توحید فتوا
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در بخش نخست این بحث گفتیم که یکی از مراجع عظام تقلید با نشر فتوایی درباره ی "رؤیت هلال" بر اعتبار "اکثریت" در استنباط حکم شرعی ـ هرچند به واسطه ی تشخیص موضوع ـ صحه گذاشته است و گفتیم که این ایده، پدیدهای نویدبخش و مبارک است.([1]) و اینک پیگیری این بحث:
تنها پشتوانه ی مشروعیّت تقلید و دلیل بر حجیّت فتوای مجتهد برای غیر مجتهد "بنای عقلا" است. روش عقلا این است که در هر علم و هر فن و مهارتی، جاهل به آن علم و فن و مهارت به هنگام نیاز، به عالم در آن رشته رجوع کند و به رأی و نظر او عمل نماید. شرع مقدس اسلام این رویّه را در پی بردن به احکام شرعی پذیرفته و آن را امضا و تأیید کرده است.
"فتوای مجتهد" در دستهبندی ادله ی شرعی "أماره" ـ یعنی نشانه ـ است. أمارات نشانگر واقعیات خارجیاند، برخلاف دستهای دیگر از ادله ی شرعی به نام "اصول علمیه" که جنبه ی واقع نمایی ندارند و برای رها شدن مکلّف از حالت ایستایی و برون رفت او از بنبست تحیر و شک معتبر دانسته شدهاند. شیخ اعظم انصاری1 میفرماید: المستفاد من أدلة التقلید بأسرها أنه مطلوب لمجرّد التوصّل به إلی الواقع لانه أقرب الطّرق بعدالعلم([2]) : از هرآنچه که دلیل بر تقلید شمرده شده است، برمیآید که تقلید چون پس از تهی ماندن دست از علم مستقیم به احکام، نزدیکترین راه برای دستیابی به آنها )احکام( است، تنها از اینرو که راهی برای دستیابی به واقعیّت است، پذیرفته شده است.
أمارات از آنرو که یقینآور نیستند، برای معتبر شدن، نیاز به پشتوانهای شرعی یا عقلی دارند.
آخوند خراسانی; )صاحب کفایةالاصول( پشتوانه ی جواز تقلید و حجیت فتوای مجتهد برای غیر مجتهد را "بداهت" آن دانسته و فرموده است: إنّ جواز التقلید و رجوع الجاهل الی العالم فی الجملة یکون بدیهیّا جبلیّا فطریّا لایحتاج الی دلیل ... ولایجوز التقلید فیه ایضاً وإلاّ دار أو تسلسل. بل هذه هی العمدة فی أدلّته و أغلب ما عداه قابل للمناقشه([3]) : جایز بودن رجوع جاهل به احکام دین به عالم، چیزی بدیهی است که ریشه در سرشت و فطرت آدمی دارد و نیازمند دلیل دیگری نیست. خود این مسأله )مسأله ی جایز بودن تقلید( مسألهای نیست که بتوان آن را به پیروی از دیگری و براساس تقلید پذیرفت وگرنه دور و تسلسل لازم میآید. همین دلیل، دلیل اساسی بر جواز تقلید است و هر چیز دیگری که به عنوان دلیل برشمرده شده است، قابل مناقشه میباشد.
امام خمینی1 این پشتوانه را روش عقل دانسته و فرمودهاند: لاإشکال فی أنّ رجوعه إلیه إنما هو لأجل طریقیّته الی الواقع و کشفه عنه ... ولعلّ هذا الوجه هو المعوّل علیه فی نوع سیرة العقلاﺀ وبنائهم العلمی([4]) : بیشک رجوع جاهل به عالم از اینرو است که این اقدام راهی برای شناسایی حکم خدا و دستیابی به آن است... و ظاهراً این ویژگی در بیشتر موارد و سیره ی عقلا و بنای عملی آنان وجود دارد. ایشان همچنین فرمودهاند: إنّ الدّلیل علی جواز رجوع الجاهل إلی العالم هو بناﺀ العقلا ولادلیل لفظی ]لفظیاً] یتمسک بإطلاقه ... فی مثله([5]) : دلیل بر جواز ـ تقلید و ـ رجوع جاهل به عالم، همانا بنای عقلا است و دراین زمینه دلیل لفظیای که بتوان به اطلاق آن تمسک کرد، وجود ندارد.
آیةالله العظمی فاضل لنکرانی دام ظله میفرمایند: السّیرة [العقلائیّه] ... هی العمدة فی باب التقلید ([6]) : روش عقلا، دلیل اساسی مسأله ی تقلید است. ایشان همچنین فرمودهاند: إنّ مایمکن أن یکون مستنداً للعامی وحاملاً له علی التقلید لیس إلاّ حکم عقله بذلک ... مضافاً إلی بناﺀ العقلاﺀ علی رجوع الجاهل فی کلّ صنعة إلی العالم بها...([7]): جز حکم عقل و بنای عقلا چیز دیگری که بتواند دستاویز جاهل به احکام دین در مسأله ی تقلید و دریافت حکم از عالم به احکام باشد، در دست نیست.
در "دراسات فی ولایة الفقیه" میخوانیم: فالعمدة فی الباب هی بناﺀ العقلاﺀ وسیرتهم علی رجوع الجاهل فی کلّ فن إلی العالم فیه. ولامجال للإشکال فیها، لحصولها فی جمیع الأعصارو الأمصار وجمیع الأمم والمذاهب ([8]) : دلیل اساسی در باب تقلید بنای عقلا و روش آنها بر مراجعه ی جاهل به هر فنّی به عالم به آن فنّ است، و اینجا، جای هیچگونه خردهگیری نیست چه آنکه عقلای همه ی ملتها و مذهبها، در همه ی زمانها و مکانها این روش را داشتهاند و دارند.
دلالت آیات شریفهای مانند: )وما کان المؤمنون لینفروا کافّة...(([9]) و )فاسألوا أهل الذّکر إن کنتم لاتعلمون(([10]) و )إنّ الّذین یکتمون ما أنزلنا من البیّنات والهدی من بعد ما بیّناه للنّاس فی الکتاب أولئک یلعنهم الله ویلعنهم اللاّعنون(([11])، بر مسأله ی تقلید و حجیّت فتوا مورد خردهگیری محققین قرار گرفته و انکار شده است؛ همچنانکه روایات فراوانی که با تعبیرهای گوناگون درباره ی جواز تقلید از یک سو و حجیت فتوا از سوی دیگر به دستمان رسیده از حیث سند یا دلالت مورد مناقشه قرار گرفته است. به امام خمینی1 نسبت داده شده است که فرمودهاند: إنّ الدّلیل علی جواز رجوع الجاهل إلی العالم لیس إلاّ بناﺀ العقلاﺀ وما ورد فی الکتاب والسّنة من التحریص إلی [علی] الرّجوع، لیس إلا إرشاداً إلی الفطرة المرتکزة ([12]) : دلیل بر جواز رجوع جاهل به عالم، چیزی جز بنای عقلا نیست و آنچه در کتاب و سنت در اینباره آمده است؛ چیزی جز ارشاد به آنچه که در فطرت آدمی سرشته شده است، نمیباشد.
دستاورد
دستاورد ما از این بحث در این شماره این است که تنها دلیل استوار بر اعتبار و حجیّت فتوای مجتهد برای غیر مجتهد و جواز تقلید غیر مجتهد از مجتهد، بنای عقل است و از اینرو باید همواره آن را در این بحث پاس داشت.
ادامه دارد...
پینوشت:
[1]. نامه ی جامعه، ش 9، ص 81 .
[2]. التقلید، ص 61 .
[3]. کفایة الاصول، ج 2، ص 435، چاپ اسلامیه.
[4]. الرّسائل، ج 2، ص 435.
[5] . همان، ص 95 .
[6] . تفصیل الشریعة، کتاب الاجتهاد و التقلید، ص 14.
[7]. همان، ص 50
[8] . دراسات فی ولایة الفقیه، ج 2، ص 102.
[9] . التوبه )9( : 122.
[10] . النحل )16( : 43 و الأنبیاﺀ )21( : 7.
[11]. البقره )2( : 159.
[12] . تهذیب الأصول، ج 2، ص 508 .
تنها پشتوانه ی مشروعیّت تقلید و دلیل بر حجیّت فتوای مجتهد برای غیر مجتهد "بنای عقلا" است. روش عقلا این است که در هر علم و هر فن و مهارتی، جاهل به آن علم و فن و مهارت به هنگام نیاز، به عالم در آن رشته رجوع کند و به رأی و نظر او عمل نماید. شرع مقدس اسلام این رویّه را در پی بردن به احکام شرعی پذیرفته و آن را امضا و تأیید کرده است.
"فتوای مجتهد" در دستهبندی ادله ی شرعی "أماره" ـ یعنی نشانه ـ است. أمارات نشانگر واقعیات خارجیاند، برخلاف دستهای دیگر از ادله ی شرعی به نام "اصول علمیه" که جنبه ی واقع نمایی ندارند و برای رها شدن مکلّف از حالت ایستایی و برون رفت او از بنبست تحیر و شک معتبر دانسته شدهاند. شیخ اعظم انصاری1 میفرماید: المستفاد من أدلة التقلید بأسرها أنه مطلوب لمجرّد التوصّل به إلی الواقع لانه أقرب الطّرق بعدالعلم([2]) : از هرآنچه که دلیل بر تقلید شمرده شده است، برمیآید که تقلید چون پس از تهی ماندن دست از علم مستقیم به احکام، نزدیکترین راه برای دستیابی به آنها )احکام( است، تنها از اینرو که راهی برای دستیابی به واقعیّت است، پذیرفته شده است.
أمارات از آنرو که یقینآور نیستند، برای معتبر شدن، نیاز به پشتوانهای شرعی یا عقلی دارند.
آخوند خراسانی; )صاحب کفایةالاصول( پشتوانه ی جواز تقلید و حجیت فتوای مجتهد برای غیر مجتهد را "بداهت" آن دانسته و فرموده است: إنّ جواز التقلید و رجوع الجاهل الی العالم فی الجملة یکون بدیهیّا جبلیّا فطریّا لایحتاج الی دلیل ... ولایجوز التقلید فیه ایضاً وإلاّ دار أو تسلسل. بل هذه هی العمدة فی أدلّته و أغلب ما عداه قابل للمناقشه([3]) : جایز بودن رجوع جاهل به احکام دین به عالم، چیزی بدیهی است که ریشه در سرشت و فطرت آدمی دارد و نیازمند دلیل دیگری نیست. خود این مسأله )مسأله ی جایز بودن تقلید( مسألهای نیست که بتوان آن را به پیروی از دیگری و براساس تقلید پذیرفت وگرنه دور و تسلسل لازم میآید. همین دلیل، دلیل اساسی بر جواز تقلید است و هر چیز دیگری که به عنوان دلیل برشمرده شده است، قابل مناقشه میباشد.
امام خمینی1 این پشتوانه را روش عقل دانسته و فرمودهاند: لاإشکال فی أنّ رجوعه إلیه إنما هو لأجل طریقیّته الی الواقع و کشفه عنه ... ولعلّ هذا الوجه هو المعوّل علیه فی نوع سیرة العقلاﺀ وبنائهم العلمی([4]) : بیشک رجوع جاهل به عالم از اینرو است که این اقدام راهی برای شناسایی حکم خدا و دستیابی به آن است... و ظاهراً این ویژگی در بیشتر موارد و سیره ی عقلا و بنای عملی آنان وجود دارد. ایشان همچنین فرمودهاند: إنّ الدّلیل علی جواز رجوع الجاهل إلی العالم هو بناﺀ العقلا ولادلیل لفظی ]لفظیاً] یتمسک بإطلاقه ... فی مثله([5]) : دلیل بر جواز ـ تقلید و ـ رجوع جاهل به عالم، همانا بنای عقلا است و دراین زمینه دلیل لفظیای که بتوان به اطلاق آن تمسک کرد، وجود ندارد.
آیةالله العظمی فاضل لنکرانی دام ظله میفرمایند: السّیرة [العقلائیّه] ... هی العمدة فی باب التقلید ([6]) : روش عقلا، دلیل اساسی مسأله ی تقلید است. ایشان همچنین فرمودهاند: إنّ مایمکن أن یکون مستنداً للعامی وحاملاً له علی التقلید لیس إلاّ حکم عقله بذلک ... مضافاً إلی بناﺀ العقلاﺀ علی رجوع الجاهل فی کلّ صنعة إلی العالم بها...([7]): جز حکم عقل و بنای عقلا چیز دیگری که بتواند دستاویز جاهل به احکام دین در مسأله ی تقلید و دریافت حکم از عالم به احکام باشد، در دست نیست.
در "دراسات فی ولایة الفقیه" میخوانیم: فالعمدة فی الباب هی بناﺀ العقلاﺀ وسیرتهم علی رجوع الجاهل فی کلّ فن إلی العالم فیه. ولامجال للإشکال فیها، لحصولها فی جمیع الأعصارو الأمصار وجمیع الأمم والمذاهب ([8]) : دلیل اساسی در باب تقلید بنای عقلا و روش آنها بر مراجعه ی جاهل به هر فنّی به عالم به آن فنّ است، و اینجا، جای هیچگونه خردهگیری نیست چه آنکه عقلای همه ی ملتها و مذهبها، در همه ی زمانها و مکانها این روش را داشتهاند و دارند.
دلالت آیات شریفهای مانند: )وما کان المؤمنون لینفروا کافّة...(([9]) و )فاسألوا أهل الذّکر إن کنتم لاتعلمون(([10]) و )إنّ الّذین یکتمون ما أنزلنا من البیّنات والهدی من بعد ما بیّناه للنّاس فی الکتاب أولئک یلعنهم الله ویلعنهم اللاّعنون(([11])، بر مسأله ی تقلید و حجیّت فتوا مورد خردهگیری محققین قرار گرفته و انکار شده است؛ همچنانکه روایات فراوانی که با تعبیرهای گوناگون درباره ی جواز تقلید از یک سو و حجیت فتوا از سوی دیگر به دستمان رسیده از حیث سند یا دلالت مورد مناقشه قرار گرفته است. به امام خمینی1 نسبت داده شده است که فرمودهاند: إنّ الدّلیل علی جواز رجوع الجاهل إلی العالم لیس إلاّ بناﺀ العقلاﺀ وما ورد فی الکتاب والسّنة من التحریص إلی [علی] الرّجوع، لیس إلا إرشاداً إلی الفطرة المرتکزة ([12]) : دلیل بر جواز رجوع جاهل به عالم، چیزی جز بنای عقلا نیست و آنچه در کتاب و سنت در اینباره آمده است؛ چیزی جز ارشاد به آنچه که در فطرت آدمی سرشته شده است، نمیباشد.
دستاورد
دستاورد ما از این بحث در این شماره این است که تنها دلیل استوار بر اعتبار و حجیّت فتوای مجتهد برای غیر مجتهد و جواز تقلید غیر مجتهد از مجتهد، بنای عقل است و از اینرو باید همواره آن را در این بحث پاس داشت.
ادامه دارد...
پینوشت:
[1]. نامه ی جامعه، ش 9، ص 81 .
[2]. التقلید، ص 61 .
[3]. کفایة الاصول، ج 2، ص 435، چاپ اسلامیه.
[4]. الرّسائل، ج 2، ص 435.
[5] . همان، ص 95 .
[6] . تفصیل الشریعة، کتاب الاجتهاد و التقلید، ص 14.
[7]. همان، ص 50
[8] . دراسات فی ولایة الفقیه، ج 2، ص 102.
[9] . التوبه )9( : 122.
[10] . النحل )16( : 43 و الأنبیاﺀ )21( : 7.
[11]. البقره )2( : 159.
[12] . تهذیب الأصول، ج 2، ص 508 .