آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

در بخش نخست این بحث گفتیم که یکی از مراجع عظام تقلید با نشر فتوایی درباره ی "رؤیت هلال" بر اعتبار "اکثریت" در استنباط حکم شرعی ـ هرچند به واسطه ی تشخیص موضوع ـ صحه گذاشته است و گفتیم که این ایده، پدیده­ای نویدبخش و مبارک است.([1]) و اینک پی­گیری این بحث:
تنها پشتوانه ی مشروعیّت تقلید و دلیل بر حجیّت فتوای مجتهد برای غیر مجتهد "بنای عقلا" است. روش عقلا این است که در هر علم و هر فن و مهارتی، جاهل به آن علم و فن و مهارت به هنگام نیاز، به عالم در آن رشته رجوع کند و به رأی و نظر او عمل نماید. شرع مقدس اسلام این رویّه را در پی بردن به احکام شرعی پذیرفته و آن را امضا و تأیید کرده است.
"فتوای مجتهد" در دسته­بندی ادله ی شرعی "أماره" ـ یعنی نشانه ـ است. أمارات نشان­گر واقعیات خارجی­اند، برخلاف دسته­ای دیگر از ادله ی شرعی به نام "اصول علمیه" که جنبه ی واقع نمایی ندارند و برای رها شدن مکلّف از حالت ایستایی و برون رفت او از بن­بست تحیر و شک معتبر دانسته شده­اند. شیخ اعظم انصاری1 می­فرماید: المستفاد من أدلة التقلید بأسرها أنه مطلوب لمجرّد التوصّل به إلی الواقع لانه أقرب الطّرق بعدالعلم([2]) : از هرآن­چه که دلیل بر تقلید شمرده شده است، برمی­آید که تقلید چون پس از تهی ماندن دست از علم مستقیم به احکام، نزدیک­ترین راه برای دستیابی به آن­ها )احکام( است، تنها از این­رو که راهی برای دست­یابی به واقعیّت است، پذیرفته شده است.
أمارات از آن­رو که یقین­آور نیستند، برای معتبر شدن، نیاز به پشتوانه­ای شرعی یا عقلی دارند.
آخوند خراسانی; )صاحب کفایةالاصول( پشتوانه ی جواز تقلید و حجیت فتوای مجتهد برای غیر مجتهد را "بداهت" آن دانسته و فرموده است: إنّ جواز التقلید و رجوع الجاهل الی العالم فی الجملة یکون بدیهیّا جبلیّا فطریّا لایحتاج الی دلیل ... ولایجوز التقلید فیه ایضاً وإلاّ دار أو تسلسل. بل هذه هی العمدة فی أدلّته و أغلب ما عداه قابل للمناقشه([3]) : جایز بودن رجوع جاهل به احکام دین به عالم، چیزی بدیهی است که ریشه در سرشت و فطرت آدمی دارد و نیازمند دلیل دیگری نیست. خود این مسأله )مسأله ی جایز بودن تقلید( مسأله­ای نیست که بتوان آن را به پیروی از دیگری و براساس تقلید پذیرفت وگرنه دور و تسلسل لازم می­آید. همین دلیل، دلیل اساسی بر جواز تقلید است و هر چیز دیگری که به عنوان دلیل برشمرده شده است، قابل مناقشه می­باشد.
امام خمینی1 این پشتوانه را روش عقل دانسته و فرموده­اند: لاإشکال فی أنّ رجوعه إلیه إنما هو لأجل طریقیّته الی الواقع و کشفه عنه ... ولعلّ هذا الوجه هو المعوّل علیه فی نوع سیرة العقلاﺀ وبنائهم العلمی([4]) : بی­شک رجوع جاهل به عالم از این­رو است که این اقدام راهی برای شناسایی حکم خدا و دستیابی به آن است... و ظاهراً این ویژگی در بیشتر موارد و سیره ی عقلا و بنای عملی آنان وجود دارد. ایشان همچنین فرموده­اند: إنّ الدّلیل علی جواز رجوع الجاهل إلی العالم هو بناﺀ العقلا ولادلیل لفظی ‍‍‍]لفظیاً] یتمسک بإطلاقه ... فی مثله([5]) : دلیل بر جواز ـ تقلید و ـ رجوع جاهل به عالم، همانا بنای عقلا است و دراین زمینه دلیل لفظی­­ای که بتوان به اطلاق آن تمسک کرد، وجود ندارد.
آیةالله العظمی فاضل لنکرانی دام ظله می­فرمایند: السّیرة [العقلائیّه] ... هی العمدة فی باب التقلید ([6]) : روش عقلا، دلیل اساسی مسأله ی تقلید است. ایشان همچنین فرموده­اند: إنّ مایمکن أن یکون مستنداً للعامی وحاملاً له علی التقلید لیس إلاّ حکم عقله بذلک ... مضافاً إلی بناﺀ العقلاﺀ علی رجوع الجاهل فی کلّ صنعة إلی العالم بها...([7]): جز حکم عقل و بنای عقلا چیز دیگری که بتواند دستاویز جاهل به احکام دین در مسأله ی تقلید و دریافت حکم از عالم به احکام باشد، در دست نیست.
در "دراسات فی ولایة الفقیه" می­خوانیم: فالعمدة فی الباب هی بناﺀ العقلاﺀ وسیرتهم علی رجوع الجاهل فی کلّ فن إلی العالم فیه. ولامجال للإشکال فیها، لحصولها فی جمیع الأعصارو الأمصار وجمیع الأمم والمذاهب ([8]) : دلیل اساسی در باب تقلید بنای عقلا و روش آن­ها بر مراجعه ی جاهل به هر فنّی به عالم به آن فنّ است، و این­جا، جای هیچ­گونه خرده­گیری نیست چه آن­که عقلا­ی همه ی ملت­ها و مذهب­ها، در همه ی زمان­ها و مکان­ها این روش را داشته­اند و دارند.
دلالت آیات شریفه­ای مانند: )وما کان المؤمنون لینفروا کافّة...(([9]) و )فاسألوا أهل الذّکر إن کنتم لاتعلمون(([10]) و )إنّ الّذین یکتمون ما أنزلنا من البیّنات والهدی من بعد ما بیّناه للنّاس فی الکتاب أولئک یلعنهم الله ویلعنهم اللاّعنون(([11])، بر مسأله ی تقلید و حجیّت فتوا مورد خرده­گیری محققین قرار گرفته و انکار شده است؛ هم­چنان­که روایات فراوانی که با تعبیرهای گوناگون درباره ی جواز تقلید از یک سو و حجیت فتوا از سوی دیگر به دستمان رسیده از حیث سند یا دلالت مورد مناقشه قرار گرفته است. به امام خمینی1 نسبت داده شده است که فرموده­اند: إنّ الدّلیل علی جواز رجوع الجاهل إلی العالم لیس إلاّ بناﺀ العقلاﺀ وما ورد فی الکتاب والسّنة من التحریص إلی [علی] الرّجوع، لیس إلا إرشاداً إلی الفطرة المرتکزة ([12]) : دلیل بر جواز رجوع جاهل به عالم، چیزی جز بنای عقلا نیست و آن­چه در کتاب و سنت در این­باره آمده است؛ چیزی جز ارشاد به آن­چه که در فطرت آدمی سرشته شده است، نمی­باشد.
دستاورد
دستاورد ما از این بحث در این شماره این است که تنها دلیل استوار بر اعتبار و حجیّت فتوای مجتهد برای غیر مجتهد و جواز تقلید غیر مجتهد از مجتهد، بنای عقل است و از این­رو باید همواره آن را در این بحث پاس داشت.
ادامه دارد...
پی­نوشت:
[1]. نامه ی جامعه، ش 9، ص 81 .
[2]. التقلید، ص 61 .
[3]. کفایة الاصول، ج 2، ص 435، چاپ اسلامیه.
[4]. الرّسائل، ج 2، ص 435.
[5] . همان، ص 95 .
[6] . تفصیل الشریعة، کتاب الاجتهاد و التقلید، ص 14.
[7]. همان، ص 50 
[8] . دراسات فی ولایة الفقیه، ج 2، ص 102.
[9] . التوبه )9( : 122.
[10] . النحل )16( : 43 و الأنبیاﺀ )21( : 7.
[11]. البقره )2( : 159.
[12] . تهذیب الأصول، ج 2، ص 508 .

تبلیغات