آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

امیرمؤمنان حضرت علی7 می­فرماید: «کسی که عارف به مقتضیات زمان است و از دگرگونی­هایش آگاهی دارد، شایسته­ است هرگز خویشتن را از تحولات و تغییرات اجتناب­ناپذیرش در امان نداند.»([1]) جایگاه زنان در طول حیات بشر همواره فراز و نشیب­های زیادی داشته و در معادلات اجتماعی و حکومتی هر عصری در معرض تغییر و تحول چشمگیری قرار گرفته است.
زندگی زنان در سه دوره قابل بررسی بوده که در هر دوره از زمان به نوعی بحرانی و پرچالش بوده است. و عصر تمدن را می­توان بحرانی­ترین عصرها نامید.
الف: اولین مرحله از زندگی زن در عصر جاهلیت بود که در زمره ی چهارپایان و به عنوان کالا محسوب می­شد و جز ابزار کمکی و رفع نیاز جنسی مردان بهایی نداشت.
ب: دوره ی دوم به قرون وسطی باز می­گردد آن­گاه که اروپاییان به اصطلاح متمدن حتی در انسان بودن زن تردید داشتند و پس از گذشت سال­های متمادی و در عصر شکوفایی کنفرانس­هایی در کشورهای اروپایی منعقد گردید تا انسان بودن زن مورد بررسی قرار گیرد که در نهایت بر انسان بودن او صحه گزارده ­شد.
ج: مرحله ی سوم یا عصر حاضر که معروف به عصر توسعه و پیشرفت تمدن­ها و مدرنیزه شدن ملت­ها است، همچون اعصار گذشته به زن، نگاهی اهانت­­آمیز همراه با تحقیر شخصیت و هویت او دارد. تنها با این تفاوت که این بار علاوه بر نگاه ابزاری و تجاری، نگاه تخریبی نیز بر آن افزوده گشته است. کسانی نیز با عنوان حمایت از حقوق زن این قشر ظریف و تلاش­گر را به ملعبه­ای جهت تبلیغ به نفع جهان سرمایه­داری و تخریب روان جوامع آزاد، به ویژه جامعه ی مسلمان­ها وارد صحنه ی بین­المللی کرده­اند، این گروه معتقدند: «تحریک احساسات زنانه از طریق حمایت قانونی قدرت نفوذ فرهنگ غرب را صدچندان کرده و گردانندگان عرصه سیاست «جهانی سازی» را از راه میان­بر به مقصد می­رساند.» چرا که زنان در حیطه ی عمل، به ویژه در جابه­جایی فرهنگ­ها و استحاله ی فرهنگی نقش حایز اهمیتی دارند. بدین طریق دشمن غدار ملت­های ضعیف، با کمترین هزینه و سلاح جنگی در هر خانه سربازی آماده به خدمت خواهد داشت. روح و قوام هر جامعه، به حاکمیت و قاطعیت حاکمان و مربیّان جامعه بستگی دارد، که در صورت آسیب­پذیری، قدرت دفاع و تصمیم­گیری را از کف ابرمردان جامعه می­گیرد.
جهان سرمایه­داری پس از گذشت حدود دو قرن از قانون سلطه ی جهانی، تصمیمی نسنجیده و عجولانه در به اجرا درآوردن پروژه ی «جهانی سازی» گرفت. و با علم کردن شعار « احترام به حقوق بشر» زاییده ی اندیشه و افکار خودشان است، را وجهه ی قانونی بخشیدند.
در یک تحلیل «جهانی­سازی» پروژه­ای است که نظام سرمایه­داری با موضوع فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی تمام ملت­ه و با هدف توسعه ی سرمایه، پی­گیری می­کند و با تمام قوا در صدد است تا اصلاحات (استحاله ی) فرهنگی با شعار «حقوق بشر» و محوریت آزادی لیبرالیستی، اصلاحات اقتصادی با محوریت بازار آزاد، اصلاحات سیاسی با محوریت دموکراسی غربی و اصلاحات در حوزه ی زنان را با شعار برابری و برداشتن حریم­های اخلاقی در تمام جهان به اجرا درآورد.»([2])
«در این راه دو مانع بزرگ بر سر راه خود احساس می­کند یکی «دین» به عنوان مهم­ترین مانع در برابر توسعه ی دنیاطلبی و دیگری خانواده به عنوان مهم­ترین عامل انتقال ارزش­ها. بنابراین با تمام قوا در صدد است تا در زیر چتر شعارهای فریبنده­، خانواده را در انجام رسالت مهم خود ناکارآمد و دین را در خدمت اهداف خود قرار دهد و یا از هیمنه ی آن بکاهد.» ([3]) با اندک تأمّل و تفحص در لایه­های زیرین این پروژه افکار و عقاید «صهیونیستی» به عنوان مربیان و نظریه­پردازان این طرح، از لابه­لای «کتاب­ راهنمای آموزش حقوق بشر زنان و دختران» که توسط «یونیفم»، (جمعیت زنان ملل متحد) که با حمایت بنیاد صهیونیستی فورد تهیه شده و به کشورها فرستاده شده، دیده می­شود.» ([4])
زورمدارانی که قرن­ها تلاش کردند تا بذر نفاق و افتراق را میان ملل، به ویژه­ ملت مسلمان کاشته و پرورش دهند، امروز با ماسک مهربانی برای برداشت محصول خود به میدان آمده و مدعی حقوق زن شده و هیاهو به راه انداخته­اند. خوشبختانه سطح آگاهی ملت­ها فرصت­های طلایی را از کف آن­ها گرفته است. در پروژه ی جهانی سازی، کشوری که در جهت خلاصی از شر جهان­خواران تلاش نماید، از ترفندهای خصمانه ی آن­ها در امان نخواهد بود.
قرآن کریم با آینده­نگری عمیق، مسلمانان را از دوستی ناپایدار و عدم صداقت آن­ه بر حذر داشته و می­فرماید: )یا أیها الذین آمنوا لاتتخذوا الّذین اتخدوا دینکم هزواً ولَعِباً مِنَ الّذین أوتوا الکتاب مِن قبلکم والکُفار أولیاء واتقوا الله إِن کنتم مؤمنین(([5]) ؛ ای کسانی که ایمان آورده­اید، کسانی را که دین شما را به ریشخند و بازی گرفته­اند [چه] از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و [چه از] کافران، دوستان [خود] مگیرید، و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید
علاوه بر این اخطار و هشدار قرآن کریم با بیان محکم از آینده ی دوستی با جهان­خواران در رأس آن­ها «صهیونیسم» می­فرماید: )ولَن تَرضَی عنک الیهود ولا النصاری حتی تتّبعَ مِلّتَهُم ...(([6]) ؛ «هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضی نمی­شوند، مگر آن­که از کیش آنان پیروی کنی...»
و بدین گونه منطق حق باب همه ی بهانه­ها را به روی مسلمانان بسته و این شدت دشمنی و عداوت آن­ها را می­رساند. )لتجدنَّ اَشدَّ الناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین أشرکوا ...(([7]) ؛ همانا محققاً دشمن­ترین مردم نسبت به مسلمانان یهود و مشرکان­را خواهی یافت. امروز مصداق بارز آیه ی شریفه «صهیونیزم» بین الملل در مراکز تصمیم­گیری جهان غرب و اروپا است که هر روز با کمک عوامل دولتی و خودباخته داخل کشورها شعله­های نفاق را میان مسلمانان شعله­ور تر کرده و به نفع خود جوامع مسلمین را به فساد می­کشانند.
نوشتار حاضر به تاریخچه ی عوامل زمینه­ساز «جهانی سازی» و گردانندگان پشت صحنه ی این پروژه ی بین­المللی «جهان سرمایه­داری» به رهبری صهیونیسم، با اهداف استعماری و استحاله ی تدریجی فرهنگ­ها پرداخته و با بررسی نقش زنان در این پروژه «بازی سیاسی» و توطئه ی جهانی علیه زنان به ویژه ی زنان مسلمان به دست آوردهای آن اشاره خواهد نمود.
تاریخچه و پرونده ی جهانی سازی؛
اگر بخواهیم به پیشینه ی "پروژه جهانی" و نقش کلیدی زنان در آن اشاره کنیم، بایستی به اواخر سده هفدهم باز گردیم و زمینه­های پیدایش جنبش فمینیستی را پی­گیری نماییم که طی سه دوره؛ با عنوان "موج اول"، "موج دوم " و "موج سوم"، در طول تاریخ زنان به وجود آمده است. قبل از این دوره به زنان به ویژه زنان غربی با دیده ی حقارت نظاره می­شود به طوری که ژان ژاک روسو معتقد بود: احساسات زنان قوی­تر از آن است که به توانایی خردورزی مردان برسند. زن طبیعتاً ضعیف است ... و در مقابل فقط می­تواند قلب مرد را تکان دهد. و چون در خردورزی زن تردید است، نمی­توان او را واجد حقوقی دانست.([8])
این­گونه افکار و اندیشه در مورد زنان سبب گردید، زنان برای احقاق حقوق انسانی خود و اثبات کارآمد بودن توانمندی­های خود، در خلال جنبش­های عمومی مردمی، درصدد ایجاد یک حرکت زنانه به نفع خود باشند. در آمریکا به طور خاص، جنبش الغای برده­داری نقش مهم و تعیین کننده­ای در پیدایش موج نخست جنبش زنان داشت. جنبش الغا یکی از تجلیات برابری خواهی مدرن بود. اگرچه آن زمان این حرکت ویژه سیاه­پوستان بود اما حضور چشم­گیر زنان در اولین گروه­های این حرکت، سایر زنان را به آینده ی زنان امیدوار کرد.([9])
در سال 1829 یک زن سفید پوست "جنوبی"([10]) از هم جنسان خود خواست برای رهایی بردگان متشکل شوند. او معتقد بود: زنان با توسل به غریزه ی"اصلاح اخلاقی" به تنهایی قدرت آن­را دارند که بتوانند به برده­داری پایان دهند.([11])
سرانجام پس از فراز و نشیب­های سیاسی در سال 1837 زنان اجازه شرکت در امور سیاسی را کسب کردند.
... از این پس کنوانسیون­های سالانه انجمن­های ضدبرده­داری زنان کم و بیش مرتباً تشکیل می­شد، در نتیجه تشکیلات خاص زنان در جنبش الغا، جنبه ی فراگیر ملی پیدا کرد. ([12])
هر چند این حقوق سیاسی فضای پرنشاطی را پیش­روی زنان غرب نهاد، لکن سرآغاز پیدایش مشکل دیگری برای زنان شد و زنان را از کانون گرم خانواده برای رسیدن به حضور فعال در عرصه بین­الملل، به سوی خارج از مرزها راهنمایی کرد. به طوری که امروز تبعات این آرزوی دیرینه به طور جدی دامن­گیر دول غرب و شرق و ملت­های پایبند اصول ملی و مذهبی گردیده است.
موج دوم
موج دوم جنبش فمینیستی بعد از یک دوره رکود، در دهه­های "1930" و شاید پایانی دهه "1960" شروع شد. زنان که در ابتدای پیروزی سرمست از حقوق به دست آمده بودند، به ناکافی بودن این حقوق متوجه نبودند، هرچند تغییراتی در زندگی اجتماعی آن­ها به وجود آمده بود. این­بار زنان از بعد اقتصادی به مطالبه حقوق خود اقدام کردند، در واپسین سال­های حاکمیت، صورت­بندی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این حرکت شکل­ گرفت که از آن با عنوان سرمایه­داری سازمان یافته یاد می­کنند.([13])
زمینه حرکت موج دوم را جهان سرمایه­داری با تولید لوازم مورد نیاز زنان و ترویج سودبران زیبایی ایجاد کرد. زنان از یک­سو با شرکت در دستگاه­های تبلیغاتی و رسانه­ای مشوق مصرف انبوه کالاهای تولید شده ی جهان سرمایه­داری گشته، و از سوی دیگر با ورود به نیروی کار سایر زنان را به این سمت، سوق دادند. در دهه­های بعد از جنگ جهانی دوم، زنان بخش اعظم کارکنان دفتری، تایپیست­ها و منشی­ها را تشکیل می­دادند و در نیمه 1970، 45% از کل تعداد کارکنان بخش دولتی را زنان تشکیل می­دادند. ([14]) زنان پس از یک دوره دیگر "سکوت و رکود" اندک اندک متوجه از دست رفتن حقوق انسانی خود شدند که در ازای به دست آوردن حقوق سیاسی، اجتماعی آن را از دست داده بودند، بنابراین در اندیشه جنبش دیگری بودند، تا بتوانند تمام حقوق خود را به دست آورند.
موج سوم یا تکمیل حقوق بشری
موج سوم در سده بیستم رخ داد. در این سده رسیدن زنان به حقوق برابر، هدف و شعار دولت مردان و رجال سیاسی بود. اما دیدگاه­های متفاوت لیبرالی و رادیکالی مانع رسیدن به اهداف اصلی می­شد. با توجه به این­که فمینیست­های لیبرال عمدتاً خود را عمل­گرا می­دانستند؛ می­توان گفت وارثان اصلی حزب زنان و ایدئولوژی برابری طلبانه آنان هستند، به اعتقاد آن­ها تفاوت ظاهری نمی­تواند مانع رسیدن به حقوق برابر میان دو جنس مخالف باشد. ([15]) بنابراین نباید زنان کارهای خاص زنانه را انجام دهند و صرفاً یک عنوان ابزاری در دستان سرمایه داران باشند. بدین­گونه زمینه­های موج سوم شروع گردید و زنان را برآن داشت که در همه ی زمینه­ها خواستار تمام حقوق انسانی و مساوی با مردان شوند.
موج سوم از ویژگی بارزی برخوردار بود. و آن دور اندیشی گروهی از زنان و مردان ضد فمینیست و محافظه­کار برای جلب افکار عمومی بر علیه فمینیست­ها بود. سرانجام در سال "1973" اصلاحیه حقوق برابر به تصویب رسید.([16])
وجود این­گونه پیشرفت از سوی زنان موجب شد که جهان سرمایه­داری از این سوژه به نفع خود در سطح بین­الملل استفاده نموده و با حربه دفاع از حقوق بشر به ویژه "حقوق زنان" در امور کشورها دخالت کرده و برنامه­های استعماری خود را توسعه و گسترش دهد و سرانجام با مشاهده ی اطاعت بی­چون و چرای بعضی از دولت­مردان خودباخته جهان سوم، آشکارا مسأله "جهانی سازی" را مطرح نمود. و با حربه­ای برنده­تر از حربه ی قبلی تحت عنوان کنوانسیون رفع تمام تبعیض از زنان به نابودی زنان کمر همت بست.
آن­چه که استعمارگران جدید را شیفته فریب زنان ساخت، کارآمدی زنان برای ساختن جهان، از طریق تربیت مردان بزرگ بود، که در طول سالیان دراز شاهد پیروزی زنان خانه­دار و دین­دار بودند. بنابراین در پروژه جهانی سازی زنان از سهم بسزایی برخوردار بوده و در تخریب و استحاله ی فرهنگ­ها نقش مؤثری ایفا نمودند، و هرآن­چه که در طول تاریخ به عنوان شاهکار هستی به دست زنان خلق شده بود، به دست خودشان منهدم و ریشه­کن ­گردید. در ایران نیز اندیشه فمینیستی ابتدا توسط روشنفکران فرنگ رفته مطرح شد؛ آن­ها معتقد بودند که با خانه­نشینی نیمی از جامعه یعنی زنان، جامعه ی ایران فلج شده است و می­باید از این وضع نابسامان نجات یابد.
گروه روشن­فکر از طریق راه­اندازی "انجمن­های زنان" ، "انجمن نسوان" و ... اندک اندک زنان را به حضور در عرصه­های اجتماعی ترغیب و تشویق نمودند. به مرور زمان زنان ایرانی وارد عرصه­های بین­المللی نیز شدند، با این تفاوت که زنان غربی شکوه از این دارند که ما الگوی مناسب برای خود نیافتیم تا این­که آن را راهنما و رهبر خود قرار دهیم، در حالی­که زنان مسلمان شرقی به ویژه ایرانی­ها الگوی ممتاز و بی­نظیری در تاریخ هستی نظیر حضرت زهرا3 دارند که در همه ی ابعاد زندگی نمونه کامل بودند.
قبل از انقلاب اسلامی: «کنوانسیون جهانی حقوق بشر در سال 1968 میلادی )1347 ش( قطعنامه­ای را در تهران مبنی بر تساوی حقوق زن و مرد و ارتقای مقام وی تصویب نمود. در همین سال اشرف پهلوی (با توجه به سابقه ی جنایات و مفاسد اخلاقی) به عنوان نماینده ی زنان ایران در سازمان ملل و طرفدار اعلامیه ی رفع تبعیض از زنان حاضر شد. از آن هنگام در داخل کشور جلسات و نشست­های متعددی از طریق سازمان زنان ایران به دبیر کلی مهناز افخمی در خصوص بررسی مواد اعلامیه ... تشکیل شد. وی در این باره می­گوید: «اعلامیه رفع تبعیض می­تواند راهنمای مطلوب برای اهداف و آرمان­های اساسی سازمان ملل متحد! و جامعه­ی زنان ایران باشد.» ([17])
«یکی از حقوق زنان در مفاد کنوانسیون احترام و شناسایی گرایشات جنسی می­باشد بدین نحو که چون انسان گرایشات و تمایلات نفسانی مختلفی دارد، لذا هم­جنس گرایی، نیز به عنوان یکی از تمایلات انسان نباید مورد تبعیض قرار گیرد. بلکه باید مورد شناسایی و حمایت دولت­ها و جامعه­ی بین­المللی باشد.» ([18])
این لایحه برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی در سال 1375 توسط وزارت خارجه مطرح شد که از دیدگاه قوانین مذهبی و مدنی ایران دارای اشکال بود. «این لایحه توسط شورای عالی فرهنگی بررسی شد و سرانجام در تاریخ 14/11/76 طی مصوبه 413، رییس جمهور وقت (آقای خاتمی) مخالفت خود را با این کنوانسیون اعلام داشت...»([19])
این لایحه بار دوم در سال 80 ـ 82 از طرف مرکز امور مشارکت زنان، به صورت لایحه­ای پیشنهادی به هیأت دولت ارایه شد که در آذرماه همان سال، هیأت دولت آن را امضا و جهت تصویب به مجلس فرستاد. از آن تاریخ تا پیش از مرداد 1382 چندین بار این کنوانسیون در دستور کار مجلس قرار گرفت که به علت مخالفت­ علما و عدم پذیرش اذهان عمومی، از دستور کار خارج شد. لازم به ذکر است کارشناسان حوزه­ی معتقد بودند که 70 ـ 50 مورد از این لایحه با قوانین شریعت منافات دارد. به عنوان نمونه:
عدم اطاعت زن از همسر یا پدر خود به جهت داشتن حقوق برابر، داشتن مجوز سقط جنین به دل­خواه زن، رابطه زن با مرد خارج از چارچوب شرع )ازدواج(، آزادی جنسی، شاغل بودن بانوان تحت هر شرایط که یکی از عوامل تزلزل در خانواده است. و نیز "مزد برابر در برابر کار برابر" که از جمله شعارهای اصلی و محوری جنبش زنان در غرب بوده و با توان جسمی زن در تضاد است. و بندهای 1، 2، 3 از ماده 11([20]) و بند "ج" و "د" از ماده 16 کنوانسیون.([21])
سرانجام کنوانسیون در تاریخ اول مرداد 82 به تصویب مجلس رسید و با مخالفت شورای نگهبان و عدم اقناع مجلس، الحاق به کنوانسیون در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال بررسی می­باشد.
«در سال 80 مرکز مشارکت زنان به محضر مراجع عظام رسماً نامه نوشت و ضمن محترم شمردن دغدغه­های آن­ها یادآور شد که «هیأت دولت محترم مبنی بر قراردادن خط قرمز «موازین شرع انور اسلام» به عنوان معیار و مبنای اجرایی مفاد کنوانسیون، مناسب­ترین و بهترین گزینه می­باشد.» این نامه در حالی مطرح می­شود که در مفاد این لایحه قید شده، حتی در برخی موارد این قانون بر قانون داخلی کشورها حاکمیت دارد.»([22])
هم­ اکنون برخی جریانات داخلی در هماهنگی با استکبار جهانی لزوم بازنگری و تصرف در آموزه­های دینی را مطرح می­کنند و در پی آنند که قرائتی از دین ارایه دهند که با استاندارهای جهانی مبتنی بر فرهنگ مادی غرب هماهنگ باشد، التزام به چنین کنوانسیون­هایی مُهر تأیید بر این نگرش و بهترین زمینه­ی گسترش آن است. در صورت التزام به مفاد این لایحه، عملاً به نظریه­ی جدایی دین از سیاست رأی داده­ایم و پذیرفته­ایم که مذهب نباید در روابط انسان­ها و نهادهای اجتماعی نقشی را ایفا نماید.. ([23]) بدین ترتیب باید در تمام امور جاری کشور اعم از دینی و ملی تجدید نظر گردد تا این­که نظر «صهیونیسم» جهانی تأمین گردد. این تفکر در اذهان کسانی رخ می­نماید که داعیه مسلمانی دارند و قرآن به آن­ها دستور داده: )... ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً(([24])
اهداف پنهانی پروژه­ی جدید استعمار نو؛
غربیان بیش از دو قرن است که بر اثر قدرت برتری فن­آوری و پیشرفت صنعتی و اقتصادی در پی سلطه­جویی بر جهان هستند و با تلاش بی­وقفه سعی دارند با تغییر فرهنگ­ها و تمدن­های اصیل و استوار، فرهنگ افسارگسیخته­ی خود را به جهانیان تحمیل نمایند. از یک سو نظریه­پردازان غربی، نظیر ساموئل­هانتینگتون و فوکویاماها با تشویق جهان سرمایه­داری به سلطه­گری آن­ها بر انجام پروژه­هایشان مصرّند، از سوی دیگر تسامح و تساهل بین­المللی در این راستا و به عبارت دیگر همکاری و هماهنگی مناسب با خواسته­های غرب در سطح جهان توسط دولت­ها و خودباختگان داخلی در کشورها، غرب را بر آن داشته است که با تحت فشار قراردادن سازمان بین­الملل (با عدم پرداخت حقوق سالانه خود و امثال آن) از این سازمان به عنوان ابزار قانونی استفاده کرده و بر این آرزوی دیرینه­ی خود جامه­ی قانونی بپوشاند.
«ساموئل­ هانتینگتون» طراح نظریه­ی «برخورد تمدن­ها» در مورد استراتژی غرب برای همسان­سازی فرهنگ جهانی و تحمیل ارزش­های خود بر سایر ملل می­گوید: «غرب به ویژه ایالات متحده که همیشه ملتی مبلغ بوده، بر این باور است که مردم غیرغربی می­بایست خود را تسلیم ارزش­های غربی و دموکراسی! ... فردباوری و حاکمیت قانون کنند؟! و این ارزش­ها را در تشکیلات رسمی خویش بگنجانند.»([25])
فرهیختگان جهان به خوبی بر این امر واقف­اند که؛ هدف غرب از پرچم­داری حقوق زنان، جز دستیابی غرب به منافع سرشار مسلمان­ها و سایر ملل، چیزی نیست. و به بهانه­ی راه­اندازی پروژه­ی جهانی سازی، زنان را از کانون امن خانواده و حریم عفاف بیرون کشیده و با انحراف زنان، جوامع را به یوغ بندگی می­کشاند تا با هزینه­ی کمتر و از راه میان­بر، به مقاصد پلید خود برسد. هر آن­چه امروز غرب از آن به نام حقوق بشر با عنوان­­های «ایسم­ها و نیسم­ها» یاد کرده و حمایت می­کند، جز استعمار نو و جهان­پسند امروزی و استحاله­ی فرهنگی آرام و نامریی چیز دیگری نیست. «الدوس­ هاکسل» در کتاب «دنیای قشنگ نو» همسان­سازی «بوخانموفسکی» را یکی از اسباب عمده­ی ثبات اجتماعی قلمداد می­کند. ثباتی که توسط گانگسترهای مدرن عصر «ترنس مدرن» در امریکا و اسرائیل تعلیم دیده و در حال حاضر در بوسنی و فلسطین، افغانستان و عراق به اجرا درآمده شاهد بر این ادعاست!! با توجه به ارتباطات ماهواره­ای و اینترنتی و سایر رسانه­های بین­المللی تا حدودی نسبتاً مناسب مردم جهان آگاهی و هوشیاری لازم را کسب کرده که این آگاهی (اجتماعات اعتراض آمیز) روند سلطه­گیری را کند می­نماید. «هربرت شیلر» نویسنده­ی امریکایی درباره­ی این مسأله که چگونه یک کشور برای گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود به نفوذ فرهنگی رو می­آورد اظهار می­دارد: «موقعی که کشوری می­کوشد نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در کشورهای دیگر گسترش دهد، طبیعتاً باید انتظار داشت که نفوذ فرهنگی خویش را هم در آن­ها رواج دهد ... امپریالیسم فرهنگی از طریق ارتباطات، ... تسلط اقتصادی و برتری سیاسی خود بر ممالک دیگر را دنبال می­کند و این برای او امری حیاتی است.»([26])
از آن­جا که در فرآیند جهانی­سازی عوامل و انگیزه­های پیدا و پنهان به همکاری یکدیگر آمده تا سرنوشت جهان را در دست گیرد، شناخت عوامل پشت صحنه و نقش آن­ها در این میان قابل توجه و تأمل است. از این­رو در ادامه­ی نوشتار به این بحث و نیز ره­آورد جهانی سازی خواهیم پرداخت. ادامه دارد...
پی­نوشت:
[1] . ر.ک؛ محمدتقی فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، ص 105.
[2] . مجموعه مقالات و گفتگوها، دفتر مطالعات زنان، ص 52 .
[3] . همان.
[4] . همان.
[5] . مائده (5): 57.
[6] . بقره (2): 120.
[7] . مائده (5): 82 .
[8] . حمیرا مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، تاریخ دو قرن فمینیسم، ص 11.
[9]. همان، ص 51 .
[10]. در تقسیم کشورهای جهان، به کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته جنوبی گفته می­شود.
[11] . همان، ص 52 .
[12]. همان، ص 53 .
[13]. همان، ص 184.
[14] . همان، ص 310.
[15] . همان، ص 241 ـ 236.
[16] . همان، ص 344.
[17] . همان، ص 99.
[18] . مجموعه مقالات و گفت و گوها، ص 25.
[19] . مجموعه مقالات زنان و مسایل اجتماعی، ... همایش سراسری زنان، دانشگاه تهران، 1383، ص 72.
[20] . عبدالرسول هاجری، فمینیسم جهانی و چالش­های پیش­رو، ص 92.
[21] . همان، ص 94.
[22] . همان، ص 101.
[23] . همان، ص 25.
[24] . نساء (4): 141.
[25] . ابراهیم شفیعی سروستانی، جریان­شناسی دفاع از حقوق زن (بولتن اندیشه)، ص 14.
[26] . همان، ص 19.
آن­چه که استعمارگران جدید را شیفته فریب زنان ساخت، کارآمدی زنان برای ساختن جهان، از طریق تربیت مردان بزرگ بود، که در طول سالیان دراز شاهد پیروزی زنان خانه­دار و دین­دار بودند.
هم­ اکنون برخی جریانات داخلی در هماهنگی با استکبار جهانی لزوم بازنگری و تصرف در آموزه­های دینی را مطرح می­کنند و در پی آنند که قرائتی از دین ارایه دهند که با استاندارهای جهانی مبتنی بر فرهنگ مادی غرب هماهنگ باشد.
فرهیختگان جهان به خوبی بر این امر واقف­اند که؛ هدف غرب از پرچم­داری حقوق زنان، جز دستیابی غرب به منافع سرشار مسلمان­ها و سایر ملل، چیزی نیست. و به بهانه­ی راه­اندازی پروژه­ی جهانی سازی، زنان را از کانون امن خانواده و حریم عفاف بیرون کشیده و با انحراف زنان، جوامع را به یوغ بندگی می­کشاند.

تبلیغات