اول باید این عبا را از سر زنان مسلمان برگیرید. پس از عریان شدن بدن، میتوان جوانها را به راحتی تحریک کرد...»
بدین ترتیب اولین گامِ ویرانی زیربنای خانواده گذاشته میشود. خانهای که اسلام آن را مأمن امن برای تربیت و رشد انسانها معرفی مینماید، و این آرامش را مرهون زن میداند، آنجا که میفرماید: )هو الذی خلقکم من نفس واحدة وجعل منها زوجها لیسکن إلیها ...(؛ «اوست آنکس که شما را از نفس واحدی آفرید، و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد...»([18])
تمام جنجالهای به ظاهر حقوقی و در نهان سیاسی استعماری، با این پیشفرض شروع شد که مرد برتر از زن معرفی و تبلیغ شد، و چون صحنهگردانان جهانی سازی از حساسیت بانوان شناخت کافی داشتند و آنرا در عصر رنسانس تجربه کرده بودند، این بار با همان ترفند، امّا به شکل گستردهتر، اکثر زنان دنیا را به استخدام خود در آوردند. اگر دیروز دنیای پست مدرن زنان را گرداننده کارخانجات و صنایع غرب نمود، امروز نیروی تبلیغ سراسری، آنها را سوار بر واگن «نهیلیسم » و «شیطان پرستی» کرده و در یک کمپانی تجاری به صورت بردههای مدرن که نه جسمشان آزاد است و نه روحشان؛ بلکه در حقیقت بیکار روحی و جسمی و فکری شده که به راحتی تن به بیگاری داده و تحقّق این امر، با وجود خانواده امکانپذیر نیست. پس اولین و اصولیترین گام تخریب خانواده است.
آنچه در مفاد لایحه کنوانسیون بزرگنمایی میکند، گرفتن حقوق باقیماندهی زنان است و به هیچ وجه اعطای حقوق از آن برنمیتابد. دایگان دروغینی که از نقش والای مادری و همسری زنان به عنوان ظلم یاد میکنند؛ چگونه خود راضی میشوند این روح لطیف را در تعمیرگاه ماشینهای سنگین یا برای پاکیزه نگه داشتن سطح شهر در خیابانها حیران و سرگردان نمایند و یا به صورتهای دیگری تمام وقت و شبانهروزی او را به خدمت گیرند؟! نتیجهی رویکرد پژوهشگرانه به عمق و باطن این لایحه هدفی جز خشکاندن ریشه سرسبز نهال خانواده را نشان نمیدهد، همچنان که از این به بعد جهان، مردان بزرگ را هم نخواهد داشت. چرا که حضور مردان نامی در سطح جهان که مسؤول امور مهم و مایه افتخار جوامعاند؛ مدیون دامن مادرانی است که تحت نظام تربیتی صحیح و سالم زندگی کردهاند. سخن «ناپلئون» را نباید دست کم گرفت که؛ زنان با یک دست گهواره و با دست دیگر جهان را تکان میدهند.([19])
توصیهی خانم شلیت به زنان همنوع خود چنین است: «پیام من به تمام زنان مسیحی، اعم از اینکه خانهدار هستند یا شغلی دارند، فرزند دارند یا ندارند؛ این است که کاستیهای یکدیگر را برطرف کنید، اولویتهای زندگی ما با کمی دقت مشخص میشوند. ما قبل از هر چیز بندهی خدا هستیم و میباید او را ستایش کنیم و سپس به خانوادههایمان عشق بورزیم و در تربیت فرزندانمان بکوشیم و این وظیفهی اصلی ماست ... بدبختانه نهضت فمینیسم خلاف این موضوع را تبلیغ کرده است و ما اینک با نسلی رو به رو هستیم که وقتی میخواهد خانهداری را به شغل بیرون از خانه ترجیح بدهد، احساس ناراحتی میکند، در نتیجه زنان ما همهی مهارتهای خانهداری را از دست دادهاند.»([20])
پینوشت:
[1] . بهرام محسن پور، پرتکلهای رهبران یهودی برای تسخیر جهان، ص 22.
[2] . همان.
[3] . همان، ص 53 .
[4] . کتاب زنان، زنان و خشونت، فصلنامه شورای فرهنگی، اجتماعی زنان، سال 6 ، ش 23.
[5] . همان، ص 21.
[6] . فمینیسم در امریکا تا سال 2003، دبیرخانه همایش سراسری (مسایل زنان) سال 83 .
[7] . همان، ص 4.
[8] . همان، ص 13.
[9] . همان، ص 126.
[10] . همان، ص 18.
[11] . همان، ص 17.
[12] . همان، ص 25.
[13] . فرقان (25): 27 و 28.
[14] . فمینیسم در امریکا تا سال 2003، ص 57 .
[15] . همان، ص 4.
[16] . همان، ص 61 .
[17] . مسایل زنان، ص 96.
[18] . اعراف (7): 189.
[19] . مجتبی هاشمی کاوندی، روانشناس زنان، مقدمه.
[20] .فمینیسم در امریکا تا سال 2003، ص 78.
از آنجا که رشتهی اصلی مدعیان این برنامه در دست کسانی است که در طول تاریخ پیچیدهترین و هولناکترین نقشههای ظالمانه را برای عالم بشریت کشیده و اجرا کردهاند، نمیتوان امید داشت که این بار دلسوزانی برای احقاق حقوق زنان باشند، بلکه نیرنگهای آشکار و پنهان در گسترهی بینالملل نشان میدهد که بازی خطرناکتری را دنبال میکنند و در این میدان زنان را دچار افراط و تفریطهایی کردهاند که نه تنها دستشان به حقوق واقعی نخواهد رسید بلکه منجر به تباهی و از همگسیختگی رشتهی زندگی شرافتمندانه خواهد شد.
امّا آیا چشم بینا و گوش شنوایی هست تا ببیند و بشنود و عبرت بگیرد؟! یا ...
نقش عوامل پشت صحنه؛
در فرآیند جهانیسازی عوامل و انگیزهها به همکاری تنگاتنگ دعوت شده و بهسان زنجیرهای به هم پیوسته در کنار هم سرنوشت جهان را رقم میزنند. یکی از گردانندگان پشت صحنهی "پروژه جهانی سازی"؛ صهیونیسم است. همچنان که قرآن شریف میفرماید: ... دشمنترین مردم نسبت به اهل ایمان، یهود و مشرکان است.
در عصر حاضر بیشترین و شدیدترین هجمههای فرهنگی بر علیه ملتها از سوی صهیونیستها سازماندهی و طراحی شده و به طور پنهان و آشکار در حال پیشروی و گسترش است. در پرتکل حکمای یهود چنین آمده است: مردم غیر یهود از آغاز جوانی به وسیله عوامل ما بیبند و بار و بدون اخلاق بار میآیند. عوامل ما عبارتاند از، معلمان سرخانه، خدمتکاران، منشیها و زنانی که در خانههای ثروتمندان بچهداری میکنند.([1])؛ به کمک زنان یهودی، مردان غیر یهودی را در عشرتکدهها و ... به فساد اخلاقی میکشانیم... و منحرف میسازیم. من این جامعه را که به دست زنها به فساد کشانده میشود "جامعه زنان" نام مینهم، زیرا در فساد و تجمل پرستی دنبالهرو دیگرانند.([2])
تجمل و میل درونی به سوی تجملپرستی یکی از عوامل پیروزی برای سردمداران جهانی سازی است که غالباً زنان شکار و قربانی این پدیده شوم شده و به دست خود زنجیرهای وابستگی و خودباختگی را با افتخار بر گردن نهاده و دشمن قسم خوردهی سعادت و سلامتشان را از راه میانبُر به مقصد نهایی نزدیک میکنند، و به جای شرکت در مسابقات علمی، هنری در مسابقه تضعیف تولیدات داخلی به نفع دشمن خود شرکت مینمایند و بدون آنکه از اسرار پشت پرده مطلع باشند، عامل بیکاری در کشور خود میشوند.
برای اینکه بتوانیم صنعت غیر یهود را به کلی نابود کنیم، علاوه بر انحصار طلبی، تجمل پرستی را رایج میکنیم و نیازهای کاذب مردم را افزایش میدهیم.([3]) بنابه نقل سالمندان بزرگوار برای اولین بار یهودیان داخل کشور تجملگرایی و به دنبال آن مصرفگرایی را که با روح جامعه سالم هیچگونه سازشی ندارد، ترویج میکردند و آنگاه دولتها مدیون بانکهای بزرگ جهانی که به دست صهیونیسم در حال چرخش است، شدند. در جریان چنین تحولاتی سکس نیز به عنوان عامل یاری دهندهی این پروژه شوم جهانی به صورت فیلم، عکس، مانکنهای لباس و مد؛ جاده صاف کن استعمار جدید شد و زنها برجستهترین نقش را در این سناریوی شوم داشتند، و بدینگونه ارزش انسانی زن به کالای کم ارزشی تبدیل شد که به راحتی پس از گذشت تاریخ مصرف دور انداخته خواهد شد.
بنیانگذاران پروژه جهانی سازی با شعار "آزادی" برای زنان، آنها را در قید و بند دهها زنجیر شهوانی اسیر کردند. ارمغان آزادی و حمایت؛ بیبند و باری است که حجب و حیا را به عنوان عامل مهم کنترل، فرسایش میدهد و همهی کسانیکه حیای اجتماعیشان، مانع ارتکاب علنی فساد اخلاقی آنان میگردد، را به صحنه میکشاند.([4]) اینگونه آزادی، آشفتگی در روابط اجتماعی را در پی خواهد داشت که تنها خسارت دیدگان این معامله زنان خواهند بود.
آیا باز هم خواستار جهانی شدن هستیم؟!
رهآورد جهانی سازی:
الف. حراج عفت و حیا؛
بازتاب جهانی شدن روز به روز رو به گسترش نهاده و از میان جوانان جوامع قربانیهای بیشتری میگیرد. اینها کسانی هستند که از روی غفلت و تساهل اغفال شده و فریب شعارهای «آزادی» و رفع تبعیض و امثال آن را میخورند. اینها قربانیهایی هستند که نه تنها هیچ کس اشکی برایشان نمیریزد، بلکه از سوی خانوادههای خود نیز طرد میگردند و اگر ازمنجلابی که گرفتارش شدهاند، جان سالم به در ببرند؛ با نگرانی و اضطراب به آیندهای مبهم مینگرند.
خانم «سوزان فالودی» در کتاب «بک لش» مینویسد: «در پشت این شادی و سرور و بزرگداشت پیروزی زنان در امریکا و در ورای اخباری که همواره و بیوقفه تکرار میشود، که؛ مبارزه برای حقوق زن به ثمر نشست، پیام دیگری خودنمایی میکند. این پیام به زنان میگوید: اکنون شما آزاد و برابر هستید، ولی هیچ وقت بدبختتر از این نبودهاید.»([5]) محققان دانشکدهی «ولسی» پس از انتشار مطلب آزار آشکار دختران توسط پسران دانشآموز دریافتند که حدود دو پنجم دختران هر روز، و 29% به طور هفتگی مورد آزار و ... قرار میگیرند که بیش از دو سوم این مزاحمتها در ملأ عام صورت میگیرد [اما] مسؤولان مدرسه در این راستا اقدام خاصی انجام نمیدهند.([6])
خانم «وندی شلیت» ضمن بررسی مسایل دختران امریکا راز دل خود را چنین بازگو میکند: «... این امر نشان میدهد که برخی مرزها، توسط خود انسان و یا دیگران تهدید شده است. بدون شرم و حیا بچهها ضعیفترند و ... داشتن حیا امری است ضروری ... همه از ما میخواهند به جنسیت خود توجه نکنیم، اما ما همیشه متوجه این امر هستیم. انکار تمام حیای موجود در جهان، نسل به نسل از ما به دختران عبور میکند.» ([7])
آثار این پردهدری تا آنجا پیش رفته که در خوابگاه دانشجویی به سبب اختلاط دختر و پسر عدهای از دانشجویان درخواست خارج شدن از خوابگاه مشترک را کردند، اما این درخواست رد شد.»([8])
شلیت با اشاره به مشکلات جامعه امروز میگوید: بدیهی است که وقتی اجازه دادیم هر کاری آزاد باشد، آزار ... و مزاحمتها و تجاوز به عنف هم افزایش پیدا میکند. جامعهای که علیه شرم و حیا اعلام جنگ کرده، دشمن زنان است. وی در جای دیگر اظهار میدارد: محترم شمردن عفت، به زنان نیرو میبخشد... ([9])
ب. افول صداقت و وفا؛
خانم شلیت در ادامهی مشکلات زنان امریکا از عدم صداقت و عدم وفای به دوستیها نیز اظهار نارضایتی میکند. او میگوید: دیگر نباید با اخلاق بودن او (مرد) برایمان مهم باشد. ... مهمتر از همه اینکه دیگر اجازه نداریم بپرسیم آیا میداند مرد بودن یعنی چه؟ ... در عوض زنان باید پیش از ارتباط مرد از او راجع به میزان سرزدنهایش به دوست دخترهای قبلی بپرسد. و اینکه اگر او را هم رها کرد، در چه فواصل زمانی به او سر میزند. نویسنده دیدگاه دختران مبنی بر لزوم ارتباط با تعداد زیادی از مردان را مورد انتقاد جدی قرار میدهد. او معتقد است بسیاری از دختران صرفاً به علت فرار از قضاوت منفی دیگران به چنین کاری دست میزنند. زیرا در غیر این صورت، جامعه آنها را زشت، غیرطبیعی و نابالغ قلمداد میکند. ([10])
شاید آنچه منظور خانم شلیت است همان چیزی باشد که امروز در جامعه انقلابی ما با واژهی اُمّل، متحجر و ... تحریک احساسات کاذب مینماید و جوانان پر نشاط و فعال مسلمان را از فرهنگ دینی جدا میسازد.
ج. فشارهای روانی و پیآمدهای آن؛
خانم شلیت میافزاید: «درصد بالایی از کسانی که از سوﺀ تغذیه رنج میبرند، زنان هستند که بیشتر در آغاز سن بلوغ و یا شروع ارتباط با مردان دچار این مشکل میشوند.»([11]) فشارهای روانی ناشی از پیدا شدن رقیب تازه همواره یکی از عوامل فشار روانی بر جسم و روان دختران امریکاست. بر اساس نظرسنجی نشریه «یو. اس. نیوز» در فوریه 1996، 88% امریکاییها معتقدند که رفتار نامناسب (گستاخی) یک مشکل جدی است که در طول 10 سال گذشته شدت یافته است. این نظرسنجی نشان میدهد که اکثر زنان از اینکه همسرانشان مجلات مستهجن را میخوانند، ناراحتند.([12])
د. سرگردانی، سرخوردگی و تنهایی؛
در آرمان شهر غرب، انسانهای زندگی باخته، جوانی را فنا کرده و با نگاه حسرتآلود به گذشتهی تباه شده و آیندهی غبار آلود، دلتنگ و تنها در میان هزاران انسان کنار پارکها و خیابانها شب را به صبح میرسانند و در واقع از منتظران مرگ تدریجیاند و این نتیجهای نیست؛ جز به دست دشمن بادهی جوانی را سرکشیدن. و آنگاه که از مستی به در آمدهاند؛ خود را با دنیایی از غم و حسرت تنها میبینند. نه اندوختهای از گذشته و نه آیندهای روشن و امیدوار دارند. مهمتر اینکه قدرت انتقام از متهمان اصلی را هم ندارند، مگر تن به مرگ اسفبار داده تا در گوشهای از پارکها و خیابانها و زبالهدانها زندگی نکبتبارشان خاتمه یابد.
قرآن کریم فرجام چنین کسانی را در روز قیامت انتخاب غلط راه، شیوه، دوست و همنشین میداند که از شدت عصبانیت و خشم از خودشان انتقام میگیرند )ویَوم یعضُّ الظّالمُ علی یَدَیه یقول یالیتنی اتخذتُ مع الرّسول سبیلاً یا ویلتی لیتنی لم أتخذ فُلاناً خلیلاً(([13]) ؛ «و روزی است که ستمکار دستهای خود را میگزد [و] میگوید: ای کاش با پیامبر راهی بر میگرفتم ای وای، کاش فلانی را دوست [خود] نگرفته بودم.»
«الن بلوم» در سال 1987 نقل میکند: «در دنیای نوین [زنان] منزوی شدهاند، آنها به مردان احتیاج دارند، اما نمیتوانند به آنها اعتماد کنند. رشد آزادانهی شخصیتی زنها دچار اختلال شده است. وعدهی مدرنیته ابداً برای زنها محقق نشده است.» ([14]) «امروز تنهایی زنان مستقل سلامت روانی آنها را تهدید میکند.» ([15]) خانم شلیت مینویسد: «ما در عمق وجودمان عفیف هستیم، چون انسانیم، من این مطالب را مینویسم، چون اندوه فراوانی را در اطرافم مشاهده میکنم. و چون بسیاری از زنها را میبینم که به حداقلها راضی شدهاند و من نمیخواهم به حداقلها تن دهم و فکر نمیکنم شما هم مجبور باشید، چنین کنید.» او در ادامه مینویسد: «من به قبیحترین روش از عفت دفاع کردهام، اما به گمانم این تنها روشی است که باعث میشود فرهنگ ما در این مورد تجدید نظر کند ... از دست دادن معصومیت یقیناً چیز جدیدی نیست، اما آنچه مرا ناراحت میکند، این است که اکنون فکر میکنم اصلاً معصومیتی نداریم که بخواهیم آنرا از دست بدهیم.»([16])
ایجاد تزلزل در ارکان خانواده؛
اومانیسم یکی از مبانی اصیل فمینیسم است که بر اساس آن انسان، مدار خلقت و مرجع کلیه مطالبات، حقوق و قوانین است. فردگرایی به عنوان مولود اومانیسم، وظیفهی انسان را در این عالم، حداکثر بهرهوری از منفعت و لذت فردی دانسته و در حقوق فمینیستی هیچگاه حقوق کودک و مرد بر حقوق زن ترجیح داده نمیشود و مادری و خانهداری نوعی جبر تلقی میگردد. ایام بارداری، شیردهی، تربیت فرزند کاستی دسترسی به رفاه را برای زنها موجب میگردد. از اینرو جهت مبارزه با این جبر طبیعی باید از مسؤولیتهای یادشده اجتناب نمود و از راههای دیگر، چون خرید و فروش نطفه، بارداری خارج از رحم، مهد کودکهای دولتی و ... استفاده نمود.([17])
در نظام جهانی شدن؛ زنان از قید و بند خانه و خانهداری، شوهرداری و بچهداری رسته و به خدمت شبانهروزی هوا و هوس خود و دیگران درآمدهاند. زنی که حاضر نیست مهر و صفا و عاطفهی مادری را خرج فرزند بیپناه و نیازمند خود کند، ولی این کیمیای نایاب را به طور رایگان یا به اندکی دستمزد در اختیار سرمایهداران دون قرار میدهد. رویکرد جهانی سازی، زن را بهترین و سهل الوصولترین راه میانبر، برای رسیدن به اهداف پلید سلطهگری خود میداند. «مستر همفر» یکی از سفیران اسبق دولت انگلیس که برای تحقیق (جاسوسی) به کشورهای اسلامی سفر کرده بود، در خاطرات سیاسی خود چنین میگوید:
«اگر بخواهید به کشورهای اسلامی دست پیدا کنید؛ اول باید این عبا را از سر زنان مسلمان برگیرید. پس از عریان شدن بدن، میتوان جوانها را به راحتی تحریک کرد...»
بدین ترتیب اولین گامِ ویرانی زیربنای خانواده گذاشته میشود. خانهای که اسلام آن را مأمن امن برای تربیت و رشد انسانها معرفی مینماید، و این آرامش را مرهون زن میداند، آنجا که میفرماید: )هو الذی خلقکم من نفس واحدة وجعل منها زوجها لیسکن إلیها ...(؛ «اوست آنکس که شما را از نفس واحدی آفرید، و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد...»([18])
تمام جنجالهای به ظاهر حقوقی و در نهان سیاسی استعماری، با این پیشفرض شروع شد که مرد برتر از زن معرفی و تبلیغ شد، و چون صحنهگردانان جهانی سازی از حساسیت بانوان شناخت کافی داشتند و آنرا در عصر رنسانس تجربه کرده بودند، این بار با همان ترفند، امّا به شکل گستردهتر، اکثر زنان دنیا را به استخدام خود در آوردند. اگر دیروز دنیای پست مدرن زنان را گرداننده کارخانجات و صنایع غرب نمود، امروز نیروی تبلیغ سراسری، آنها را سوار بر واگن «نهیلیسم » و «شیطان پرستی» کرده و در یک کمپانی تجاری به صورت بردههای مدرن که نه جسمشان آزاد است و نه روحشان؛ بلکه در حقیقت بیکار روحی و جسمی و فکری شده که به راحتی تن به بیگاری داده و تحقّق این امر، با وجود خانواده امکانپذیر نیست. پس اولین و اصولیترین گام تخریب خانواده است.
آنچه در مفاد لایحه کنوانسیون بزرگنمایی میکند، گرفتن حقوق باقیماندهی زنان است و به هیچ وجه اعطای حقوق از آن برنمیتابد. دایگان دروغینی که از نقش والای مادری و همسری زنان به عنوان ظلم یاد میکنند؛ چگونه خود راضی میشوند این روح لطیف را در تعمیرگاه ماشینهای سنگین یا برای پاکیزه نگه داشتن سطح شهر در خیابانها حیران و سرگردان نمایند و یا به صورتهای دیگری تمام وقت و شبانهروزی او را به خدمت گیرند؟! نتیجهی رویکرد پژوهشگرانه به عمق و باطن این لایحه هدفی جز خشکاندن ریشه سرسبز نهال خانواده را نشان نمیدهد، همچنان که از این به بعد جهان، مردان بزرگ را هم نخواهد داشت. چرا که حضور مردان نامی در سطح جهان که مسؤول امور مهم و مایه افتخار جوامعاند؛ مدیون دامن مادرانی است که تحت نظام تربیتی صحیح و سالم زندگی کردهاند. سخن «ناپلئون» را نباید دست کم گرفت که؛ زنان با یک دست گهواره و با دست دیگر جهان را تکان میدهند.([19])
توصیهی خانم شلیت به زنان همنوع خود چنین است: «پیام من به تمام زنان مسیحی، اعم از اینکه خانهدار هستند یا شغلی دارند، فرزند دارند یا ندارند؛ این است که کاستیهای یکدیگر را برطرف کنید، اولویتهای زندگی ما با کمی دقت مشخص میشوند. ما قبل از هر چیز بندهی خدا هستیم و میباید او را ستایش کنیم و سپس به خانوادههایمان عشق بورزیم و در تربیت فرزندانمان بکوشیم و این وظیفهی اصلی ماست ... بدبختانه نهضت فمینیسم خلاف این موضوع را تبلیغ کرده است و ما اینک با نسلی رو به رو هستیم که وقتی میخواهد خانهداری را به شغل بیرون از خانه ترجیح بدهد، احساس ناراحتی میکند، در نتیجه زنان ما همهی مهارتهای خانهداری را از دست دادهاند.»([20])
پینوشت:
[1] . بهرام محسن پور، پرتکلهای رهبران یهودی برای تسخیر جهان، ص 22.
[2] . همان.
[3] . همان، ص 53 .
[4] . کتاب زنان، زنان و خشونت، فصلنامه شورای فرهنگی، اجتماعی زنان، سال 6 ، ش 23.
[5] . همان، ص 21.
[6] . فمینیسم در امریکا تا سال 2003، دبیرخانه همایش سراسری (مسایل زنان) سال 83 .
[7] . همان، ص 4.
[8] . همان، ص 13.
[9] . همان، ص 126.
[10] . همان، ص 18.
[11] . همان، ص 17.
[12] . همان، ص 25.
[13] . فرقان (25): 27 و 28.
[14] . فمینیسم در امریکا تا سال 2003، ص 57 .
[15] . همان، ص 4.
[16] . همان، ص 61 .
[17] . مسایل زنان، ص 96.
[18] . اعراف (7): 189.
[19] . مجتبی هاشمی کاوندی، روانشناس زنان، مقدمه.
[20] .فمینیسم در امریکا تا سال 2003، ص 78.